احکام

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من متاهل هستم.خانومم هفته اي چند روز نيست و به تهران ميرود .ايا مجاز هستم براي جلوگيري از گناهان بزرگتر استمناءكنم.كلا استمناء در چه شرايطي جايز يا مكروه هست

پاسخ:
استمنا مطلقا حرام است.(1)
برای جلوگیری از گناه دیگر از تقوای الهی باید استفاده کرد، نه از حرام دیگر.
پی نوشت:
1. آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، سوال 787.

استمناح روزه را باطل می کند و کفاره هم دارد ام این کفاره چقدر است؟وبه چه کسی باید داده شود

پاسخ:
استمنا روزه را باطل می کند. کفاره جمع بنابر احتیاط واجب می شود، یعنی باید به ازای هر روزه ای که با استمنا باطل شده است ، شصت روز روزه بگیرد . به شصت فقیر، هر کدام یک مد طعام (750 گرم گندم ، جو ، نان و مانند آن ) بدهد.

پی نوشت:
1. آیت الله بهجت ، توضیح المسائل، م 1294 و 1332 .

آیا مسیحیان همانند یهودیان و مسلمانان احکام خوردنی و آشامیدنی دارند؟

پاسخ:
بررسی تطبیقی حکم خوردنی و آشامیدنی ها در دین یهود، مسیح و اسلام، موضوع گسترده ای است، در یک نامه نمی توان بدان پرداخت. بر آن شدیم بخشی از چیزهایی که در دین یهود و مسیح حرام هستند، بیان نماییم:
در تورات كنونى در سفر" لاويان" فصل يازدهم ضمن بيان گوشت هاى حرام و حلال مى‏خوانيم:
" از نوشخوار كنندگان و سم چاكان اين ها را نخوريد، شتر را با وجودى كه نوشخوار مى‏ كند اما تمام سم چاك نيست، آن براى شما ناپاك است ". (1) بى مهرگان معمولا حرام هستند. تنها استثنایى که در این مورد وجود دارد، انواع مختلف ملخ هایى هستند که درتورات از آن ها نام برده شده است. تنها یک گروه از یهودیان هنوز بر این سنت باقى اند. هر از گاهى ملخ مصرف مى کنند. مطابق احکام خوراکى ها، تمامى خزندگان مطلقا حرام هستند.
در تورات تنها ماهى هایى که باله و فلس، هر دو، را داشته باشند ،حلال هستند. تمامى انواع دیگر حرامند. همچنین فهرستى با بیش از بیست نوع پرنده حرام گوشت در تورات ارائه شده است. بنا به گفته تورات، فقط مصرف حیوانات نوشخوار کننده و سم شکافته مجاز است. از نظر جانورشناسى، این دسته گروهى کاملا مشخص را تشکیل مى دهند که شامل تمامى انواع گاو و گوسفند، آهو و قوچ و زرافه و اوکاپى می باشند. علاوه بر پرندگان و حیوانات حرام گوشت، احکام خاصى نیز درباره اجزائى از حیوانات که مصرف آن ها حرام است، وجود دارد: از ممنوعیت هاى مهم، مصرف خون است. تورات تأکید مى کند که «خون جان است و جان را با گوشت مخور» (2)
در تورات تحریف شده مطالب وجود دارد، مبنی بر اینکه پولس خوردن گوشت خوک و شراب را بر مسيحيان حلال کرد و گرنه در اصل آيين آن ها حرام بوده است.(3) پولس این کار را بدان جهت انجام داد که عمل به دستورات بسيار پيچيده يهوديت سخت بود. پولس شريعت (حلال و حرام و مکروه و مستحب) را از مسيحيت حذف کرد. ايمان را براي رستگاري کافي دانست.(4) همچنین پولس براي جلب طرفداران بيش تر صريحا اعلام کرد که ديگر عمل «ختان» وجوب ندارد، هم چنين رعايت حلال و حرام در طعام و شراب ضروري نيست. افراد بشر را نبايد به نجس و طاهر تقسيم کرد.(5) البته در مسيحيت واقعي، مثل اسلام شراب حرام است اما در اين زمان که مسيحي ها مشروب مي خورند، دينشان تحريف شده است و تابع يک دين منحرف هستند؛ که بدعت هاي بسياري وارد آن شده است.
از برخی آیات نیز استفاده می شود که برخی از چیزها در یهود حرام بوده است که در دین مسیح حرمت آن ها برداشته شده است. در تفسیر نمونه ذیل آیات 50 و51 سوره آل عمران آمده است:" اين آيات نيز ادامه سخنان حضرت مسيح است، و در واقع بخشى از اهداف بعثت خود را شرح مى‏ دهد، مى‏ گويد:" من آمده‏ ام تورات را تصديق كنم. مبانى و اصول آن را تحكيم بخشم" (وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التورية). نيز آمده‏ ام تا پاره‏ اى از چيزهايى كه (بر اثر ظلم و گناه) بر شما تحريم شده بود (مانند ممنوع بودن گوشت شتر و پاره‏اى از چربي هاى حيوانات و بعضى از پرندگان و ماهى‏ ها) بر شما حلال كنم". (6)

پی نوشت ها:
1.ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية ،1374 ج3، ص8
2. <http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=14540>
3. محمد حسين طباطبايي ، تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين، چاپ دوم، ج3، ص 213.
4. علي اصغر رضواني، ، نگاهي به مسيحيت و پاسخ به شبهات، قم، انتشارات جمکران، چاپ اول، ص 37.
5. جن بي ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حکمت، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1372ش، ص614.
6. تفسیر نمونه ، ج2، ص 560

استمناء و استنثاء چيست؟

استنثا نداریم. استمنا، حرام است و عبارت است از این که انسان با خود کاری کند که منی از او بیرون آید. (1)

پی نوشت:
1. آیت الله سیستانی، توضیح المسائل، م 1553.

برخي معتقدند كه در هيچ زمينه اي اعم از احكام و اعتقادات جاي تقليد نيست.از مجتهدين نبايد تقليد كرد چون دين بر محور فهم قرآن و برخي روايات متواتر استوار است.ازآيه هاي متعدد قرآن و از جمله آيه اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي بر مي ايد كه تمام احكام در قرآن آمده و پيامبر نيز هر آنچه مورد نياز بوده بيان فرموده است.با توجه به آيات قرآن كه دعوت به تدبر و تفكر كرده و بيان للناس است پس از دوران پيامبر بايد با فهم عميق از مفاهيم قراني به گوهر دين و احكام آن با تكيه برتدبر قراني دست يافت. قواعد و روش فقهاو منابع مورد استفاده انهانسبت دوري با قرآن داشته و تنها به روايات آن هم با انواع توجيهات و روش ها در اعتبار بخشيدن به انها و در مرحله بعد توجيه مخالفت احتمالي آنها با نص قرآن، استناد كرده اند.به علاوه برخي از علماي بزرگ هم اظهار داشته اند(علامه طباطبايي)كه حوزه هاي علميه و فقاهت ما از قران بدور افتاده اند. همچنين شهيد مطهري و امام خميني نيز اظهارات مشابهي داشته اند.قواعد اصول فقه جعل فقهاست و اعتباري ندارد و حداقل اين است كه نه اين قواعد و نه احكام مبتني بر آن قطعي و جزمي نيستند.محورهاي اصلي مورد سوال:فلسفه فقه و اصول فقه- جايگاه عقل در فهم دين (اعتقادات و احكام)و نقش معصوم در اين ميان-سنت فقهي شيعه(دلايل حجيت نهاد فقه شيعه و اجتهاد-مباني و منابع)-جايگاه فهم مفاهيم قرآني و نه صرف آيات الاحكام در استنباط احكام- جزميت بر روي روش استنباط حكم و روش تفسيري خاص- اسيب شناسي متد هاي اصولي رايج لطفابنده را به مقالات و كتب تخصصي درموضوعات فوق ارجاع دهيد.جواب اجمالي وافي به مقصود نيست.بنده با برخي دوستان جلسات بحثي داريم كه مايليم با استفاده از منابع معتبر،تقريبا تفصيلي و محققانه به نتايجي دست يابيم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به دليل تعدد فرازهاي پرسش جواب در چند محور تقديم مي‌شود:
1- همان طور که به حکم عقل و سيره عقلاي در هر کاري اگر انسان خودش متخصص و خبره نباشند، بايد به متخصصين و کساني مراجعه کند که در آن کار صاحب نظر و اهل تجربه‌اند، مثلا براي يک مريض عقل و عقلا حکم مي‌کند که بايد به پزشک مراجعه نمود و طبق نظر او دارو مصرف نمايد، و صدها مسئله ديگر از اين قيبل که در زندگي انسان وجود دارد، در مسئله تقليد نيز همين مبنا و معيار عقلي و عقلاي ملاک است از اين رو کساني که خود در استنباط احکام و تکاليف خود از منابع مربوطه ناتوان است، و به هر دليلي نمي‌تواند وظيفه شرعي خود را در ساحات مختلف زندگي فردي و اجتماعي و عبادي از قرآن و سنت و ساير منابع مربوط به دست بياورد، عقل حکمت مي کند که به مجتهد عادل و جامع الشرايط که در آن کار صاحب نظر و متخصص است، مراجع نمايد و طبق فتواي او رفتار کند. از اين روست که در رساله هاي عملي چنين آمده: تقليد در اصول دين جايز نيست و مسلمان بايد در اصول دين يقين داشته باشد و در احکام غير ضروري دين يا بايد مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نمايد، و از مجتهد تقليد کند يعني به دستور او رفتار نمايد. (1)
