حديث

روایاتی از كتب مهم اهل سنت در مورد انسان بی ولایت
كساني كه بعد از روشن شدن هدايت براي آن ها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشت شان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!

روایاتی از كتب مهم اهل سنت  در مورد اینكه اگر انسان بی ولایت از دنیا برود اگر چه عابد و شهید از دنیا برود به جهنم میرود نقل كنید

این اعتقاد برهانی همه مسلمانان است. همه مسلمانان قبول دارند كسی كه آگاهانه باورهای حق را ترك كند و امر خدا و رسول خدا را با توجه و آگاهانه و از روی اختیار به كنار نهد ، قطعا كافر و مرتد شده ؛ قرآن هم به عذاب جاویدان مرتدان تصریح دارد:

إِنَّ الَّذينَ ارْتَدُّوا عَلي‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَي الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلي‏ لَهُمْ؛ (1)

كساني كه بعد از روشن شدن هدايت براي آن ها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشت شان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!

وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون؛ (2)

كسي كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مي‏رود و آنان اهل دورزخند و هميشه در آن خواهند بود.

 اهل سنت قبول دارند كه اگر كسی یكی از احكام روشن و قطعی اسلام را منكر شود حتی اگر به شهادتین هم اعتراف و اقرار داشته باشد ، كافر و مرتد است . كشتن آن ها جایز و به غنیمت گرفتن ناموس و اموال شان جایز می باشد . به همین جهت خلیفه اول بنی حنیفه (قبیله مالك بن نویره) را با این كه به شهادتین معترف و بسیاری از آنان در حال نماز بودند ،  به خاطر خودداری از دادن زكات به خلیفه مرتد شمرد . به امر او آنان را كشتند . اموال و ناموس شان را به غنیمت و اسیری و كنیزی گرفتند. (3)

 آنان قبول دارند كه به حكم آیات اولی الامر (4) ،  مودت (5) ، و ...  و روایات  متواتر ثقلین (6) ، غدیر (7) و ... محبت و اطاعت از اهل بیت رسول خدا كه علی بن ابیطالب در راس آن ها است و گرفتن شرح و بیان دین از آنان لازم و اوجب است .

پس هر كس با این وجود محبت علی را در دل نداشته و با علی مخالفت كند و دین خود را از غیر علی بگیرد ، با این آیات و روایات بی شمار مخالفت كرده و آن ها را كنار زده ؛ با  انكار و مخالفتش ، اعمال خود را حبط نموده و مستحق كیفر جاوید می شود.

 قرآن شرط قبولی اعمال را این گونه بیان كرده است:

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً ؛(8)

كسي كه چيزي از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالي كه ايمان داشته باشد، چنان كساني داخل بهشت مي‏شوند و كم ترين ستمي به آن ها نخواهد شد.

وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي؛‏ (9)

 هر كه را توبه كند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود، مي‏آمرزم!

كسی كه عملی را به عنوان عمل صالح انجام می دهد ، آن را به عنوان امر خدا و رساننده به رضای خدا انجام می دهد، ولی این كافی نیست . به بیان صریح قرآن باید "و هو مؤمن =در آن حال با ایمان" باشد. معلوم می شود

 ایمان غیر از اعتراف به خدا و قیامت و ... است ؛یعنی ایمان به پیامبر و اطاعت از او و اوامرش در بیان دین و اداره جامعه. اگر كسی به فهم خود از قرآن عمل كند و  فهمش با فهم پیامبر مخالف باشد ، مؤمن نیست و عملش ارزش ندارد .

چه بسا به فهم او پیامبر عادل نباشد ، مثل كسی كه به پیامبر فرمود : عدالت داشته باش! (10)

در آیه دوم هم می فرماید: غفاریت من كه برای مؤمنان است ، فقط به كسانی می رسد كه از كفر و شرك توبه كرده و به خدا و پیامبر ایمان بیاورند ، عمل صالح انجام دهند و اهتدا یابند.

معلوم می شود "اهتدا" غیر از توبه از شرك و كفر و  ایمان و اقرار به شهادتین و انجام عمل صالح است ، و آن

 پذیرش ولایت رسول خدا و كسانی است كه به عنوان ولی بعد از خود معرفی كرده است. این بیان را در آیات زیر هم می بینیم:

وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلي‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُه؛ (11)

 چگونه ممكن است  كافر شويد، با اينكه (در دامان وحي قرار گرفته‏ايد، و) آيات خدا بر شما خوانده مي‏شود، و پيامبر او در ميان شماست؟

در این آیه هم در امان بودن از كفر به اطاعت از كتاب خدا و رسول خداست ،زیرا رسول مبین و معلم كتاب است. (12)

بنا بر این رسول خدا مبین ، مفسر و معلم كتاب و ولی مؤمنان است . بعد از ایشان هم عترت ایشان به حكم آیات و روایات از جمله حدیث قطعی و متواتر ثقلین، مبین و مفسر كتاب و ولی مؤمنان می باشند .كسانی كه دین خود را از غیر علی بگیرند و مطیع و محب علی نباشند ، دست رد به سینه  آیات و روایات زده و مرتد شده ؛ عمل صالح شان در درگاه خدا مورد پذیرش نیست و حبط و نابود می شود.

