مجموعه هاي حديثي

ابن شعبه حرانی و کتاب تحف العقول در آثار قدما، نیامده ولی متأخرین آن دو را ستوده‌اند. سند روایات این کتاب نیز ضعیف است اما قوت متن آن، جبران ضعف سند می‌کند.
بررسی اعتبار کتاب شریف «تحف العقول»

پرسش:
آیا کتاب «تحف العقول» معتبر است؟ لطفاً توضیحی در مورد این کتاب بیان می‌کنید؟
 

پاسخ:
مؤلف کتاب تحف العقول، ابو محمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی حلبی، از محدثان شیعه است. برای این‌که جایگاه حقیقی این کتاب مشخص شود، با توجه به ملاک‌های مختلف مانند جایگاه مؤلف، سند و متن مورد بررسی قرار می‌گیرد.

اعتبار و جایگاه کتاب تحف العقول

 الف. جایگاه مؤلف
کتاب تحف العقول توسط ابو محمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی حلبی، از محدثان شیعه تألیف گردیده است. تاریخ دقیق تولد و وفات مؤلف کتاب تحف العقـول مشخص نیست اما ازآنجاکه وی از محمـد بـن همام اسـکافی (متـوفی ۳۳۶ ق) روایات زیادی نقل کرده است باید گفت او در قرن چهارم هجری قمری می‌زیسته است.(1)
در منابع متقدم رجالی مانند رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی از ابن شعبه حرانی و کتاب وی، نام برده نشده است، اما شیخ حُرّ عاملی از عالمان قرن یازده هجری قمری در کتاب امل الآمال درباره ابن شعبه می‌نویسد: «الشیخ أبو محمد الحسن بن علی بن شعبه فاضل محدّث جلیل؛ ابو محمد، حسن بن علـی بن شعبه، دانشمندی با فضل و حدیث‌شناسی بزرگ است.»(2) ایشان همچنین کتاب تحف العقول را از کتاب‌های مشهور شیعه شمرده است.(3)
علامه مجلسی هم درباره ابن شعبه و کتاب تحف العقول می‌گوید: «نظم و ترتیب آن، دلالت بر بلندی مرتبه مؤلّفش می‌کند.»(4) از عالمان معاصر نیز آیت‌الله شیخ محمد فاضـل لنکرانی ابن شعبه حرانی را از محدثان جلیل‌القدر شیعه دانسته و کتاب وی را از کتب حدیثی معتبر و کم‌نظیر در تاریخ معرفی نمود.(5)

ب. اعتبار سندی
سند، ازجمله معیارهای سنجش اعتبار روایات یک کتاب است. هرچه اعتبار سندی احادیث یک کتاب بیشتر باشد، ارزش آن روایات بیشتر می‌گردد. روایات کتاب تحف العقول سند ندارد ازاین‌رو در مورد اعتبار آن‌ها، بین علما اختلاف شده است. برخی عالمان مانند امام خمینی ره(6) و آیت‌الله خـویی(7)، روایات تحف العقول را به دلیل نداشتن سند، ضعیف دانسته‌اند.
اما عده‌ای دیگر از عالمان، به احادیث این کتاب اعتماد کرده‌اند. به‌عنوان نمونه شیخ مرتضی انصاری در اول کتاب مکاسب خود، حدیث طولانی درباره کسب‌وکار از کتاب تحف العقول نقل نموده و بسیاری از احکام معاملات را از آن استنباط کرده است.(8) علامه مجلسی درباره این کتاب می‌نویسد: «اکثـر مطالـب آن، در مـواعظ و اصول ثابت‌شده‌ای است که در آن‌ها نیازی به ذکر سند نیست.»(9)
آیت‌الله جوادی آملی ازجمله عالمانی است که جایگاه سند را در اعتبار حدیث، چندان مهم نمی‌داند. ایشان معتقد است از هر راهی که اطمینان به صدور روایت از امام معصوم علیه‌السلام حاصل شود، کفایت می‌کند؛ خواه به عدالت راوی باشد یا وثاقت وی؛ به علو متن باشد یا عمل کردن فقها به آن یا هر راه دیگری. به‌عنوان نمونه، ایشان درباره زیارت جامعه کبیره گفته‌اند: «متن زیارت به‌گونه‌ای است که هر منصفی صدور این معارف را از غیر معصوم محال عادی می‌داند؛ افزون بر آن‌که خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن، هماهنگ می‌بیند و این چیزی است که ما را از بحث سندی آن بی‌نیاز می‌کند.»(10)

ج. اعتبار متن و محتوا
یکی دیگر از ملاک‌های بررسی اعتبار حدیث، متن و محتوای روایت است. عدم مخالفت متن حدیث با قرآن کریم، احادیث و سنت قطعی معصومان علیهم‌السلام، مقتضیات عقلی، واقعیات تاریخی و قطعیات علمی، بر اعتبار آن می‌افزاید. بیشتر روایت تحف العقول با این ملاک‌ها هم‌خوانی دارند. از سوی دیگر، روایاتی که علائم جعل در آن باشد، در این کتاب یافت نشد؛ بنابراین، مهم‌ترین ملاک اعتبار احادیث کتاب تحف العقول، قوت متن و محتوا و کمی آسیب‌های آن است.