قرآن کريم در باب اين که اگر انسان چيزي را نمي داند بايد از کسي که مي‌داند بپرسد فرمود: «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» (2) پس اگر نمي‌دانيد از اهل ذکر و آنهايي که مي دانند سوال کنيد. اين آيه نيز مي‌تواند بيانگر يک اصل کلي در باب مراجعه در هر کاري به متخصصان مربوط به دست آورد. چه اين که در روايات نيز تاکيد شده که در عصر غيبت امام زمان (ع) مومنين بايد علماي دين براي دانستن احکام و تکاليف شرعي شان مراجعه کنند. (3)
2- در مسايل اعتقادي خود مراجع بزرگوار در اول رساله شان همواره تصريح دارند که تقليد نادرست است، ولي در امور فقهي و احکام براي کسي که مجتهد نيست، تقليد واجب است، اما اين نکته که گفته شده در قرآن و روايات متواتر همه چيزآمد..
بايد گفت: اولا اين سخن مثل سخن کسي است که معتقد به خود درماني است و مي‌گويد همه چيز در کتاب هاي پزشکي بيان شده لازم نيست براي معالجه نزد پزشک رفت و پول مصرف نمود، اين سخن را هيچ عاقلي نخواهد پذيرفت.
ثانيا: جاي ترديد نيست که در قرآن کريم همه چيز بيان شده و تمام احکام مربوط به نيازهاي گوناگون زندگي انسان در قرآن و سنت بازگو شده ولي آن آيات نياز به کارشناس دارد تا آن را خوب طرح و تبيين کند د راين باره کلام امير مومنان بسيار زيبا و گوياست که فرمود:
«و قد کان يکون من رسول الله الکلام له و ... : فکلام خاص، و کلام عام، فيسمعه من لا يعرف ما عني الله، به و لا ما عني رسول الله .... السامع و يوجهه علي غير معرفه بمعناه و ما قصده و ما خرج من اجله» (4) گاهي سخن از رسول خدا داراي دو معنا بود، سخن عام و سخن خاص، کسي آن را مي شنيد که مقصود خدا و پيامبرش را از آن کلام نمي فهميد، پس به معناي دلخواه خود تفسير مي‌کرد، بدون آن که معناي واقعي آن را بداند که براي چه هدفي صادر شد، بنابراين در آيات قرآن و روايات گر چه همه چيز بيان شده، ولي در ميان آنها، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقيد، عام و خاص و مانند آن وجود دارد که متخصص و اسلام شناس متبحر لازم دارد تا آن امور را از هم تفکيک و بازشناسي و از مجموع آنها احکام شرعي را به دست آورد، و در عصر غيبت امام زمان اين کار بر عهده مجتهد عادل و جامع الشرايط است و کسي که از موهبت اجتهاد برخوردار نيست به حکم شرع و عقل مکلف است از متخصص مربوط پيروي و طبق نظر او عمل نمايد وگرنه خلاف وظيفه شرعي خود رفتار کرده است.
3- آنچه را مراجع شيعه در طول تاريخ به عنوان منابع استنباط احکام شرعي در اختيار داشته قرآن و سنت و عقل و اجماع بوده است و آنها از خود چيزي را نگفته و نمي‌گويند بلکه آنچه از منابع ياد شده به دست مي آورند به مردم بازگو مي کنند، و آنچه در پرسش به آنان نسبت داده شده دور از واقع است.
4- آنچه به علامه طباطبايي و امام خميني و شهيد مطهري نسبت داده شده، نادرست است و يا قابل توجيه، آنها خودشان مجتهد و فقيه و صاحب نظر در استنباط احکام بوده‌اند و علامه خودش در علم اصول کتابي عميق دارد، امام که معلوم است و کتاب هاي متعدد در علم اصول دارد و شهيد مطهري نيز درباره نقش و جايگاه علم اصول فقه در کتاب‌هاي خود از جمله کتاب آشنايي با علوم اسلامي، بخش فقه و اصول فقه و نيز مجموعه آثار 20 درباره اصول فقه، فقه، اصل اجتهاد در اسلام، به تفصيل بحث کرده
و پرسشگر محترم ديدگاه ايشان را در آن کتاب به تفصيل مي تواند مطالعه و به ديگران بازگو نمايد.
ظرفيت پاسخنامه اجازه بحث و تحليل بيشتر را در اين خصوص نمي دهد تفصيل مسئله را در کتاب مجموعه آثار شماره 20 شهيد مطهري ملاحظه فرماييد.
پي نوشت‌ها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 14.
2. نحل (16) آيه 43.
3. ر. ک: آيت الله جوادي آملي، ولايت فقيه، ص 191.
4. نهج البلاغه خطبه 210.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها