پرسش وپاسخ

من گناهی را با وجود علم به گناه بودنش انجام داده ام و حالا که میشنوم یکی از شرایط پذیرش توبه عدم آگاه بودن از قبح عمل است بسیار نگران می شوم. چه کنم؟

پرسش: توبه شرح : من گناهي را با وجود علم به گناه بودنش انجام داده ام و حالا که مي شنوم يکي از شرايط پذيرش توبه عدم آگاه بودن از قبح عمل است ،بسيار نگران مي شوم. چه کنم؟

پاسخ: پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز.
قرآن مجيد سه شرط اساسي براي قبولي ذکر کرده ‏است:
1- گناه از روي جهالت و ناداني انجام گرفته باشد؛
2- گناه و خطا اصلاح و جبران گردد، يعني حق الله و حق النّاس ادا شود؛
3- توبه به تأخير نيفتد.
قيود مذکور را مي‏توان از آيات مختلف استخراج کرد: «اِنَّما التَّوْبَْه عَلي اللهِ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجِهالةٍ ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَاؤُلئِک يتُوبُ الله عَلَيهِمْ وَ کانَ الله عَلِيماً حَکيماً؛(1) پذيرش توبه بر خدا است، نسبت به کساني که از روي جهالت، کار زشت انجام مي‏دهند، آن‏گاه زود توبه مي‏کنند. خدا توبه اينان را مي‏پذيرد و خدا دانا و حکيم است».
در آيه بالا قيد بجهاله به کار رفته است. جهل و جهالت دو معني دارد: ندانستن، و عدم علم کامل. بيش تر اوقات کلمه جاهل و جهالت در مورد دوم به کار مي‏رود که انسان آگاه و دانا است، ولي آگاهي او نسبت به زشتي کار تأثيري در او نمي‏گذارد، بلکه بسان افراد ناآگاه، کارهاي بد را انجام مي‏دهد. امام صادق(ع) در مورد آيات مربوط به جهالت فرمود:
«گناهي است که بنده خدا آن را انجام مي‏دهد و اگر چه از حکم آن آگاه مي‏باشد، ولي آن‏گاه که تصميم مي‏گيرد عمل خلافي را انجام دهد، در واقع جاهل است». آن‏ گاه حضرت به جريان يوسف (ع) و برادرانش اشاره مي‏کند که قرآن از يوسف ياد مي‏کند که وي به برادرانش گفت: «هَلْ عَلِمْتُمْ مافَعَلْتُمْ بِيوسُفَ وَ أَخِيه إذ أَنْتُمْ جاهِلُونَ؛(2) آيا به خاطر داريد ستمي را که بر يوسف و برادر او روا داشتيد، در حالي که همگي جاهل بوديد». برادران يوسف همگي زشتي ظلم را درک مي‏کردند، ولي به دليل خود خواهي يا حسادت يا هوي و هوس چنان برخورد کردند که گويي نسبت به زشتي کار خود به کلي ناآگاه بودند».(3)
بنابراين کار زشتي که از روي هوي و هوس انجام گيرد،گرچه گناهکار از قبح آن آگاه بوده ،پس از ندامت و تحقق توبه، قابل بخشش است، ولي عملي که از روي عناد و لجاجت و تکبر از انسان سر زند، مشمول رحمت بيکران الهي نمي‏گردد. زيرا پشيماني از شخص لجوج حاصل نمي‏گردد. البته گاهي اتفاق افتاده ‏ که يک نفر لجوج از عناد خود دست برمي‏دارد و در مقابل حق، سر فرود مي‏آورد، در اين‏ گونه مواقع معلوم مي‏شود که عناد او از روي جهالت بوده ‏است.(4)

پي‌نوشت‌ها:
1. نساء (4) آيه 17.
2. يوسف (12) آيه 89.
3. بحارالأنوار، ج 6، ص 32.
4. ترجمه الميزان، ج 4، ص 390.

من مدتي كه برخي از دعاهاي بزرگ مانند دعاي معراج - دعاي صحيفه - وآيت الكرسي و چند تا از سورههاي قرآن كريم رو بعد ازنمازهاي واجب ميخونم و تمامي پاداش و اجر معنوي اونو به روح پاك پيامبر بزگ اسلام حضرت محمد (ص) و اهل بيت پاك و بزرگوار ايشان هديه ميكنم و براي سلامتي و تعجيل در ظهور امام زمان هم دعا ميكنم حالا سوالم اينكه اجر و پاداش من در برابر اين كار از خداوند بزرگ چقدره يا اينكه اصلا براي اين كارم پاداشي هم از طرف خداوند بزرگ برام تعلق ميگيره يا نه اگه بمن كمك كنين ازتون ممنون ميشم اجرتون با خدا

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بسيار کار شايسته و بايسته اي انجام مي دهي. روش بزرگان از علما را که اهل شناخت ومعرفتند پيروي مي کنيد، چون منبع وسرچشمه خوبي ها پيامبر بزرگ و امامان معصوم مي باشند . طبق وعده خدا در قرآن عمل صالح گر چه کم باشد، پاداش خواهد داشت (1) و به انسان بر گشت مي کند وخودش را در زندگي او نشان مي دهد ،منتهي مقدار پاداش بستگي به کيفيت عمل دارد. هر چه عمل خالص ترباشد، پاداش آن بيش تر وسنگين تر خواهد بود. (2)
پي نوشت ها :
1. توبه(9) آيه 120 .
2. حجرات(49) آيه 13.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام اگر خانمی عذر شرعی داشته باشد و نتواند نماز بخواند آیا خواندن قرآن مشکل دارد ؟ به چه صورت میتوان خواند؟ یا اینکه نخواند بهتر است؟ با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
تلاوت قرآن براي زنهايي که عذر شرعي دارند در صورتي که اعضاي بدنشان به خطوط قرآن نرسد . مکروه است واين کراهت به اين معنا نيست که اگرانجام ندهد بهتر باشد. بلکه معنايش اين است که تلاوت قرآن دراين حالت نسبت به زمانهاي ديگر ثواب کمتري دارد. (1)
پي نوشتها :
1. توضيح المسائل مراجع ج 1 ص 285 مسئله 477.

ایا معامله (خرید یک مرکب(ماشین)در 19هم تا 23 ماه رمضان اشکال دارد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
معامله به خودي خود در اين ايام اشکال ندارد .(1)
پي نوشت :
1. سوال تلفني از دفتر (7744010-0251 ) آيه الله صانعي .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من دختری 20 ساله هستم چگونه میتوانم نیازهای جنسی خود را تامیین کنم من علاوه بر اعتقاداتم شهوت بالا دارم و نمیخواهم به کناه بیافتم لطفا جواب بدید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
براي کنترل شهوت خود راهکارهاي عملي زير را مورد توجه قرار دهيد:
1- هفته‏اي يکي دو روز روزه مستحبي بگيريد.
2- هر روز به منظور تخليه انرژي جسماني خود به مقدار زياد ورزش کنيد.
3- اوقات فراغت خود را با انجام کارهاي هنري، فني، و... پرکنيد.
4- در خوردن مواد غذايي انرژي‏زا و محرک مثل، خرما، پياز، فلفل، تخم‏ مرغ و... به حداقل لازم اکتفا کنيد.
5- از تماشاي رفتارها و برجستگي‏هاي بدن ديگران و صحنه‏هاي تحريک کننده خود داري کنيد. امام صادق(ع) فرمود: «نگاه تيري از تيرهاي شيطان است . چه بسا نگاهي اندوه‏هاي زيادي در پي داشته باشد».
6- براي تمام اوقات شبانه روز خود برنامه‏اي منظم تدوين کنيد . هيچ زماني را بدون برنامه قبلي سپري نکنيد زيرا براي آن اوقات شيطان برنامه‏ ريزي مي‏کند.
7- با شرکت در مجالس مذهبي، دعا، خواندن نمازهاي نافله و نافله شب پيوسته در صدد تقويت نيروي ايمان خود باشيد.
طبيعي است براي کنترل شهوت لازم است با عزمي راسخ و اراده‏اي محکم به راهکارهاي فوق پاي بند باشيد . در پرتو عمل به آن نکات و بدون هيچ گونه تنبلي، سستي، اهمال‏کاري موفقيت خود را تضمين خواهيد کرد و گرنه دردي دوا نخواهد شد.
در هر صورت تا قبل از ازدواج شايسته است غريزه را به طور موقت کنترل نموده ، عفت و پاکي و پاکدامني خود را همچون گذشته حفظ و حراست نمائيد . رعايت اين امور همان تقوا است که در قرآن فرموده : اگر زمينه ازدواج برايتان فراهم نيست ، تقوا پيشه کنيد .
کنترل غريزه به دو صورت ممکن است تحقق پذيرد:
1- کنترل منفي:
غالبا وقتي سخن از کنترل غريزه جنسي به ميان مي‏آيد، توجه اشخاص به سمت و سوي نوع منفي آن جلب مي‏شود و آن اين است که کسي با وجود تحريکات مختلف و مواجهه با عوامل انگيزش غريزه، بخواهد با ميل تحريک شده‏اش مبارزه و مقابله کند و به سوي ارتکاب جرم نرود.
چنين کاري گرچه قطعا بهتر از آلايش دامن و عمل به جرم است، ولي پيامدهاي سوء و مخرب آن بر کسي پوشيده نيست. اين کار هم به غايت دشوار است و هم زيانبار . بدين جهت هرگاه شخصي به کنترل غريزه سفارش مي‏شود، با چنين برداشتي از آن و تصور دشواري و زيانباري آن، از پذيرفتن چنين توصيه‏هايي سرباز مي‏زند.
2- کنترل مثبت:
غريزه جنسي اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوب‏ترين راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است و آن پرهيز از صحنه‏ها و کارهايي است که به تحريک غريزه مي‏انجامد.
اين نوع از کنترل، که در حقيقت جنبه‏ پيشگيري دارد، هم راحت است و هم بي‏زيان بلکه مفيد و راحت است، زيرا در اين صورت همچون وسيله نقليه‏اي است با سرعت معمولي و قانوني که در مواجهه با خطر، مهار آن زحمت چنداني ندارد ، زيرا با اين حال کنترل غريزه فشاري بر جسم و روان تحميل نمي‏کند تا به آن صدمه‏اي وارد شود و مفيد است چون موجب مي‏شود مغز و اعصاب و قواي بدن در حالت عادي به سر برند . تعادل رواني شخص محفوظ بماند . انرژي و سرمايه‏هاي جسمي و روحي او بيهوده مصرف نشوند. برخلاف ماشيني که با سرعتي بسيار و بايسته خود سير مي‏کند که چه بسا به کلي اختيار آن از دست صاحبش بيرون رفته و مصيبت‏هايي به بار آورد . کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زيان و رنج و زحمت و اضطراب براي وسيله و صاحب آن به همراه دارد.
خداوند در قرآن کريم مي‏فرمايد: «بايد کساني که قدرت و وضعيت مساعد براي ازدواج ندارند ،عفت پيشه کنند»(1).
با تأمل معلوم مي‏شود که عفت در آيه معنايي عام دارد . عفت در همه اعضا و اندام است . اکنون طريق کنترل مثبت را به اختصار برمي‏شمريم:
1- پرهيز از فکر و ترسيم صحنه‏هاي محرک در ذهن و خيال.
عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل مي‏کند: «ان عيسي قال للحواريين:... ان موسي امرکم ان لا تزنوا و انا آمرکم ان لاتحدثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن ان تزنوا، فان من حدّث نفسه بالزنا کان کمن اوقد في بيت مزوق فافسد التزاويق الدّخان و ا ن لم يحترق البيت؛
عيسي به اصحاب خود گفت:... موسي به شما دستور داد که زنا نکنيد و من به شما دستور مي‏دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانيد تا چه رسد به اين که زنا کنيد ، زيرا کسي که خيال زنا کند ، مانند کسي است که در خانه‏اي نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنين کاري گرچه خانه را نمي‏سوزاند، ولي زينت و صفاي آن را مکدر کرده و فاسد مي‏کند» (2)
2- دوري از نگاه‏هاي مسموم و مناظر تحريک‏آميز.
قرآن کريم در دو آيه متوالي دستور به نگهداري چشم از نگاه حرام و هوس‏آلود داده است. در آيه اول مي‏فرمايد:
«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم...؛
به مؤمنان بگو ديدشان - را از نامحرمان - فرونشانند و نهانگاه‏هاي خود را - از وقوع در حرام - نگه دارند».
در آيه بعدي مي‏فرمايد:
«و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن...؛
به زنان مؤمن بگو - چشم هايشان را فرو گيرند و نهانگاه‏هاي خويش را محافظت کنند» (3)
در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم مي‏دهد و آن گاه به حفاظت از عورت فرمان داده است.
رسول اکرم(ص) مي‏فرمايند:
«النظره سهم مسموم من سهام ابليس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ايمانا يجد حلاوته في قلبه؛
نگاه هوس‏آلود - تيري است مسموم از تيرهاي شيطان - هر کس آن را به جهت خوف الهي ترک کند، خداوند ايماني به او مي‏بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مي‏کند» (4)
3- گوش ندادن به آوازها و موسيقي‏هاي تحريک‏کننده و مبتذل.
از حضرت صادق(ع) آمده است: «ان رجلا سأله عن سماع الغناء فنهي عنه و تلا قول الله عز وجل: «ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولاً».(5) «و قال يسأل السمع عما سمع والفؤاد عمّا عقد والبصر عما ابصر؛
مردي از حضرت درباره شنيدن آواز محرک پرسيد. حضرت نهي کرد و اين آيه را خواند:
«به يقين گوش و چشم و دل هر يک مورد سؤال خواهند بود» و فرمود:
گوش از آنچه شنيده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه ديده است، مسئول بوده و بازخواست خواهند شد».(6)
4- اجتناب شديد از نشست‏هاي غفلت ‏زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحريک‏آميز.
از حضرت امام باقر روايت شده است:
«من اصغي الي ناطق فقد عبده، فان کان الناطق يؤدي عن الله عزوجل فقد عبدالله و ان کان يؤدي عن الشيطان فقد عبد الشيطان؛
هر کس به سخن گوينده‏اي گوش فرا دهد، او را بندگي کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگويد شنونده، خداوند را بنده شده . اگر از شيطان و سخنان شيطاني بر زبانش جاري کند، بندگي شيطان کرده است» (7).
5- اعتدال در خوردن.
پرخوري و بي‏نظمي در خوردن در ذخيره‏سازي و انباشتن موادي که نيازمند خالي کردن و دفع شهوت باشد مؤثر است، ولي در صورت اعتدال و کم‏خوري سهم ناچيزي از آن صرف تهيه آن مواد مي‏شود.
در حديثي که قبلاً از پيامبر گرامي(ص) نقل کرديم، حضرت پس از آن که جوانان را به ازدواج ترغيب مي‏کند مي‏فرماند:
«هر کس قدرت بر ازدواج ندارد ، روزه بگيرد . روزه نيروي غريزه او را تضعيف مي‏کند»(8).
6- اشتغال، ورزش و سرگرمي‏هاي مفيد.
با وجود فراغت، هم مواد غذايي در تقويت غريزه به مصرف مي‏رسد و هم‏ فکر و خيال مصروف چاره‏سازي در تفريغ آن مي‏شود. در روايات بر اشتغال و کار و پرهيز از فراغت تأکيد بسيار شده است.
حضرت امام صادق(ع) در حديث پردامنه «مفضل» مي‏فرمايد:
«... وهکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر والعبث والبطر الي ما يعظم ضرره عليه و علي من قرب منه...؛
انسان اگر بيکار و فارغ باشد، به بيهودگي و سرمستي دچار مي‏شود . بر اثر آن به مسايلي مبتلا مي‏شود که زيان آن هم بر خود و هم بر نزديکان او سنگيني خواهد کرد...» (9)
7- تلاوت قرآن.
انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامين آن، شفاي هر دردي است که به سرعت کار هر پريشاني را رو به سامان مي‏برد . زخم‏هاي پنهان را التيام مي‏دهد . همت‏ها را تا آسمان‏ها بالا مي‏برد . بشر را از فرو رفتن در عالم حيوانات را نجات مي‏بخشد.
اميرمؤمنان(ع) مي‏فرمايند:
«و تعلّموا القرآن فانه ربيع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص؛
قرآن را فرا گيريد زيرا قرآن بهار دل هاست . از نور آن بر مرض‏ها و دردهاي خود مرهم بگذاريد، زيرا داروي شفابخش سينه‏هاست . آن را نيکو تلاوت کنيد که سودمندترين قصه‏هاست» (10).
راه حل دين در خصوص مقابله و مواجهه با غريزه جنسي ، نخست ازدواج است .
در صورت عدم امکان، کنترل مثبت با شرحي که بيان شد .
سپس کنترل منفي با وجود همه زيان‏هاي آن، ولي هيچ‏گاه به بي‏بند و باري و افسار گسيختگي و آلودگي به گناه رضايت نمي‏دهد . زيان آن را به مراتب خسارت‏بارتر و ويرانگرتر از ضرر کنترل منفي مي‏داند.

پي‌نوشت‌ها:
1. نور(24) آيه 33.
2. وسائل‏الشيعه، ج 14، ص 240.
3. نور، آيه 30 - 31.
4. الاخلاق، سيد عبدالله شبر، قم، انتشارات بصيرتي، ص 127.
5. اسراء(17) آيه 36.
6. مستدرک‏الوسائل، چاپ قديم، ج 2، ص 459، ابواب يکتسب به، باب 80.
7. وسائل‏الشيعه، چاپ ايران، کتابفروشي اسلاميه، ج 12، ص 236.
8. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531.
9. بحارالانوار، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، ج 3، ص 87.
10. وسائل‏الشيعه، ج 4، ص 825، ابواب قرائه القرآن، باب 1، ح 7.

من دو ماه پیش برادر کوچکترم را از دست داده ام مادر من بسیار بیقرار است که ایا او به کلی نابود شده و میخواهد با روح او ارتباط برقرار کند

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
از مسأله احضار ارواح و اينکه آيا کسي در ايران احضار ارواح مي کند يا نه و آيا اصلا احضار روح برادر شما ممکن است يا نه؟ اطلاع نداريم. کسي و جايي را هم که از اين موضوع اطلاع داشته باشند. نمي شناسيم.
به مادر تان بگوييد ما مسلمان ها معتقديم که انسان با مرگش نابود نمي شود، بلکه از يک منزل که دنيا است، به يک منزل ديگر که عالم برزخ است ،منتقل مي شود . اگر ما کار خيري مانند نماز و روزه و صدقه براي ميت انجام دهيم ، به او مي رسد و مايه خوشحالي او مي گردد. کسي که از دنيا رفته، به دنيا برنمي گردد .گريه ما به حال او فايده اي ندارد .کسي که ميتي را دوست دارد ،بايد به جاي گريه و بي قراري به نيت او کار خير انجام دهد. اگر بدهي دارد، بدهي او را ادا کند. اگر کسي را ناراحت کرده ،از او حلايت بطلبد. اگر نماز يا روزه اي از او قضا شده، نماز و روزه قضا شده او را انجام دهد. تا ميت اگر به خاطر اين کار ها گرفتاري دارد ،گرفتاريش برطرف شود . ازکسي که برا ي او کار خير انجام دهد ،راضي و خوشحال شود.

من خاله اي دارم كه در مشهد به دنيا آمده است و همه فرزندانش را نيز در مشهد به دنيا آورده است . ايشان چندين سال است كه در چناران زندگي مي كندو قصد زندگي در مشهد را ندارد اما مادر و پدر و خواهرشان و برخي از اقوام ايشان در مشهد زندگي مي كنند و ايشان بدين سبب رفت و آمد زيادي در مشهد دارند .آيا مشهد براي ايشان وطن محسوب مي شود و نماز و روزه كامل دارد ؟ براي فرزندانشان كه در چناران زندگي مي كنند چگونه است ؟ يكي از فرزندانشان كه متولد مشهد است در مشهد دبيرستان شبانه روزي مي رفته و دانشگاه حكم نماز و روزه ايشان چگونه است ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
1- معناي وطن: جايي را که انسان براي زندگي کردن خود اختيار کرده و قصد دارد. هميشه در آن جا زندگي کند، وطن حساب مي شود ، چه در آن جا به دنيا آمد يا در آن جا به دنيا نيامد. تا زماني که قصد ماندن هميشگي را انسان در جايي نداشته باشد، وطنش حساب نمي شود.
وطن بر دو قسم است:
1- وطن اصلى، يعنى جايى كه وطن پدر و مادر يا‌ يكى از آن ها باشد و انسان همراه آن ها در آن جا مدتى زندگى كرده باشد و چه در آن جا متولد شده باشد يا در جاى ديگر.
2- وطن غير اصلى، يعنى جايى كه انسان با اختيار خود به عنوان وطن انتخاب كند كه در دو صورت محقق مى‌شود:
ا: جايى را براى زندگى خود انتخاب كند و قصد داشته باشد تا آخر عمر در آن جا بماند.
ب: جايى را براى زندگى خود انتخاب كند و قصد رفتن از آن جا را نداشته باشد. بنابراين كسى كه قصد داشته باشد مدتى هر چند طولانى در محلى بماند و بعد به جاى ديگر برود ،آن جا وطن او نمى‌شود.
در غير وطن اصلى و وطن غير اصلى كه ذكر شد، در جاهاى ديگر اگر قصد اقامه نكند، نمازش شكسته است ،چه ملكى در آن جا داشته يا نداشته باشد و چه در آن جا شش ماه مانده يا نمانده باشد.(1)
2- در صورتي که خانم مذکور از مشهد اعراض نکرده ،نماز و روزه اش تمام است .اگر اعراض کرده و در آينده قصد زندگي در مشهد را ندارد، مشهد وطن او حساب نمي شود .چنانچه فاصله چناران با مشهد به مقدار مسافت شرعي باشد، نمازش در مشهد شکسته است . روزه هم نمي تواند بگيرد.مگر آن که قصد ماندن ده روز داشته باشد.(2)
3- فرزندان خانم نيز در صورتي که در مشهد بزرگ نشده و در چناران بزرگ شده اند ويا از مشهد اعراض کرده و قصد بازگشت به مشهد را ندارند ، مشهد وطن فرزندان او نيز حساب مي شود.
نسبت به فرزندي که در مشهد متولد شده و الان هم در دانشگاه مشهد است و دبيرستان را هم در مشهد خوانده ، اگر از مشهد اعراض نکرده است، مشهد وطن او حساب مي شود .
3-اما نسبت به رفت و آمد دائمي که خانم مذکور و يا فرزندانش بين چناران و مشهد دارند ، حکم نماز و روزه آن ها چيست؟ بايد در نامه بعدي اسم مرجع تقليد و فاصله مشهد تا چناران را با مقدار رفت و آمد(هر از چند روز) که دارد توضيح دهيد تا پاسخ آن را نيز ارسال نمائيم.
پي نوشت ها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج1، مسأله 3291 و مسأله 1331.
2. همان، مسأله1333و1334.

مدت طولاني است كه در مازندران و گلستان برگه هايي به نام پيشبيني فوتبال پخش مي شود و من توانستم با خريد چند برگه به مبلغ 1000 تومان با پيشبيني درست نتايج بازي هاي آن برگه مبلغ 10000 تومان برنده شوم . ميخواهم بدانم مشكلي در خرج اين پول وجود ندارد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در صورتي که براي شرکت در مسابقه پول پرداخت مي کنيد. و جايزه افراد برنده نيز از پول شرکت کنندگان در مسابقه داده مي شود، شرکت دراين نوع مسابقه و دادن پول حرام است . کسي هم که برنده مي شود ،نمي تواند در پولي که مي گيرد تصرف کند. (1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، احکام جوانان، مسأله 498.

صفحه‌ها