تدوين قرآن

ترتيب آيات غالبا همان ترتيب نزول است جز تعداد محدودي آيه كه وقتي نازل شدند، رسول خدا دستور داد آنها را در فلان جايگاه قرار دهيد(1) از اين رو قريب به اتفاق عالمان شيعه و سني ترتيب همه آيات را طبق دستور رسول الله مي دانند و فقط بعضي از عالمان شيعه ترتيب بعضي از آيات ( تعداد بسيار محدودي) را مطابق اجتهاد صحابه مي شمارند.(2)

در مورد ترتيب سوره ها هم غالب عالمان بر اين نظرند كه اين ترتيب هم طبق دستور شخص پيامبر است (3).

قرآن به صورت مكتوب نازل نشده بلكه آيات بر قلب پيامبر نازل شده و رسول خدا آنها را بر مردم تلاوت كرده و جايگاه آيات و سوره ها را شخصا معين نموده و به همين اعتبار در خود قرآن و در كلام پيامبر از آن به عنوان "كتاب" ياد شده و سوره حمد "فاتحه الكتاب" خوانده شده است.

بنا بر اين قرآن در زمان خود پيامبر اين شكل كلي را يافت. البته اين نظم و نظام در بيانات پيامبر بود. ولي تا آخر عمر پيامبر قرآن به صورت يك كتاب بين دو جلد ارائه نشد. زيرا تا اواخر عمر ايشان باب وحي باز بود و به همين جهت پيامبر به امام علي دستور داد قرآن را طبق دستورات ايشان تنظيم كند و با شرح و تفسير و بيان، ارائه كند كه حاصل زحمات امام قبول نشد و مدت كمي بعد افرادي براي انجام اين كار تعيين شدند و قرآن را طبق دستور ها و رهنمود هاي پيامبر تنظيم و ارائه كردند و زمان عثمان همين قرآن در چند نسخه تكثير شد و مصحف هاي شخصي جمع آوري و معدوم شد تا اختلاف حاصل نشود.

پي نوشت ها:

1. تاريخ جمع قرآن كريم، جلالي نائيني، ص124؛ پژوهشي در تاريخ قرآن، حجتي كرماني، ص66.

2.پژوهشي در تاريخ قرآن، ص69.

3. پژوهشي در تاريخ قرآن، ص87؛ تاريخ جمع قرآن كريم، ص153.

آنچه در تاريخ آمده اين كه امام بعد از فارغ شدن از كفن و دفن پيامبر (ص) ...

آنچه در تاريخ آمده اين كه امام بعد از فارغ شدن از كفن و دفن پيامبر (ص) و بعد از اين كه نتوانست براي گرفتن حق خود اقدامي انجام دهد، در خانه نشست و به جمع قرآن بر اساس دستور رسول خدا و تنظيم آن و ... پرداخت و  در مدت كوتاهي اين كار را به انجام رساند و آن را عرضه كرد. (1)

در مورد خطبه "الوسيله" گفته شده اين خطبه را امام هفت يا نه روز بعد از وفات رسول خدا و بعد از جمع قرآن ايراد كرده است. (2)

از طرف ديگر بعد از جنگ يمامه قرآن به امر خليفه اول توسط زيد بن ثابت جمع آوري گرديد. (3)

بنا بر روايتي اين كار سه روز طول كشيد. (4) ولي قرآن پژوه معاصر (مرحوم ) آيت الله معرفت مدعي شده روايات دلالت دارد مدت اين جمع آوري شش ماه بوده است (5) ما كتاب ايشان را در دسترس نداشتيم و روايتي هم كه بر اين مطلب دلالت كند، نيافتيم.

با توجه به اين كه مسيلمه زمان پيامبر ادعاي نبوت كرده بود و مدت كمي بعد از وفات پيامبر جنگ با او اتفاق افتاد و اقدام امام در جمع آوري قرآن قبل از جنگ يمامه بوده ، معلوم مي شود اقدام امام در جمع قرآن در همان كمتر از يك ماه بعد از وفات صورت گرفته است و به مدت كوتاهي بعد از آن ، جمع آوري توسط زيد بن ثابت انجام شده است.

