حديث

در روايات به اين كارها توصيه شده؟
پيغمبر اكرم (ص) فرمود: از اسفند درخت يا برگ يا ميوه‏اي نمي رويد، مگر آن كه فرشته‏اي بر آن گماشته شده است تا آن را به آن كه بايد برساند، يا خشك شود، و در ريشه...

آيا اسفند دود كردن و شكستن تخم مرغ براي چشم زخم و نظر كردن منشأ اسلامي دارد و در روايات به اين كارها توصيه شده؟  يا اين كارها خرافاتي بيش نيستند؟

اسفند را به عربي "حَرْمَل" گويند (1) و در دائرة المعارف آمده: گياه اسفند به سبب داشتن خاصيت‏هاي طبي در درمان برخي از بيماري‏ها به كار مي‏رود".(2) در مورد دود كردن اسفند حديثي نيافتيم ولي درباره روياندن اسفند و خواص آن رواياتي وارد شده ؛ در حديث است كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود: از اسفند درخت يا برگ يا ميوه‏اي نمي رويد، مگر آن كه فرشته‏اي بر آن گماشته شده  است تا آن را به آن كه بايد برساند، يا خشك شود، و در ريشه و ساقه‏اش شفا است، و در دانه آن داروي 72 بيماري است(3) نيز از محمد بن حكم نقل شده است: پيغمبري به خداوند از ترسويي امتش شكايت كرد، خداوند به وي وحي فرمود: دستور ده  امتت اسفند بخورند كه شجاعت را زياد مي‏كند. (4)

اما شكستن تخم مرغ براي چشم زخم از خرفات است كه متاسفانه مرسوم شده به جاي شكستن و دور انداختن آن كه نوعي اسراف است آن را به فقير صدقه بدهيد

پي نوشت‏ها:

1. مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، ج 2، ص 178 ماده اسفند.

2. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 6، ص 333، ماده اسفند.

3. مكارم الأخلاق،ترجمه مير باقري، ج‏1، ص 355.

4. آسمان و جهان، ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج‏6، ص 184 باب هشتاد و سوم: اسفند و كندر، ص182.

----------------------------------------------------------------

 با سلام وآرزوي بهروزي براي شما دوست عزيز

 بد نيست ابتدا به اصل مساله چشم زخم نگاهي دقيق بيندازيم :

«چشم زخم در آيات و روايات»

در عصر پيامبر(ص) ميان قبيله بني اسد بد چشماني بودند كه چشمانشان اثرات به خصوصي در اشيا مي‏نهاد. اينان تصميم گرفتن با چشم خويش پيامبر را صدمه و زياني بزنند كه آيه: «و إنْ يكاد الّذين...»(1) نازل شد.

مرحوم طبرسي مي‏فرمايد: «معناي آيه اين است كه وقتي ذكر (قرآن) را از تو مي‏شنوند، با نظري سرشار از كينه و خشم به تو نظر مي‏كنند، به طوري كه مي‏خواهند با نگاه تيزشان تو را بكشند».(2)

حضرت يعقوب به فرزندانش فرمود: «اي فرزندانم! از يك در داخل نشويد و از درهاي گوناگون وارد شويد».(3) مفسران نقل نموده‏اند كه حضرت يعقوب(ع) بيم آن داشت كه مردم به فرزندانش رشك برده و مورد چشم زخم واقع شوند،(4) زيرا، اين احتمال را مي‏داد كه وقتي يازده برادر جوان و رشيد با هم وارد بر عزيز مصر شوند، مورد چشم زخم قرار گيرند.

رسول خدا(ص) فرمود: «چشم زخم حقيقت دارد تا آن جا كه قلّه كوه را فرود آورد» و اميرمؤمنان مي‏فرمايند: «چشم زخم حق است و توسّل به دعا براي دفع آن نيز حق است».(5)

«چشم زخم از جهتِ مباني علمي»

حقيقت مسئله از ديدگاه دانش بشري كاملاً مشخص نمي‏باشد، هر چند نظريه هايي ابراز شده ، از آن جمله بسياري از دانشمندان معتقدند در برخي از چشم‏ها نيروي مغناطيسي خاصي نهفته است كه كارآيي زيادي دارد، حتي با تمرين و ممارست مي‏توان آن را پرورش داد.

خواب مغناطيسي از طريق نيروي مغناطيسي چشم‏ها است.

«اشعه ليزر» شعاعي است نامريي و توانسته كاري كند كه از هيچ سلاح مخرّبي ساخته نيست. حال پذيرش وجود نيرويي در برخي چشم‏ها كه از طريق امواج به خصوصي در ديگران اثر بگذارد، امر عجيبي نخواهد بود.(6)

روح انسان بر اثر رياضت‏ها به درجه‏اي مي‏رسد كه آثاري در جسم بر جاي مي‏گذارد، حال جسم گاهي اعضاي بدن است كه شمشير و سوزن و ميخ و آتش در آن اثر نمي‏كند و گاهي چشم است كه مي‏تواند آثاري را بر جاي گذارد كه چشم زخم از آن جمله باشد.

پس اگر چه مسئله از جهت علمي كاملاً روشن نمي‏باشد، اما جايي براي انكار وجود ندارد و نظريه‏هاي علمي نمي‏تواند خلاف آن را ثابت كند.

مرحوم طباطبائي(ره) در ذيل آيه 51 سوره قلم مي‏فرمايد: «... مراد از آيه چشم زدن است كه نوعي از تأثيرات نفساني است و دليل عقلي بر نفي آن نداريم، بلكه حوادثي ديده شده كه با چشم زدن منطبق است و رواياتي طبق آن وارد شده، دليلي ندارد كه آن را انكار نموده و بگوييم عقيده خرافي است».(7)

« راه ها وادعيه مقابله با چشم زخم»

در روايات وارد شده كه پيامبر براي امام حسن و امام حسين(ع)  اين دعا را خواندند: «أعيذكما بكلمات التامة و أسماء اللَّه الحسني كلّها عامة، مِن شر السامة و الْهامة، و مِن شرِّ كل عينٍ لامة، و مِن شر حاسدٍ إذا حسد؛ شما را به كلمات تامه و اسماي حسناي خداوند از شر مرگ و حيوانات موذي و هر چشم بد و حسود آن گاه كه حسد ورزد مي‏سپارم».(8)

حضرت امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه بخواهيد با هيأتي آراسته و چشمگير از خانه بيرون رويد، معوذتين (قل اعوذ برب الفلق... و قل اعوذ بربّ النّاس...) را بخوانيد تا چشمي در شما اثر نكند«.(9)

از امام صادق عليه السلام نقل شده :"چشم [زخم] حق است .... اگر در اين مورد ترسيدي ، پس بگو: ما شاءالله [لا حول و] لا قوّه إلاّ بالله العليّ العظيم،(10)

اين جملة  سه بار ادا شود"

 در هر صورت پذيرش وجود چشم زخم، نبايد آدمي را به دامان خرافه و امور عوامانه سوق دهد. در خصوص تخم مرغ شكستن هم مدركي وجود ندارد .با تعاليم و فرهنگ ديني و عقل هم فاصله دارد . اصولاً پناه بردن به برخي امورخرافي براي دفع چشم زخم موجب توهين به دين وخلاف شرع است ولي در هر حال اين كارها چه درست وچه غلط شرك نيست زيرا استفاده از ابزاري براي حل مشكل است ؛مانند استفاده از دارو جهت رفع بيماري .

مشكل شرك زماني آغاز مي شود كه انسان همه راه ها و ابزارها را جداي از قدرت خدا داراي تاثير بداند و آنها را مستقل از قوانين حاكم بر عالم كه خداوند قرار داده فرض كند. ولي خيلي بعيد است كسي چنين اعتقادي داشته باشد .

در مجموع نبايد فراموش كرد  دامنه تأثير اموري مانند چشم زخم و... محدود است و همه عالم هستي  تحت فرمان خدا است .با وجود توكل به خدا نبايد از اين گونه امور به وحشت افتاد و دست به كارهاي نامعقول زد كه  مصداق اسراف وحرام است .

پينوشت‏ها:

1. قلم (68) آيه 51.

2. مجمع البيان، ج 10، ص 341.

3. يوسف (12) آيه 67.

4. اين قول به مفسراني همچون ابن عباس، قتاده و ضحاك نسبت داده شده است.

5. نهج البلاغه، حكمت 400.

6. تفسير نمونه، ج 24، ص 426.

7. تفسير الميزان، ج 19، ذيل آيه.

8. تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 400.

9. بحارالانوار، ج 95، ص 133.

10. همان، ج 60، ص 26، حديث 23 چاپ بيروت.   

منظور از یزیدا خامسا در زیارت عاشورا كیست؟
خدایا یزید(پسر معاویه ) را به عنوان پنجمین كسی كه سردمدار ظلم به اهل بیت شد، لعن كن .

منظور از یزیدا خامسا در زیارت عاشورا كیست؟ منظور از آل مروان چه كسانی هستند و چرا لعن می شوند؟

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مركز

در زیارت عاشورای معروف آمده:

اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی و ابدأ به اولا ثم العن الثانی و الثالث و الرابع.

ابتدا اولین بانی ظلم به اهل بیت پیامبر  را كه پایه گذار این سنت و روش شوم بود، لعن می كند. بعد می خواهد كه لعن را از او شروع كرده و شامل حال دومین و سومین و چهارمین ظالم  قرار دهد . بعد ادامه می دهد:

اللهم العن یزید خامسا و العن عبید الله بن زیاد و ابن مرجانه و عمر بن سعد و شمرا و آل ابی سفیان و آل زیاد و آل مروان الی یوم القیامه ؛

خدایا یزید(پسر معاویه ) را به عنوان پنجمین كسی كه سردمدار ظلم به اهل بیت شد، لعن كن . بعد عبید الله پسر زیاد و پسر مرجانه بدكاره را و عمر بن سعد و شمر و آل ابی سفیان (فرزندان و نوادگان او كه همگی از این شجره خبیث و ظالم به حق و اهل بیت بودند) و آل زیاد(فرزندان و نوادگان زیاد  پدر عبیداله ) و آل مروان را لعن كن.

مروان ، پسر حكم بن ابی العاص و از بنی امیه بود. حكم از كسانی بود كه رسول خدا او را لعن كرد و نفرین نمود و از مدینه اخراج و تبعید كرد. مروان كه خود از سران فتنه اموی بود، بعد از معاویه دوم  (پسر یزید )برای مدتی كوتاه عهده دار خلافت شد. بعد از مرگ وی، چهار پسر خبیثش یعنی عبدالملك، سلیمان،ولید و هشام و بعد نوادگانش خلیفه شدند . این تیره تا زمان امام صادق حكومت كردند و به وسیله ابوالعباس سفاح سرنگون شدند.

آل مروان كه این افراد و خلفای مروانی بودند، از ظالمان به اهل بیت بودند كه نسبت به اهل بیت و سادات حسنی و حسینی و از جمله امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم السلام ظلم فراوان روا داشتند و سزاوار لعن و نفرین ابدی گردیدند.

آداب زیارت قبور مؤمنین را بفرمایید
هر كه بيايد به نزد قبر برادر مؤمن خود و دست بر قبر گذارد و هفت مرتبه بخواند سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را ايمن گردد در روز فزع اكبر يعني از ترس بزرگ روز قيامت

آداب زیارت قبور مؤمنین را بفرمایید

با عرض سلام و تشكر از ارتباط تان با این مركز.

مطلبي را كه مرحوم محدث قمي در باب زيارت قبور مومنان آورده و متناسب با خواسته پرسشگر مي باشد ذكر مي كنيم:

شيخ ثقه جليل القدر جعفر بن قولويه قمي از عمرو بن عثمان رازي روايت كرده كه گفت: شنيدم از حضرت ابو الحسن امام موسي بن جعفر عليهما السلام كه مي‏فرمود: هر كه قادر نباشد بر زيارت ما پس زيارت كند صلحاي از مواليان ما را تا نوشته شود براي او ثواب زيارت ما و كسي كه قادر نباشد بر صله و نيكي به ما پس صله و نيكي كند با صالحان مواليان ما تا از براي او نوشته شود ثواب صله و نيكي به ما و نيز به سند صحيح روايت كرده از محمد بن احمد بن يحيي الاشعري كه گفت: من در فيد كه اسم منزلي است در طريق مكه با علي بن بلال روانه شديم سر قبر محمد بن اسماعيل بن بزيع پس علي بن بلال براي من گفت كه صاحب اين قبر براي من روايت كرد از حضرت امام رضا عليه السلام كه فرمودند:

 هر كه بيايد به نزد قبر برادر مؤمن خود و دست بر قبر گذارد و هفت مرتبه بخواند سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را ايمن گردد در روز فزع اكبر يعني از ترس بزرگ روز قيامت و در روايت ديگر مثل همين را نقل كرده ، مگر آنكه دارد و رو به قبله كند فقير گويد كه اين ايمن بودن كه حديث دلالت بر آن دارد ممكن است كه از براي خواننده باشد. چنانچه ظاهر حديث است و محتمل است كه از براي  صاحب قبر باشد. چنانچه تاييد مي‏كند آن را حديثي كه بعد از اين از سيد بن طاووس نقل مي‏شود.

و نيز در كامل الزياره به سند معتبر منقول است كه:

عبد الرحمن بن ابي عبد الله به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه چگونه بگذارم دست خود را بر قبور مسلمين پس حضرت بدست خود اشاره به زمين فرمود و دست را به زمين گذاشت و خود مقابل قبله بودند و نيز به سند صحيح منقول است كه: عبد الله بن سنان به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه چگونه سلام بايد كرد بر اهل قبور؟

فرمود كه:

 مي‏گويي: «السَّلامُ عَلَي أَهْلِ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ ».

و از حضرت امام حسين عليه السلام روايت شده كه:

هر كه داخل قبرستان شود و بگويد: «اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الْأَرْوَاحِ الْفَانِيَةِ وَ الْأَجْسَادِ الْبَالِيَةِ وَ الْعِظَامِ النَّخِرَةِ الَّتِي خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْيَا وَ هِيَ بِكَ مُؤْمِنَةٌ أَدْخِلْ عَلَيْهِمْ رَوْحا مِنْكَ وَ سَلاما مِنِّي » ؛ بنويسد حق تعالي از براي او حسنات به عدد خلق از زمان آدم تا قيام قيامت .

و از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه:

هر كه داخل قبرستان شود و بگويد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ السَّلامُ عَلَي أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ يَا أَهْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ يَا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَةِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ اللَّهِ »؛ حقّ سبحانه و تعالي ثواب پنجاه سال عبادت براي او بنويسد و گناه پنجاه ساله را از او و پدر و مادرش محو گرداند .

و در روايت ديگر وارد شده كه:

بهتر سخني كه در قبرستان بگويي چون از آنجا بگذري آن است كه بايستي و بگويي: «اللَّهُمَّ وَلِّهِمْ مَا تَوَلَّوْا وَ احْشُرْهُمْ مَعَ مَنْ أَحَبُّوا » .

و سيد بن طاووس در مصباح الزائر گفته كه :

چون قصد كني زيارت مؤمنين را سزاوار است كه روز پنجشنبه باشد و اگر نه هر وقت كه خواستي و كيفيت زيارت ايشان چنين است كه رو به قبله كني و بگذاري دست خود را بر قبر و بگويي: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَ صِلْ وَحْدَتَهُ وَ آنِسْ وَحْشَتَهُ وَ آمِنْ رَوْعَتَهُ وَ أَسْكِنْ إِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنِي بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ وَ أَلْحِقْهُ بِمَنْ كَانَ يَتَوَلاهُ »؛ پس مي‏خواني سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را هفت مرتبه .

و روايت شده در صفت زيارتشان و ثواب او حديث ديگري از فضيل كه گفت :

هر كه بخواند سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را هفت مرتبه نزد قبر مؤمني حق تعالي ملكي به سوي قبر او فرستد كه عبادت كند خدا را نزد قبر او و بنويسد حق تعالي از براي ميت ثواب اين عمل ملك را .

پس چون از قبرش مبعوث شود به هيچ هولي از اهوال قيامت نگذرد مگر آن كه حق تعالي بگرداند آن هول را از او به سبب آن ملك تا خدا او را داخل بهشت گرداند و با هفت مرتبه إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ سوره حمد و دو سوره قُلْ أَعُوذُ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و آية الكرسي را هر يك سه مرتبه بخواند.

 و نيز روايت شده در صفت زيارت آن ها روايت ديگري از محمد بن مسلم كه گفت به خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم كه مردگان را زيارت بكنيم ؟

فرمود :بلي

گفتم: آيا آن ها مي‏دانند كه ما به زيارت آن ها رفته‏ايم؟

 فرمود: بلي قسم به خدا مي‏دانند و شاد مي‏شوند و انس مي‏گيرند به شما .

عرض كردم كه چه بگوييم وقتي كه به زيارت ايشان برويم ؟

فرمود : بگو « اللَّهُمَّ جَافِ الْأَرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَ صَاعِدْ إِلَيْكَ أَرْوَاحَهُمْ وَ لَقِّهِمْ مِنْكَ رِضْوَانا وَ أَسْكِنْ إِلَيْهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَ تُونِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ ».

 پس سيد فرموده :

و در وقتي كه بوده باشي بين قبرهاي مؤمنين بخوان يازده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را و هديه كن آن را از براي ايشان بتحقيق كه روايت شده كه حق تعالي به عدد مردگان ثواب مي‏دهد (و در كامل الزياره از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: مردگان را چون پيش از طلوع آفتاب زيارت كنيد مي‏شنوند و جواب مي‏دهند شما را و اگر بعد از طلوع آفتاب زيارت كنيد مي‏شنوند و جواب نمي‏دهند) و در دعوات راوندي حديثي مروي است از حضرت رسول صلي الله عليه و آله در كراهت زيارت اموات در شب چنانچه حضرت  به ابي ذر فرمود: «وَ لا تَزُرْهُمْ أَحْيَانا بِاللَّيْلِ». (1)

 

پی نوشت :

1. مفاتيح‏الجنان ،ص 568 .

روایاتی از كتب مهم اهل سنت در مورد انسان بی ولایت
كساني كه بعد از روشن شدن هدايت براي آن ها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشت شان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!

روایاتی از كتب مهم اهل سنت  در مورد اینكه اگر انسان بی ولایت از دنیا برود اگر چه عابد و شهید از دنیا برود به جهنم میرود نقل كنید

این اعتقاد برهانی همه مسلمانان است. همه مسلمانان قبول دارند كسی كه آگاهانه باورهای حق را ترك كند و امر خدا و رسول خدا را با توجه و آگاهانه و از روی اختیار به كنار نهد ، قطعا كافر و مرتد شده ؛ قرآن هم به عذاب جاویدان مرتدان تصریح دارد:

إِنَّ الَّذينَ ارْتَدُّوا عَلي‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَي الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلي‏ لَهُمْ؛ (1)

كساني كه بعد از روشن شدن هدايت براي آن ها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشت شان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!

وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون؛ (2)

كسي كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مي‏رود و آنان اهل دورزخند و هميشه در آن خواهند بود.

 اهل سنت قبول دارند كه اگر كسی یكی از احكام روشن و قطعی اسلام را منكر شود حتی اگر به شهادتین هم اعتراف و اقرار داشته باشد ، كافر و مرتد است . كشتن آن ها جایز و به غنیمت گرفتن ناموس و اموال شان جایز می باشد . به همین جهت خلیفه اول بنی حنیفه (قبیله مالك بن نویره) را با این كه به شهادتین معترف و بسیاری از آنان در حال نماز بودند ،  به خاطر خودداری از دادن زكات به خلیفه مرتد شمرد . به امر او آنان را كشتند . اموال و ناموس شان را به غنیمت و اسیری و كنیزی گرفتند. (3)

 آنان قبول دارند كه به حكم آیات اولی الامر (4) ،  مودت (5) ، و ...  و روایات  متواتر ثقلین (6) ، غدیر (7) و ... محبت و اطاعت از اهل بیت رسول خدا كه علی بن ابیطالب در راس آن ها است و گرفتن شرح و بیان دین از آنان لازم و اوجب است .

پس هر كس با این وجود محبت علی را در دل نداشته و با علی مخالفت كند و دین خود را از غیر علی بگیرد ، با این آیات و روایات بی شمار مخالفت كرده و آن ها را كنار زده ؛ با  انكار و مخالفتش ، اعمال خود را حبط نموده و مستحق كیفر جاوید می شود.

 قرآن شرط قبولی اعمال را این گونه بیان كرده است:

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً ؛(8)

كسي كه چيزي از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالي كه ايمان داشته باشد، چنان كساني داخل بهشت مي‏شوند و كم ترين ستمي به آن ها نخواهد شد.

وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي؛‏ (9)

 هر كه را توبه كند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود، مي‏آمرزم!

كسی كه عملی را به عنوان عمل صالح انجام می دهد ، آن را به عنوان امر خدا و رساننده به رضای خدا انجام می دهد، ولی این كافی نیست . به بیان صریح قرآن باید "و هو مؤمن =در آن حال با ایمان" باشد. معلوم می شود

 ایمان غیر از اعتراف به خدا و قیامت و ... است ؛یعنی ایمان به پیامبر و اطاعت از او و اوامرش در بیان دین و اداره جامعه. اگر كسی به فهم خود از قرآن عمل كند و  فهمش با فهم پیامبر مخالف باشد ، مؤمن نیست و عملش ارزش ندارد .

چه بسا به فهم او پیامبر عادل نباشد ، مثل كسی كه به پیامبر فرمود : عدالت داشته باش! (10)

در آیه دوم هم می فرماید: غفاریت من كه برای مؤمنان است ، فقط به كسانی می رسد كه از كفر و شرك توبه كرده و به خدا و پیامبر ایمان بیاورند ، عمل صالح انجام دهند و اهتدا یابند.

معلوم می شود "اهتدا" غیر از توبه از شرك و كفر و  ایمان و اقرار به شهادتین و انجام عمل صالح است ، و آن

 پذیرش ولایت رسول خدا و كسانی است كه به عنوان ولی بعد از خود معرفی كرده است. این بیان را در آیات زیر هم می بینیم:

وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلي‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُه؛ (11)

 چگونه ممكن است  كافر شويد، با اينكه (در دامان وحي قرار گرفته‏ايد، و) آيات خدا بر شما خوانده مي‏شود، و پيامبر او در ميان شماست؟

در این آیه هم در امان بودن از كفر به اطاعت از كتاب خدا و رسول خداست ،زیرا رسول مبین و معلم كتاب است. (12)

بنا بر این رسول خدا مبین ، مفسر و معلم كتاب و ولی مؤمنان است . بعد از ایشان هم عترت ایشان به حكم آیات و روایات از جمله حدیث قطعی و متواتر ثقلین، مبین و مفسر كتاب و ولی مؤمنان می باشند .كسانی كه دین خود را از غیر علی بگیرند و مطیع و محب علی نباشند ، دست رد به سینه  آیات و روایات زده و مرتد شده ؛ عمل صالح شان در درگاه خدا مورد پذیرش نیست و حبط و نابود می شود.

در كتب اهل سنت روایات فراوانی است كه بر فضایل اهل بیت و در رأس شان علی بن ابی طالب دلالت دارد . یاد آوری آن ها فرصت بسیار می طلبد . جویندگان می توانند به كتاب "فضائل الخمسه " مراجعه نمایند.(13)

 برای نمونه یك حدیث را ذكر می كنیم:

هیثمی در مجمع الزوائد بابی باز كرده تحت عنوان« الحق مع علی»  (14)  در آن جا احادیثی را آورده كه دلالت دارند حق بر محور علی می چرخد . در جای دیگر از آن كتاب نقل می كند كه همسر رسول خدا برای حج به مكه آمد .  سعد را دید و او را به خاطر این كه در جنگ جمل همراهی اش نكرده بود ، سرزنش نمود. وقتی سرزنش ها از طرف او و اطرافیانش زیاد شد ، سعد گفت:

 از رسول خدا شنیدم كه فرمود : علی با حق و حق با علی است. هر جا كه باشد. این كلام را ایشان در خانه

 ام سلمه فرمود.

وقتی شنوندگان از ام سلمه حقیقت را جویا شدند ، ایشان ادعای سعد را تایید كرد . (15)

فخر رازی در بحث این كه "بسم الله ..." را در نماز باید بلند گفت یا آهسته ؛ بعد از قبول قول بلند گفتن می گوید:

 علی بن ابی طالب بلند و آشكار می گفت . این به تواتر ثابت شده است . هر كس در دینش به علی اقتدا كند ، هدایت یافته است ،زیرا رسول خدا فرمود:

خدایا !حق را بر مدار علی، هر جا كه باشد  بچرخان. (16)

البته اهل سنت  با توجیهاتی دلالت این آیات و  روایات بر جانشینی علی در تبیین و تفسیر و تعلیم دین و ولایت بر مسلمانان، را انكار می كنند.

 همه اهل سنت را جهنمی نمی دانیم و كافر نمی شماریم، بلكه می گوییم آنان كه حق برای شان روشن شده و  نپذیرفته  و در مقابل حق ایستاده اند ، كافر و مرتد شده و اعمال شان ، حبط شده و مقبول نیست اما بقیه كه حق برای شان روشن نشده ، جاهل اند. اگر مقصر نباشند ، نزد خدا معذور بوده و اعمال شان قبول می باشد.

البته این مطلب مربوط به باطن انسان ها است . ما كه از باطن ها آگاهی نداریم ، نمی توانیم به كفر افراد حكم كنیم. برای ما، همه اهل سنت مسلمان و محترمند . تا كسی عداوت اهل بیت را آشكار نكرده ، نمی توانیم به جهنمی بودن او حكم دهیم.  خداست كه می داند غیر معتقدان به اهل بیت از روی انكار این اعتقاد را نپذیرفته اند یا از روی جهل. آنان كه از روی علم و آگاهی انكار می كنند ، نزد خدا كافرند .

  پی نوشت ها:

1. محمد (47) آیه 25.

2. بقره (2) آیه 217.

3. امام شافعی ، كتاب الامّ ،چ دوم ، بیروت ، دارالفكر ، 1403 ق ، ج4 ، ص 228 و دیگر كتب تاریخ و روایت اهل سنت.

4. نساء (4) آیه 59.

5. شوری (42) آیه 23.

6.  میلانی  ، حدیث الثقلین ،چ اول ، قم ، مركز الابحاث العقایدیه ، 1421 ق.

7. رجوع كنید :"من كنت مولاه فعلی مولاه" در منابع اهل سنت .

8. نساء (4) آیه 124.

9. طه (20) آیه 82. 

10 ابن حزم ، المحلی، بیروت ، دار الفكر  ، ج11 ، ص 219 و دیگر منابع اهل سنت.

11. آل عمران (3) ایه 101.

12. نحل (16) آیه 44 و بقره (2) آیه 129 و ...

13. فیروزآبادی ، فضائل الخمسه من الصحاح السته ،چ دوم ، تهران ، اسلامیه ، 1392 ق ، سه جلد  و ترجمه آن "فضایل پنج تن در صحاح شش گانه اهل سنت" ، ترجمه ساعدی  ،چ اول ، تهران ، فیروزآبادی ، 1374 ش ، چهار جلد.

14. هیثمی ، مجمع الزوائد ، بیروت ، دار الكتب ، 1408 ق ، ج 7 ، ص 235 - 236.

15. همان.

16. فخر رازی ، تفسیر كبیر ،چ سوم  ، ج 1 ، ص 205.

اگر غسل جنابت بر گردنمان باشد از عمر آدمی كاسته می شود؟
علّت غسل جنابت، پاكيزگي و نظافت و پاك نمودن انسان است خود را از آن چه به او رسيده است از مني، و پاك كردن جسم خود را؛زيرا جنابت از تمام اعضای جسد خارج مي‏شود.

 آیا در روایات آمده است كه اگر غسل جنابت بر گردنمان باشد از عمر آدمی كاسته می شود؟ با تشكر

هر چند اسلام در مورد مهم ترین عمل بعد از جنابت و برای خواندن نماز ها، غسل جنابت را واجب كرده و دستور به شستشوی بدن به نحو خاص از طرف شارع مقدس، علاوه بر این كه تكلیفی شرعی است امری بهداشتی برای بدن و نوعی تضمین سلامتی است، با این حال میان روایات در مورد سوال و به طور مشخص حدیثی بیان نشده است.البته  بعضی از روایات و نیز تحقیقات دانشمندان نكاتی را در مورد فواید غسل جنابت و تبعات انجام آن به ما یاد آوری می كند كه می شود از نتیجه آن فهمید كه غسل جنابت موجب بهداشت بدن و باز یابی سلامتی انسان می شود و اگر كسی بعد از جنابت غسل نكند، از گزند حوادث بیمه نخواهد شد و ممكن است بیماری هایی سراغش بیاید كه سلامتی و طول عمرش را به خطر بیندازد.

در روایتی از امام رضا(ع)، فلسفه غسل چنین بیان شده است:

"عِلَّةُ غُسْلِ الْجَنَابَةِ النَّظَافَةُ وَ لِتَطْهِيرِ الْإِنْسَانِ مِمَّا أَصَابَهُ‏ مِنْ أَذَاهُ وَ تَطْهِيرِ سَائِرِ جَسَدِهِ لِأَنَّ الْجَنَابَةَ خَارِجَةٌ مِنْ كُلِّ جَسَدِهِ فَلِذَلِكَ وَجَبَ عَلَيْهِ تَطْهِيرُ جَسَدِهِ كُلِّهِ"(1) 

یعنی:علّت غسل جنابت، پاكيزگي و نظافت و پاك نمودن انسان است خود را از آن چه به او رسيده است از مني، و طاهر(پاك) كردن جسم خود را؛زيرا جنابت از تمام اعضای جسد خارج مي‏شود. پس؛ از اين رو تطهير تمام بدن بر او واجب شده است.علم روز نیز مطلب فوق را تأیید می‏كند. طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب سمپاتیك و پاراسمپاتیك وجود دارد كه در سراسر بدن و در اطراف تمام دستگاه‏ ها و جهازات داخلی و خارجی گسترده‏اند.

وظیفه اعصاب سمپاتیك تند كردن و به فعالیت وا داشتن دستگاه‏های مختلف بدن است و وظیفه اعصاب پاراسمپاتیك كند كردن فعالیت آن‏ها است. در واقع یكی نقش گاز اتومبیل و دیگری نقش ترمز را دارد. از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب دستگاه‏های بدن به طور متعادل كار می‏كند. گاهی جریان هایی در بدن رخ می‏دهد كه این تعادل را به هم می‏زند. از جمله این جریان‏ها مسئله ارگاسم (اوج لذت جنسی) است كه معمولاً مقارن خروج منی صورت می‏گیرد. از جمله اموری كه می‏تواند اعصاب سمپاتیك را به كار وا دارد و تعادل از دست رفته را تأمین كند، تماس آب با بدن است. از آن جا كه تأثیر ارگاسم روی تمام اعضای بدن به طور محسوس دیده می‏شود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن به هم می‏خورد، دستور داده شده است كه پس از آمیزش جنسی یا جنابت و خروج منی، تمام بدن با آب شسته شود.(2)

نكته دیگر آن است كه به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی، هم روح متأثر می‏شود و هم جسم. روح به سوی شهوات مادی و جسم به سوی سستی كشیده می‏شود. غسل جنابت كه هم شستشوی جسم است و هم به علت این كه به قصد قربت انجام می‏گیرد، شستشوی جان است، بر جسم و روح اثر می‏گذارد. از طرف دیگر وجود غسل جنابت برای پاك نگه داشتن بدن و رعایت بهداشت در طول زندگی است.(3)

پینوشت‏ها:

1. شيخ حر عاملي، محمد بن حسن،‏ وسایل الشيعه، قم، انتشارات موسسه آل البیت سلام الله علیهم اجمعین،سال 1409 ه ق، چاپ اول، ج2، ص 178.

2. مكارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلامیه، چاپ اول، سال 1374 ه ش، ج 4، ص 292،با تلخیص.

3. همان، ص 294.

روايتي بر خواندن حمد و سوره نماز ظهر با صداي بلند وجود دارد؟
عمران حلبی گوید : از امام صادق در باره كسی كه نماز روز جمعه را چهار ركعتی (فرادی ) می خواند، پرسیده شد كه آیا قرائت را بلند بخواند ؟ فرمود : بله .

در نماز ظهر  روايتي بر خواندن حمد و سوره با صداي بلند در روز جمعه وجود دارد؟

 شیخ حر عاملی بابی با عنوان بَابُ اسْتِحْبَابِ الْجَهْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي الظُّهْرِ وَ الْجُمُعَةِ  گشوده است :

 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عِمْرَانَ الْحَلَبِيِّ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي الْجُمُعَةَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ أَ يَجْهَرُ فِيهَا بِالْقِرَاءَةِ قَالَ نَعَمْ وَ الْقُنُوتُ فِي الثَّانِيَةِ؛

عمران حلبی گوید : از امام صادق در باره كسی كه نماز روز جمعه را چهار ركعتی (فرادی ) می خواند، پرسیده شد كه آیا قرائت را بلند بخواند ؟ فرمود : بله .

 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنِ الْقِرَاءَةِ فِي الْجُمُعَةِ إِذَا صَلَّيْتُ وَحْدِي أَرْبَعاً أَجْهَرُ بِالْقِرَاءَةِ فَقَالَ نَعَمْ وَ قَالَ اقْرَأْ سُورَةَ الْجُمُعَةِ وَ الْمُنَافِقِينَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ؛

حلبی گوید : از امام صادق در باره قرائت در نماز روز جمعه پرسیدم، در صورتی كه فرادی و چهار ركعتی بخوانم، آیا بلند بخوانم فرمود : بله. (1)

پي نوشت :

1.وسائل الشيعة، شيخ حر عاملي  ج‏6، ص 160

آیا هر روز استحمام كردن كراهت دارد و یك روز در میان مستحب است؟
امام رضا (علیه السلام): « الحمّام يوم و يوم لا، يكثر اللّحم و إدمانه في كلّ يوم يذيب‏ شحم الكليتين؛ حمام یك روز در ميان گوشت بدن را زياد مي كند و هر روز حمام...

آیا هر روز استحمام كردن كراهت دارد و یك روز در میان مستحب است؟ حدیثی در این باره وجود دارد اگر بله ذكر كنید

از برخی از روایات حكم این مسئله استفاده می شود؛ چنانكه در حدیثی از امام رضا (ع) می خوانیم: « الحمّام يوم و يوم لا، يكثر اللّحم و إدمانه في كلّ يوم يذيب‏ شحم الكليتين؛ (1) حمام یك روز در ميان گوشت بدن را زياد مي كند، و هر روز حمام رفتن پيه‏هاي كليه را آب مي سازد».

 

پی نوشت ها:

1. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ق‌، ج 6 ، ص 496

آیا روایتی داریم كه باشبهه افكنان و بدعتگذاران رفتار بدی داشته باشید؟
رسول خدا فرمود : از كسانی كه در دین بدعت می گذارند اظهار بیزاری كنید و برایشان از خدا طلب لعن و نفرین نمایید و عیب های آنان را برای مردم آشكار كنید ...

آیا روایتی داریم كه بفرماید باشبهه افكنان و بدعتگذاران رفتار بدی داشته باشید و آنها را نفرین و طرد كنید

روایت مورد اشاره از كتاب معتبر كافی و  به شرح زیر است:

عن أبي عبد الله (ع) قال : قال رسول الله (ص) : إذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهر والبراءة منهم وأكثروا من سبهم والقول فيهم والوقيعة وباهتوهم كيلا يطمعوا في الفساد في الاسلام ويحذرهم الناس ولا يتعلمون من بدعهم يكتب الله لكم بذلك الحسنات ويرفع لكم به الدرجات في الآخرة .

رسول خدا فرمود : از كسانی كه در دین بدعت می گذارند اظهار بیزاری كنید و برایشان از خدا طلب لعن و نفرین نمایید  و عیب های آنان را برای مردم آشكار كنید (غیبت آنها جایز است) و با بیان منطقی، بطلان ادعاهایشان را روشن كنید تا مبهوت شوند و در فسادانگیزی طمع نورزند و مردم هم آنان را بشناسند و از آنان حریم بگیرند و به تعلیم از آنان رو نیاورند. شما با این كارها برای خود كسب حسنه می كنید و درجات آخرتی خود را بالا می برید.

البته بعض فقیهان از لفظ "اكثروا ... القول فیهم و والوقیعه و باهتوهم" برداشت كرده اند كه تهمت زدن و دورغ بستن بر آنها جایز است (1) ولی این نظر با مبانی محكم عقلی و اخلاقی دین منافات دارد و اگر با بیان محكم و منطقی با آنها مواجه شویم و اهداف و نیات و اقدامات پنهانی آنها را افشا كنیم، مبهوت می شوند و رسوا می گردند و دیگر نه كسی جرآت بدعت گذاری می كند و نه كسی دنباله رو بدعتگزاران می شود.

پی نوشت ها:

1. گلپایگانی، در المنضود، قم، دار القرآن، 1414 ق، ج 2، ص 148.

حال شما هم در مورد عدل خدا مثالي بياوريد
براي يافتن موارد بايد به معجم هاي موضوعي نهج البلاغه رجوع كنيد ...

حضرت علي عليه السلام در مورد قدرت خلقت خدا و نظم او مثال خلقت طاووس را در نهج البلاغه مي زند حال شما هم در مورد عدل خدا مثالي بياوريد .يا بايد براي يافتن جواب به كدام خطبه يا نامه و يا حكمت توجه كنم ؟

متشكرم موفق باشيد انشاءالله

بعض بيانات حضرت در زمينه عدل هم حالت تمثيلي دارد از جمله:

يوم العدل علي الظالم اشد من يوم الجور علي المظلوم (1)

روز عدل بر ظالم سخت تر از روز ظلم بر مظلوم است.

براي يافتن موارد بايد به معجم هاي موضوعي نهج البلاغه رجوع كنيد. يكي از اين معجم ها كه توسط مرحوم دشتي نوشته شده در آخر نهج البلاغه هايي كه با ترجمه ايشان است به چاپ رسيده است.

پي نوشت ها:

1. دشتي، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مشهور، 1380، ص 710(حكمت341).

آیا این حدیث صحت داره؟
حدیث منسوب به پیامبر است و در كتاب اهل سنت، سنن ابی داود، دارالفكر ، 1410 ق ، ج2، ص 341 به شماره 4410 آمده است. این حدیث هم از لحاظ سندی از نظر علمای شیعه ...

 جابر بن عبدالله روايت مي كند: دزدي را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد. گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده. پس فرمود: دست او را ببريد. پس دست راستش را قطع كردند. بار ديگر همان دزد را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي او را قطع كنيد.پاي چپش را قطع كردند. بار سوم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود دست اورا قطع كنيد.دست چپش را قطع كردند.بار چهارم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي اورا قطع كنيد. پس پاي راستش را قطع كردند بار پنجم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد. بنابراين ما او را برديم و كشتيم و او را كشيده و در چاهي انداختيم و روي او سنگ ريختيم. آیا این حدیث صحت داره؟ و توضیح دهید؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني

 حدیث منسوب به پیامبر است و در كتاب اهل سنت، سنن ابی داود،  دارالفكر ، 1410 ق ، ج2، ص 341 به شماره 4410 آمده است. این حدیث هم از لحاظ سندی از نظر علمای شیعه قابل اعتنا نیست و هم مضمونش قابل قبول نمی باشد؛ زیرا مضمونش این است كه پیامبر بدون این كه از اصل موضوع آگاهی كافی پیدا كند، حكم به قتل كرده است و این از پیامبر محال می باشد بخصوص در مورد كشتن كه از نظر دین خیلی مهم است و نمی توان به آسانی و سرسری حكم قتل صادر كرد.

علاوه ، این روایت با روایات اهل بیت در حد دزدی مخالفت دارد .

بنا بر روایات اهل بیت از سیره پیامبر (كه این روایات در كتب اهل سنت هم هست (1) وقتی حد سرقت واجب شود ، اول دست راست و بار دوم پای چپ دزد قطع شده و برای بار سوم زندانی می گردد (2) و دست چپ و پای راست دزد را نمی برند تا بتواند با دست راست غذا بخورد و با دست چپ خود را تطهیر كند. (3)

پی نوشت ها:

1. ابن زهره ، غنیه النزوع ، قم ، مؤسسه الامام الصادق ، 1417 ق، ص 432 به نقل از سنن بیهقی ، ج8 ، ص 272 و بدایه المجتهد ، ج2، ص 453.

2. ابن زهره ، همان.

3. ابن زهره ، همان به نقل از سنن بیهقی ، ج 8 ، ص 275 و المغنی ابن قدامه ، ج 10 ، ص 268.

صفحه‌ها