د. عمل مشهور
یکی دیگر از معیارهایی که می‌توان به‌واسطه آن بر اعتبار کتاب تحف العقول افزود، عمل مشهور عالمان شیعه به این کتاب است. آیت‌الله بروجردی معتقـد است: «اگر روایتی صحیح السند نباشد، ولی مشهور به آن عمل کرده باشند، ما باید به آن روایت عمل کنیم.»(11) کتاب تحف العقول، در طول تاریخ مورد عمل عالمان بوده است.

 نتیجه گیری
با توجه به مطالبی که گفته شد، این نتیجه حاصل می‌شود که شخصیت ابن شعبه حرانی و کتاب تحف العقول در آثار قدما، شناخته‌شده نیست، ولی علمای متأخر و معاصر شخصیت و کتاب او را ستوده‌اند، اما این برای شناخت جایگاه مؤلف، کافی نیست. ازنظر سند نیز روایات این کتاب، ضعیف است اما قوت متن و محتوای احادیث این کتاب، جبران ضعف سند می‌کند. در جمع‌بندی می‌توان گفت احادیثی که از این کتاب در مصادر دیگر وجود داشته و همچنین با مؤیدات متنی مانند قرآن و سنت قطعیه تعارض نداشته باشند، قابل پذیرش است.

پی‌نوشت ها
1. ر.ک: امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1406 ق، ج 5، ص 185.
2. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، تحقیق: سید احمد حسینی، بغداد، مکتبه اندلس، بی‌تا، ج 2، ص 74.
3. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، تحقیق: سید احمد حسینی، بغداد، مکتبه اندلس، بی‌تا، ج 2، ص 74.
4. مجلسی، محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، وفاء، 1404 ق، ج 1، ص 29.
5. شرح تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله - المکاسب المحرمه، مرکز فقهی ائمه الاطهار علیهم‌السلام، 1368، ص 13-14.
6. خمینی، روح اللّه، کتاب الطهاره، قم: چاپخانه حکمت، چاپ اول، 1376 ق، ج 3، ص 57.
7. التنقیح فی شرح العروه الوثقی، خویی، ابوالقاسم، قم، لطفی، 1407 ق، ج 3، ص 319.
8. شیخ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، مجمع الفکر الاسلامی، ج 2، ص 43.
9. مجلسی، محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، وفاء، 1404 ق، ج 1، ص 29.
10. ادب فنای مقربان، عبدالله جوادی آملی، قم: إسراء، 1381 ش، ج 1، ص 87.
11. مبانی و سبک استنباط آیت‌الله بروجـردی در اسـتنباط احکـام، مصاحبه آیت‌الله منتظری، مجله حوزه، فروردین و اردیبهشت 1370، ش 43 و 44.
 

مرحوم سید رضی رحمت الله علیه روایات موجود در نهج البلاغه را از کتب روایی معتبر جمع آوری کرده است که اسناد آن را بزرگان دیگری، استخراج و تدوین کرده اند.
سند روایات کتاب شریف نهج البلاغه

پرسش:
آیا این درست است که روایات نهج‌البلاغه هیچ سندی ندارند؟

 

 

پاسخ:

یکی از شبهاتی که درباره نهج‌البلاغه مطرح‌شده این است که روایات این کتاب، سند ندارد. این شبهه در اصطلاح، شبهه اسنادی می‌گویند. برای پاسخ این سؤال دو نکته مطرح می‌کنیم. خواننده بامطالعه و دقت در این دو نکته، به‌راحتی پاسخ سؤال خود را دریافت می‌کند.

