رسیدن

دعا و يا نذري وجود دارد که من بتونم ادا کنم براي رسيدن به مقصود؟
دعاي خاصي در مورد رسيدن شما به جواني که دوستش داريد، وجود ندارد، البته می‌توانید از دعاهاي عمومي مانند دعا بعد از نمازهاي واجب استفاده کنيد و ...

سلام، وقت به خیر من مجرد هستم و اخیراً از پسري خوشم مياد دوست دارم باهاش ازدواج کنم دعا و يا نذري وجود دارد که من بتونم ادا کنم براي رسيدن به مقصود؟

پاسخ:

پرسشگر گرامي دعاي خاصي در مورد رسيدن شما به جواني که دوستش داريد، وجود ندارد، البته می‌توانید از دعاهاي عمومي مانند دعا بعد از نمازهاي واجب استفاده کنيد و هم‌چنین می‌توانید از نذرهاي متعدد مالي و غیرمالی استفاده کنيد و حتماً مؤثر است، ولي خواهر محترم براي این‌که به مقصود خود برسيد و ازدواجي موفق داشته باشد ما براي شما دو توصيه داريم و توجه تان را به دو نکته جلب می‌کنیم:

1. بدون ترديد يکي از پیش‌نیازهای ضروري ازدواج، آشنايي دو طرف از ویژگی‌های شخصيتي و اخلاقي، خانوادگي، اقتصادي و اجتماعي يکديگر است و هردو بايد با دقت و حساسيت زياد و با استفاده از راه‌های مختلف تحقيق و بررسي، به اطمينان کافي دست يابند. از طريق همين آگاهی‌های واقع‌بینانه، از نقاط ضعف و قوت يکديگر اطلاع پیداکرده و ميزان تناسب و همفکري يکديگر را دريابند.

حال سؤال اينجاست که شما چقدر ايشان را می‌شناسید؟ و آيا تحقيق و مشورت کرده‌اید؟ چقدر در مورد ايشان می‌دانید؟ چرا ايشان را دوست داريد؟ و آيا اين دوست داشتن براي ازدواج کافي است يا بايد شناخت بيشتري پيدا کنيد؟

ازنظر ما حتماً شناخت بيشتري لازم است.

ولي سؤال اين است که با چه روش و مکانيزمي می‌توان به اين شناخت بيشتر رسيد؟ آيا با ابراز علاقه مستقيم؟ و يا با طرح رابطه دوستي و ايجاد رابطه عاطفي و اظهار محبت؟ و يا بايد تدبيري خردمندانه انديشيد.

تجربه موارد نظير هم و مشابه و بررسي شواهد جاري و تأمل در حاکي از آن است که بيشتر ابراز علاقه‌هایی که با بر زبان جاري ساختن قصد ازدواج و بر پايه محبت طرفين و يا يکي از آن‌ها شکل می‌گیرد، انگيزه ديگري غير آنچه بر زبان جاري می‌سازند دارد و درواقع قصد ازدواج صرفاً پوشش به‌ظاهر مقبولي است که فرد بدین‌وسیله می‌خواهد آن را دليل موجه و معقولانه‌ای براي ارتباط عاطفي قرار دهد.

با توجه به اين مطلب روشن شد طرح مستقيم علاقه‌مندی به فردي که او را دوست داريد و لو به‌قصد ازدواج صحيح نمی‌باشد.

علاوه بر آن‌که شکل‌گیری و ايجاد ارتباط این‌چنینی، چون در پوشش و لفافه هدف مقدس و ارزشمند قرار می‌گیرد و بوي خردمندي می‌دهد سبب می‌شود فرد را از حقايق دور کند و چشم او را بر واقعیت‌ها ببندد. در اين صورت تحقيق و بررسي واقع‌بینانه کاهش می‌یابد. زيرا وقتي علاقه و محبت چيزي در قلب فرد جاي گرفت، او را نسبت به واقعيات کور و کر می‌کند و ديگر نمی‌تواند نقاط منفي و ضعف آن را ببيند و حتي بشنود و آن چه می‌بیند و می‌شنود، در نظرش زيبا و جذاب و جلوه‌گر می‌شود و حتي نقاط ضعف را نقاط قوت تلقي می‌کند.

2. خواستگاري به‌طورمعمول از سوي مرد يا خانواده او صورت می‌گیرد و آيات قرآن نيز مسئله خواستگاري را به مرد نسبت می‌دهد. فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ (1) با زنان طيب و پاکيزه ازدواج کنيد، ولي اين بدان معنا نيست که زني نتواند از مردي خواستگاري کند. از داستان حضرت شعيب (ع) و موسي (ع) در قرآن استفاده می‌شود که خواستگاري از سوي خانواده دختر (و نه صرفاً دختر) نيز صورت می‌پذیرد و از اين کار منعي نشده است. ولي يک نکته را بايد توجه داشت و آن این‌که اگر کسي چنين اقدامي کرد، بايد خود را براي شنيدن پاسخ منفي طرف مقابل نيز آماده کند؛ خصوصاً که دختران در اين زمينه حساس‏ترند و درصورتی‌که اقدام به خواستگاري کنند و با پاسخ مناسبي روبه‏رو نشوند، ممکن است ازنظر روحي بسيار ناراحت گردند. به همين خاطر ارائه پيشنهاد ازدواج از طرف دختر پسنديده نيست.

استاد مطهري می‌نویسد: «این‌که از قدیم‌الایام مردان به‌عنوان خواستگاري نزد زنان می‌رفته‌اند و از آن‌ها تقاضاي همسري می‌کرده‌اند، از بزرگ‌ترین عوامل حفظ حيثيت و احترام زن بوده است...خلاف حيثيت و احترام زن است که به دنبال مرد برود... براي زن که می‌خواهد محبوب، معشوق و موردتوجه و علاقه باشد و از قلب مرد سر درآورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل‌تحمل و موافق غريزه نيست که مردي را به همسري خود دعوت کند و احياناً جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگري رود. (1)

با توجه به اين دو نکته، اگر دختري قصد داشت با پسري ازدواج کند و از او خواستگاري کند، راهش چيست؟

خواهر گرامي؛ به شما توصيه می‌کنیم در امر مهم و حياتي ازدواج، قبل از آن‌که علاقه‌مندی‌تان به فرد مذکور را بيش از اين در ذهن خود بپرورانيد، به تحقيق و بررسي درباره او و تطابق ملاک‌هایتان با ايشان بپردازيد. اگر بعد از تحقيق و مشورت به اين نتيجه رسيديد که فرد مذکور قابلیت‌ها و صلاحیت‌های همسر مناسب را دارا هستند، به علاقه خويش به ايشان بينديشيد.

بعدازآن اگر قصد ازدواج با او داشتيد، بهترين راه و مؤثرترین راه براي اين کار خانواده است. اين موضوع را با خانواده خودتان (نه با شخص ديگر، چراکه خانواده‌ها هم دلسوز فرزندشان هستند، هم اينکه تجربه‌ی لازم را بهتر از هر فرد ديگري دارند) مخصوصاً مادرتان مطرح کنيد. از او بخواهيد که ايشان با کمک واسطه‌ها مثل افراد متدين و مذهبي در محل زندگي، محل تحصيل و يا فاميل و ...اين موضوع را با خانواده پسر به‌طور غیرمستقیم مطرح کنند و ضمن معرفي شما به ايشان، در صورت تمايل طرف مقابل، زمينه خواستگاري را فراهم نمايند.

اما اگر بعد از تحقيق و مشورت، به اين نتيجه رسيديد به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانید با يکديگر ازدواج کنيد و شرايط فراهم نشد، بايد فکر و علاقه به ايشان را از خود بيرون کنيد. زيرا اگرچه محبت داشتن يک امر قلبي و نفساني- و گاهي خارج از اختيار انسان - است و تا زماني که منجر به کار حرام مانند نگاه يا سخن گفتن غیرشرعی و ديگر محرّمات نشود، اشکالي ندارد؛ اما درهرصورت زمینه‌ساز غافل شدن از ياد خداوند است. در اين صورت براي فراموش کردن ايشان، بايد چند چيز را دقيقاً و حتماً بدون سهل‏انگاري عمل نماييد؛ که انتخاب گزینه‌های ديگر براي همسري يکي از آن‌هاست. در صورت لزوم در مکاتبات بعدي به ساير موارد اشاره می‌شود.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. نساء (4)، آيه 3.

2. شهيد مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، تهران، ص 15.

برای رسیدن به حد عصمت چه کار باید کرد و لازمه این کار داشتن چه ویژگیهایی در شخص است؟

پاسخ:
در ابتدا باید گفت:
گرچه نصاب تام عصمت یعنی عصمت مطلق اختصاص به چهارده نفر دارد، ولی ممکن است مراتب نازل از عصمت نصیب سایر افراد نیز بشود، زیرا گوهر اصلی انسان که نفس ناطقه‌ اوست، به گونه ای آفریده شده که اگر بخواهد، با تامین برخی شرایط می تواند به قله بلند عصمت برسد، زیرا نفس انسان با حرکت جوهری و تکامل معنوی از قوه به فعلیت رسیده و می تواند از آفت‌های سهو، نیسان، غفلت، جهالت و هر گونه ناپاکی مصون باشد، چون محدوده نفوذ شیطان محصور به مراحل وهم و خیال است که وابسته به طبیعت انسان است، اما مراتب عقل و قلب کاملا از قلمرو و نفوذ شیطان مصون است. سهو، نسیان، غفلت و جهل و هر ناپاکی دیگر در آن ساحت قدسی راه نمی‌یابد. بنا بر این چون شوون هستی انسان محدود به مراتب طبیعی، خیالی وهمی نیست، اگر کسی به مرتبه عقل خالص و قلب سلیم راه یافت، می تواند همچون فرشتگان از گزند لغزش های علمی و عملی مصون بماند. (1)
از سوی دیگر مصونیت معصومان در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقوای سرچشمه می‌گیرد، درست همانند پرهیز از پاره ای از گناهان برای بسیاری از افراد که به خاطر علم و آگاهی و ایمان و معرفت آن را ترک می‌کند، مثلاً هرگز با بدن لخت و عریان، قدم در کوچه و خیابان نمی‌گذارد. گروه زیادی از مردم نسبت به گناهانی مانند سرقت مسلحانه در شب یا قتل انسان‌های بی گناه یا انتحار و خودکشی مصونیت دارند. دارای حالت درونی خاصی می‌باشند که عوامل پیدایش این نوع گناهان در محیط ذهن آن ها، چنان محکوم و مورد تنفر می‌باشد که حتی به فکر آن نیز نمی افتند. بنا بر این بیش تر انسان‌ها از حد و درجه ضعیفی از عصمت برخوردارند.
گفتنی است که عصمت معصومان از دو چیز برخوردار است،
یکی علم و آگاهی از حقیقت و آثار گناه؛
دیگر ایمان محکم که آن ها را از گناه باز می‌دارد، بی آن که اختیار آن ها برای انجام یا ترک گناه سلب شده باشد.
معصوم در عین قدرت بر انجام گناه، با اختیار خودش گناه را ترک می‌نماید. مانند انسانی که به سیم لختِ برق دست نمی‌زند و یا باقی مانده غذای بیمارِ مبتلا به جذام و سل را نمی‌خورد.
از آن جا که منشأ عصمت «اراده و اختیار» آدمی است، (2) هر انسان صاحب اراده‏ای، می‏ تواند با ریاضت شرعی و تهذیب نفس، به مقام عصمت دست یابد. بنا بر این خداوند هیچ کس را از رسیدن به مقام عصمت محروم نکرده است. از این رو عصمت منحصر به پیغمبران و امامان معصوم (ع) نیست (3)؛ چنان که حضرت مریم (س)، حضرت فاطمه (س) و مخلصینی دیگر (4) که نه پیامبر بودند و نه امام - به مقام شامخ عصمت دست یافته‏ اند.
از طرف دیگر عصمت مراتب متعدد دارد. مراتب پائین تر عصمت که عصمت از گناه باشد، برای دیگران نیز دست یافتنی است. (5)
گرچه دست یابی بدین مقام منیع برای هر کسی به آسانی نمی شود و دشوار است؛ ولی در هر صورت مراتب نازل آن مقام دست یافتنی است‌. برای‌رسیدن ‌به ‌تزکیه و مقام عصمت نسبی ‌بعضی ‌از بزرگان ‌دو مرحله ‌پیشنهاد کرده‌اند:
1ـ تهذیب ‌نفس‌از بدی‌ها یعنی ‌تصفیه‌دل ‌از اخلاق ‌زشت ‌و دوری‌از گناه‌. این‌عمل ‌را تصفیه‌ و تخلیه ‌هم‌ می‌نامند.
2ـ پرورش ‌و تکمیل ‌نفس ‌به ‌وسیله ‌تحصیل‌ علوم ‌و معارف‌ برحق ‌و فضائل‌ و مکارم‌ اخلاق ‌و انجام‌ عمل‌صالح‌. این‌ عمل ‌را تحلیه‌ هم‌ می‌گویند، یعنی ‌پرورش ‌و تکمیل‌ و آرایش‌دادن‌. (6) البته‌ قبل ‌از تخلیه ‌و تحلیه ‌باید انسان ‌ضعف‌ خود را بشناسد. راه‌های‌ تشخیص‌ نقاط‌ ضعف‌ عبارتند از:
1ـ تقویت‌عقل‌.
2ـ تفکر قبل‌ از عمل‌.
3ـ بدبینی ‌به‌ نفس ‌(خود بین‌نبودن‌).
4ـ مراجعه ‌به ‌طبیب‌ روحانی‌.
5ـ مراجعه‌ به‌ دوست ‌دانا.
6ـ از عیب‌ دیگران ‌پند گرفتن‌.
پس‌ از این ‌که ‌بیماری‌ اخلاقی ‌شناخته‌ شد، باید وارد میدان‌ مبارزه‌ شد. آن ‌چه‌ در تهذیب ‌نفس ‌ما را یاری ‌می‌کند عبارتند از:
1ـ تفکر:
امام‌خمینی‌می‌گوید:
«اوّل ‌شرط‌ مجاهده‌ با نفس‌ و حرکت‌ به‌ جانب‌ حق ‌تعالی‌، تفکر است ‌و تفکر در این ‌مقام‌ عبارت‌ است ‌از آن ‌که‌: انسان ‌لا اقل‌ در هر شب ‌و روزی ‌مقداری ‌فکر کند در این ‌که ‌آیا مولای ‌او که ‌او را در این‌ دنیا آورده‌ و تمام ‌اسباب ‌آسایش ‌و راحتی ‌را از برای ‌او فراهم ‌کرده‌... آیا وظیفه ‌ما با این‌ مولای‌ مالک‌الملوک‌ چیست‌؟». (7)
2ـ توجه ‌به‌ کرامت‌انسانی‌:
کسی‌که ‌به ‌مقام‌ شامخ ‌خود پی‌ببرد، از رذایل ‌دوری‌ خواهد کرد، امام ‌علی ‌(ع‌) می‌فرماید:
«هر کس ‌نفس ‌خود را گرامی‌ بدارد، شهوت‌ها برای ‌او کوچک‌ و بی‌ارزش‌خواهد بود». (8)
3ـ مشارطه‌:
در اوّل ‌روز انسان‌ با خود شرط‌ کند که‌ امروز بر خلاف‌ امر الهی ‌رفتار نکند.
4ـ مراقبه‌:
انسان‌در طول‌روز مراقب‌اعمال‌خود باشد. این‌مرحله‌از حساس‌ترین‌مراتب‌سیر و سلوک‌به‌شمار می‌رود. قرآن ‌مجید بر این‌نکته‌تأکید دارد که‌خداوند بر احوال‌و اعمال‌شما نظارت‌دارد: «إنّ اللّه ‌کان‌ علیکم‌ رقیباً؛ (9) خداوند بر شما مراقبت‌دارد». کسی ‌که ‌از آیه‌ فوق‌ درس‌ گرفته‌ باشد، همواره ‌خدا را ناظر بر کارهای ‌خود می‌داند و از غفلت‌و گناه‌ دوری ‌می‌وزرد.
5ـ محاسبه‌:
برای ‌تزکیه ‌نفس ‌لازم ‌است ‌از اعمال‌ روزانه‌ حساب‌رسی ‌به‌ عمل ‌آید.
6ـ مؤاخذه ‌و مجازات‌:
پس ‌از محاسبه ‌لازم ‌است ‌نفس ‌به ‌خاطر عمل ‌زشتی ‌که ‌انجام ‌داده‌، تنبیه ‌و مجازات ‌شود تا از تکرار آن ‌جلوگیری‌گردد.

پی‌نوشت‌ها:
1. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، نشر مرکز اسرا ، قم،1381 ش، ص 201.
2. پژوهشی در عصمت معصومان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1377، فصل سوم، ص 72 - 43.
3. تفسیر موضوعی قرآن کریم، نشر مرکز اسرا، قم 1378ش. ج 9، ص 20-22.
4. علامه طباطبایی، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 3، ص 205.
5. جعفر سبحاني ، الالهيات ، قم ،‌نشر موسسه امام صادق عليه السلام ، 1423 هـ . ق ، ج 3، ص 203- 205.
6. ابراهیم‌امینی‌، خود سازی‌ نشر بوستان کتب قم 1375 ش، ص‌ 46.
7. امام‌خمینی‌، چهل‌حدیث‌ نشر موسسه آثار امام 1378 ش ، ص‌ 234.
8. نهج‌البلاغه‌، نشر موسسه امیر المومینین ، قم 1380 ش ، قصار 449.
9. نساء (4) آیه‌1.