در كتب اهل سنت روایات فراوانی است كه بر فضایل اهل بیت و در رأس شان علی بن ابی طالب دلالت دارد . یاد آوری آن ها فرصت بسیار می طلبد . جویندگان می توانند به كتاب "فضائل الخمسه " مراجعه نمایند.(13)

 برای نمونه یك حدیث را ذكر می كنیم:

هیثمی در مجمع الزوائد بابی باز كرده تحت عنوان« الحق مع علی»  (14)  در آن جا احادیثی را آورده كه دلالت دارند حق بر محور علی می چرخد . در جای دیگر از آن كتاب نقل می كند كه همسر رسول خدا برای حج به مكه آمد .  سعد را دید و او را به خاطر این كه در جنگ جمل همراهی اش نكرده بود ، سرزنش نمود. وقتی سرزنش ها از طرف او و اطرافیانش زیاد شد ، سعد گفت:

 از رسول خدا شنیدم كه فرمود : علی با حق و حق با علی است. هر جا كه باشد. این كلام را ایشان در خانه

 ام سلمه فرمود.

وقتی شنوندگان از ام سلمه حقیقت را جویا شدند ، ایشان ادعای سعد را تایید كرد . (15)

فخر رازی در بحث این كه "بسم الله ..." را در نماز باید بلند گفت یا آهسته ؛ بعد از قبول قول بلند گفتن می گوید:

 علی بن ابی طالب بلند و آشكار می گفت . این به تواتر ثابت شده است . هر كس در دینش به علی اقتدا كند ، هدایت یافته است ،زیرا رسول خدا فرمود:

خدایا !حق را بر مدار علی، هر جا كه باشد  بچرخان. (16)

البته اهل سنت  با توجیهاتی دلالت این آیات و  روایات بر جانشینی علی در تبیین و تفسیر و تعلیم دین و ولایت بر مسلمانان، را انكار می كنند.

 همه اهل سنت را جهنمی نمی دانیم و كافر نمی شماریم، بلكه می گوییم آنان كه حق برای شان روشن شده و  نپذیرفته  و در مقابل حق ایستاده اند ، كافر و مرتد شده و اعمال شان ، حبط شده و مقبول نیست اما بقیه كه حق برای شان روشن نشده ، جاهل اند. اگر مقصر نباشند ، نزد خدا معذور بوده و اعمال شان قبول می باشد.

البته این مطلب مربوط به باطن انسان ها است . ما كه از باطن ها آگاهی نداریم ، نمی توانیم به كفر افراد حكم كنیم. برای ما، همه اهل سنت مسلمان و محترمند . تا كسی عداوت اهل بیت را آشكار نكرده ، نمی توانیم به جهنمی بودن او حكم دهیم.  خداست كه می داند غیر معتقدان به اهل بیت از روی انكار این اعتقاد را نپذیرفته اند یا از روی جهل. آنان كه از روی علم و آگاهی انكار می كنند ، نزد خدا كافرند .

  پی نوشت ها:

1. محمد (47) آیه 25.

2. بقره (2) آیه 217.

3. امام شافعی ، كتاب الامّ ،چ دوم ، بیروت ، دارالفكر ، 1403 ق ، ج4 ، ص 228 و دیگر كتب تاریخ و روایت اهل سنت.

4. نساء (4) آیه 59.

5. شوری (42) آیه 23.

6.  میلانی  ، حدیث الثقلین ،چ اول ، قم ، مركز الابحاث العقایدیه ، 1421 ق.

7. رجوع كنید :"من كنت مولاه فعلی مولاه" در منابع اهل سنت .

8. نساء (4) آیه 124.

9. طه (20) آیه 82. 

10 ابن حزم ، المحلی، بیروت ، دار الفكر  ، ج11 ، ص 219 و دیگر منابع اهل سنت.

11. آل عمران (3) ایه 101.

12. نحل (16) آیه 44 و بقره (2) آیه 129 و ...

13. فیروزآبادی ، فضائل الخمسه من الصحاح السته ،چ دوم ، تهران ، اسلامیه ، 1392 ق ، سه جلد  و ترجمه آن "فضایل پنج تن در صحاح شش گانه اهل سنت" ، ترجمه ساعدی  ،چ اول ، تهران ، فیروزآبادی ، 1374 ش ، چهار جلد.

14. هیثمی ، مجمع الزوائد ، بیروت ، دار الكتب ، 1408 ق ، ج 7 ، ص 235 - 236.

15. همان.

16. فخر رازی ، تفسیر كبیر ،چ سوم  ، ج 1 ، ص 205.

اگر غسل جنابت بر گردنمان باشد از عمر آدمی كاسته می شود؟
علّت غسل جنابت، پاكيزگي و نظافت و پاك نمودن انسان است خود را از آن چه به او رسيده است از مني، و پاك كردن جسم خود را؛زيرا جنابت از تمام اعضای جسد خارج مي‏شود.

 آیا در روایات آمده است كه اگر غسل جنابت بر گردنمان باشد از عمر آدمی كاسته می شود؟ با تشكر

هر چند اسلام در مورد مهم ترین عمل بعد از جنابت و برای خواندن نماز ها، غسل جنابت را واجب كرده و دستور به شستشوی بدن به نحو خاص از طرف شارع مقدس، علاوه بر این كه تكلیفی شرعی است امری بهداشتی برای بدن و نوعی تضمین سلامتی است، با این حال میان روایات در مورد سوال و به طور مشخص حدیثی بیان نشده است.البته  بعضی از روایات و نیز تحقیقات دانشمندان نكاتی را در مورد فواید غسل جنابت و تبعات انجام آن به ما یاد آوری می كند كه می شود از نتیجه آن فهمید كه غسل جنابت موجب بهداشت بدن و باز یابی سلامتی انسان می شود و اگر كسی بعد از جنابت غسل نكند، از گزند حوادث بیمه نخواهد شد و ممكن است بیماری هایی سراغش بیاید كه سلامتی و طول عمرش را به خطر بیندازد.

در روایتی از امام رضا(ع)، فلسفه غسل چنین بیان شده است:

"عِلَّةُ غُسْلِ الْجَنَابَةِ النَّظَافَةُ وَ لِتَطْهِيرِ الْإِنْسَانِ مِمَّا أَصَابَهُ‏ مِنْ أَذَاهُ وَ تَطْهِيرِ سَائِرِ جَسَدِهِ لِأَنَّ الْجَنَابَةَ خَارِجَةٌ مِنْ كُلِّ جَسَدِهِ فَلِذَلِكَ وَجَبَ عَلَيْهِ تَطْهِيرُ جَسَدِهِ كُلِّهِ"(1) 

یعنی:علّت غسل جنابت، پاكيزگي و نظافت و پاك نمودن انسان است خود را از آن چه به او رسيده است از مني، و طاهر(پاك) كردن جسم خود را؛زيرا جنابت از تمام اعضای جسد خارج مي‏شود. پس؛ از اين رو تطهير تمام بدن بر او واجب شده است.علم روز نیز مطلب فوق را تأیید می‏كند. طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب سمپاتیك و پاراسمپاتیك وجود دارد كه در سراسر بدن و در اطراف تمام دستگاه‏ ها و جهازات داخلی و خارجی گسترده‏اند.

وظیفه اعصاب سمپاتیك تند كردن و به فعالیت وا داشتن دستگاه‏های مختلف بدن است و وظیفه اعصاب پاراسمپاتیك كند كردن فعالیت آن‏ها است. در واقع یكی نقش گاز اتومبیل و دیگری نقش ترمز را دارد. از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب دستگاه‏های بدن به طور متعادل كار می‏كند. گاهی جریان هایی در بدن رخ می‏دهد كه این تعادل را به هم می‏زند. از جمله این جریان‏ها مسئله ارگاسم (اوج لذت جنسی) است كه معمولاً مقارن خروج منی صورت می‏گیرد. از جمله اموری كه می‏تواند اعصاب سمپاتیك را به كار وا دارد و تعادل از دست رفته را تأمین كند، تماس آب با بدن است. از آن جا كه تأثیر ارگاسم روی تمام اعضای بدن به طور محسوس دیده می‏شود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن به هم می‏خورد، دستور داده شده است كه پس از آمیزش جنسی یا جنابت و خروج منی، تمام بدن با آب شسته شود.(2)

نكته دیگر آن است كه به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی، هم روح متأثر می‏شود و هم جسم. روح به سوی شهوات مادی و جسم به سوی سستی كشیده می‏شود. غسل جنابت كه هم شستشوی جسم است و هم به علت این كه به قصد قربت انجام می‏گیرد، شستشوی جان است، بر جسم و روح اثر می‏گذارد. از طرف دیگر وجود غسل جنابت برای پاك نگه داشتن بدن و رعایت بهداشت در طول زندگی است.(3)

پینوشت‏ها:

1. شيخ حر عاملي، محمد بن حسن،‏ وسایل الشيعه، قم، انتشارات موسسه آل البیت سلام الله علیهم اجمعین،سال 1409 ه ق، چاپ اول، ج2، ص 178.

2. مكارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلامیه، چاپ اول، سال 1374 ه ش، ج 4، ص 292،با تلخیص.

3. همان، ص 294.

روايتي بر خواندن حمد و سوره نماز ظهر با صداي بلند وجود دارد؟
عمران حلبی گوید : از امام صادق در باره كسی كه نماز روز جمعه را چهار ركعتی (فرادی ) می خواند، پرسیده شد كه آیا قرائت را بلند بخواند ؟ فرمود : بله .

در نماز ظهر  روايتي بر خواندن حمد و سوره با صداي بلند در روز جمعه وجود دارد؟

 شیخ حر عاملی بابی با عنوان بَابُ اسْتِحْبَابِ الْجَهْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي الظُّهْرِ وَ الْجُمُعَةِ  گشوده است :

 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عِمْرَانَ الْحَلَبِيِّ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي الْجُمُعَةَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ أَ يَجْهَرُ فِيهَا بِالْقِرَاءَةِ قَالَ نَعَمْ وَ الْقُنُوتُ فِي الثَّانِيَةِ؛

عمران حلبی گوید : از امام صادق در باره كسی كه نماز روز جمعه را چهار ركعتی (فرادی ) می خواند، پرسیده شد كه آیا قرائت را بلند بخواند ؟ فرمود : بله .

 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنِ الْقِرَاءَةِ فِي الْجُمُعَةِ إِذَا صَلَّيْتُ وَحْدِي أَرْبَعاً أَجْهَرُ بِالْقِرَاءَةِ فَقَالَ نَعَمْ وَ قَالَ اقْرَأْ سُورَةَ الْجُمُعَةِ وَ الْمُنَافِقِينَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ؛

حلبی گوید : از امام صادق در باره قرائت در نماز روز جمعه پرسیدم، در صورتی كه فرادی و چهار ركعتی بخوانم، آیا بلند بخوانم فرمود : بله. (1)

پي نوشت :

1.وسائل الشيعة، شيخ حر عاملي  ج‏6، ص 160

آیا هر روز استحمام كردن كراهت دارد و یك روز در میان مستحب است؟
امام رضا (علیه السلام): « الحمّام يوم و يوم لا، يكثر اللّحم و إدمانه في كلّ يوم يذيب‏ شحم الكليتين؛ حمام یك روز در ميان گوشت بدن را زياد مي كند و هر روز حمام...

آیا هر روز استحمام كردن كراهت دارد و یك روز در میان مستحب است؟ حدیثی در این باره وجود دارد اگر بله ذكر كنید

از برخی از روایات حكم این مسئله استفاده می شود؛ چنانكه در حدیثی از امام رضا (ع) می خوانیم: « الحمّام يوم و يوم لا، يكثر اللّحم و إدمانه في كلّ يوم يذيب‏ شحم الكليتين؛ (1) حمام یك روز در ميان گوشت بدن را زياد مي كند، و هر روز حمام رفتن پيه‏هاي كليه را آب مي سازد».

 

پی نوشت ها:

1. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ق‌، ج 6 ، ص 496

آیا روایتی داریم كه باشبهه افكنان و بدعتگذاران رفتار بدی داشته باشید؟
رسول خدا فرمود : از كسانی كه در دین بدعت می گذارند اظهار بیزاری كنید و برایشان از خدا طلب لعن و نفرین نمایید و عیب های آنان را برای مردم آشكار كنید ...

آیا روایتی داریم كه بفرماید باشبهه افكنان و بدعتگذاران رفتار بدی داشته باشید و آنها را نفرین و طرد كنید

روایت مورد اشاره از كتاب معتبر كافی و  به شرح زیر است:

عن أبي عبد الله (ع) قال : قال رسول الله (ص) : إذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهر والبراءة منهم وأكثروا من سبهم والقول فيهم والوقيعة وباهتوهم كيلا يطمعوا في الفساد في الاسلام ويحذرهم الناس ولا يتعلمون من بدعهم يكتب الله لكم بذلك الحسنات ويرفع لكم به الدرجات في الآخرة .