نکته اول: تفاوت بین مسند نبودن از ابتدا و اکنون
باید دقت داشت روایات نهج‌البلاغه در ابتدا سند داشته و در اصطلاح، مسند بوده‌اند یعنی این احادیث در منابع و مصادر اصلی که سید رضی از آن‌ها نقل نموده، با سند بوده‌اند و سید رضی به دلایل مختلف ازجمله اعتمادی که به صدور احادیث داشته، اسناد آن‌ها را حذف نموده است.(1)

نکته دوم: اکنون بسیاری از روایات نهج‌البلاغه، مسند شده است.
نکته دیگری که باید توجه داشت اینکه بسیاری از روایات نهج‌البلاغه توسط عالمان شیعه در منابع و مصادر دیگر جستجو و تخریج شده‌اند ازاین‌رو توانسته‌اند اسناد آن‌ها را بازسازی و مسند نمایند. برخی از این منابع عبارت‌اند از:

1. اسناد و مدارک نهج‌البلاغه، تألیف محمد دشتى، در این کتاب 283 مصدر براى نهج‌البلاغه ذکرشده و به ترتیب نهج‌البلاغه، مصادر و مأخذ کلام حضرت امیر علیه‌السلام آورده‌اند. این کتاب جلد چهارم از مجموعه‌ی هفت‌جلدی آشنایى با نهج‌البلاغه است که مؤلف تحریر کرده است. (2)

2. مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده، تألیف سید عبدالزهراء الحسینى الخطیب. این کتاب که در چهار مجلد چاپ‌شده مصادر نهج‌البلاغه را به چهار بخش تقسیم می‌کند:
الف: مصادرى که قبل از سال 400 قمرى یعنی قبل از تدوین نهج‌البلاغه، تألیف شده والان نیز در دسترس است.
ب: مصادرى که قبل از نهج‌البلاغه تألیف شده اما باواسطه از آن‌ها نقل‌شده و منبع واسطه موجود است اما منابع اولیه موجود نیستند.
ج: مصادرى که پس از سید رضى نگارش شده ولى سخنان حضرت امیر علیه‌السلام را با اسناد متصل نقل کرده که در آن، طریق سید رضى قرار ندارد یعنی سندی که در این کتاب‌ها آمده غیر از سند سید رضی هستند که نتیجه می‌گیریم آن‌ها از کتابی غیر از نهج‌البلاغه نقل کرده‌اند.
د: مصادرى که پس از سید رضى تألیف شده و کلام حضرت را متفاوت ازآنچه در نهج‌البلاغه آمده، نقل کرده‌اند که نشانگر این است که از منبعی غیر از نهج‌البلاغه آورده‌اند.
نویسنده از 114 مصدر نام برده و بدان ارجاع داده است. مؤلف نیمى از جلد یک و پنج را به کلیاتى پیرامون نهج‌البلاغه و سید رضى اختصاص داده است. روش وى در این کتاب چنین است که متن نهج‌البلاغه را ذکر می‌کند، واژه‌ها و لغات مشکل را توضیح می‌دهد، سپس مصادر آن را نشان داده و اگر شروح مستقل داشته باشد تذکر می‌دهد. (3)

3. مدارک نهج‌البلاغه و دفع الشبهات عنه که توسط هادى آل کاشف الغطا، به همراه کتاب دیگر مؤلف، یعنى مستدرک نهج‌البلاغه به چاپ رسیده است. نویسنده ضمن نقد و بررسى پاره‌ای شبهات در انتساب نهج‌البلاغه، مصادر برخى از کلمات حضرت را نیز نشان داده است. (4)

4. بحثى کوتاه پیرامون نهج‌البلاغه و مدارک آن، این اثر نیز توسط آیت‌الله رضا استادی منتشر گردیده که تعدادی از مصادر نهج‌البلاغه را معرفی نموده‌اند. (5)

5. انسان کامل از دیدگاه نهج‌البلاغه، این اثر توسط علامه حسن‌زاده آملی تألیف شده است. ایشان در مقدمه کتابش می‌نویسد: این کمترین، بسیارى از مآخذ و مدارک نقل نهج‌البلاغه را از جوامع روایى و کتب سیر و غزوات و مجموعه‌ها و سفینه‌های علمى تحصیل‌کرده است و اهتمام کلى این بود که منابع نقل قبل از جناب رضى و نهج‌البلاغه باشد و شاید در حدود دو سوم مدارک آن به دست آمده باشد و قسمتى از آن‌ها در مواضع مختلف تکمله منهاج البراعه فى شرع نهج‌البلاغه که در پنج جلد تدوین و تنظیم‌شده و به طبع رسید به مناسباتى ذکرشده است. (6)