در جستجوي وسيعي كه كرديم زمان بندي دقيق تري نيافتيم.

پي نوشت ها:

1. يعقوبي، تاريخ، بيروت، دار صادر، ج 2، ص 135.

2. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1363 ق ، ج 8، ص 18؛ شيخ صدوق، امالي، قم، مؤسسه بعثت، 1417 ق، ص 398 - 399.

3. يعقوبي، همان.

4. شيخ هادي نجفي، موسوعة أحاديث أهل البيت (ع) ، بيروت، دار احيائ التراث العربي، 1423 ق، ج 1، ص 7.

5. مجيد معارف، درآمدي بر تاريخ قرآن، تهران، نبأ، 1383 ش، ص 153 به نقل از "التمهيد"، ج 1، ص 288.

 

 

 

 

آتش زدن قرآن هاي مختلف در دوران عثمان رخ داد ...

آتش زدن قرآن هاي مختلف در دوران عثمان رخ داد و شهرت او به "فراق المصاحف‌" در تاريخ ثبت است؛ ولي قرآن خود را باقي نگذاشت. در دوارن او اختلاف در قرائت بين گروه‌هاي مختلف مردم بالا گرفت و برخي از خيرانديشان به عثمان گوشزد كردند كه بايد در اين باره اقدامي كند. عثمان در اين باره با صحابه و از جمله حضرت علي‌(ع) مشورت كرد و در نتيجه، تصميم گرفت يك قرائت را كه صحيح‌تر و مشهورتر بود، اختيار كند و بقيه قرائت‌ها را از بين ببرد. عثمان گروهي را برگزيد كه به رياست "ابي بن كعب‌" عهده دار يكي كردن مصاحف شدند. گروه ياد شده مصحف را براساس قرائت ابي‌ّ كه با قرائت مشهور و متواتر همخوان بود، تنظيم كردند. از سوي ديگر، بر اساس روايات تاريخي‌، حضرت علي‌(ع) با يكي كردن مصاحف موافق بوده است‌؛ البته با اصل يكي كردن مصاحف، نه سوزاندن آن‌ها كه موجب سرزنش شدن عثمان شد. آن حضرت پس از اتمام كار گروه منتخب عثمان‌، با تأكيد به پيروي از مصحف ارائه شده‌، فرمودند: "ان القرآن لايهاج اليوم و لايحول‌"؛ يعني بعد از اين‌، كسي حق ندارد در قرآن تغييري ايجاد كند و قرآن بايد به همين صورت بماند. اين خواهد بود تا هنگامي كه امام زمان (ع‌) ظهور كند و بر اساس منابع روايي شيعه‌، مصحف علي‌(ع) را كه از نظر تنظيم بر همه مصحف‌ها برتري دارد، جايگزين كند. (1)

از امام صادق‌(ع) در روايتي نقل شده كه فرمود: «... اما نحن فنقرأ علي قرأة ابي‌ّ»؛ (2) «اما ما مطابق با قرائت ابي‌ّ مي‌خوانيم».

استاد معرفت اين حديث را از اين رو مي‌داند كه قرائت ابي‌ّ مطابق قرائت مشهور و متواتر بين مردم بود و به ديگر سخن، همان قرائتي بود كه مردم سينه به سينه از پيامبر(ص) گرفته بودند. (3) روايت معروف «اقرأ كما يقرأ الناس»؛ «همان گونه كه مردم مي‌خوانند، بخوانيد» نيز اشاره به همين مسئله دارد و اساساً آنان حفظ قرآن را در پيروي از مصحف مشهور مي‌دانستند و هر گونه تعدد و اختلاف را نمي‌پذيرفتند. (4)

ناگفته نماند كه به دليل وجود ضعف هايي در گروه منتخب عثمان‌، نارسايي هايي در رسم الخط مصحف ارائه شده‌، راه يافت كه موجب اختلاف هايي در قاريان پس از يكي شدن مصاحف شد؛ ولي قرائت مشهور كه به باور استاد معرفت‌، همين قرائت مشهور فعلي زمان ما است‌، همچنان پابرجا و در دسترس و مورد قبول عامه مردم‌، باقي مانده و مشكلي در اين خصوص وجود ندارد. يادآور مي‌شويم كه وجود كاستي در نوشتار، ربطي به قرائت ندارد؛ چه اين كه قاريان قرائت خود را از رسم الخط نگرفته‌اند، بلكه قرائت‌ها سينه به سينه نقل شده است. از اين رو، مي‌بينيم كه گاه كلمه‌اي در قرآن به گونه‌اي نوشته مي‌شود و همه قاريان آن را به گونه‌اي ديگر مي‌خوانند؛ براي مثال، "لشي‌ء" در آيه 23 سوره كهف به صورت "لشاي‌ء" نوشته شده است؛ ولي هيچ قاري اي تا كنون الف آن را تلفظ نكرده و نمي‌كند. (5)

پي نوشت ها:

1. براي آگاهي بيش تر، ر.ك‌: علوم قرآني‌، محمد هادي معرفت‌، ص 136 ـ 139، موسسه فرهنگي انتشاراتي التمهيد، چ اول‌، قم 1378.

2. الكافي‏، شيخ كليني‏‏، ج 2، ص 634، ناشر: اسلاميه‏‏، مكان چاپ: تهران‏‏، سال چاپ: 1362 ش‏‏، نوبت چاپ: دوم.‏

3. علوم قرآني‌، محمد هادي معرفت‌‌، ص 222.

4. الكافي‏، شيخ كليني، ج 2، ص 633.

5. علوم قرآني‌، محمد هادي معرفت‌، ص 150 ـ 169.

 

چنانچه منظورتان قديمي ترين قرآن است بايد گفت:

اگرچه قرآن هائي به خط امام علي، امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) در برخي اماكن و كتاب خانه ها از جمله موزه آستان قدس رضوي (عليه السلام) وجود دارد، اما در اين كه واقعاً از خود اين امامان بزرگوار باشد، جاي ترديد است. متخصصان قرآن شناسي مي گويند: اين قرآن ها منسوب به سه امام است، و مربوط به سال 384 هجري قمري است.

غير از اين قرآن ها، قديمي ترين قرآني كه موجود است، از علي بن هلال به خط نسخ است. اين قرآن با قطع جيبي و علائم طلائي است، كه در اواخر قرن دوم هجري قمري در بغداد كتابت شده است. البته، تمامي قرآن در آن نيست. اين قرآن هم اكنون در كتاب خانه آيت الله مرعشي نجفي (رحمه الله) موجود است. (1)

واگر منظورتان قدمت آيات قران است بايد گفت به زمان پيامبر اسلام و عصر نزول قرآن بر مي گردد پايان وحي در سال يازدهم هجري بود كه تا كنون 1421 سال مي گذرد.

1.http://www.taghribnews.ir

اين كه قرآن به چه نحو تنظيم شود، آيا مطابق نظمي كه نازل شده يا به گونه اي ديگر، از درك و فهم ما خارج است

اين كه قرآن به چه نحو تنظيم شود، آيا مطابق نظمي كه نازل شده يا به گونه اي ديگر، از درك و فهم ما خارج است و همان گونه كه خداوند خود متكفل نازل كردن و حفظ آن است، نظم و ترتيب آن را هم خودش از طريق پيامبرش تعيين مي كند. خداوند مي فرمايد:

إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ (1)

جمع كردن و خواندن آن بر عهده ماست.

رسول خدا خودش جايگاه سوره ها را معين فرمود و بعد از ايشان مطابق دستورهاي ايشان قرآن در يك مجلد جمع آوري و ارائه شد.

البته در مورد مصحف و قرآن جمع آوري شده توسط امام علي(ع) نقل شده كه بر اساس ترتيب نزول جمع آوري شده  و چون مطالب بسياري از رسول خدا در شرح و تفسير آيات در آن بود، مورد عنايت خلفا قر ار نگرفت.

پي نوشت ها:

1. قيامت(57) آيه 13. 

