پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۸:۴۰ شناسه مطلب: 15027
لطفا جوابی مستقیم و محکم در رابطه با اینکه آیا دین نقطه مقابل علم است یا خیر، به من بدهید ؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
ادعاي تقابل علم و دين از جانب هر كس مطرح شود ، به عنوان مدعي موظف به ارائه دليل و برهان است . در برابر ادعاي او و ادله اي كه ارائه مي دهد، موظف به پاسخگويي هستيم . شما هم در كناراين ادعا دليلي را بيان نكرديد تا جوابي داده شود ؛ اگر بنا بر ادعا باشد ،ما هم ادعا مي كنيم كه هيچ تقابلي بين دين و علم وجود ندارد .
درعين حال بحث رابطه علم و دين بحثي بسيار مفصّل و دقيق است كه نمي توان در نوشته اي مختصر بدان پرداخت اما به طور اجمالي مي توان گفت :
مشكل اصلي در بحث تقابل علم و دين در تعيين مصداق روشن و قابل قبول دين و علم است . به نظر مي رسد كه اگر علم و دين هريك به معناي درست خود در اين سنجش و داوري قرار گيرند ، به هيچ وجه نمي توان تناقض و تضاد مبنايي بين آن ها ديد . در واقع مشكل اين جاست كه معمولا در نمونه هاي تقابل علم و دين تفكرات مسيحي به عنوان دين ارائه مي شود ، حال آن كه اگر دين اسلام و به خصوص نگرش دقيق شيعي معيار قرار گيرد، چنين تقابل هايي ديده نمي شود ؛
اگر با دقت ويژگىهاى علوم تجربى مورد بررسى قرار گيرد، به خوبى مىتوان فهميد كه اين دسته از علوم به دو بخش تقسيم مىشود:
أ) قوانين علمى، اين بخش از گزارههاى علمى تا حدّى از قطعيت برخوردار است . تأثير پذيرى كم ترى از عوامل ظنى دارد. اين قضايا معمولاً با گزارههاى قطعى دينى هيچ گونه برخورد و تعارضى ندارد.
ب) نظريات علمى، با توجه به اين كه از قطعيت برخوردار نيست و در موارد بسيارى اين نظريات دچار ابطال و دگرگونى مىشوند، نبايد انتظار داشت كه هميشه نظريات علمى با دادههاى دينى هماهنگ و كاملاً سازگار باشد، زيرا لازمه آن اين است كه دين مانند آراى ظنى و تجربى دانشمندان همواره دستخوش تفسير و دگرگونى شود.
بنابراين ممكن است برخى از گزارههاى دينى با برخى از گزارههاى علمى، در زمانى با هم تعارض داشته و در زمان ديگر تعارض نداشته باشند، به عنوان نمونه مىیتوان ديدگاه قرآن درباره پيوند بيولوژيك جنين با والدين را در نظر داشت، كه تا اواخر قرن نوزدهم، مغاير نگرش علمى رايج زيست شناسى بود، ولى در نيمه دوم قرن نوزدهم نظريات مبتنى بر پيوند يكسويه فرزند با پدر و مادر منسوخ گرديد . علم جديد با ديدگاه قرآن دراين زمينه همسو شد.
كاروان علمى بشر هنوز در نيمه راه است . بسيارى از نظريات علمى موجود در آينده دگرگون خواهد شد. طبيعى است در اين ميان آرا و انديشههاى صحيح و سقيم بسيارى وجود خواهد داشت. بنابراين انتظار هماهنگى كامل دين و علم به معناى دانش تجربى، انتظار نابجايى است، ولى مسلّم است كه بين قطعيات دين و علم تعارضى وجود ندارد.
البته مشكل گاهى اوقات در طرف ديگر تعارض مىباشد، يعنى گاهى فهم از دين اشتباه است. تعارض ميان فهم خاص از دين با علم، به عنوان تعارض علم و دين انگاشته مىشود، در حالى كه يك نوع فهم از گزاره دينى مانند فهم از ظاهر آيات، با علم تعارض يافته است، نه با خود دين. گاهى نيز آنچه دين انگاشته مىشود، دين نيست، يعنى برخى از رواياتى كه داراى سند صحيحى نمىباشند و به صورت مجعول بوده، به عنوان حديث معصوم نقل شده است. در چنين مواردى تعارض ظاهرى است و تعارض ميان علم و دين نمىباشد.
