مستند

چگونه مي توانيم در دعاهايمان خلوص نيت داشته باشيم؟
خداوند می‌فرماید: مرا بخوانید تا اجابت کنم: «ادعونی استجب لکم». در آیه شریفه، به قول علامه طباطبایی، قید و شرطی در اجابت دعا بیان‌نشده، پس تمامی دعاهایی که ...

پاسخ:
خداوند می‌فرماید: مرا بخوانید تا اجابت کنم: «ادعونی استجب لکم». در آیه شریفه، به قول علامه طباطبایی، قید و شرطی در اجابت دعا بیان‌نشده، پس تمامی دعاهایی که خدا برای اجابت آن خوانده می­شود، مستجاب است. (1) اما دعا باید حقیقتاً دعا باشد. جمله «اذا دعان» در آیه «اجیب دعوة الداع اذا دعان»(2) همین را می­فهماند که وعده اجابت هرچند مطلق و بی‌قیدوشرط است، اما این شرط را دارد که دعاکننده حقیقتاً دعا کند و قلبش با زبانش موافق باشد.
پس دعایی که مستجاب نمی­شود، یکی از دو چیز را ندارد:
1-دعای واقعی نیست. امربر دعاکننده مشتبه شده، مثل کسی که اطلاع ندارد خواسته­اش نشدنی است.
2-دعاکننده در دعا خدا را نمی­خواند، یعنی به زبان از خدا طلب می­کند، ولی در دل همه امیدش به اسباب عادی یا امور وَهمی است. (3)
گاهی نیز دعا به اجابت می­رسد اما به‌صورت دیگر، نه به‌صورت برآورده شدن خواسته شخص، یعنی دعای جواب داده‌شده، اما چون اجابت را فقط در برآورده شدن خواسته می­بیند، متوجه اجابت دعایش نیست.
امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «آداب دعا را حفظ کن. ببین چه کسی را می‌خوانی. چگونه می‌خوانی و برای چه می‌خوانی». (4)
شخصی از امام صادق علیه‌السلام سؤال کرد: خدا در قرآن می‌فرماید: «ادعونی استجب لکم» ولی او را می‌خوانیم و اجابت نمی‌شود! حضرت فرمود: «آیا خدا خُلف وعده می‌کند؟» عرض کرد: نه فرمود: «پس علت چیست؟» عرض کرد: نمی‌دانم. حضرت فرمود: «هر کس دستورهای الهی را اطاعت کند و او را با شرایط و آداب دعا کند، خداوند دعایش را مستجاب می‌کند». (5)
دعا اگر با آداب و شرایط همراه باشد، حتماً مستجاب است.
آداب مهم دعا:
1-وضو:
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: هرگاه کار بزرگی از امور دنیا و دین روی آورد، وضو بگیر. دست‌هایت را به‌سوی آسمان بلند کن. (6)
2-بسم‌الله گفتن:
پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: دعایی که آغازش «بسم‌الله الرحمن الرحیم» باشد، هرگز رد نمی‌شود. (7)
3-ثنای الهی:
امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: در کتاب علی علیه‌السلام آمده است: ستایش الهی و درود بر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله باید پیش از درخواست باشد، زیرا اگر یکی از شما برای درخواست نیازی پیش شخصی بیاید، وی دوست دارد پیش از بیان درخواست، از او به‌خوبی یاد شود. (8)
دعاکننده با ستایش الهی، معرفت خود را به خداوند آشکار می‌کند. دعایی که پیش از آن ستایش الهی نباشد، نافرجام می‌ماند. (9)
4-صلوات فرستادن:
پیامبر صلی‌الله علیه و آله و اهل‌بیت او گل‌های سرسبد آفرینش‌اند. در روایات توصیه‌شده که آغاز و پایان دعا با صلوات بر آن بزرگواران همراه باشد تا به یُمن نام مبارک شان دعاها اجابت شوند.
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: بر محمد و آل او درود بفرستید که خداوند براثر یاد محمد صلی‌الله علیه و آله و پاسداشت حرمت او دعای تان را می‌پذیرد. (10)
5-یقین به اجابت دعا:
یکی از آداب دعا آن است که دعاکننده به اجابت آن یقین داشته باشد. با شک و تردید خدا را نخواند. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
«اذا دعوت فظن ان حاجتک بالباب؛ هرگاه دعا کردی، گمان کن که حاجتت نزد تو حاضر است». (11)
علامه طباطبایی در این مورد می‌گوید: دعا کردن با تردید و ناامیدی، بیانگر ندانستن خواست حقیقی و جدی است. (12)
6-اصرار بر دعا:
امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: «به خدا قسم! بنده‌ای در دعای خود اصرار نمی‌کند مگر آن‌که خداوند دعایش را مستجاب می‌کند.»(13)
گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری
7-نام بردن حاجت و نیاز:
امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «خداوند می‌داند که بنده‌اش چه می‌خواهد، هرگاه به درگاهش دعا می‌کند، اما دوست دارد حاجت‌ها به درگاهش شرح داده شود، پس هرگاه دعا کردی، حاجتت را نام ببر». (14)
8-عمومیت و همگان را دعا کردن:
رسول خدا صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: «هرگاه یکی از شما دعا می‌کند، همه را دعا نماید، زیرا در این صورت به اجابت نزدیک‌تر است». (15)
9-دعا برای دیگران:
امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: «زودترین دعایی که به اجابت می‌رسد، دعای برادر دینی برای برادرش در نبود اوست. در این صورت فرشته‌ای که گماشتة اوست می‌گوید: آمین و برای تو دوچندان آن است». (16)
خدا به حضرت موسی علیه‌السلام وحی کرد: «مرا به زبانی که گناه نکرده باشد بخوان، موسی گفت: مرا چنین زبانی کجاست؟ فرمود: مرا به زبان غیر خود بخوان». (17)
مولوی می‌گوید:
گر نداری تو دم خوش در دعا رو دعا می‌خواه از اخوان‌الصفا
بهر این فرمود با موسی خدا وقت حاجت خواستن اندر دعا
کای کلیم‌الله! ز من می جو پناه با دهانی که نکردی تو گناه
گفت موسی: من ندارم آن دهان گفت: ما را از دهان غیر خوان
آن دهانی که نکردستی گناه و آن دهان غیر باشد عذر خواه (18)
10-عجله نکردن:
از امام صادق علیه‌السلام روایت است: «مؤمن همواره در خیر و رحمت الهی به سر می‌برد تا وقتی‌که عجله نکند تا نومید شود و دعا را ترک کند». (19)
11-اظهار ناتوانی و کرنش:
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «باحالت ذلت و فروتنی و ثناگویی و خشوع درخواست کنید». (20)
12-توسل:
پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله خطاب به علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«امامان از فرزندان تواند. به برکت آنان به امتم باران می‌رسد. دعای شان مستجاب می‌شود و بلا از آنان دفع می‌گردد». (21)
13-نومید نبودن از اجابت:
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «تأخیر در اجابت تو را مأیوس نکند». (22)
14-گریه:
یکی از آداب مهم دعا، گریه و تضرع است. امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«گریه و ترس از خدا، یکی از احسان‌ها و رحمت‌های خداست. اگر دارای آن شدید، مغتنم و مفید بشمارید و دعا کنید. اگر در یک ملت و جمعیتی، کسی بگرید، خداوند بر تمام آن ملت ترحم می‌فرماید». (23)
موفق باشید.

پی‌نوشت‌ها:
1. موسوى همدانى، ترجمه تفسیر المیزان، ج 2، ص 45، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه، ‏قم، چاپ پنجم، 1374 ش.‏
2. بقره (2)، آیه 186.
3. ترجمه تفسیر المیزان، ج 2، ص 46.‏
4. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 90، ص 322، موسسه الوفاء، بیروت،1404 ق.
5. رضى الدين، حسن بن فضل طبرسى‏، مکارم الاخلاق، ج 2، ص 20، شريف رضى، چ 4، قم، 1412 ق.
.6 همان، ج 95، ص 159.
.7 شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 1، ص 446، دارالاسوة، تهران،1422 ق.
.8 شیخ کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 492، دارالکتب الاسلامیه، تهران،1365 ش.
.9 بحارالانوار، ج 90، ص 317.
10. همان، ص 309.
.11 اصول کافی، ج 4، ص 221.
12. همان، ص 37.
13. همان، ص 222.
14. همان، ص 225.
15. همان، ص 243.
16. همان، ص 270.
17. ابن فهد حلي، عدة الداعی، ص 135، دار الکتاب الاسلامی، 1407 ه ق.
18. مثنوی، دفتر سوم، بیت 184-179.
19. بحارالانوار، ج 74، ص 341
20. همان، ج 36، ص 232.
21. نهج‌البلاغه، نامه 31.
22. اصول کافی، ج 4، ص 220.
23.‏مکارم الاخلاق، ج 2، ص 111.

سلام عليكم، آيا نقش قطام در ماجراي شهادت حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) از لحاظ تاريخي روشن و مستند است؟ استاد شهيد مطهري در كتاب جاذبه و دافعه علي (عليه‌السلام) اين نقش را خيلي پررنگ دانسته‌اند؛ اما بنده از يكي از اساتيد تاريخ شنيدم كه اين مطلب يا از جعليات تاريخ است يا حداقل خيلي در آن مبالغه شده. متشكرم

پاسخ:
در كتاب موسوعة الامام علي(علیه السلام) كيفيت شهادت امام علي(ع) و دست هايي كه در شهادت حضرت نقش داشتند، با استناد به منابع كهن، به خوبي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. با توجه به اين كتاب، به پاسخ مي پردازيم:
الف) از بررسي مجموع كتاب هاي تاريخي، همين مقدار مي توان اعتماد كرد كه پدر، برادر و نيز ـبنا به بعضي نقل هاـ عموي قطام در جنگ نهروان كشته شده بودند. اين قضيه سبب شد كه كينه امام علي(ع) را به دل بگيرد و در نتيجه با برقراري ارتباط با ابن ملجم، در قتل امام شركت كرد.
ب) شايد ذهنيت شما طول و تفصيلي كه در فيلم امام علي(ع) در مورد قطام آمده، كه البته قابل قبول نيست.
ج) خلاصه اخبار مورخان نخست در مورد شهادت امام اين است كه: عده اي از خوارج بعد از جنگ نهروان در مكه گرد آمدند و پس از مشورت ها براي حل مشكل عالم اسلام، به اين نتيجه رسيدند كه منشأ فتنه، سه نفرند: امام علي(ع)، معاويه و عمرو عاص، و تا وقتي كه اين سه زنده اند، امت اسلامي دچار اين مشكلات است.
تصميم به قتل هرسه نفر گرفتند و ترور هركدام آنها را يك نفر به عهده گرفت. بنا شد همگي در يك شب از شب هاي ماه مبارك رمضان، تصميم را عملي كنند. عبدالرحمان بن ملجم مرادي ترور امام علي را عهده دار شد. در ميان اين سه، تنها ابن ملجم توانست به تصميمش عملي كند. در اين بين قطام نيز او را براي اين كار، بيشتر ترغيب كرد و وردان بن مجاله و شبيب بن بجره هم او را ياري كردند.
عوامل گوناگوني در شهادت امير مومنان نقش داشتند كه از جمله آنها، جهل و ناداني افرادي مانند خوارج، عدالت علي (ع) و دنيا پرستي عده اي ديگر مانند اشعث بن قيس كه نقش پنهاني در ماجرا داشت، كينه و عداوتي كه از كشته شدن خوارج نهروان و ديگران به دست آن حضرت در دل ها جاري بود.(1)
مشهور بين مورخان آن است چون وي كينه امام را داشت يكي از موارد كابين ازدواجش با ابن ملجم راكشتن امام علي قرار داد.(2)
براي آشنايي بيشتر با چگونگي شهادت امام علي(ع) و نقش قطام، تحليلي قابل توجه در كتاب موسوعه امام علي(ع) آمده كه مطالعه آن مناسب به نظر مي رسد:
ترجمه اين كتاب با عنوان «دانشنامه اميرالمؤمنين(ع)» نيز به چاپ رسيده است.

پي نوشت ها:
1. موسوعة الامام علي(ع)، محمد محمدي ري شهري، ج 7، ص 219 ـ 225.
2. اخبار الطوال، ابو حنيفه احمد بن داود دينورى (م 283)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نى، چ چهارم، 1371ش.،ص260؛الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م 463)، تحقيق على محمد البجاوى، بيروت، دار الجيل، ط الأولى، 1412/1992، ج3، ص1123 .
موفق و موید باشید