نتیجه:
با توجه به نکاتی که مطرح شد به‌خوبی روشن می‌شود روایات که در نهج‌البلاغه هست در ابتدا همراه با سند بوده و سید رضی به دلایل مختلف ازجمله اختصار و اعتمادی که به احادیث داشته، لزومی برای ذکر آن‌ها ندیده از این اسناد را حذف نموده‌اند، پس باید گفت هرچند اکنون احادیث این کتاب بدون سند و مرسل آمده، اما در حقیقت مسند بوده‌اند و عالمان شیعه با تألیف کتاب‌های مختلف، این ادعا را ثابت نموده‌اند.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. ر.ک: سبحانی، جعفر، حوار مع الشیخ صالح بن عبدالله الدرویش، قم، موسسه امام صادق علیه‌السلام، چاپ اول، 1382 ش، ص 30؛ شهرستانی، هبه الله، میرزاده اهری، عباس، در پیرامون نهج‌البلاغه، تهران، بنیاد نهج‌البلاغه، چاپ اول، 1359 ش، ص 52 و 53؛ حسن‌زاده آملی، حسن، مقاله اسناد نهج‌البلاغه قبل شریف الرضی، فصلنامه علمی تخصصی علوم اجتماعی، شماره 2، بهار و تابستان 1369.
2. این کتاب توسط موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در سال 1378 شمسی منتشر شده است.
3. این اثر توسط انتشارات دارالزهرا علیها سلام، سال 1409 ق در بیروت چاپ‌شده است.
4. این اثر توسط چاپ خانه اندلس در بیروت منتشر گردیده است. تاریخ چاپ آن مشخص نیست.
5. این کتاب در سال 1396 قمری تألیف و توسط انتشاراتی نامعلوم منتشر گردیده است. نسخه دیجیتالی آن در کتابخانه نور موجود است.
6. انتشارات الف، لام، میم، در سال 1383 شمسی این اثر را منتشر نموده است.

صحیفة سجادیه توسط خود امام سجاد(ع) نوشته شده یا شخص دیگرى آن را جمع آورى کرده؟

صحیفة سجادیه توسط خود امام سجاد(ع) نوشته شده یا شخص دیگرى آن را جمع آورى کرده؟ آن شخص کیست و در چه زمانى این کار صورت گرفته است؟

صحیفة سجادیه از کتاب هاى مشهور و معروف است که دعاهاى آن را حضرت سجاد(ع) انشا کرده و امامان بعد از ایشان آن را تأیید کرده اند. ما به طور مختصر سند این کتاب را نقل مى کنیم:

متوکل بن هارون مى گوید: یحیى پسر زید بن علی(ع) را پس از شهادت پدرش زید در راه خراسان دیدم. بر او سلام کردم. پرسید از کجا مى آیی؟ گفتم: از حج. گفت: از پسرعموهاى من در مدینه چه خبر داری؟ از جعفر بن محمد(امام صادق(ع)) چه خبر داری؟ گفتم: آنان مصیبت زدة پدرت زید هستند، یحیى گفت: عمویم محمد بن على (امام باقر(ع)) به پدرم زید مى فرمود:‌ قیام نکن اگر قیام کنى کشته مى شوی. سپس گفت: اى متوکل بن هارون بگو ببینم آیا سخن دربارة من از پسر عمویم جعفر بن محمد (امام صادق(ع)) شنیدی؟ گفتم: آرى او مى گفت: تو را نیز مانند پدرت به دار مى زنند و به شهادت مى رسانند. گفت: اگر از گفته ها و حدیث هاى پسر عمویم چیزى نوشته اى به من نشان بده.
من آن چه نوشته بودم از جمله دعایى که امام صادق(ع) بر من املا کرده بود و او از پدرش امام باقر(ع) و او از پدرش امام سجاد(ع) نقل کرده بود به او نشام دادم. یحیى آن را گرفت و از ابتدا تا انتهاى آن را مطالعه کرد و از من درخواست کرد که از آن نسخه اى بردارد و بعد گفت من صحیفه اى از پدرم زید و او از پدرش امام سجاد(ع) دارم که آن را در صندوقچه اى پنهان کرده ام. حال که قرار است من کشته شوم این صحیفه را نزد تو به امانت مى سپارم تا به دست پسر عموهایم محمد و ابراهیم بن حسن بن حسن بده، من قبول کردم و آن ها را بعد از شهادت یحیى به مدینه بردم و بر امام صادق(ع) وارد شدم؛ خبر شهادت و به دار آویخته شدن او را به امام صادق(ع) دادم. آن حضرت گریه کرد و اندوهش افزون گشت و گفت خداى پسر عمویم را رحمت کند سپس آن صحیفه اى که از یحیى نزد من امانت بود و آن صحیفه اى که خود حضرت به من داده بود طلب کرد من آن ها را به امام (ع) دادم. سپس امام (ع) به فرزندش اسماعیل فرمود: فرزندم بلند شو آن صحیفه اى که قبلاً به تو داده ام بیاور آن را با این صحیفه تطبیق کردیم هر دو یکجور بود؛ یعنى صحیفه اى که امام صادق از جدش امام سجاد داشت با صحیفه اى که از زید بن على بن الحسین(ع) به دست یحیى رسیده بود با هم مطابقت داشت، سپس امام صادق(ع) آن صحیفه اى که امانت بود به من داد و فرمود آن را به محمد و ابراهیم پسر عموهایم برسان همان طور که یحیى بدان سفارش کرده است. چون برخاستم که به دیدار آنان بروم فرمود بایست: فردى را نزد محمد و ابراهیم فرستاد تا آنان نزد امام صادق(ع) حاضر شدند. حضرت به آنان فرمود: این میراث پسر عمو شما یحیى از پدرش زید است، این را بگیرید، امّا من بر شما شرطى دارم و آن این که این صحیفه را از مدینه بیرون نبرید گفتند: چرا؟ حضرت فرمود:
مى دانم که شما نیز مانند او خروج خواهید کرد و شما را به شهادت خواهند رسانید. سپس متوکل بن هارون گفت: آن حضرت دعاهاى امام سجاد را بر من املا کرد که 75 باب داشت همه را نوشتم و متأسفانه 11 باب آن گم شد و شصت و اندى از آن ها را نگه داشتم.
بنابراین، صحیفة سجادیه دعاهاى امام سجاد است که به فرزندش امام باقر و زید املا کرده و آنان به فرزندانشان املا کرده اند و همین طور تا به دست ما رسیده است.[1]
----------------------------
[1] مقدمة صحیفة سجادیه با ترجمه و شرح حاج میرزا ابوالحسن شعرانی.