دربارة جمع آوري قرآن مجيد به صورت مكتوب فعلي برخي نظرشان اين است كه در زمان حيات رسول خدا(ص) زير نظر آن حضرت قرآن جمع آوري و به صورت مكتوب و مدوّن درآمد،(1)

ولي عده‌اي بر اين نظرند كه قرآن در زمان رسول خدا(ص) و به دستور آن حضرت نگارش و كتابت يافت، اما مدون نبود، بلكه به صورت پراكنده؛ يعني صحيفه ـ صحيفه بود كه بر روي چيزهايي نظير چرم، چوب درخت خرما؛ سنگ هاي صاف، قطعات حرير نوشته شده بود. پس از پيامبر اسلام(ص) اميرمؤمنان علي(ع) قرآن را جمع آوري فرمودو شأن نزول و تأويلات را هم آورده بود. اين قرآن به عنوان سپردة امامت در نزد امام زمان (عج) مي‌باشد.

در زمان ابوبكر مسيلمه كذّاب در يمامه ادعاي پيامبري نمود، ابوبكر براي سركوب مسيلمه سپاهي را روانة يمامه نمود. در اين جنگ مسلمانان پيروز شدند و مسيلمه كشته شد، ولي حدود هفتاد نفر از حافظان قرآن كريم كشته شدند كه همگي از صحابة رسول خدا(ص) بودند. ابوبكر پس از اين ماجرا دستور داد قرآن جمع و تدوين گردد و براي اين كار زيدبن ثابت را كه از پركارترين و جوان ترين كاتبان وحي و حافظ قرآن و داراي مصحف اختصاصي بود انتخاب شد و زيدبن ثابت نوشته هاي پراكندة قرآني را جمع كرد. اين نسخه جمع آوري شده كه گردآوري آن حدود 14 ماه طول كشيده بود، پس از ابوبكر به عمر داده شد و پس از عمر به دخترش حفصه همسر رسول خدا(ص) سپرده شد.

در زمان عثمان با توجه به رفتن قرآن به سرزمين هاي اسلامي فتح شده، اختلاف در قرائت كلمات قرآن پيدا شد و براي جلوگيري از اختلاف، عثمان دستور داد تمام نوشته هاي زمان رسول خدا(ص) را گرد آوري كردند و نسخة كتابت زيد در زمان ابوبكر را كه نزد حفصه بود به امانت گرفتند و بر اساس يك قرائت قرآن را تدوين نمودند و از روي آن پنج يا شش نسخه نسخه برداري شد. يك نسخه در مدينه و يك نسخه در مكه و چهار نسخة ديگري را همراه با يك حافظ قرآن كه نقش معلم و راهنماي درست خواني را داشت به مراكز مهم جهان اسلام، يعني بصره، كوفه، شام و بحرين ارسال كردند و بقية قرآن ها كه با اين قرائت مخالف بود از بين بردند و عثمان به تمام بلاد نوشت قرآن هاي ديگر را از بين ببرند. و بدين وسيله از اختلاف قرائات قرآن جلوگيري شد.(2)

پس قرآن در زمان ابوبكر و به فاصله كمي بعد از وفات رسول خدا با توجه به مجموعه اي كه در مسجد پيامبر بود و مصحف هايي كه اصحاب در زمان رسول خدا نوشته بودند و با توجه به اشرافي كه مسلمانان داشتند و با عنايت همه آنان جمع آوري و در بين دو جلد ارائه شد و عمر بعد از جنگ يمامه از كشته شدن قاريان و حافظان ابراز نارحتي كرد و خليفه را به جمع آوري قرآن و ارائه آن در بين دو جلد تشويق كرد(3) تا با كشته شدن حافظان ، خوفي نسبت به از بين رفتن قرآن وجود نداشته باشد.

ما چيزي به نام جمع آوري در زمان عمر نداريم. البته دوباره تذكر مي دهيم كه بسياري از علماء قائلند به اين كه قرآن را خود پيامبر جمع آوري كرده است. برخي هم گفته اند جمع آوري آيات توسط پيامبر بوده، اما چينش سوره ها توسط صحابه انجام شده است. البته اين باعث نميشود ما از خطاهاي صحابه بگذريم. 

پي نوشت ها:

1. آيت الله سيد ابوالقاسم خويي، بيات، ج 1، ص 407.

2. بهاءالدين خرمشاهي، دانشنامة قرآن، ج 2، ص 1634، مادة جمع قرآن و سيد محمد باقر حجتي، تاريخ قرآن كريم، ص 234، 385، 419 و 429.

3. سيد محمد باقر حجتي، پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1377ش، ص440.

در اين كه حضرت محمد قبل از مبعوث شدن به رسالت از هيچ معلمي درس نگرفته و خواندن و نوشتن نياموخته و با خواندن و نوشتن سر و كار نداشت، شك نيست. قرآن مي فرمايد: اگر اهل خواندن و نوشتن بودي، مشركان مي توانستند بگويند اين مطالب را از جايي خوانده و از كسي آموخته است.

وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمينِكَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ(1)

علاوه بر آن، قرآن هم به صورت مكتوب بر پيامبر نازل نشده تا پيامبر بخواهد آن را بخواند. به صورت صوت هم به گوش پيامبر نرسيده تا بخواهد آن را بشنود و حفظ كند، بلكه قرآن بر قلب ايشان نازل شده و بر لوح قلب ايشان حك گرديد و از قلبش بر زبانش جاري شد. پس ايشان به اراده خدا حافظ قرآن گشت؛ آن هم حفظي كه فراموش شدني نيست و براي هميشه در قلب ايشان حك شده مي ماند. پس پيامبر مثل ما به حفظ قرآن اقدام نكرده تا كسي او را در اين زمينه ياري داده باشد.

مسلمان ها هم ابتدا با نوشته هاي قرآن روبرو نشدند تا بگوييم قرآن را بر چه نوشته بودند و چه كسي نوشت؟ بلكه قرآن را از زبان پيامبر شنيدند و به حافظه خود سپردند. در حجاز آن روز خواندن و نوشتن مرسوم نبود. تعداد بسيار محدودي خواندن و نوشتن مي دانستند.

به طور طبيعي در حجاز هم خط بوده و افرادي اهل خواندن و نوشتن بوده و مطالب خود را بر لوح هاي گلي يا پوستي يا فلزي و. . . مي نوشتند.

آيات قرآن حكايت دارد كه اصل خواندن و نوشتن در عرب بي سابقه نبوده و به صورت نادر وجود داشته است، زيرا در آيات صحبت از خواندن و كتابت و زبور و صحيفه و سجلّ و رقّ و. . . به ميان آمده كه بر خواندن و نوشتن يا نوشت افزار دلالت دارد.

پيامبر بعد از رفتن به مدينه و تشكيل حكومت، افرادي را به يادگيري خواندن و نوشتن مأمور كرد. جالب اين است كه بعضي از اسيران مشرك در جنگ بدر خواندن و نوشتن بلد بودند. پيامبر مقرر فرمود كه هر كدام از آن ها به ده كودك مسلمان خواندن و نوشتن ياد دهد تا آزاد گردد.(2)

بنا بر نقل تاريخ هنگام ورود رسول خدا به مدينه افرادي به تعداد انگشتان دو دست خواندن و نوشتن مي دانستند كه با تشويق پيامبر به سرعت اين عده افزون شدند حتي نقل شده زيد بن ثابت را به فراگيري خط يهود گمارد تا اگر يهود مدينه نامه اي به ايشان نوشتند، وي بتواند آن را براي پيامبر بخواند.(3) علاوه بر آن پيامبر افرادي را به نوشتن قرآن گمارد كه به "كاتبان وحي" معروف گشتند.(4)

اما لوازم تحرير زمان رسول خدا كه در قرآن هم از آن ها ياد شده:

قرطاس(كاغذ)، قلم، مداد(به معناي مركّب)، صحف(برگه هايي از كاغذ كه روي آن نوشته شده)، سجلّ(نوشت هاي لوله شده)، رَقّ(پوست نازكي كه روي آن مي نوشتند) و...

بنا بر اين در زمان رسول خدا هم نوشتن و خواندن مي دانستند و هم لوازم براي نوشتن وجود داشت البته خط در مراحل ابتدايي بود.

پي نوشت ها:

1. عنكبوت(29) آيه 48.

2. زنجاني، تاريخ قرآن، ص28.

3. حجتي، سيد محمد باقر، پژوهشي در تاريخ قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص183، به نقل از تاريخ المصاحف، ص3 و فتوح البلدان بلاذري، ص385.

4. همان، ص302؛ الفهرست، ص36؛ الاتقان، ج1، ص99.

قرآن بر قلب رسول خدا نازل شد و رسول خدا خود اولين حافظ قرآن بود...

قرآن بر قلب رسول خدا نازل شد و رسول خدا خود اولين حافظ قرآن بود كه همه آيات را در قلب خود و در امان از تصرف شيطان و فراموشي و سهو و اشتباه داشت و هر سال جبرئيل همه قرآن نازل شده را يك بار بر ايشان عرضه مي كرد و سلامت آن را از دستبرد هر شيطاني اعلام مي نمود .

 رسول خدا به امر خدا قران را بر مردم تلاوت مي كرد و آنان مستقيم به گوش خود  قرآن و نحوه خواندن آن را از زبان رسول خدا مي شنيدند و حفظ مي كردند و در زمان رسول خدا همه مسلمانان حافظ همه يا قسمت هايي از قرآن بودند بخصوص كه در حجاز خواندن و نوشتن مرسوم نبود و بيشتر اتكاي مردم به قوه حافظه شان بود.

 رسول خدا افرادي را كه قرآن را به خوبي حفظ داشتند و تلاوت مي كردند به عنوان قاري معين كرده بود كه وظيفه آموزش قرآن به مردم را داشتند و اينان كه حافظ قرآن در قلب خود و از لحاظ ايمان و خداترسي و راستگويي امتحان شده بودند، زير نظر خود پيامبر به مردم خواندن صحيح قرآن را آموزش مي دادند.

به امر پيامبر تعدادي از افراد كه نوشتن بلد بودند، وظيفه داشتند آيات قرآن را بر نوشت افزار هاي مرسوم آن روز بنويسند و همه قرآن در لوح هاي گلي و سنگي و...نوشته شده و در همياني پشت منبر رسول خدا نگهداري مي شد. علاوه اين كه افرادي نيز براي خود قرآن را به طور كامل يا قسمت هايي از آن را نوشته و در خانه خود داشتند. 

 ترتيب آيات و سوره ها به امر رسول خدا بود و معمولا سوره ها يكجا نازل مي شد و بعد از تمام شدن، سوره بعد نازل مي گرديد و نزول بسم الله جديد علامت تمام شدم سوره قبلي و شروع سوره بعدي بود و گاهي نيز آيات نازل شده در اثناي آياتي كه قبلا نازل شده بود، به امر رسول خدا درج مي گرديد و خلاصه نظم آيات به اتفاق همه عالمان اسلام و نظم سوره ها به نظر غالب عالمان همان نظمي است كه پيامبر دستور داده است.

تا زماني كه رسول خدا زنده بود ، نزول ادامه داشت و چند روز قبل از وفات رسول خدا آخرين آيات نازل شد از اين رو در زمان ايشان نمي شد ( بنابر نظر برخي علماء نه همه ) قرآن را به صورت كتابي كه بين دو جلد قرار گرفته و تمام شده، جمع آوري كرد و تحويل جامعه داد . بدين جهت امام علي به امر رسول خدا و بعضي از اصحاب به امر خليفه اول در فاصله كمي بعد از وفات رسول خدا طبق دستور هاي ايشان، قرآن را به صورت كتابي بين دو جلد تنظيم و به جامعه ارائه كردند. اين كار در كمترين فاصله از وفات رسول خدا انجام شد و هنوز همه مردم دستور ها و بيانات رسول خدا در مورد قرآن را به ياد داشتند و علاوه بر اين كه داعيه اي بر تحريف نبود، كسي هم جرات نمي كرد و جامعه هم اجازه نمي داد از اين رو همه مسلمانان با وجود اختلافاتي كه بعد از رسول خدا به وجود آمد، در صحت و سلامت قرآن جمع آوري شده اتفاق داشتند.