رسول خدا فرمود : از كسانی كه در دین بدعت می گذارند اظهار بیزاری كنید و برایشان از خدا طلب لعن و نفرین نمایید  و عیب های آنان را برای مردم آشكار كنید (غیبت آنها جایز است) و با بیان منطقی، بطلان ادعاهایشان را روشن كنید تا مبهوت شوند و در فسادانگیزی طمع نورزند و مردم هم آنان را بشناسند و از آنان حریم بگیرند و به تعلیم از آنان رو نیاورند. شما با این كارها برای خود كسب حسنه می كنید و درجات آخرتی خود را بالا می برید.

البته بعض فقیهان از لفظ "اكثروا ... القول فیهم و والوقیعه و باهتوهم" برداشت كرده اند كه تهمت زدن و دورغ بستن بر آنها جایز است (1) ولی این نظر با مبانی محكم عقلی و اخلاقی دین منافات دارد و اگر با بیان محكم و منطقی با آنها مواجه شویم و اهداف و نیات و اقدامات پنهانی آنها را افشا كنیم، مبهوت می شوند و رسوا می گردند و دیگر نه كسی جرآت بدعت گذاری می كند و نه كسی دنباله رو بدعتگزاران می شود.

پی نوشت ها:

1. گلپایگانی، در المنضود، قم، دار القرآن، 1414 ق، ج 2، ص 148.

حال شما هم در مورد عدل خدا مثالي بياوريد
براي يافتن موارد بايد به معجم هاي موضوعي نهج البلاغه رجوع كنيد ...

حضرت علي عليه السلام در مورد قدرت خلقت خدا و نظم او مثال خلقت طاووس را در نهج البلاغه مي زند حال شما هم در مورد عدل خدا مثالي بياوريد .يا بايد براي يافتن جواب به كدام خطبه يا نامه و يا حكمت توجه كنم ؟

متشكرم موفق باشيد انشاءالله

بعض بيانات حضرت در زمينه عدل هم حالت تمثيلي دارد از جمله:

يوم العدل علي الظالم اشد من يوم الجور علي المظلوم (1)

روز عدل بر ظالم سخت تر از روز ظلم بر مظلوم است.

براي يافتن موارد بايد به معجم هاي موضوعي نهج البلاغه رجوع كنيد. يكي از اين معجم ها كه توسط مرحوم دشتي نوشته شده در آخر نهج البلاغه هايي كه با ترجمه ايشان است به چاپ رسيده است.

پي نوشت ها:

1. دشتي، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مشهور، 1380، ص 710(حكمت341).

آیا این حدیث صحت داره؟
حدیث منسوب به پیامبر است و در كتاب اهل سنت، سنن ابی داود، دارالفكر ، 1410 ق ، ج2، ص 341 به شماره 4410 آمده است. این حدیث هم از لحاظ سندی از نظر علمای شیعه ...

 جابر بن عبدالله روايت مي كند: دزدي را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد. گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده. پس فرمود: دست او را ببريد. پس دست راستش را قطع كردند. بار ديگر همان دزد را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي او را قطع كنيد.پاي چپش را قطع كردند. بار سوم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود دست اورا قطع كنيد.دست چپش را قطع كردند.بار چهارم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي اورا قطع كنيد. پس پاي راستش را قطع كردند بار پنجم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد. بنابراين ما او را برديم و كشتيم و او را كشيده و در چاهي انداختيم و روي او سنگ ريختيم. آیا این حدیث صحت داره؟ و توضیح دهید؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني

 حدیث منسوب به پیامبر است و در كتاب اهل سنت، سنن ابی داود،  دارالفكر ، 1410 ق ، ج2، ص 341 به شماره 4410 آمده است. این حدیث هم از لحاظ سندی از نظر علمای شیعه قابل اعتنا نیست و هم مضمونش قابل قبول نمی باشد؛ زیرا مضمونش این است كه پیامبر بدون این كه از اصل موضوع آگاهی كافی پیدا كند، حكم به قتل كرده است و این از پیامبر محال می باشد بخصوص در مورد كشتن كه از نظر دین خیلی مهم است و نمی توان به آسانی و سرسری حكم قتل صادر كرد.

علاوه ، این روایت با روایات اهل بیت در حد دزدی مخالفت دارد .

بنا بر روایات اهل بیت از سیره پیامبر (كه این روایات در كتب اهل سنت هم هست (1) وقتی حد سرقت واجب شود ، اول دست راست و بار دوم پای چپ دزد قطع شده و برای بار سوم زندانی می گردد (2) و دست چپ و پای راست دزد را نمی برند تا بتواند با دست راست غذا بخورد و با دست چپ خود را تطهیر كند. (3)

پی نوشت ها:

1. ابن زهره ، غنیه النزوع ، قم ، مؤسسه الامام الصادق ، 1417 ق، ص 432 به نقل از سنن بیهقی ، ج8 ، ص 272 و بدایه المجتهد ، ج2، ص 453.

2. ابن زهره ، همان.

3. ابن زهره ، همان به نقل از سنن بیهقی ، ج 8 ، ص 275 و المغنی ابن قدامه ، ج 10 ، ص 268.

كساني كه در ركاب امام علي كشته شده اند دوزخي هستند؟
چنین حدیثی از پیامبر ، در منابع حدیث پیدا نشد.

در سريال مختار نامه حديثي از پيامبر اكرم نقل مي كنند كه مي گويد هر كسي كه با شمشير زبير كشته شود، دوزخي است ،حال كه امام علي در جنگ جمل با زبير جنگيد. كساني كه در ركاب امام علي كشته شده اند دوزخي هستند؟

با عرض سلام و تشكر از ارتباط تان با این مركز.

چنین حدیثی از پیامبر ، در منابع حدیث پیدا نشد. شبیه این عبارت در مورد قاتل زبير در منابع حدیثی از پيامبر (ص) به نقل از امام علی (ع) آمده كه پيامبر قاتل زبير را به دوزخ وعده داده است. ظاهرا همین عبارت را  به اشتباه شنیده اید . اما روايت ذكر شده بیش تر در منابع اهل سنت نقل شده است (1). اما سند روايت جاي بحث و تأمل دارد . روايات مشابه اين روایت در مورد ديگر صحابه نیز نقل شده كه غالباً جعلي است. زبیر در جنگ جمل كسی را نكشت تا این سوال پیش آید، ولي شكي نيست كه زبیر از پيشگامان در اسلام بوده، جزء اولين مدافعان اسلام بود. هنگام اسلام آوردن، سنش دوازده يا پانزده يا شانزده ساله بود . پس از وفات پيامبر(ص)، زبير از جمله افرادي بود كه به علي(ع) وفادار ماند. پس از قتل عثمان طلحه اولين كسي بود كه با حضرت علي بيعت كرد و زبير دومين نفر بود. با همه ويژگي ها و سوابق درخشاني كه اين دو داشته اند، اما متأسفانه حضرت را تحمل نكردند . از حضرت نافرمانی كردند و جنگ جمل را راه انداختند.

به هر حال سوابق درخشان نمي تواند آن ها را از گناهي كه كردند،مبرّا كند. البته اين توهم در زمان امام علي براي بعضي مطرح بود. مردي از صحابه اميرالمؤمنين(ع) دچار اين توهم شد و با ديدن طلحه و زبير و عايشه و امام علي  كه رو در روي هم قرار گرفته اند، دچار ترديد شد كه كدام يك بر حق اند؟ از اين رو به محضر اميرمؤمنان شرفياب شد و گفت: آيا ممكن است طلحه و زبير و عايشه بر باطل اجتماع كنند؟ امام جوابي داد كه به قول دكتر طه حسين، نويسندة مصري بعد از آن كه وحي خاموش گشت، سخني به اين بزرگي شنيده نشده است. اين جمله چنين است:

 "حقيقت بر تو اشتباه شده است. حق و باطل با ميزان قدر و شخصيت افراد شناخته نمي شود. حق را بشناس تا اهل آن را بشناسي . باطل را بشناس تا اهل آن را بشناسي".(2)

حضرت مي گويد ملاك براي قضاوت، عمل فعلي افراد است. اسم و رسم و عمل خوب گذشته نبايد مبناي داوري قرار گيرد . انقلابي بودن مهم نيست،انقلابي ماندن مهم است. بر اين اساس،موضوع عاقبت به خيري در اسلام از جايگاه مهمي برخوردار است.

پی نوشت ها:

1. عبدالكریم جزری اسدالغابه، ج 2،ص 198 .

2. فروغ ولایت ،ج 2 ،ص 417.

آیا ماهم شامل این حدیثیم ؟
این روایت به جهت این راویان صحیح نیست؛ اما از جهت محتوا و موضوعات مطرح در این حدیث طولانی قابل اعتناء و افتخار است؛ زیرا در روایات كوتاه دیگر تمام این مطالب ...

این حدیث چقدر اعتبار دارد ؟(علی جان مثل تو مثل سوره توحید است اگر كسی تو را یا زبان دوست داشته باشد یك سوم ایمان اگر كسی تو را با زبان و قلب دوست داشته باشد دو سوم ایمان و اگر با زبان،قلب و عمل دوستت بدارد. ایمانش كامل است،حضرت رسول(ص))گاهی با خود فكر میكنم آیا كسی به اندازه من نسبت به شنیدن نام علی(ع)لذت می برد. بارها شده از شوق یاد مولا اشك می ریزم.آیا ماهم شامل این حدیثیم ؟

متن عربی و ترجمه  این حدیث این است:

حدیث بسیار طولانی در منقبت حضرت أمير المؤمنين علی(ع) نقل شده كه اشاره به هفتاد منقبت ایشان می كند كه كسی دیگر در این مناقب شریك نیست و این جمله ای كه شما بیان كردید جزء شصت و یكمین فضیلت است :

1. « حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَي الدَّقَّاقُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَي بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حُكَيْمٍ عَنْ ثَوْرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مَكْحُولٍ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع‏)... وَ أَمَّا الْحَادِيَةُ وَ السِّتُّونَ فَإِنِّي‏ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ يَا عَلِيُّ مَثَلُكَ فِي أُمَّتِي مَثَلُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَمَنْ أَحَبَّكَ بِقَلْبِهِ فَكَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَحَبَّكَ بِقَلْبِهِ وَ أَعَانَكَ بِلِسَانِهِ فَكَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَيِ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَحَبَّكَ بِقَلْبِهِ وَ أَعَانَكَ بِلِسَانِهِ وَ نَصَرَكَ بِيَدِهِ فَكَأَنَّمَا قَرَأَ الْقُرْآنَ كُلَّه ؛ ‏(1) و اما شصت و يكم اينكه شنيدم رسول خدا ميفرمود يا علي مثل تو در امت من مثل سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ است پس هر كس تو را از دل دوست داشته باشد مانند اين است كه يك سوم قرآن را خوانده است و هر كس كه تو را بدل دوست بدارد و به زبان ياري كند مانند اين است كه دو سوم قرآن را خوانده است و هر كس تو را بدلش دوست بدارد و بزبانش تو را ياري كند و با دست تو را كمك نمايد مانند اين است كه همه قرآن را خوانده است».

اما اصل پاسخ شما این است كه با تحقیقی كه صورت گرفته چند نفر از سلسله سند این روایت ضعیفند یا ثقه نیستند و یا در موردشان مدحی از كتب رجالی نیامده است (أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَي بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ-بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ -  تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ) لذا این روایت به جهت این راویان صحیح نیست؛ اما از جهت محتوا و موضوعات مطرح در این حدیث طولانی قابل اعتناء و افتخار است؛ زیرا در روایات كوتاه دیگر تمام این مطالب و مناقب در فضیلت حضرت علی (ع) آمده است؛ لذا با توجه به روایات دیگر اعتبار دارد.

اما این كه شما یا ما شامل این حدیث می شویم، این بستگی به اعمال و رفتار و كردار ما دارد؛ امیدواریم شیعه واقعی برای حضرت علی (ع) باشیم !! 

 پی نوشت:

1. الخصال،‏ شيخ صدوق‏، ناشر جامعه مدرسين، چاپ اول، چاپ قم ، چاپ 1362 ش، ج‏2، ص 580 ؛

الخصال،‏ شيخ صدوق‏، ناشر اسلامیه، مترجم فهری، چاپ اول، چاپ تهران ، چاپ بی سال، ش، ج‏2، ص 701 .

این انگشتر مانند دیگر انگشتر ها از یك سنگ و فلز معمولی هست ...؟
استفاده از انگشتر عقیق در صورتی كه حلقه آن طلا نباشد، برای مردان جایز و به حسب روایاتی كه داریم ،ثواب نیز دارد. باعث زیاد شدن ثواب و فضیلت نماز هم می شود ...

آیا پوشیدن انگشتر عقیق ثواب دارد؟علتش چیست؟با توجه به اینكه این انگشتر مانند دیگر انگشتر ها از یك سنگ و فلز معمولی هست چگونه می تواند مستحب باشد؟

استفاده از انگشتر عقیق در صورتی كه حلقه آن طلا نباشد، برای مردان جایز و به حسب روایاتی كه داریم ،ثواب نیز دارد. باعث زیاد شدن ثواب و فضیلت نماز هم می شود . از امام صادق (ع ) نقل شده كه هیچ دستی كه برای دعا به سوی خدا بالا می رود، محبوب تر از دستی كه در آن انگشتر عقیق باشد نیست. (1)

مستحب است كه انگشتر عقیق و در نجف و فیروزه و حدید و ... در دست راست باشد.

