پرسش:
ظاهراً چون تگرگ مثل سنگ، جامد است پیامبر گمان میکرده در آسمان هم کوههایی از یخ وجود دارند که تگرگها مثل سنگریزهها از آنها جدا میشوند و به زمین میریزند. درصورتیکه قرآن اگر از طرف خدا بود این اشتباه را نمیکرد. آیا این ادعا درست است؟ آیا قرآن اشتباه کرده و از طرف خدا نیست؟
خداوند در آیه 43 سوره نور از نزول تگرگ از کوههایی در آسمان خبر داده است:
﴿أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اَللّٰهَ یُزْجِی سَحٰاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکٰاماً فَتَرَى اَلْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاٰلِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مِنْ جِبٰالٍ فِیهٰا مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشٰاءُ یَکٰادُ سَنٰا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصٰارِ؛﴾ «آیا ندانستهای که خدا ابری را [بهآرامی] میراند، آنگاه میان [اجزای] آن پیوند برقرار میکند، سپس آن را انبوه و متراکم میسازد، پس میبینی که باران از لابهلای آن بیرون میآید و از آسمان از کوههایی که در آن ابر یخ زده است، تگرگی فرومیریزد، پس آسیب آن را به هرکه بخواهد میرساند و از هرکه بخواهد برطرف میکند، نزدیک است درخشندگی برقش دیدهها را کور کند.»
برخی که باوری به الهیبودن قرآن ندارند، مدعی شدهاند این ادعا کاملاً با علم ناسازگار است. در این نوشتار ادعای مخالفت این آیه با علم را بررسی میکنیم.
کوههای آسمانی
در زبان عربی واژه «جبال: کوهها» جمع «جبل: کوه» به معنای هر تجمع یا تراکم بلند و مرتفعی است که بزرگ و عظیم باشد. چنانکه در زبان فارسی نیز وقتی اموری را رویهم قرار میدهند و حجم بزرگ و ارتفاع زیادی پیدا میکند، از تعبیر «کوههکردن» برای این کار استفاده میکنند. عرب کوه را بهسبب بلندی و شکوهش «جبل» مینامد، پس این واژه اختصاصی به کوه ندارد و برای هر چیز مرتفع و عظیمی، حتی اگر کوه نباشد، بهکار میرود. (1) در آیه بالا نیز منظور از «جبال» کوهها نیست، بلکه منظور تودههای عظیم، متراکم و مرتفع ابرها است که از جهت عظمت و ارتفاع بهسان کوهها هستند. (2) البته قرآن از هر ابری با عنوان «جبل» یاد نکرده، بلکه فقط از ابرهای خاص تولیدکننده تگرگ با این نام یاد کرده است.
از منظر علمی، ابرها تودههای متراکمی از بخار آب (قطرات ریز آب) هستند که در لایههای پایین و میانی جو شکل میگیرند. دانشمندان ابرها را بر اساس شکل و ارتفاع به ده گروه اصلی تقسیم کردهاند. در میان این اقسام دهگانه ابر کومولونیمبوس عامل اصلی بارش تگرگ است. سازمان جهانی هواشناسی (WMO) ابر کومولونیمبوس را ابری بسیار متراکم و دارای گسترش عمودی چشمگیر، توصیف میکند که ظاهری شبیه به کوه یا برجهای عظیم دارد؛ بنابراین، واژه «جبل» با معنای «متراکم و مرتفع»، بهترین توصیف برای این نوع ابرها بهشمار میرود.
با این توضیح مشخص شد که نهتنها یادکرد قرآن از ابرهای تگرگزا با عنوان «کوه» اشتباه نیست، بلکه نشانه الهی بودن قرآن است؛ چراکه چگونه ممکن است انسانی که 1400 سال پیش در عربستان زندگی میکرده و هیچ راهی برای مشاهده بخش بالایی ابرها نداشته، از امری اطلاع داشته باشد که تقریباً هزار سال بعد کشف شده است؟! (3)
نتیجه:
تحلیل واژه «جبال» در عربی نشان میدهد که این کلمه فراتر از معنای تحتاللفظی «کوه» است و به هر تجمع عظیم، مرتفع و متراکم اطلاق میشود. این تفسیر، با توصیف قرآن از ابرهای تگرگزا که ازنظر علمی با نام کومولونیمبوس شناخته میشوند، کاملاً همخوانی دارد. ابرهای کومولونیمبوس به دلیل ساختار متراکم، گسترش عمودی و ظاهر کوهمانندشان، بهترین مصداق برای «جبال» در معنای قرآنی آن هستند. این دقت در توصیف که قرنها پیش از کشفیات هواشناسی مدرن بیان شده، به منبعی الهی و دانشی نامتناهی اشاره دارد و هرگونه ادعای خطای علمی را رد میکند.
برای مطالعه بیشتر:
پایمرد، فهمیه و غلامرضا براتی، «تبیین علمی بارش تگرگ بر پایه آیه 43 سوره نور از قرآن کریم»، مطالعات بینرشتهای قرآن، دوره 1، ش 1، تیر 1401 ش، صص 23-41.
پینوشتها:
1. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، مصحح: مصطفی حسین احمد، بیروت، دار الکتب العربی، ج3، ص 246: «أن یرید الکثره بذکر الجبال، کما یقال: فلان یملک جبالا من ذهب»؛ فخر رازی، محمد، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420 ق، ج24، ص 405: «أن السماء هو الغیم المرتفع على رؤوس الناس سمی بذلک لسموه و ارتفاعه».
2. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ 2، 1390 ق، ج15، ص 137: «و کونه جبالا فیها کنایه عن کثرته و تراکمه».
3. قطب، سید، فى ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، چاپ 35، 1425 ق، ج4، ص 2522؛ شاهعبدالعظیمى، حسین، تفسیر اثنى عشرى، تهران، نشر میقات، چاپ اول، 1363 ش، ج9، ص 263: «نازل فرماید از ابرى که متصف به صفت علوّ است از قطعات آنکه در عظمت شبیه کوههاست تگرگ را»؛ صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1406 ق، ج21، ص 191 و 192؛ رضایی، حسین، عرصه سیمرغ (پاسخی قاطع به شبهات کتاب «نقد قرآن سُها»)، قم، پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآن، 1398 ش، ص 228-231، ص 223-226.