کتاب نهج الفصاحه تا چه مورد اعتماد و استناد است
نهج الفصاحه جمع آوري شده از خطبه‌ها و جملات كوتاه پيامبر (ص) يك‌بار در قرن چهاردهم و يك‌بار در دوران معاصر تاليف شده است،

اعتبار نهج الفصاحه

شرح :         با سلام. کتاب نهج الفصاحه تا چه مورد اعتماد و استناد است و توسط چه کسی و چگونه و در چه قرنی جمع آوری شده است؟

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

نهج الفصاحه  جمع آوري شده از خطبهها و جملات كوتاه پيامبر (ص) يكبار در قرن چهاردهم و يكبار در دوران معاصر تاليف شده است، مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني با اشارهاي كوتاه به اوّلي ميفرمايد: مؤلف آن امين الواعظين اسدالله بن ابي القاسم شوشتري انصاري است.(1)دوّمي هم تأليف و ترجمه آقاي ابوالقاسم پاينده است. مشتمل بر كلمات قصار و تعداد كمي از خطبههاست(2) در خصوص اعتبار این کتاب باید گفت :

1ـ مؤلف: جناب مرحوم آقاى ابوالقاسم پاینده ـ یكى از نویسندگان و مترجمین توانا و پرتلاش در دهههاى اخیر ایران بودهاند. آثار ایشان در تألیف و ترجمه كتاب هاى مذهبى ـ از جمله قرآن ـ مورد استفاده عموم بوده و هست. یكى از كتاب هاى ایشان كتاب نهجالفصاحه است كه در آن تلاش كرده روایات پیامبر اكرم(ص) را ـ كه از قضا كم تر متن ترجمه شده آن در اختیار عموم مردم بوده ـ جمع آورى و ترجمه نماید؛ در این تلاش موفق بوده و حجم بزرگى از احادیث را استخراج،و به خوبى از عهده ترجمه آن برآمده است. با این وجود باید اذعان داشت كه ایشان ـ همچنان كه خود ایشان هم هیچ گاه چنین ادعایى نداشتهاند ـ حدیث شناس، و به عبارت دیگر نقاد حدیث، نبوده است.

 مؤلف در مقدمه كتاب تصریح می كند كه هدف او حفظ احادیث از مهجوریت و بی توجهی است، نه ارزیابی آن. منابع حدیثی او هم اعم از تراث اصیل و معتبر و غیر آن، از كتاب های شیعه و سنی است. اگر بخواهیم نظیری برای كار این مؤلف ـ البته به شكلی گسترده تر و عمیق تر ـ بیان كنیم، می توانیم بحارالانوار مرحوم مجلسی را مثال بزنیم. او نیز هدفش را از تألیف كتاب خود حفظ تراث حدیثی شیعه ـ و نه ارزیابی و گزینش آن ـ بیان كرده است.

2ـ این اثر از مزیت نسبى قدمت و امكان دستیابى به منابع دست اول محروم است.

3ـ كتاب، سند احادیث را نیاورده است.  امكان ارزیابى احادیث از این ناحیه ـ جز با مراجعه به منابع اصلى آن ـ امكان پذیر نیست.

4ـ بسیاری از احادیث كتاب را نمی توان در منابع دست اول و معتبر حدیثی، به گونه ای یافت كه عنایت ویژه قدمای از علمای حدیث شناس شیعه به آن احراز شود.