مسئله ديگرِ با اهميت، فهم رابطه عليّت الهى و عليت طبيعى در جهان ماده و طبيعت است. بسيارى از مردم و حتى دانشمندان توجيه مىكنند كه عليت الهى در عرض عليت طبيعى قرار دارد، يعنى عامل و علت يك پديده مانند سيل، زلزله و بيمارى در جهان طبيعت، يا خدا است و يا عامل طبيعى، پس هر جا كه عامل و علت طبيعى پاسخ داد، عليت الهى در كار نيست . هر جا كه با مشكل برخورد كرديم و نفهميديم كه علت طبيعى و مادى چيست، آن را به خدا يا علت ماوراء الطبيعى نسبت مىدهيم. اگر بيمارى پيش آمد، اگر كارى از دارو و درمان بر نيامد، به سراغ علت ماوراء الطبيعى مى رويم.
در حالي كه اين فهم كاملاً اشتباه است.خداوند علت تمام پديده هاى عالم هستى است، خواه در آن زمان كه دارو تأثير مى گذارد و خواه در زمانى كه داروى خاص (و راه شناخته شده براى ما) تأثير نمى گذارد . خداوند از راه ديگرى كه براى ما ناشناخته است (با حفظ قانوت عليت و بر اساس آن) درمان مى كند. پس در هر دو صورت او شفا دهنده است.
در جمع بندي مي توان گفت كه در بسياري از امور اشتراكي بين موضوعات ديني و علوم تجربي وجود ندارد .اين دو مقوله داراي موضوعات كاملا متفاوت و متغايري هستند ، در نتيجه تقابل بدون وجود موضوع مشترك معنا نخواهد داشت .
در برخي موضوعات مشترك و ديدگاه هاي خاص هم يا درفهم دقيق منظور دين اشتباه وجود دارد يا در نظريات علمي به خاطر عدم قطعيت هر زمان امكان تغيير و تبديل وجود دارد . در نتيجه نمي توان به طور قطع گفت اين آيه قرآن در تضاد و تقابل كامل در برابر اين اصل متقن و بديهي علمي است ؛ به همين خاطر مقوله تقابل علم و دين بيش از آنكه مقوله اي مستند و واقعي باشد ، امري شعاري و مبهم است .
به عبارت روشن تر موضوعات در بحث علم و دين يا واقعا موضوعات داراي اشتراك نيستند يا مواردي از دو طرف (علم و دين) به عنوان موارد تقابل مطرح مي شود كه از هر دو طرف چندان قطعيت ندارند و يا گزاره هايي از اديان غير قابل دفاع محسوب مي شوند ، حال آنكه منظور ما از دين دين اسلام و تفكر خاص شيعي است ؛ در عين حال حتي در همين حوزه هم موارد ذكر شده اموري هستند كه در ديني بودن آن ها ترديد زيادي وجود دارد و مثلا استناد قطعي و جدي به منابع اصيل ديني ندارند .
البته چه بسا در اموري كاملا قطعي و مسلم هم از جانب علم و دين تقابل هايي ديده شود كه دراين صورت بايد بنا بر استنادات عقلاني اين تقابل را برطرف نمود . بسياري از گزاره هاي ديني همان گونه كه با توجه به برخي منابع نقلي ديگر از كليت خود افتاده ،تخصيص مي خورند و مقيد مي شوند ، همين گزاره ها با اصول يقيني و قطعي علوم تجربي هم مي توانند تقييد و تخصيص خورده يا از استناد بيفتند .
به عنوان مثال اگر فرض كنيم در منابع قطعي ديني بر فوائد گوناگون نمك تاكيد شود و مصرف آن همواره مورد سفارش قرار بگيرد ، در عين حال علوم تجربي نمك را براي افراد داراي فشار بالا بسيار بد و مضر بدانند ، به راحتي مي توان گفت دليل ديني تاييد مصرف نمك تنها مختص افرادي است كه به چنين عارضه اي گرفتار نيستند حتي اگر در علم تجربي به طور قطعي ضرر مطلق نمك تشخيص داده شود ، در مواردي مي توان صحت روايات مورد نظر را دچار ترديد ساخت .
البته نبايد فراموش كرد مواردي هم كه به واسطه گزاره هاي ديني براي عالمان علوم تجربي-البته باورمندان به دين- ترديد و شك در صحت گزاره هاي تجربي به وجود مي آيد ،كم نيست .براي يك انديشمند مسلمان رسيدن به يك نتيجه علمي كه با برخي منابع مسلم ديني در تضاد باشد، مي تواند ترديدها و تاملات جدي در درستي آن فرضيه و لزوم تحقيقات و بررسي هاي مجدد را به دنبال داشته باشد .
۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۸:۲۵ شناسه مطلب: 15024
۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۸:۲۰ شناسه مطلب: 15023
سلام من جوانی 18 ساله هستم که در سال 89 کنکور ریاضی داده ام شخصا به رشته ی فیزیک(از هر گرایشی) و ریاضی (محض) علاقه مندم و می دانم که امسال ان شاه الله رشته ی مورد نظرم را خواهم آورد. در آزمون ورودی حوزه ی علمیه ی قم نیز شرکت کردم و هم در آزمون کتبی و هم در آزمون مصاحبه قبول شدم و خودم بیشتر علاقه مند به ادامه تحصیل در حوزه هستم و اعتقاد دارم که انسان باید هر علمی را توام با علم دین بیاموزد تا گمراه نشود و می دانم که شهید چمران هم نیستم که بتوانم دوام بیاورم واز گمراهی در دانشگاه می ترسم . دودل بودم گفتم برای قیاس استخاره (تلفنی) کنم برای حوزه بد آمد : (سودی که ندارد هیچ بلکه شما را به زمین خواهد زد هر چند که ظاهرش خوب است) برای دانشگاه این آمد :(نسبتا خوب است اما به نظر نمی رسد چیز جالبی باشد هرچند ممکن است سودی نداشته باشد اما ضرر هم ندارد) اما من با این وجود هنوز قانع نشده ام و هنوز در حال تحقیق هستم اما به هیچ نتیجه ای نرسیده ام . هر کدام را هم که ادامه بدهم دیگری را رها نمی کنم چه حوزه بروم ( توام با دروس، ریاضی و فیزیک می خوانم) چه دانشگاه بروم (به طور غیر رسمی همزمان دروس حوزه را از رفقا یاد می گیرم ) لطفا نظر خود را در مورد بلا تکلیفی من بفرمایید در ضمن من برای ریاضی وفیزیک جداگانه استخاره کردم بسیار خوب آمد با این وجودم باز هم علاقه مند آمدن به حوزه هستم معدل دیپلمم نیز 09/18 بود
با سلام خدمت شما
اگر خواستار تحصيل در حوزه علميه هستيد، ورودتان را مبارك ميشماريم. ولي قبل از هر تصميم و اقدامي بايد شناخت کافي از حوزه علميه ، از محدوديت ها و مشکلات و مزاياي آن داشته باشيد.
ابتدا به امتيازات تحصيلات حوزوي و مشکلات احتمالي اشاره مي کنيم و در آخر به جمع بندي نهايي خواهيم رسيد.
امتيازات:
1ـ شناخت دين از طريق منابع اصلي آن (فقه و اصول)
2ـ بهرهمندي از محيط معنوي که ممکن است در دانشگاه نباشد.
3ـ بهره مندي از اساتيد معارف ديني.
4ـ خوابگاه و شهريه.
5ـ آموزش تبليغ دين و رساندن احکام، اخلاق و عقايد ديني به ساير افراد جامعه.
مشکلات احتمالي:
1ـ خواندن دروس عربي که در برخي دروس متن عربي سخت استفاده شده است.
2ـ محدوديتهاي احتمالي از نظر رفت و آمدهاي عادي و روزمره زندگي.
3ـ محدوديت مالي و اقتصادي و تأخير در ارضاي نيازهايي چون همسر، خانه و...
4ـ محدوديت سني
5ـ لزوم هجرت به مناطق محروم و پاسخگويي به انتظارات مردم و اطرافيان.
6ـ چشمپوشي کردن از بسياري از امکاناتي که مردم عادي دارند با هدف رسيدن به کمال.
ويژگي ها:
حوزههاي علميه داراي ويژگي هايي هستند كه آن ها را از نهادهاي مشابه علمي و آموزشي متمايز ميكند، كه به طور مختصر به برخي از آن ها اشاره ميشود. يكي از مهم ترين ويژگي ها، جاذبه معنوي آن هاست. فضاي حاكم بر حوزههاي علميه، اخلاص و معنويت و تقواي الهي است كه مهم ترين شرط موفقيت و رشد و بالندگي در حوزه علميه بوده ، به همين دليل است كه مردم جامعه با اشتياق و جديت، دنباله رو دستور ديني آن ها هستند. ويژگي ديگر حوزه ها، استقلال از مراكز قدرت در زمينههاي مديريتي، مالي و آموزشي است.
برخي ديگر از ويژگي ها عبارتند از: رابطه متقابل و صميمي مردم و حوزههاي علميه و اتكاي آن ها به يكديگر، حاكميت طبع بلند، زهد، قناعت، پرهيز از تجمل گرايي و اسراف بر حوزههاي علميه، انعطاف پذيري حوزه ها در زمينه امكان تحصيل اقشار مختلف، تقارن تعليم و تعلم و عدم محدوديت زماني براي تحصيل از ديگر ويژگي هاي حوزه هاست.
از آن جا كه رسالت حوزه ها آموزش معارف اسلام و ابلاغ آن به مردم است، تمام علومي كه به فهم معارف دين اسلام كمك ميكند و حوزه را در به دوش كشيدن اين رسالت كمك ميكند، جزو محدوده علوم حوزوي به شمار ميرود، گرچه برخي از اين علوم در طول سال هاي متمادي با توجه به مقتضيات زمان و شرايط مختلف، كم تر مورد توجه قرار گرفته است. علوم لازم براي فهم متون اسلامي در عصر غيبت، در هفت محور ارائه گرديده و علما و طلاب وظيفه داشته اند در حد توان در اين زمينه ها كسب دانش نمايند.
1. ادبيات عرب .
2. فقه و اصول .
3. علم درايه و علم رجال .
4. منطق، فلسفه و كلام .
5. علوم قرآن و تفسير .
6. علم تاريخ .
7. علوم اخلاقي و عرفاني .
در وضعيت كنوني در حوزههاي علميه با توجه به نيازهاي زمان و وظايف حوزه ها، علاوه بر علوم مذكور، علومي اسلامي مانند اقتصاد، سياست، روانشناسي، جامعه شناسي، دين پژوهي و ... تحصيل ميشود.
هدف و مقصد در هر كاري، چگونگي برخورد با مقدمات و خود كار را مي سازد. در حوزههاي علميه آن گاه كه طالب علم شروع به تحصيل ميكند، استاد در برخورد نخست سخن پيامبر(ص) را براي او ميخواند كه: «اول العلم معرفه الجبار و آخر العلم تفويض الامر اليه ؛ شروع و مبدأ در هر دانش و شناختي آشنا شدن با خداست . مقصد و منتهاي آن توكل و واگذاري كارها بر خداست».
آري اخلاص تقوا و توكل بر خدا به صورت نظري و علمي آموزش داده مي شود . چهرههايي همچون شيخ طوسي ، شيخ انصاري، امام خميني و... رشد ميكنند كه اينان ثمره ارزشمند حوزههاي كهن و ريشهدار بودهاند .
تحصيل علم درحوزههاي علميه ارزش است و عبادت تلقي ميشود. حوزويان بر اين اعتقادند كه:العلم نور يقذفه الله في قلب من يشأ ان يهديه؛ علم نور الهي است كه در قلب هر كس صلاح بداند توفيق كسبش را ميدهد.
در دانشگاهها و مراكز تحصيلي ديگر بيش تر چگونه زندگي كردن و به چه مراحلي از زندگي مادي رسيدن مطرح است . به روح ملكوتي و توجه به خدا كم تر توجه شده است.
بايد هدف اصلي خود از تحصيل در حوزه علميه را مشخص نماييد. احتمالا انگيزه و محرك شما يك يا چند از موارد زير است:
1) جست وجوي كمالات نفساني و معنوي.
هر چند حوزه علميه محيط مساعدتري براي كسب فضايل روحاني است، ولي چنان نيست كه در محيط دانشگاهي نتوان بدان رسيد. رسيدن به آن ها بيش از هر چيز به عزم و همت و اراده جدي شما و عنايات حق تعالي بستگي دارد، نه به محيط.
2) افزايش اطلاعات ديني.
نيل به اين هدف نيز با برنامهريزي مطالعاتي منظم در كنار دروس دانشگاهي ميسر است. حتي در كنار آن ها ميتوان از نوار يا دوستان روحاني براي گرفتن برخي از دروس ابتدايي حوزوي استفاده نمود . پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي نيز ميتوان در كنار فعاليتهاي شغلي اين گونه مطالعات و دروس جانبي را استمرار بخشيد.
3) تخصص يابي در علوم مختلف ديني و خدمت در مسير اعتلاي دانش و فرهنگ ديني جامعه.
امكان رفتن به حوزه علميه براي همه هست، ولي موفقيت در آن به فراهم بودن شرايطي نياز دارد كه در ذيل به برخي اشاره ميشود. پس اگر آن شرايط در شما وجود دارد، برويد اما اگر وجود ندارد، بيش تر فكر كنيد و با آگاهان مشورت نماييد.
شرايط لازم:
1ـ اراده قوي و آمادگي براي پذيرش سختيها و مسئوليتهاي مهم،
2ـ ايمان قوي و پايبندي به تعاليم و دستورهاي دين،
3ـ حافظه و استعداد قوي،
4ـ قدرت نطق و بيان مطلوب،
5ـ موافقت خانواده (پدر و مادر)،
در ضمن حقوق يا شهريهاي كه در حوزه داده ميشود، خيلي ناچيز است و زندگي و معيشت را تأمين نميكند،از اين رو بسياري از حوزويان با زهد و قناعت زندگي ميكنند مگر كساني كه مسئوليتهايي دارند. بنابر اين بايد خودت را مثل اكثر طلبه آماده كنيد با قناعت زندگي كنيد و با كم بسازيد، يا از لحاظ مادي وضع شما خوب باشد و از جاي ديگري تأمين و پشتيباني شويد.
با توجه به مطالب فوق پيشنهاد ما اين است که:
1-پيش از هر چيز اطلاعات و شناخت خود را از حوزه - در مورد مشکلات تحصيل و محدوديت ها و مشکلات اقتصادي و ... - بيش تر کنيد. هر چه شناخت تان بيش تر باشد، تصميم احساسي نخواهيد گرفت، بلکه تصميم بر اساس عقل و تدبير و انديشه خواهد بود. بعضي جوانان بدون تفکر و تصميم در اين وادي قدم گذاشتند، ولي بعدا شکست خوردند.
2- جمع كردن دروس دانشگاه و حوزه به طور همزمان خيلي سخت است .بنابراين اگر به ادامه تحصيل در دانشگاه هم علاقمند و مطمئن هستيد كه جو دانشگاه در شما تأثير نخواهد گذاشت ، بهتر است به دانشگاه برويد.
3- در نهايت بهتر است مزايا و مشكلات تحصيل در حوزه و دانشگاه هر دو را در نظر بگيريد تا تصميم صحيحي بگيريد.
موفق باشيد.
۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۸:۱۴ شناسه مطلب: 15022
پرسش: غسل جنب از حرام نیز انسان را از وضو بی نیاز میکند؟
بلي، غسل جنب از حرام نيز انسان را از وضو بي نياز مي کند و نبايد براي نماز وضو بگيرد .(1)
پـي نوشت :
1.آيت الله سيستاني ،توضيح المسائل , مسئله 389.
۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۸:۰۴ شناسه مطلب: 15021
۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۷:۳۲ شناسه مطلب: 15018
سلام من دختری باکره هستم که دوران نامزدی خود را با همسرم سپری میکنم.من رابطه ی نزدیکی به صورتیکه باکره گی خود را از دست دهم با همسرم نداشتم ولی... میخاستم بدانم ترشحات قبل از ارضای مرد باعث حامله گی در دختر باکره می شود؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ميزان اسپرم در ترشحات پيش از انزال مرد بسيار اندک است و به همين ميزان، امکان بارداري به نهايت اندک است. بايد دانست پرده بکارت براي خروج خون حيض و ... داراي خلل و فُرج مي باشد و اين گونه نيست که به طور کامل مسدود باشد
۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۷:۲۲ شناسه مطلب: 15016
۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۷:۲۱ شناسه مطلب: 15015
باسلام و عرض خسته نباشید از سایت بی نظیر شما چند سوال داشتم . 1- اگر پدر و مادر اینجانب خمس و زکات خود را نپردازند در صورتی که من به آنها گفته باشم . آیا در این صورت من که اکنون در خانه پدر دانشجو هستم و در مغازه او کار می کنم و در سفره او غذا می خورم وظیفه من چیست ؟ در ضمن آنها بسیار دست به خیر هستند و به انسانهایی که اعلام نیاز کنند کمک کرده و از کمک کنندگان به هیئت امام حسین (ع) و حضرت مهدی (عج) هستند . 2- زمانی متوجه ورود برادرم بزرگترم به سایتهای مستهجل شدم و به او چندین مرتبه تذکر دادم ولی بی فایده بوده تا اینکه ارتباط او را با اینترنت قطع کردم . ولی برادرم برای شکایت به پدرم گفت و پدرم بعد از فهمیدن ماجرا به من دستور قطع کردن ارتباط او با اینترنت را داد . ولی خودم چون با همان کامپیوتر به اینترنت دسترسی داشتم بعد از مدت زمانی به تماشای اندکی از این سایتها پرداختم و اکنون توبه کرده ام . آیا بدلیلی که خودم به آن دچار شدم و ارتباط برادرم را با اینترنت قطع کردم حقی از برادرم ضایع کرده ام و باید اکنون رضایت او را جلب کنم تا توبه من مورد قبول خدا قرار گیرد ؟( کسی ورود من به این سایتها را نمی داند و برادرم به من نارضایتی دنیا و آخرت را در قطع ارتباط با اینترنت را به من گفته است) 3- کفاره گناهانی مثل غیبت ، استمناء ، شراب خواری ، بد دهانی(فحاشی) چیست ؟ و اگر کسی بعد از توبه ای طولانی (مثل یک سال و بیشتر) دوباره مرتکب یکی از آنها شد تکلیف چیست ؟ 4- آیا گشتن در اینترنت برای پیدا کردن سایتهای مستهجل و اعلام آنها به سایت فیلتر کننده جمهوری اسلامی کار درستی است ؟ 5- و لغت جایز در احکام چه معنی دارد ، حلال یا حرام یا مورد دیگر ؟
پرسش: سوالات ديني شرح :
. 1- اگر پدر و مادر اينجانب خمس و زکات خود را نپردازند در صورتي که من به آن ها گفته باشم . آيا در اين صورت من که اکنون در خانه پدر دانشجو هستم و در مغازه او کار مي کنم و در سفره او غذا مي خورم وظيفه من چيست ؟ در ضمن آن ها بسيار دست به خير هستند و به انسان هايي که اعلام نياز کنند ،کمک کرده و از کمک کنندگان به هيئت امام حسين (ع) و حضرت مهدي (عج) هستند.
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
تکليفي نداريد و تصرف در خانه و مغازه و اموال پدر تان بر شما حلال است.(1)
پي نوشت :
1. سوال تلفني (02517836363) از دفترآيت الله سيستاني.
پرسش: . 2- زماني متوجه ورود برادرم بزرگ ترم به سايت هاي مستهجل شدم و به او چندين مرتبه تذکر دادم ولي بي فايده بوده تا اينکه ارتباط او را با اينترنت قطع کردم . ولي برادرم براي شکايت به پدرم گفت و پدرم بعد از فهميدن ماجرا به من دستور قطع کردن ارتباط او با اينترنت را داد . ولي خودم چون با همان کامپيوتر به اينترنت دسترسي داشتم ،بعد از مدت زماني به تماشاي اندکي از اين سايت ها پرداختم و اکنون توبه کرده ام . آيا به دليلي که خودم به آن دچار شدم و ارتباط برادرم را با اينترنت قطع کردم ،حقي از برادرم ضايع کرده ام و بايد اکنون رضايت او را جلب کنم تا توبه من مورد قبول خدا قرار گيرد ؟ کسي ورود من به اين سايت ها را نمي داند و برادرم به من نارضايتي دنيا و آخرت را در قطع ارتباط با اينترنت را به من گفته است؟
پاسخ: با قطع ارتباط با اينترنت حقي از برادرتان ضايع نشده تا بخواهيد از او حلاليت بخواهيد.
پرسش: ) 3- کفاره گناهاني مثل غيبت ، استمنا ، شراب خواري ، بد دهاني(فحاشي) چيست ؟
اگر کسي بعد از توبه اي طولاني (مثل يک سال و بيش تر) دوباره مرتکب يکي از آن ها شد تکليف چيست ؟
پاسخ: گناهان مذکور کفاره ندارد. براي توبه پشيماني و استغفارکافي است.اگر کسي بعد از توبه، دوباره مرتکب اين امور شد، دوباره بايد توبه کند.
پرسش: 4- آيا گشتن در اينترنت براي پيدا کردن سايت هاي مستهجل و اعلام آن ها به سايت فيلتر کننده جمهوري اسلامي کار درستي است ؟
پاسخ: رفتن به سايت هاي مستهجن مفسده دارد . در صورتي که خوف انحراف و تحريک شدن باشد، جايز نيست،
شناسائي و معرفي اين نوع سايت ها براي فيلتر گذاشتن بايد طبق قانون باشد .
براي افرادي که قانونا براي اين کار وظيفه ندارند، رفتن به سايت هاي انحرافي جايز نيست(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7741415-0251)از دفتر آيت الله سيستاني.
پرسش: 5- و لغت جايز در احکام چه معني دارد ، حلال يا حرام يا مورد ديگر ؟
پاسخ: مقصود از «جائز نيست» يعني حرام است.(1)
پي نوشت :
1- آيت الله بهجت، توضيح المسائل، ضمائم، واژه ها و اصطلاحات فقهي ،ص 7 ؛
آيت الله فاضل ، توضيح المسايل ،ص 570 .
۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۷:۰۶ شناسه مطلب: 15013
باسلام. من نگین علیزاده قمصری33ساله فوق لیسانس ریاضی و دبیر دبیرستانهای شهر مشهد هستم. مشکلی در زندگی دارم که در حل آن ناتوانم و بزرگان فامیل و چند مشاور نتوانسته اند کمکی به من بکنند. از آنجاییکه می خواهم راهی انتخاب کنم که خدا پسندانه باشد، تصمیم گرفتم با شما مطرح کنم که بر طبق قرآن به من پاسخ دهید. 6 سال پیش ازدواج کردم همسرم مهندس برق و پیمانکار است .اوعقیده داشت یکی دو سال صبر کنیم و بعد بچه دار شویم. دو سال بعد او با یک زن متعلقه دوست شد و هر کار کردم با صحبت و نصیحت بزرگترها وگریه و زاری حاضر نشد رابطه اش را قطع کند.البته همیشه می گفت تمامش کرده ام. تصمیم گرفتم از او جدا شوم و 6 ماه از هم دور بودیم در این مدت بزرگتران فامیلش با من خیلی صحبت کردند که بر گردم ، او درست خواهد شد منهم با او حرف زدم البته حاضر نشد قسم بخوردوگفت گناه دارد اما قول داد که دیگر تکرار نکند و من با وجود مخالفتهای شدید خانواده ام برگشتم. به مدت دو سال رابطه اش رابه شدت ادامه داد، بسیار لجبازی کرد،با تمام خانواده ام حتی آنهایی که در ساختن زندگی ما کوشیده بودندقطع رابطه کرد، نسبت به من بسیار سرد و بی توجه بود و روابط زناشویی ما خیلی کم و سرد بودوحاضر نشد بچه دار شویم. تا اینکه یکسال پیش آن زن ازدواج کرد و رابطه ی آنها کم شد و چند ماه پیش ظاهرا قطع شد. رفتار شوهرم با من بهتر شد،البته نه در مورد روابط زناشویی. او می گوید شش ماه دوری مرا از این نظر ضعیف کرد اما حاضر نیست دکتر برود. و من میدانم که با آن زن ربطه ی جنسی داشته است برای همین دلیلش را نمی پذیرم. حال مدتی است با یک نفر دیگر دوست شده و من واقعا مانده ام با او چه کنم!!!! در این سه سال اخیر تا جاییکه فکرش را بکنید از هرراهی در جلب نظر او کوشیده ام. در مشکلات مالی کمکش کرده ام، بسیار مهربان بوده ام، کارهایش را به رخش نکشیده ام ،مانند همیشه خود را برایش آراسته ام و محیط خانه را آرام و شاد وزیبا نگهداشته ام . اما انگار باز باید یک دوره ی سیاه دیگر را تحمل کنم؟ می خواهم ببینم دستور خدا دراین باره چیست؟ صبر ؟ یا متارکه؟ درضمن می دانم که اگر مترکه کنم چه مشکلاتی در جامعه دارم و البته مشکلات بسیاری با پدرم خواهم داشت هم بسیار سرزنشم خواهد کرد که سه سال دیگر با همسرم زندگی کردم، هم اخلاق بسیار مستبدانه ای که داردرا نمی توانم تحمل کنم که با آنها زندگی کنم. بهر حال می خواهم راهی را انتخاب کنم که اگر دنیایم خراب است آخرتم خراب نشود. لطفا مراراهنمایی کنید. در ضمن من چندی پیش مشکلم را در این سایت مطرح کردم و پاسخ هم آمد اما نام کاربری ورمز عبور می خواست ومن نمی دانستم.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مشکل شما بر خلاف ظاهر ساده اش تا حدودي پيچيده است . نمي توان يک تنه به حل آن همت گمارد. بايد زمينه ورود يک فرد سوم که روانشناس باليني يا مشاور خانواده مي باشد، به اين زندگي آسيب ديده فراهم آورد.
توصيه مي شود گزينه صبر فعال را جايگزين هر گزينه اي از جمله متارکه نماييد چرا که در شرايط کنوني از نظر اسلام راهي چز صبر فعال و نه منفعل نداريد. صبر فعال يعني اين که همواره مترصد شکار لحظه هاي طلايي باشيد و فارغ از نتيجه به اقدامات اصلاحي خود ادامه دهيد.
توصيه مي شود به تناسب روحيات و نيازهاي خود يک بازه زماني محدود دوساله يا بيش تر را براي تغيير ايشان در نظر بگيريد . در اين فرصت محدود خود را براي هر تصميمي از جمله متارکه (در صورت بالا رفتن احتمال لغزش شما )آماده نماييد. اگر تدوام زندگي به دنيا و آخرت شما آسيب مي رساند ،چاره اي جز اين نخواهيد داشت که در اين دوسال خود را براي متارکه کم آسيب آماده نماييد .اگر از تداوم زندگي آسيبي به دين و دنيا شما وارد نمي شود، دستور اسلام چيزي جز سازگاري بيش تر با اين شرايط سخت و دشوار نيست. سازگاري بي آسيب قطعاً بر طلاق رجحان دارد . بايد به اميد تغيير مثبت ايشان فقط به شکار لحظه هاي طلايي بپردازيد.
توصيه مي شود تمرکز خود را تا حد امکان از شوهر به سمت خود ببريد . با پذيرش اصل مشکل به اين بينديشيد که فارغ از مشکلات چه زمينه هايي براي رشد فردي شما در زمينه هاي تحصيلي شغلي معنوي و .... وجود دارد.





