واکنش

در روابط بین الملل، پرچم هر کشور به عنوان نشان سیاسی و نماد حاکمیت آن کشور است. آتش زدن پرچم آمریکا، ریشه در نفرت ملت ها از سیاست های جنایتکارانه این کشور دارد.
چرایی آتش‌زدن پرچم آمریکا

پرسش:
چرا پرچم آمریکا را آتش میزنید؟ آیا این کار صحیح است؟

 

پاسخ:
مردم ایران در مراسمهای مختلف مثل راهپیمایی روز 22 بهمن، روز قدس و 13 آبان، همواره اعتراض خود به توطئهها و جنایت های آمریکا نسبت به ایران را در قالبهای مختلف اعلام میدارند. یکی از جلوههای این اعتراضات آتش زدن پرچم آمریکا است. آیا این کار صحیح است؟ اصلاً چرا چنین اقدامی انجام میشود؟

در پاسخ به این سوال به چند نکته باید توجه داشت:
1. آتش زدن پرچم آمریکا، اقدامی واکنشی، نه کُنشی
شاید بتوان گفت اولین دشمنی آمریکا با مردم ایران کودتای آمریکایی-انگلیسی علیه ملی شدن نفت در ایران و دولت دکتر مصدق بود، آن هم در دورهای که نه شعاری علیه آمریکا سر داده میشد و نه پرچمی آتش زده میشد؛ بلکه دولت مصدق تلاش می کرد با جلب اعتماد و حمایت آمریکاییها بتواند مقابل سنگاندازیهای انگلیس در مسیر ملی شدن نفت بایستد. آمریکا با خنجری که از پشت به دولت مصدق زد، باعث سرنگونی دولت وی و قدرتمندتر شدن دولت پهلوی علیه مردم شد. دولتمردان آمریکا در دورههای بعد نیز با حمایت از استبداد پهلوی، تأسیس ساواک، کمک به سرکوب انقلابیون و... انواع ظلمها و جنایتها را علیه مردم ایران رقم زدند. در همه ی این جنایتها، دولت آمریکا شروعکننده ی دشمنی و ظلم بوده و ملت ایران طرف مظلوم داستان بوده است. 
جنایات آمریکا به همینجا ختم نمی شود. بعد از انقلاب نیز دولت آمریکا با بلوکه کردن اموال ایران، پناه دادن به شاه فراری، وضع تحریمهای اقتصادی، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس، توطئههای مختلف برای تجزیه ایران، حمایتهای سیاسی، اطلاعاتی و تسلیحاتی در طول هشت سال جنگ حزب بعث علیه ایران، ترور دانشمندان علمی و فرماندهان نظامی ایرانی از جمله شهید سلیمانی و... نشان داد که از هیچ اقدامی علیه مردم ایران فروگذار نکرده و نمی کند. 
واکنش طبیعی ملت ایران به چنین اقدامات خبیثانهای تنفر و خشم ملی خواهد بود که خود را در قالبهای مختلف نشان میدهد. از همین رو، شعار «مرگ بر آمریکا»، آتش زن پرچم آمریکا و رفتارهایی از این جنس، همگی واکنش به سالها توطئه، ترور، تحریم و غارت منابع ایران توسط آمریکا است. این چنین نبوده که مردم ایران شروع کننده ی دشمنی با آمریکا باشند؛ بلکه این دولت آمریکا بوده که همواره با سیاستهای استعماری و سلطهطلبانه ی خود به دنبال تسلط بر ایران و منابع آن بوده است.

2. پرچم نماد حاکمیت دولت ها
در روابط بین الملل پرچم هر کشور به عنوان نشان سیاسی و نماد حاکمیت آن کشور مورد استفاده قرار میگیرد. آتش زدن پرچم آمریکا در واقع یک حرکت اعتراضی به اقدامات دولت آمریکا و نفی تفکر استکباری است، نه توهینی به مردم این کشور، از همین رو در برخی اعتراضات مردم آمریکا علیه سیاستهای حاکمانشان، پرچم این کشور بارها توسط خود مردم آمریکا به آتش کشیده شده است. به عنوان نمونه، پس از قتل «جورج فلوید» توسط پلیس آمریکا که باعث اعتراضات زیادی در این کشور شد، معترضان چندین بار پرچم آمریکا را به آتش کشیدند.(1) همچنین در اعتراض به سیاستهای ترامپ(2) و نیز به دلیل حمایت تسلیحاتی و سیاسی دولت جو بایدن از رژیم صهیونیستی در جریان عملیات طوفان الاقصی(3) و موارد متعدد دیگری، مردم این کشور پرچم آمریکا را آتش زدند.

3. آتش زدن پرچم آمریکا در سایر کشورها
آتش زدن پرچم آمریکا یا شعار علیه این کشور منحصر به مردم ایران نیست و تا به امروز مردم بسیاری از کشورها همچون یونان، کلمبیا، تونس، پاکستان، نیجریه، افغانستان، عراق، ایتالیا، فلسطین و... پرچم آمریکا را به عنوان یک حرکت اعتراضی به سیاستهای جنایتکارانه ی آن کشور به آتش کشیده اند.

نتیجه گیری
آتش زدن پرچم آمریکا، ریشه در نفرت ملتها از سیاستهای جنایتکارانه-ی آمریکا همچون ترور، تحریم، کودتا، استعمار، حمایت از استبداد در دیگر کشورها، حمایت از رژیم صهیونیستی و... دارد. این اقدام نه تنها کار صحیحی است، بلکه حداقلیترین پاسخ ملتها به این حجم از جنایت آمریکایی است.

پینوشت ها
1. بینا، آتـش زدن پـرچم آمـریکا بـه دست معتـرضـان؛ از واشنگـتن تـا اوهـایـو، خبـرگـزاری میـزان، 04/04/1399، ۶۳۱۸۲۷، https://www.mizanonline.ir/002eMl.
2. بینا، به آتش کشیده شدن پرچم آمریکا توسط مخالفان ترامپ، خبرگزاری مهر، 27/1/1396، 3954347، mehrnews.com/xHCXY.
3. بینا، پرچم آمریکا در نیویورک به آتش کشیده شد، سایت مشرق، 07/11/1402، mshrgh.ir/1569791.
 

چرا در قضیه سیلی خوردن حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، امام علی(علیه السلام) هیچ واکنشی نشان ندادند و از حقوق حضرت زهرا (س) و خود دفاع نکردند؟ مگر دفاع از ناموس جزء اعتقادات اصلی دین ما نیست حتی اگر به قیمت جانمان تمام شود؟

پاسخ:
در اينكه امام علي (علیه السلام) شجاع و با غيرت ترين انسان مي باشد ترديد نكنيد، با اين حال علي(ع) در برابر اهانت به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سكوت نمود. بديهي است سكوت امام يا بدان جهت بوده است كه توان و قدرت دفاع را نداشت و يا در اين امر مصلحتي بوده است، و الا چگونه امكان دارد انساني مانند امام علي(ع) در برابر ظلم به همسرش سكوت كند؟ داده هاي تاريخي نشان از آن دارد كه حضرت قدرت دفاع را نداشت، چون حكومت به گونه اي با امام بر خورد كرد كه وي توان دفاع از خود و همسر خويش را از دست داد. ابن قتيبه دينوري مي نويسد: هنگامي كه عمر به منزل علي آمد گفت به خدا قسم كه جان عمر در دست او است يا بايد خانه را ترك كنيد يا اينكه آن را آتش زده و مي سوزانيم(1) در تاريخ طبري نيز آمده است: اتي عمر بن خطاب منزل علي فقال: لاحرقن عليكم اولتخرجن الي البيعه (2)
جهت آگاهي بيشتر قسمت از كتاب فروغ ولايت، آيت الله جعفر سبحاني را مي آوريم:
... ابن عبد ربه اندلسي مي نويسد: خليفه به عمر مأموريت داد كه متحصنان را از خانه بيرون كند و اگر مقاومت كردند، با آنان بجنگد. از اين رو، عمر آتشي آورد كه خانه را بسوزاند. در اين موقع با فاطمه روبه برو شد. دخت پيامبر به او گفت: فرزند خطّاب، آمده اي خانه ما را به آتش بكشي؟! وي گفت: آري، مگر اين كه همچون ديگران با خليفه بيعت كنيد مأمور خليفه آتشي بر افروخت و پس فشاري به در آورد و وارد خانه شد، ولي با مقاومت فاطمه رو به رو گرديد. برخي از مورخان شيعي نوشته اند كه متأسفانه عوامل حكومت با وضع دلخراش و دردناك حضرت علي(ع) را به مسجد بردند، كه چهل سال بعد، معاويه آن را به صورت طعن و انتقاد نقل مي كند معاويه خطاب به علي(ع) گفت: تا آن جا كه دستگاه خلافت تو را مهار كرده و همچون شتر سركش براي بيعت به طرف مسجد كشاندند يعني نه تنها در مورد حضرت فاطمه(س)، بلكه حتي نسبت به خودش هم قدرت دفاع از حضرت سلب شده بود.(3)
اين مسئله را در پاسخ حضرت علي(ع) به فاطمه(س) در همين موضوع ظلم به فاطمه (س) مطرح شده است. حضرت زهرا(س) بعد از بيان خطبه در مسجد نبي(ص) خطاب به علي(ع) عرض نمود: اي فرزند ابي طالب! آيا مانند كودكي كه در جنين است، پرده پوشيده اي و در خانه نشسته اي، مانند كسي كه به او تهمت زده شده است؟! شاه پرهاي بازها را در هم مي شكستي، اما اكنون از پر و بال هاي مرغان ناتوان فرو مانده اي! اينك فرزند ابي قحافه... آشكارا با من دشمني مي ورزد و به سختي در سخن من مي تازد؟! (4) علي(ع) در جواب فرمود: "... غم و اندوهتان را فرو نشان اي دختر برگزيده عالميان و يادگار پيامبر آخر الزمان! من كه در دينم هرگز سستي نورزيدم و از حدّ توانم دور نشده ام... آن چه را كه براي شما (در آخرت) مهيا و آماده شده، برتر از آن است كه از دست شما گرفتند. بنابراين مسأله را به خدا واگذاريد.(5)
درضمن ناگفته نماند كه سكوت امام دربار ظلم به زهرا(ع) به خاطر مصالح بود، يعني امام در برابر خلفا قيام نكرد، زيرا قيام امام با مصالح جهان اسلام همسويي نداشت. حضرت در خطبه «شقشقيه» مبني بر اين اينكه قيام كند يا سكوت نمايد به عنوان دوره د شوار و حساس و نيز انتخاب راه دوم چنين ياد مي‌كند: «من رداي خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن در پيچيدم (و كنار رفتم)، در حالي كه در اين انديشه فرو رفته بودم كه آيا با دست تنها (بدون ياور) بپاخيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پرخفقان و ظلمتي كه پديد آورده اند،‌ صبر كنم؟ محيطي كه پيران را فرسوده، جوانان را پير و مردان با ايمان را واپسين دم زندگي به رنج وا مي دارد. (عاقبت) ديدم بردباري و صبر، به عقل و خِرَد نزديك تر است، لذا شكيبايي ورزيدم،‌ ولي به كسي مي ماندم كه خار در چشم و استخوان در گلو دارد،‌ با چشم خود مي ديدم ميراثم را به غارت مي برند».(6)
اين سخنان را امام در شرايطي بيان نمود كه دين اسلام در خطر بود و جهان اسلام نياز به وحدت داشت. زيرا هم در حوزه اسلام عوامل تهديد كننده وجود داشت و هم دشمن خارجي جهان اسلام را تهديد مي نمود اين خطرها را مي توان بدين ترتيب دسته بندي كرد:
1ـ اگر حضرت با توسل به قدرت و قيام مسلحانه در صدد قبضة حكومت و خلافت بر مي آمد، بسياري از عزيزان كه خود را كه از جان و دل به امامت و رهبري او معتقد بودند،‌ از دست مي داد.‌
2ـ از آن جا كه بسياري از گروه ها و قبايلي كه در سال هاي آخر عمر پيامبر(ص) مسلمان شده بودند، ‌هنوز آموزش هاي لازم اسلامي را نديده بودند، پرچم «ارتداد» و بازگشت به بت پرستي را برافراشتند و عملاً با حكومت اسلامي مخالفت مي نمود كه خطر جدي بود.
3- علاوه بر خطر مرتدين،‌ مدعيان نبوت و پيامبران دروغين مانند «مسيلمه كذاب»، «طليحه» و «سجاح» نيز در صحنه ظاهر شده و هر كدام طرفداران و نيروهايي دور خود گرد آوردند و قصد حمله به مدينه را داشتند كه با همكاري و اتحاد مسلمانان پس از زحماتي نيروهاي آنان شكست خوردند.

پي نوشت ها:
1. ابن قتيبه، الامامه والسياسه، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ش، چاپ اول، ص16.
2. طبري، تاريخ طبري، مصر، قاهره، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1358، ج2، ص443.
3. جعفر سبحاني، فروغ ولايت، قم، انتشارات صحيفه، 1368، ص182- 187.
4. عزالدين حسيني زنجاني، شرح خطبه حضرت زهرا(س)، قم موسسه بوستان كتاب دفتر تبليغات اسلامي، ج 2، ص611-612.
5. همان.
6. فيض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه شقشقيه.
موفق باشید.