5) نگارنده بسیاری از روایات كتاب را ـ كه غیر قابل قبول تلقی می شوند ـ ملاحظه كرده و آن را مطابق آیات و روایاتی كه صدور قطعی دارند، و همچنین قواعد مسلم دینی نمی بیند.(3)

 کتاب از نظر میزان اعتبار در ردیف کتاب های معتبر قرار نمی گیرد.

پی نوشت ها:

1. مجلسي،  بحارالانوار، ج 17، ص 158.

2. <http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level>

3. http://www.askdin.com/showthread.php?t=308

اين كتاب به كوشش چند پژوهش گر غربي در مركز مطالعات استراسبورگ نوشته شده است

ترجمه اين كتاب را آقاي ذبيح ا... منصوري انجام داده اند. اين كتاب درباره ي زندگي و افكار امام صادق(ع) مي باشد. اين كتاب هم داراي مطالب صحيح و معتبر و هم نامعتبر و ضعيف مي باشد. نقد و بررسي كامل اين كتاب به عهده اين مركز نمي باشد و بايد كارشناسان و متخصصين به اين امر بپدازند.

همان گونه كه مترجم كتاب در مقدمه و در ضمن برخي از توضيحات خود در متن كتاب تذكر داده است جمع آوري كنندگان اين مقالات و تنظيم كنندگان محتواي آن ها دانشمندان غربي كه عموما غير مسلمان بوده و با گرايشهاي تحقيقات علمي تاريخي، تهيه كرده اند و نمي توان انتظار داشت كه با اين توصيف بر طبق اعتقاد شيعه كه مبتني بر يك سري ادله يقينيه كه آنها هم مبتني بر يك سري مقدمات اثبات شده است، مطلب بنويسند. در قسمتي از توضيحات مترجم آمده است: « ما عقيده داريم كه امام چون داراي علم كامل است همه چيز را مي داند ولي مركز تحقيقات اسلامي در استراسبورگ مسائل اسلامي را فقط از لحاظ تاريخي مورد مطالعه قرار مي دهد و بدون ترديد امام محمد باقر(ع) با علم امامت از نقص سيستم نجومي بطلميوس بخوبي مطلع بوده است.»(1)

تحقيقات صورت گرفته از طرف اين مركز مي تواند به لحاظ يك تحقيق كاملا تاريخي كه بر اساس مستندات تاريخي ( علم تجربي ) انجام گرفته است مورد مطالعه قرار گيرد و از اين جهت مفيد مي باشد. ولي به هيچ وجه نمي تواند به عنوان كتابي اعتقادي كه بر اساس مستنداتي مخصوص به خود است مورد توجه باشد. در تحقيقات علمي تاريخي كه از علوم تجربي است و از ابزار خاصي براي شناسائي پديده هاي تاريخي استفاده مي كند شايد نتوان وجود حضرت آدم(ع) يا بسياري ديگر از انبياء الهي و اقوام آنها را اثبات كرد. چون آثار آنها در دسترس محقق تاريخي موجود نمي باشد. ولي از نظر اعتقادي چون اسم آنها و احوالات آنها در قرآن كه الهي بودن آن براي ما ثابت شده است، آمده است، ما يقين به وجود آنها و ايمان به آنها داريم.

در مورد حضرت امام صادق(ع) هم وقتي مورد مطالعه تاريخي قرار بگيرد، براي يك محقق تاريخي مهم اين نيست كه آيا ايشان داراي امامت بوده است يا خير و آيا از علم لدني برخوردار بوده است يا خير، چرا كه اين گونه مسائل موضوع تحقيق علم تاريخ تجربي نيست و از طريق علم تجربي هم قابل اثبات نمي باشد و نمي تواند هم در مورد آنها تحقيق و بحث كند. بلكه او مي تواند در اموري تحقيق كند و نظر خود را اعلام كند كه اسناد تجربي آن در دسترس مي باشد.

بنابراين توضيحات از اين محققان نه به لحاظ موقعيت حقيقي ( كه افرادي غير مسلمان و غير شيعه هستند ) و نه به لحاظ موقعيت حقوقي (كه محققين تجربي موضوعات تاريخي هستند) نمي توان انتظار داشت كه بر اساس مستندات اعتقادي و ايماني شيعيان مطلب بنويسند و به امام صادق(ع) همان نگاهي را داشته باشند كه يك شيعه معتقد دارد.