علاوه بر قرآن جمع آوري شده توسط خليفه اول كه مورد اتفاق بود، بسياري از اصحاب هم خودشان براي تلاوت شخصي، نسخه هايي كامل يا ناقص از قران داشتند كه گاهي در لابلاي آيات كلمات توضيحي كه از رسول خدا شنيده بودند ، نوشته بودند كه فهم مراد آيه برايشان آسان تر و روشن تر باشد. با توجه به اين نسخه ها و تفاوت لهجه افرادي كه به اسلام وارد مي شدند و قرآن را تلاوت مي كردند و تفاوت لغات قبايل مختلف قريش ، تغييرات جزيي در نسخه هاي قرآن پديدار شد كه گر چه به معناي كلي آيات ضرر نمي زد ولي در صورت ادامه يافتن خطرناك مي نمود و از اين رو خليفه سوم دستور داده شد همه نسخه هاي ديگر جمع آوري و معدوم شود و فقط از روي نسخه جمع آوري شده توسط خليفه اول، نسخه هايي تكثير شده و به عنوان نسخه هاي مرجع به سراسر جهان اسلام فرستاده شود و بدين وسيله سلامت قرآن در گذر زمان تضمين شد.

بنا بر اين قرآن كنوني مطابق دستور هاي رسول خدا و به فاصله بسيار كمي بعد از وفات پيامبر توسط هيأتي كه از جانب خليفه اول منصوب شده بودند ، با نظارت امير المومنين (ع) تدوين و در يك جلد مرتب شد و همين قرآن تدوين شده زمان خليفه اول  زمان عثمان ابن عفان (خليفه سوم) تكثير و به سراسر جهان اسلام فرستاده شد.

البته در آخر متذكر ميشويم برخي از بزرگان و مفسران بر اين عقيده اند كه قرآن كنوني در زمان پيامبر جمع آوري شده است و برخي از كساني هم كه مي گويند جمع آوري بعد از ايشان جمع آوري شده منظورشان جمع آوري سوره هاست وگرنه جاي آيات را پيامبر مشخص كرده بودند .

جهت اطلاع بيشتر مي توانيد به اين منابع مراجعه كنيد:

تاريخ قرآن(راميار)، متن، ص: 211

 

در اكثر قرآن ها در آخر يا وسط برخي آيات، روي بعضي كلمات حروفي از قبيل: (م- ط- ج- ص- ز- لا) گذاشته شده است كه به علائم سجاوندي مشهور گشته ‏اند.

افرادي كه به زبان عربي آشنايي كامل ندارند و هنگام تلاوت قرآن محل هاي وقف‏ها را دقيقا نمي‏توانند بشناسند، مي‏توانند با استفاده از اين علائم و رموز در جاي مناسب وقف كنند.

در توضيح اين مطلب بايد بگوييم كه وقـف و ابـتـدا از فنون مهم در قرائت قرآن است و عـلـمـاي قرائت از گذشته به اين فن توجه كافي مبذول داشته اند، به طوري كه بسياري از قاريان مشهور، از جمله بعضي از قراء سبعه ، در اين زمينه داراي تأليف نيز بوده اند.

ضرورت توجه قاري قرآن به وقف و ابتدا را مي توان اينگونه تبيين كرد كه اولا: بـراي قـاري ممكن نيست مقدار قابل توجهي از قرآن را با يك نفس و بدون وقف بخواند، پس لازم است براي تنفس و استراحت هم كه شده، جاهايي را انتخاب كند تا بر آنها وقف نمايد.

ثانيا: بر فرض كه كسي بتواند مقدار معيني از قرآن را با يك نفس بخواند، اين امر، يعني وصل همه كـلـمات به يكديگر، گاهي باعث ايجاد خلل در معنا مي شود و معنايي را به ذهن شنونده مي آورد كه به طور حتم ، مقصود خداوند نيست، مانند وصل «اصحاب النار» به «الذين يحملون العرش»، در آيه 6 و 7 سوره غافر  كه خداوند متعال مي فرمايد:« وَ كَذَلِكَ حَقَّتْ كلَِمَتُ رَبِّكَ عَليَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنهَُّمْ أَصْحَابُ النَّارِ(*) الَّذِينَ يحَْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بحَِمْدِ رَبهِِّم‏...»

در اينجا اگر در «اصحاب النار» وقف صورت نگيرد اين توهم ايجاد مي شود كه دوزخيان ، عرش خدا را به دوش مي كشند!

از دو امـر فوق ، اينگونه نتيجه مي گيريم كه لازم است كه آشنايان به معاني و مفاهيم قرآن مواضعي كه وقف بر آنها جايز يا ممنوع يا لازم است را مشخص نمايند تا قاري بتواند در جاي مناسبي كه توقف در آنجا مخل به معنا نبيست وقف نمايد لذا گرچه از صدر اسلام بحث رعايت وقف و ابتدا در بين قاريان به طور عملي مطرح  بوده، اما اينگونه نبوده كه كاتبان وحي اين علائم را وضع كرده باشند. بلكه اولين كسي كه علامت هاي وقف را وضع نموده  محمد بن طيفور سجاوندي (متوفاي 560 هـ ق)  است و به سبب همين امر از اين علائم به علائم سجاوندي تعبير مي شود.

علاوه بر رموز و علائم سجاوندي، متأخرين نيز علائمي وضع كرده‏اند كه عبارت‏اند از: صلي، قلي، قف، ق، صل، صق، صب، ك، قلا، جه، س، معانقه كه شرح آنها را در كتب تجويدي بايد مطالعه نمائيد.(1)

فارسي زبان ها هم به جاي وضع علامت مجدد  براي مواضع وقف، همين علائم (ويرگول) را شناخته و رعايت مي كنند.

پي نوشت ها:

1. ر.ك: فلاح، عبدالشكور، زينة القرآن، مشهد، آستان قدس، 1383، ص 128.

 

خط قرآن در ابتدا ، هيچ گونه علامتي نداشت.

علت آن هم عدم وجود علايم در دو خط سرياني و نبطي بود . خط كوفي و نسخ، از آن دو جدا شده بودند، همين امر باعث بروز اختلاف قرائت در ميان مسلمانان گرديد. كلمه‌اي مثل «تَتلوا» ممكن بود به صورت‌هاي مختلف نظير «يتلوا» «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.

در صدر اسلام مسلمانان عرب با ذوق فطري خود و با اتكا به حافظه قوي، نخست آيات قرآن را، گرچه علائمي نداشتند، به طور صحيح قرائت مي‌نمودند، اما بعد از فتوحات كه قلمرو حكومت اسلامي گسترش پيدا كرد و قدرت اسلام به دو امپراطوري ايران و روم كشيده شد و بسياري از غير عرب زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربي در اثر اختلاط با زبان هاي ديگر خلوص و فصاحت خويش را از دست داد ، به گونه‌اي كه ديگر، ذوق فطري و خالص عربي، كه آن ها را از هر گونه حركت و اعرابي، بي‌نياز مي‌ساخت، وجود نداشت.

با توجه به نكته مذكور لازم آمد تا قرآن اعراب گذاري شود تا به صورت صحيح تلاوت شود و هنگام تلاوت، معناي آيات عوض نشود . اگر نقطه گذاري و اعراب گذاري نبود، بسياري از مسلمان ها قادر به قرائت صحيح قرآن نبودند.

اعراب گذاري قرآن  براي اولين بار به «ابوالاسود دوئلي» نسبت داده ‌شد . او شاعر و تابعي مشهور است كه بيش تر از او به عنوان صحابي امام علي (ع) و واضع علم نحو نام برده‌اند.(1)

اولين كساني هم كه نقطه را در قرآن به كار بردند، يحيي بن يعمر و نصربن عاصم از شاگردان ابوالاسود دوئلي بودند.(2 )

پي نوشت ها:

1. درسنامه علوم قرآني،  حسين جوان آراسته، ص 217.

2. دائره المعارف القرن العشرين، ج3 ،ص 722 به نقل از علوم قرآني ،محمد هادي معرفت، ص155.  

صفحه‌ها