بهتر است كه در انگشت كوچك و انگشت چسبيده به آن باشد. مكروه است انگشتر در انگشت شهادت (سبابه) و يا انگشت مياني باشد. همچنین مكروه است انگشتر در دست چب باشد. مستحب است از جنس نقره باشد. مستحب است نگين آن از عقيق باشد. همچنين ياقوت و زبرجد و درّ و زمرّد و فيروزه داراي فضيلت است. (2)

-  ارزش  سنگ ها به این خاطر است كه وقتی ولایت امام علی (ع) را در روز غدیر به كوه ها عرضه كردند، ابتدا سه كوه از كره زمین آن را پذیرفت . در روایت به این سه كوه اشاره شده است : الْعَقِيقُ وَ جَبَلُ الْفَيْرُوزَجِ وَ جَبَلُ الْيَاقُوتِ فَصَارَتْ هَذِهِ الْجِبَالُ جِبَالَهُنَّ وَ أَفْضَلَ الْجَوَاهِرِ. (3)

- ابوطاهر گوید: حدیث فضیلت دُرّ نجف را كه از حضرت صادق (ع) نقل شد، برای امام حسن عسكری (ع) نقل كردم، فرمود: "بلی این حدیث جدم امام صادق (ع) است". عرض كردم:  هیچ چیز را بر عقیق سرخ اختیار نمی فرمایید، فرمود: "بلی، برای فضیلت بسیاری كه در آن وارد شده است. پدرم به من خبر داد: اوّلین كسی كه انگشتر عقیق در دست كرد، حضرت آدم (ع) بود. به نگین انگشترش نام های مقدّس پنج تن آل عبا را نقش كرده بود".

در نقش انگشتر هر یك از: "لا اله الاّ الله"، "محمّد رسول الله"، "نام های پنج تن آل عبا"، "العزّة لله"، "حسبی الله"، "ماشاء الله لا قوة الا بالله" نوشته شود بهتر است. (4) در اخبار آمده است :

امام علی (ع) چهار انگشتر به دست میكردند كه نگین آن ها از سنگ های خاص بود؛ مانند: یاقوت، فیروزه، حدید چینی و عقیق.

 این سنگ ها اثرات روحی هم دارند.عوامل  تاثیرگذار در دنیا یا مادی هستند یا معنوی . تاثیر معنوی  بعضی سنگ ها  قطعی است. این را باید از دانشمندان روان شناس و دانشمندان تجربی كه در آثار اشیا از جمله سنگ ها تحقیق می كنند پرسید.

 بعضی سنگ ها با توجه به امواج و اشعه ای كه از آن ها ساطع می شود و به جهات ناشناخته دیگر، اثرات روحی و روانی دارند . انكار این مطلب به كلی ممكن نیست. وقتی معصوم كه به امور پیدا و پنهان خلقت به اجازه خدا آگاهی دارد ، به استفاده از سنگی به عنوان انگشتر و زینت دعوت می كند ، قطعا در آن اثری می بیند كه شاید هنوز هم علم به كشف آن موفق نشده باشد.

اما از لحاظ پاداش ، در روایاتی متعدد و معتبر كه به احادیث "من بلغ" معروفند ، از پیامبر و امامان روایت شده كه اگر در روایتی كه به طریق قابل اطمینان به دست شما رسیده، به نام پیامبر بر انجام یا ترك كاری وعده پاداشی داده شده باشد و  به خاطر عمل به دستور پیامبر و امام ، به آن دستور عمل كنید، بدان پاداش می رسید، حتی اگر آن روایت به واقع از پیامبر و امام معصوم هم نباشد.

بنا به روایات معتبر استفاده انگشتر عقیق و فیروزه و ... مستحب است و ثواب دارد . اگر كسی به قصد عمل به دستور معصومان و برای رسیدن به آن ثواب ، این انگشتر ها را استفاده كند، علاوه بر آثار معنوی و مادی و روحی مثبتی كه دارند، بدان ثواب هم می رسد؛ زیرا برای دستور معصومان ارزش قائل شده و ارزش قائل شدن برای دستور آنان ، عمل صالح و مستحق پاداش است.

البته پاداش به شرطی به او می رسد كه واجباتش را انجام دهد و حرام ها را ترك كند . اهل ایمان و عمل صالح هم باشد. و گرنه با ترك واجبات و ارتكاب محرمات این كارها فایده ندارد.

پی نوشت ها:

1.شیخ حر عاملی،موسسه آل البیت،وسائل الشیعه، سال 1409ق ،ج 7،ص 144،باب 66.

2. همان ج 3، ص 398.

3.علامه مجلسي ،‏بحار الأنوار الجامعة لدررأخبار الأئمة الأطهار،ناشر اسلاميه‏،تهران‏،چاپ مختلف‏،نوبت مكرر،ج27،ص262.

4.علامه مجلسی، حلیه المتقین،چ اول، قم، عصر جوان ، 1384 ش، ص 35 تا 40.

صفحه‌ها