بر اين اساس جاهائي كه اين محققين از حيطه كاري خود خارج شده و در مستندات ديني نظر داده اند كاملا به خطا رفته اند. چرا كه از حوزه كاري خود خارج شده اند مانند جائي كه در مورد روايات موجود در باب اثبات امامت حضرت امام صادق(ع) به بحث نشسته و روايات در اين باب را مورد بررسي و نقد قرار داده اند. از نوع بحث هم روشن است كه در اين مباحث وارد نبوده اند. به عنوان مثال رواياتي از ابوهريره نقل مي كنند و ادعا مي كنند كه شيعيان براساس روايات اين شخص قائل به امامت ايشان شده اند در حالي كه هر كس با علوم اسلامي شيعه مانند علم رجال و درايه آشنا باشد مي داند كه ابوهريره از نظر شيعه فردي غير قابل اعتماد است و در هيچ امري ( حتي مسائل جزئي عملي ) به روايات نقل شده از طرف ايشان استناد نمي شود ( بله اهل سنت ايشان را قبول داشته از صحابه بزرگ مي شمارد) بنابراين در نقد اعتقادات شيعه صحيح نيست، روايات كسي نقل و نقد شود كه اصلا شيعه او را قبول ندارد.

امور اعتقادي در نزد شيعه به قدر مهم است كه در اثبات آنها وجود يقين را شرط مي داند. بنابراين در اثبات اعتقادات مثل توحيد و نبوت و معاد و امامت تنها به يك روايت يا دو روايت استناد نمي كند. بلكه بايد در اين رابطه روايات به حد تواتر برسد ( كه در منطق ثابت شده است يقين آور است.)(2)

بحث در اين رابطه به فرصتي مفصل تر نيازمند است كه شما را به مطالعه منابع معرفي شده در اين رابطه توصيه مي كنيم.

1- زندگاني امام صادق(ع)، ( ترجمه جلد 47 بحارالانوار علامه مجلسي )، ترجمه موسي خسروي، تهران، انتشارات اسلاميه.

2- درباره علم امام(ع): http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1810&&level=4&subid=1810

3- همچنين : http://www.rasekhoon.net/article/show-57353.aspx

پي نوشت ها:

1. جمعي از نويسندگان مركز اسلامي استراسبورگ، مغز متفكر جهان شيعه، تهران، سازمان انتشارات جاويدان، 1368هـ.ش، ص 35، پاورقي مترجم.

2. ر.ك : سيد جعفرسجادي، فرهنگ معارف اسلامي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1373هـ.ق، ج3، ص 1685.

1.  نهج الفصاحة: مجموعه كلمات قصار حضرت رسول( ص)‏ گردآوري توسط  ابو القاسم پاينده‏

2. نهج البلاغه: مجموعه اي از خطبه ها، نامه ها، كلمات قصار حضرت علي (ع) كه توسط سيد رضي گردآوري شده است.

3. نصايح( سخنان چهارده معصوم) تأليف آيت الله مشكيني ترجمه آيت الله جنتي

4. كتاب الحديث (روايات تربيتي از مكتب اهل بيت (ع) گردآوري از مرتضي فريد، نشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي

5.ميزان الحكمه، 15 جلد، ري شهري ، دارالحديث.

« الحديث» مجموعه‏ اي از احاديث و روايات تربيتي از معصومين (ع) است كه به طور موضوعي فراهم آمده است. اين مجموعه از متن كتابهاي« گفتار فلسفي» مرحوم محمد تقي فلسفي گردآوري شده است.

6. آيين دانشوري: ترجمه المراد من منيه المريد، گردآوري: حميدرضا شريعتمداري

متن اكثر كتب مذكور در نرم افزار جامع الاحاديث نسخه سه و نيم محصول «مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي نور» موجود است.

موسسه دارالحديث زير نظر آقاي ري شهري در اين زمينه كتابهاي زيادي دارند.

براي آشنايي با اين نرم افزار و خريد اينترنتي آن مي توانيد به آدرس زير مراجعه نماييد.

http://www.noorshop.ir/product.php?id_product=144

غير از قرآن كه كتاب خدا و در امان از تحريف و دستبرد و دستكاري به ما رسيده، كتابي نداريم كه صد در صد محتواي آن درست باشد.

در طول تاريخ اسلام كتاب يا منبعي كه همه احاديث معتبر و صحيح را جمع آوري كرده باشد نوشته نشده است.

در تاريخ تدوين حديث، شيعه از زمان پيامبر(ص) و امام علي(ع) به تدوين حديث معصومين همت گماشت. در دوران حضور معصومين كتاب هاي فراواني از احاديث آنان نوشته و در دسترس عالمان بود تا اين كه با شروع غيبت صغري بعضي عالمان در صدد جمع آوري احاديث معتبر و باب بندي آن ها در جوامع حديثي برآمدند. چهار كتاب معروف كافي، تهذيب، استبصار و فقيه توسط كليني، طوسي و صدوق نوشته شد كه به كتب اربعه شيعه معروف شدند. البته غير از اين چهار كتب كه كافي در اصول و فروع بود و آن سه ديگر فقط در فروع، كتاب هاي معتبر ديگري نيز در ابواب مختلف حديث نوشته شد. در قرن يازدهم هجري سه نفر از عالمان شيعه در صدد تدوين جوامع حديثي كامل تر برآمدند. سه كتاب وافي از ملا محسن فيض كاشاني و بحار الانوار از ملا محمد باقر مجلسي و كتاب وسائل الشيعه از محمد بن حسن معروف به شيخ حر عاملي نتيجه اين تلاش و كوشش بود.

شيخ حر عاملي با جمع آوري احاديث كتب اربعه و بيش از هفتاد كتاب حديثي معتبر ديگر، اين مجموعه را گرد آورد.

البته همه محدثان شيعه سعي داشته اند كه احاديث معتبر و قابل اعتنا را در كتاب هاي خود بنويسند. احاديثي كه مي شنيدند يا در كتاب ها مي يافتند،  بررسي كرده و از فيلتر ملاك هاي رجالي و حديثي كه براي شناخت احاديث معتبر وضع شده بود، بگذرانند.

 علماي شيعه حتي همه احاديث كتب اربعه را صحيح نمي دانند. برخي از احاديث اين كتب را ضعيف و غير قابل اعتنا مي شماريم. نويسندگان كتب اربعه  و نويسنگان جوامع بعدي سعي داشته اند رواياتي را جمع آوري كنند كه از حداقل اعتبار برخوردار باشند.

بنابراين اين مجموعه هاي روايي نامبرده منابع حديثي هستند كه تا حدي معتبر مي باشند و  ارزش رسيدگي و بررسي توسط عالمان و فقيهان را دارند و مورد استفاده آنها در فقه و اصول و كلام و فلسفه و علوم ديگر قرار مي گيرد.

اما اگر مي خواهيد سايت و يا كتبي باشد كه زير نظر يك عالم و مرجع توانمند اداره شود و در آن انحرافي وجود نداشته باشد مي توانيد به كتابهاي ايت الله مكارم شيرازي و يا سايت ايشان و سايت ديگر بزرگان حوزه علميه از جمله آيت الله جوادي (سايت اسراء ) آيت الله ميلاني وآيت الله حسيني قزويني (سايت ولي عصر)...مراجعه بفرماييد. 

كتاب صحیح مسلم كه در آن نويسنده روايات صحيح از پيامبر (ص) به نظر خودش را جمع آوري كرده ، از "مسلم بن حجاج بن مسلم قشيري نيشابوري" است كه از عالمان اهل سنت بوده و كتابش از حيث اعتبار از نظر اهل سنت ، در درجه بعد از "صحيح بخاري" است. 

غالب اهل سنت همه يا بيشتر روايات اين كتاب را صحيح و معتبر مي دانند . اما از نظر ما شيعيان در اين كتاب روايات زيادي آمده كه با اعتقادات اسلامي ما هيچ تناسبي ندارد و برخي مخالف صد در صد قرآن و همراه با توهين به مقدسات است ( براي اطلاعات بيشتر به كتاب سيري در صحيحين ، تاليف آيت الله نجمي مراجعه بفرماييد )

اما شيخ صدوق كه از عالمان و راويان حديث  بزرگ شيعه است ، كتاب هاي فراواني دارد كه معروف ترين آن ها كتاب "من لا يحضره الفقيه" است كه جزو چهار كتاب حديثي معروف شيعه است.

اين چهار كتاب در شيعه مانند صحيح هاي شش گانه در اهل سنت است (كه يكي از آن ها همان صحيح مسلم مي باشد) و عالمان شيعه بيشتر روايات آن را معتبر و قابل استناد مي دانند. براي اطلاع بيشتر بايد به كتب معرفي حديث و راويان حديث در شيعه و اهل سنت مراجعه كنيد.  

كتاب هاي حديثي معتبر زيادند از جمله كافي كه جلدهاي اول آن كه مربوط به اعتقاد و اخلاق است، ترجمه هم شده؛ كتاب هاي حديثي شيخ صدوق مانند خصال، امالي و اختصاص؛ كتاب تحف العقول از ابن شعبه حراني، و ... و از كتاب هاي دم دست كتاب ميزان الحكمه از محمدي ري شهري و ... .

البته در زمينه احكام نمي توان با مراجعه مستقيم به احاديث تكليف خود را تشخيص داد. زيرا احاديث داراي عام و خاص و مطلق و مقيد و مجمل و مبين است و برخي احاديث با توجه به سند يا دلالت، جعلي يا ضعيف هستند و بعضي نسبت به بعض ديگر ارجحيت دارند و ...

از اين رو در باب احكام بايد به مجموعه احاديث مراجعه كرد و از مجموع آنها حكم را درآورد و اين كار تخصصي فقيهان است. ولي در مسائل اعتقادي و اخلاقي كتاب هاي بالا معتبرند و مي توانيد استفاده كنيد. 

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها