حضرت فاطمه زهرا(س)

پس راضی به رضای خدا بودن چه میشود؟
حضرت زهرا (س) كاری را انجام نمی دهد كه اشكال داشته باشد.عمل حضرت می تواند الگو باشد، بر این اساس اگر گریه در فراق رسول خدا اشكال داشت ، حضرت زهرا (س) این كار...

چرا حضرت زهرا سلام الله علیها در فراق پدرشان اینقدر گریستند؟ پس راضی به رضای خدا بودن چه میشود؟

حضرت زهرا (س) كاری را انجام نمی دهد كه اشكال داشته باشد.عمل حضرت می تواند الگو باشد، بر این اساس اگر گریه در فراق رسول خدا اشكال داشت ، حضرت زهرا (س) این كار نمی كرد. از سوی دیگر گریه در فراق عزیزان و شخصیت ها امر منطقی و خواست همگانی است، از این رو انسان ها در طول تاریخ برای عزیزان خود عزاداری و گریه می نمودند.

 داده های تاریخی و سر گذشت اقوام گذشته نیز نشان می دهد :اگر عزیزی -از خانواده ی- از دنیا می رفت و یا یكی از شخصیت های- تاثیر گذار درفرایند جامعه- كشته می شد یا از دنیا می رفت ،مردم برای آنان عزاداری می نمودند . البته نحوه و شیوه عزاداری به حسب فرهنگ ،بافت فرهنگی و سنت های جامعه تفاوت داشت . امروزه نیز همین فرهنگ وجود دارد . مردم برای عزیزان از دسته رفته ، شهدا و قهرمانان شان سالگرد ، و مراسم می گیرند تا یاد و خاطره فدا كاری آنان در تاریخ بماند .نسل های بعد از فداكاری آنان آگاه شوند. عزاداری مردم در سوگ امام  نمونه  این ادعا است. مهم تر از همه در اسلام سفارش شده است كه برای اولیا و امامان عزاداری نماییم. رسول خدا دستور داد كه برای حضرت حمزه - عموی حضرت- عزادری نمایند . یكی از قالب های عزاداری گریه است . گریه تا زمانی كه ضرر جسمی و روحی نداشته  و موجب ناسپاسی نباشد،اشكال ندارد . اتفاقا در اسلام سفارش شده است كه از خوف خدا گریه نماییم، زیرا گریه یكی از عوامل رفع اضطراب و ناراحتی و رسیدن به قرب الهی است:

گریه آدم را رهاند از اضطراب        شد ز وصل حور و حوا كامیاب

نوح ز اشك و نوحه،نامش نوح شد    باب رحمت بر رُخَش مفتوح شد

گریه كرد آتش، گلستان بر خلیل      گریه موسی را رهاند از رود نیل

تا نشد یعقوب چشمش اشكبار       نخل وصل یوسفش نامد به بار

گریه احمد را نبی­الله كرد             گریه حیدر را ولی­الله كرد

مهم تر از همه در روایات در مورد گریه بر اهل بیت رسول خدا - به ویژه - امام حسین تاكید شده  . در روايتي از امام رضا (ع) آمده است: پس بر همانند حسين (ع) بايد گريه كنندگان گريه كنند، چرا كه گريه بر  حضرت گناهان بزرگ را مي‏ريزد. در روایات دیگر به «تباكي» (حالت گريه به خود گرفتن) ثواب هاي زيادي ذكر شده است.

 گریه حضرت زهرا (س) در فراق پدر ، امر طبیعی و مطابق با خواست فطرت و شرع می باشد . البته گریه برای رسول خدا اختصاص به حضرت نداشت ، انسان ها دیگر نیز درفراق رسول (ص) خدا گریه كردند ، اما از آن جا كه حضرت زهرا  به دلیل اینكه دختر حضرت بود-، طبیعی است كه بیش تر از همه در سوگ پدر گریه نماید

 

پی نوشت :

1. عاشورا ، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، ص47 ، مدرسه الامام علی بن ابی طالب (ع) ، قم ، 1384.

آزار و اذيت حضرت فاطمه(س) توسط حكومت به چه دليل بود؟
اذيت و آزاري كه پس از رحلت پيامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) روا داشته شد، بيشتر جنبة سياسي داشت، چرا كه حضرت علي (ع) رقيب سياسي حكومت بود، و حضرت فاطمه (س) ...

 آزار و اذيت حضرت فاطمه(س) توسط حكومت به چه دليل بود؟ گوشه اي از اين رنجها را بيان كنيد؟

 

اذيت و آزاري كه پس از رحلت پيامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) روا داشته شد، بيشتر جنبة سياسي داشت، چرا كه شوهر حضرت زهرا (س) علي (ع) رقيب سياسي حكومت بود، و حضرت فاطمه بزرگترين حامي ايشان بود و بيشترين حمايت را از شوهرش داشت.

مهم ترين رفتاري كه از سوي دستگاه حاكمه رنجش آن بانو را در پي داشت، غصب مقام خلافت و جانشيني امام علي و رفتارهاي ظالمانه پس از آن بود. در آن زمان كه حضرت علي (ع) حاضر به بيعت نبود، و در قالب هاي مختلف عدم رضايت خود از حكومت ابابكر اعلام نمود كه يكي از اين راه ها اين بود كه در خانه خود ماند و در برابر حكومت مقاومت نمود. اما دشمنان امام به وضع دلخراش به سوي خانه حضرت زهرا هجوم برده تا علي را براي بيعت به مسجد ببرند و در اثر رفتارهاي ظالمانه خلفا افزون بر آزردن روح آن بانو جسمشان نيز آزرده گشت. (1)

رفتار ديگري كه رنجش خاطر حضرت زهرا را در پي داشت، غصب فدك بود.

با وجود آن كه رسول الله (ص) فدك را در زمان حياتشان به فاطمه (ع) بخشيدند، اما پس از رحلت آن حضرت و تسلط ابوبكر بر خلافت، او فدك را از حضرت فاطمه گرفت و به عنوان رئيس حكومت در اختيار خود قرار داد. فاطمه (ع) مطالبهء ملك خود را كرد و گفت: اين نحله، عطيه و بخشش پيامبر است. ابوبكر در پاسخ از او مطالبه بينه و شاهد نمود تا بدين وسيله فاطمه ثابت كند فدك ملك او است. گرچه از نظر اسلام، هرگاه ملكي در تصرف كسي باشد، از او درخواست بينه و شاهد نمي شود و خود تصرف دليل بر مالكيت است، با اين حال زهرا (ع) براي اثبات حقانيت خود، به ناچار اقامه بينه كرد. علي (ع) و ام ايمن هر دو شهادت دادند كه فدك ملك زهرا است، اما پاسخ ابوبكر اين بود كه شهادت يك مرد و يك زن كافي نيست، بلكه بايد دو مرد و يا يك مرد و دو زن باشد.

زهرا (ع) براي بار دوم علي (ع) ام ايمن، اسماء بنت عميس، حسن و حسين را به عنوان شاهد همراه آورد، اما باز مورد قبول خليفه واقع نشد، به اين دليل كه علي (ع) همسر فاطمه است و حسن و حسين فرزندان او هستند و طرف فاطمه را خواهند گرفت و به نفع او شهادت خواهند داد.

اسماء بنت عميس بدان جهت گواهي اش مورد قبول واقع نگرديد كه همسر جعفر بن ابي طالب بود و به نفع بني هاشم شهادت مي دهد و ام ايمن گواهي اش پذيرفته نشد به اين جهت كه زني است غير عرب و نمي تواند مطالب را روشن بيان كند.

طبق بعضي از تواريخ، پس از آن كه فاطمه (ع) اقامه بينه نمود، ابوبكر نامه فدك را به او داد. فاطمه نامه را گرفت و از نزد ابوبكر خارج شد.

در بين راه با عمر برخورد نمود. عمر پرسيد: فاطمه! از كجا مي آيي؟ در پاسخش فرمود:

از پيش ابوبكر. او را خبر دادم كه "فدك" را پيامبر به من بخشيده و براي او بينه اقامه كردم و او طي نامه اي فدك را به من بازگرداند. عمر نامه را گرفت و به سوي ابوبكر بازگشت و به وي گفت:

فدك را تو به فاطمه داده اي و نامه آن را نوشته اي؟ ابوبكر جواب داد: بلي ! عمر گفت:

علي (ع) آن را به سوي خود مي كشد، و ام ايمن زن است و حرفش مورد قبول نيست. سپس آب دهان را روي آن ريخت و آن را پاره كرد. (2)

حضرت زهرا در مدت كمي كه پس از پيامبر زنده بود، مدام با حكومت، مبارزه سياسي داشت. با آنان قهر سياسي كرد، حتي وصيت كرد كه در جريان به خاكسپاري اش، خلفا حضور نداشته باشند، نيز وصيت كرد كه قبرش به عنوان يك حركت نمادي مخفي بماند.

آن بانو بارها با حكوتمداران بحث كرد و براي اثبات حقانيت شوهر گرامي اش به خانههاي انصار رفت. همه اين حركتها ميفهماند كه درگيري بين فاطمه و متصديان حكومتي، سياسي بود، حتي بنا بر نقل برخي تواريخ تا زماني كه حضرت فاطمه (س) زنده بود، علي(ع) با خليفه بيعت نكرد.

ضمن آن كه چند ريشه دشمني ديگر نيز وجود داشت: يكي درگيري بين عايشه (دختر ابوبكر) و حفصه (دختر عمر) با حضرت فاطمه بود كه ريشة در حسادت داشت. اين دو در برابر عظمت حضرت خديجه و يادگارش حضرت فاطمه (س) احساس حقارت ميكردند. نيز برتريهايي كه امام علي (ع) (شوهر گرامي حضرت فاطمه) داشت كه ديگران به حسادت با حضرت برخاستند. مجموعهاي از اين امور به درگيري سياسي كمك ميكند و نزاع را پررنگتر مينمايد.

براي آگاهي بيشتر به كتاب: رنج هاي حضرت زهرا، تاليف علامه سيد جعفر مرتضي عاملي مراجعه نماييد!

پي نوشتها:

1. عبدالفتاح عبدالمقصود، الامام علي (ع)، تهران: شركت سهامي انتشار، 1351 ش، ترجمه سيد محمد مهدي جعفري، ج 4 ص 274ـ 277؛ مسعودي، علي بن حسين، اثبات الوصيه، قم: بصيرتي ص 110؛ جويني، ابراهيم بن محمد، فرايد السمطين، بيروت: موسسه المحمودي، ج 2، ص 34.

2. صدر، محمد باقر، فدك في التاريخ، ناشر مركز الغدير للدراسات الاسلاميه‏، ص 36-35؛ حسيني دشتي، مصطفي، معارف و معاريف، نشر دانش، قم: 1376 ش، ج 7، ص 748.

چرا فقط حضرت فاطمه(س) ارث مي برد و ديگر مسلمانان بي بهره اند؟
فدك از بيت المال نبود تا متعلق به همه مسلمانان باشد، بلكه از اموالي بود كه اختصاص به پيامبر اسلام داشت.

 آيا  فدك غنيمت است براي پيامبر(ص) يا بخشش سران يهود به پيامبر كه اگر در صورت اول مسئله درست باشد، چرا فقط حضرت فاطمه(س) ارث مي برد و ديگر مسلمانان بي بهره اند؟

 در مورد فدك و علت اعطاي آن توسط پيامبر به حضرت فاطمه(س) آمده است: فدك از بيت المال نبود تا متعلق به همه مسلمانان باشد، بلكه از اموالي بود كه اختصاص به پيامبر اسلام داشت، كه هر جا صلاح ميدانست، به مصرف مي‏رساند. فدك از اموال خالصه پيامبر(ص) بود. (1)

اموال خالصه به اموالي گفته مي‏شود كه متعلق به حاكم اسلامي است. پيامبر(ص) به عنوان ولي مسلمانان در آن تصرف مي‏كند. مصرف پيامبر در امور جنگي و غيره نيز به صلاح ديد ايشان بوده است.

در مباحث فقهي بابي است به نام "فيئ" كه در كتاب جهاد و يا احياناً در باب صدقات از آن بحث مي‏شود: "فيئ" در لغت به معناي بازگشت است. مقصود ازآن سرزمين هايي است كه بدون جنگ و خونريزي به تصرف حكومت اسلامي درآيد. ساكنان آن تحت شرايطي تابع حكومت اسلامي شوند. اين نوع اراضي كه بدون مشقت و جنگ در اختيار پيامبر قرار مي‏گرفت، مربوط به حكومت اسلامي بود. سربازان مسلمان در آن حقي نداشتند. پيامبر(ص) در آمد آنها را در مصالح اسلامي به مصرف مي‏رساند. گاهي ميان افراد مستحق تقسيم مي‏كرد. (2)

محدثان و سيره نويسان اتفاق دارند كه فدك "فيئ"بود، از اين رو از اموال خالصه پيامبر مي‏باشد، زيرا فدك هرگز به جنگ و غلبه فتح نشد، بلكه هنگامي كه خبر شكست خيبريان به دهكده فدك رسيد، اهالي آن جا حاضر شدند با پيامبر از در صلح وارد شوند. نيمي از اراضي فدك را در اختيار حضرت بگذارند. در برابر آن در انجام مراسم مذهبي خود كاملاً آزاد باشند. متقابلاً حكومت اسلامي امنيت منطقه آنان را تأمين كند. طبق صريح آيات و روايات اين گونه سرزمين‏ها از اموال خالصه حاكم اسلامي است. در آيه‏هاي 6 و 7 سوره حشر مي‏خوانيم: "آنچه را خداوند به رسولش از آنها(يهوديان) باز گرداند، چيزي است كه شما براي به دست آوردن آن(زحمتي نكشيديد، نه اسبي تاختيد و نه شتري. . . آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه را خداوند از اهل اين آبادي‏ها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان. . . او است ".

مضمون آيه اين است: اگر كفار، بدون جنگ چيزي را براي صلح و تسليم شدن دادند، مانند ساير غنايم جنگي نيست كه يك پنجم آن خمس و چهار پنجم آن ميان مجاهدان تقسيم شود، بلكه آنان سهمي ندارند و همه آنها در اختيار پيامبر قرار مي‏گيرد. (3)

امام رضا(ع) فرمود: هنگامي كه آيه "و آتِ ذالقربي حقه" نازل شد، پيامبر به فاطمه فرمود: فدك از اموالي است كه بدون جنگ گرفته شده است و به من اختصاص دارد. و سپس آن را در اختيار حضرت زهرا قرار داد.

روايات و شواهد نشان مي‏دهد كه اعطاي فدك به حضرت زهرا(س) طبق دستور خداوند بود. پيامبر(ص) با بخشيدن فدك به حضرت زهرا دستور خدا را اطاعت كرده است. (4)

ابان بن تغلب گويد: به امام صادق(ع) گفتم: آيا فدك را به فاطمه داد؟ امام فرمود: فدك از طرف خداوند براي فاطمه بود. (5)

جمعي از مفسران شيعي و سني شأن نزول آيه "فأتِ ذالقربي حقَّه. . . " را خويشاوندان پيامبر(ص) دانسته‏اند. (6)

جلال الدين سيوطي از مفسرين اهل سنت(متوفاي 909 هجري قمري) در تفسير خود مي‏نويسد: وقتي اين آيه نازل گرديد، پيامبر(ص) فاطمه را خواست و فدك را به او داد. (7)

ابو مريم گويد: هنگامي كه آيه "آت ذالقربي حقّه. . . " نازل شد، پيامبر فدك را به فاطمه اعطا كرد. ابان بن تغلب كه آن جا حاضر بود، به امام باقر(ع) عرض كرد: پيامبر فدك را به فاطمه داد، امام باقر فرمود: خدا فدك را به فاطمه داد. (8)

تاريخ زندگي پيامبر و خاندان او به خوبي گواهي مي‏دهد كه آنان هرگز دلبستگي به دنيا نداشته و چيزي كه از نظر آنان ارزشي نداشت، ثروت دنيا بود. با اين حال پيامبر(ص) فدك را به حضرت زهرا و خاندان علي(ع) اختصاص داد. به نظر مي‏رسد. در خصوص اعطاي فدك به حضرت زهرا(س) عوامل متعددي تأثير گزار بوده‏اند كه به بعضي اشاره مي‏شود

1- زمامداري مسلمانان پس از فوت پيامبر طبق تصريح مكرر حضرت، با اميرمؤمنان(ع) بود. اين مقام به هزينه سنگيني نياز داشت. حضرت علي(ع) براي اداره امور وابسته به منصب خلافت مي‏توانست از درآمد فدك به بهترين گونه استفاده كند. گويا دستگاه خلافت از پيش بيني پيامبر(ص) آگاه شده بود كه در همان روزهاي نخست، فدك را از دست خاندان پيامبر خارج كرد.

2- بي ترديد اموال حضرت خديجه درگسترش اسلام و روند زندگي شخصي پيامبر(ص) بسيار تأثير گزار بود. پيامبر با اعطاي فدك به حضرت زهرا(س) - يگانه دختر خديجه - زحمات و ايثارگري‏هاي خديجه را خواست جبران كند. از اين رو فدك را به فاطمه(س) بخشيد.

3-ممكن است اعطاي فدك جنبه سياسي داشته باشد، يعني به گونه اي زمينه سازي براي امامت حضرت علي(ع) و فرزندان معصومش باشد، با اين تحليل فدك تنها در ارتباط با حضرت فاطمه(س) نبود، بلكه متعلق به فرزندانش نيز بود. برخورد حكومتها در طول چند قرن اول با مساله فدك اين نظر را تقريب ميكند كه تعاملات در فدك به گونهاي رنگ سياسي داشت، به همين خاطر برخي از حاكمان آن را به فرزندان حضرت فاطمه ميدادند و برخي ديگر از دست آنان ميگرفتند.

بنابراين فدك مربوط به شخص پيامبر(ص) ودراختيار آن حضرت بود. مسلمانان هيچ حقي نسبت به آن نداشتند و حضرت براساس فرمان الهي به فاطمه بخشيد.

پينوشتها:

1. محمدباقر صدر، فدك في التاريخ، ص 36-35؛ مصطفي دشتي، معارف و معاريف، ج 7، ص 748.

2. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 23، ص 59 - 58.

3. دانشنامه امام علي(ع)، ج 8، ص 356.

4. همان، ص 359؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 29، ص 128.

5. عياشي، تفسير عياشي، ج 2، ص 287.

6. تفسير نمونه، ج 16، ص 441.

7. سيوطي، الدرالمنثور، ذيل آيه 16، سوره اسراء.

8. مجلسي، بحارالانوار، ج 29، ص 121.

كيفيت ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) را از خواستگاري تا ازدواج
پيغمبر دختران عبد المطلب و زنان مهاجر و انصار را فرمود تا همراه فاطمه به خانه علي (ع) روند و در راه شادماني نمايند.

 كيفيت ازدواج حضرت امير (ع) و حضرت صديقه طاهره (س) را از خواستگاري تا ازدواج بفرماييد. آيا در مراسم آنها موسيقي يا رقص شمير و از اين قبيل بوده است؟

مورّخان نوشته اند كه: چون مراسم عروسي حضرت فاطمه (س) فرا رسيد، پيغمبر دختران عبد المطلب و زنان مهاجر و انصار را فرمود تا همراه فاطمه به خانه علي (ع) روند و در راه شادماني نمايند.

شعرهائي كه نماينده اين شادي است، ‏بخوانند، ليكن سخناني نباشد كه خدا را خوش نيايد. آنان فاطمه را بر استري كه شهباء نام داشت (يا بر شتري) نشاندند.

سلمان فارسي زمام دار استر بود. حمزه و عقيل و جعفر! و ديگر بني هاشم در پس آن مي‏رفتند. زنان پيغمبر پيشاپيش عروس بودند و چنين مي‏خواندند.

ام سلمه:

برويد اي هووهاي من بياري خداي متعال و سپاس گوئيد خدا را در هر حال و بياد آريد كه خداي بزرگ بر ما منت نهاد و از بلاها و آفت‏ها نجات داد. كافر بوديم، راهنمائيمان نمود فرسوده بوديم، توانامان فرمود و برويد! همراه بهترين زنان كه فداي او باد همه خويشان و كسان اين دختر آن است كه خداي جهان برتري داد او را بر ديگران! به پيغمبري و وحي از آسمان!

و عايشه مي‏گفت:

اي زنان! خود را پوشيده بداريد! و جز سخنان نيكو بر زبان مياريد! بزبان آريد نام پروردگار جهان كه به دين خود، گرامي داشت ما را و همه بندگان سپاس خداي بخشنده را پروردگار بزرگ و تواننده را ببريد اين دختر را كه خدايش كرده محبوب! به داشتن شوي پاكيزه و خوب

و حفصه مي‏سرود:

تو فاطمه!اي بهترين زنان كه رخساري داري چون ماه تابان، خدايت‏برتري داد بر جهانيان با پدري كه مخصوص ساخت او را به آيت‏هاي قرآن، شوي تو ساخت راد مردي را جوان، علي كه بهتر است از همگان.

هووهاي من! ببريد او را كه بزرگوار است و از خاندان بزرگان.

معاذة مادر سعد بن معاذ مي گفت:

سخني جز آنكه بايد نمي‏گويم! و بجز راه نكوئي نمي‏پويم! محمد بهترين مردمان است! و از لاف و خودپسندي در امان است. آموخت ما را راه رستگاري پاداش بادش از لطف باري. براه افتيد با دخت پيمبر! پيمبر كز شرف دارد افسر، خداوند بزرگي و جلال كه نه همتا دارد نه...

و زنان، بيت نخستين هر رجز را تكرار مي‏كردند.

اين روايت را بدين صورت، مناقب ابن شهرآشوب نقل شده و او سند خود را كتاب مولد فاطمه و روايت ابن بابويه كه از بزرگان علماي اماميه است، معرفي مي كند. (1)

و در عروسي موسيقي يا رقص شمير و چيز هاي حرام نبوده است.

براي آگاهي بيشتر به كتاب هاي: زندگاني فاطمه (ع)، سيد جعفر شهيدي و جلوه هاي رفتاري حضرت زهرا (س)، عذرا انصاري، مراجعه نمائيد.

پي‏نوشت:

1. سيد جعفر شهيدي، زندگاني فاطمه (ع)، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامي، ص 62 -65

تمامی القاب حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان نمائید
ألقاب بنت المصطفي كثيرة نظمت منها نبذة يسيرة ...

 تمامی القاب حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان نمائید

 با مراجعه به ترجمه كتاب فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفي تحت عنوان فاطمه زهرا شادماني دل پيامبر ايشان براي آن بانو 105 لقب ذكر نموده اند. البته ايشان شعري را كه اكثر القاب آن بانو در آن آمده را نيز آورده اند. (1)

اين شعر از سيد مير جهاني است.

 ألقاب بنت المصطفي كثيرة             نظمت منها نبذة يسيرة

 نفسي فداها و فدا أبيها             و بعلها الوليّ مع بنيها

 سيدة إنسية حوراء             نوريّة حانية عذراء

 كريمة رحيمة شهيدة             عفيفة قانعة رشيدة

شريفة حبيبة محترمة             صابرة سليمة مكرّمة

صفيّة عالمة عليمة             معصومة مغضوبة مظلومة

ميمونة منصورة محتشمة             جميلة جليلة معظّمة

حاملة البلوي بغير شكوي             حليفة العبادة و التقوي‏

حبيبة اللّه و بنت الصفوة             ركن الهدي و آية النبوة

شفيعة العصاة أم الخيرة             تفّاحة الجنة و المطهّرة

 سيدة النساء بنت المصطفي             صفوة ربها و موطن الهدي‏

قرّة عين المصطفي و بضعته             مهجة قلبه كذا بقيته‏

حكيمة فهيمة عقيلة             محزونة مكروبة عليلة

عابدة زاهدة قوّامة             باكية صابرة صوّامة

عطوفة رءوفة حنّانة             البرّة الشفيقة الأنّانة

والدة السبطين دوحة النبي             نور سماويّ و زوجة الوصي‏

بدر تمام غرّة غرّا             روح أبيه درّة بيضاء

واسطة قلادة الوجود             درّة بحر الشرف و الجود

وليّة اللّه و سرّ اللّه             أمينة الوحي و عين اللّه‏

مكينة في عالم السماء             جمال الإباء شرف الابناء

درّة بحر العلم و الكمال             جوهرة العزة و الجلال‏

قطب رحي المفاخر السنيّة             مجموعة الماثر العليّة

مشكاة نور اللّه و الزجاجة             كعبة الآمال لأهل الحاجة

ليلة قدر ليلة مباركة             ابنة من صلّت به الملائكة

قرار قلب أمّها المعظّمة             عالية المحلّ سرّ العظمة

مكسورة الضلع رضيض الصدر             مغصوبة الحق خفيّ القبر(2)

البته در روایتی  يونس بن ضبيان از حضرت امام صادق (ع) نقل مي كند كه آن جناب فرمودند: فاطمه نزد خدای تعالی 9 اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مباركه، طاهره، زكیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا. (3)

 

1. سيد حسن افتخار زاده سبزواري، فاطمه زهرا شادماني دل پيامبر ترجمه فاطمه الزهرا بهجه قلب المصفطي احمد رحماني همداني، ناشر دفتر تحقيقات و انتشارات بدر، چاپ اول، سال1373، ص274-279.

2. ميرجهاني، الجنّة العاصمة، ناشر صدر، تهران، ص 66.

3. علامة المجلسي، بحار الأنوار، بيروت - لبنان، ناشر: دار إحياء التراث العربي سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ج43،ص10

زراره مى گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها مصداق ذكر كثير است كه در قرآن آمده : «اذكرواللّه ذكراً كثيراً»
حضرت زهرا

حكمت و فضيلت تسبيحات حضرت زهرا (س) چيست؟

تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده است. تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها كه عبارت از ۳۴مرتبه الله اكبر و ۳۳مرتبه الحمدللّه و ۳۳مرتبه سبحان اللّه است , مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده كه فراوان خدا را ياد كنيد: «يا ايّهاالّذين آمنوا اذكرواللّه ذكراً كثيراً; اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ياد كنيد خدا را, ياد فراوان».

زراره مى گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها مصداق ذكر كثير است كه در قرآن آمده : «اذكرواللّه ذكراً كثيراً».

امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر چيزى بهتر از تسبيحات حضرت زهرا بود, پيامبر آن را به فاطمه مى آموخت ».

امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيح حضرت زهرا سلام الله علیها در هر روز بعد از هر نماز محبوب تر است نزد من از خواندن هزارركعت نماز مستحبى ».

در تعدادى از روايات وارد شده كه تسبيحات زهرا سلام الله علیها را فوراً بعد از اتمام نماز, شروع كنيد و به بچه هايتان آن رابياموزيد.

كارهاى داخل خانه همراه با بچه دارى و آسياب كردن گندم يا جو و پختن نان , كار را بر زهرا سلام الله علیها سخت گردانيده بود. على (ع)به زهرا سلام الله علیها پيشنهاد كرد نزد رسول اللّه برويم و از او خادمى را درخواست كنيم تا كمى از بار مشكلات برداشته شود. وقتى خدمت رسول خدا(ص)رسيدند و زهرا سلام الله علیها خدمت پيامبر مشكلات را عرضه داشت , پيامبرفرمود: نمى خواهيد چيزى به شما بيآموزم كه بهتر از خادم باشد؟ هنگامى كه به رختخواب مى رويد, ۳۴مرتبه اللّه اكبرو ۳۳مرتبه الحمدللّه و ۳۳مرتبه سبحان اللّه بگوييد. فاطمه سلام الله علیها عرضه داشت : راضى شدم .

امام صادق علیه السلام فرمود:«هر كس هنگام خواب تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگويد, از جمله ذاكران خواهد بود».

انجام واجبات و ترك معاصی و محرمات از طرف شيعيان موجب شادی و خوشحالی آنان می ‏شود
حضرت زهرا

ارتباط با معصومين عليهم السلام و از جمله حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها دو گونه است: مستقيم و غير مستقيم. ارتباط مستقيم، ‌ملاقات و رؤيت و مشاهده حسی است كه كليد خزانه آن در ارتباط غير مستقيم است. ارتباط غير مستقيم مقدمه لازم و جدا ناپذير ارتباط مستقيم و مهم تر از آن است. اين نوع ارتباط است كه انسان را به حالات اخلاقی و انسانی رهنمون مي شود. ارتباط غير مستقيم، قلبی و عاطفی و علمی و عملی است.دوستی اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و اظهار عشق و محبت و علاقه به ساحت مقدس‏شان و قبول ولايت و امامت آنان موجب خوشبختی و سعادت انسان است. زمخشري و فخر رازي و قرطبي از مفسّران بزرگ اهل سنّت در تفسيرشان از رسول خدا(ص) نقل كرده‏اند:

«من مات علي حب آل محمد مات شهيداً، الا من مات علي حب آل محمد فتح له في قبره بابان الي الجنة، ألا و من مات علي بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة؛ هر كس با محبّت آل محمد بميرد، شهيد از دنيا رفته است .آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود، دو درب در قبر او به سوي بهشت گشوده مي‏شود. بدانيد هر كس با بغض آل محمد از دنيا برود، بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد.»رفتن به زيارت تربت و بارگاه ملكوتي شان، خواندن زيارت از راه دور كه در مفاتيح الجنان آمده، قرائت قرآن و اهداي ثواب به ارواح پاك شان، وقف موقوفات و دادن صدقه و خيرات در راه شان، بر پايي مجالس جشن و عزاء و شركت در محافل مدح و مصيبت‏شان كه براي هر يك از اين موارد ثواب‏هاي عظيم ذكر شده، هم چنين استفاده از سيره عملي و گفتاري آنان در زندگي، از مصاديق ابراز علاقه و محبّت و دوستي حضرات معصومين(ع) است.

انجام واجبات و ترك معاصي و محرمات از طرف شيعيان موجب شادي و خوشحالي آنان مي‏شود. وظيفه ما هم پيروي واقعي از آنان و زينت بودن براي امامان است.اين بهترين راه براي برقراري ارتباط با معصومين و از جمله حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها است.

با توجه به مدارك موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت،‌ دليل دفن شبانه آن حضرت وصيت آن حضرت بود كه نمى‌خواست افرادى كه بر او ستم كرده‌اند، بر جنازه‌اش نماز بخوانند
چرا حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شبانه دفن شدند؟

چرا حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شبانه دفن شدند؟ آیا فقط به این دلیل بود که نامحرمان جسد ایشان را نبینند؟

پاسخ :

دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خليفه، قبر پنهان، اسرارى است كه در درون خود پيام‌ها دارند. درست است كه فاطمه اين چنين خواست و اين گونه وصيت كرد؛ ولى چه اتفاقى افتاده است كه زهرا سلام الله عليها وصيت تاريخي‌اش را با اين در خواست‌ها به پايان مى‌برد؟! مگر نه اين است كه خشم و ناراحتي‌اش را نسبت به دشمنانش اظهار مى‌كند و در واقع چندين پرسش را در برابر نگاههاى تيز بين مورخان و آيندگان مى‌گذارد تا به پرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و چرا دختر پيامبر شبانه و پنهانى دفن شد؟ و چرا علي عليه السلام بدون اطلاع ابوبكر و عمر بر وى نماز خواند؟ و…
آيا كسى كه جانشين پيامبر بود ( آن گونه كه خود ادعا كرده‌اند) شايستگى نماز خواندن بر وى را نداشت؟
آري، فاطمه وصيت كرد كه او را شبانه دفن نموده و هيچ يك از كسانى را كه بر وى ستم كرده‌اند، خبر نكنند، و اين بهترين سند براى شيعه است تا ثابت كنند كه صديقه شهيده مظلوم از دنيا رفته و از افرادى كه بر وى ستم كرده‌اند، هرگز راضى نشده است.
روايات فراوانى در كتاب‌هاى شيعه و سنى بر اين مطلب دلالت دارد كه به اختصار چند روايت را ذكر مى‌كنيم:

دفن شبانه، در روايات اهل سنت:

محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها.
فاطمه زهرا سلام الله عليها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زمانى كه از دنيا رفت، شوهرش علي عليه السلام او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را با خبر نساخت.(1)
ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مى‌نويسد:
وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا.
فاطمه از ابوبکر ميراث پدرش را خواست، ابوبکر نپذيرفت، قسم خورد که ديگر با او (ابو بکر) سخن نگويد و وصيت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود.(2)
عبد الرزاق صنعانى مى‌نويسد:
عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فرَّ بِهَا علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء.
فاطمه دختر پيامبر شانه به خاك سپرده شد، تا ابوبكر بر وى نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.
و در ادامه نيز مى‌گويد:
عبد الرزاق عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك
از حسن بن محمد بن نيز همانند اين روايت نقل شده است؛ مگر اين كه در اين روايت قيد شده است كه خود فاطمه اين چنين وصيت كرده بود.(3)
و ابن بطال در شرح صحيح بخارى مى‌نويسد:
أجاز أكثر العلماء الدفن بالليل... ودفن علىُّ بن أبى طالب زوجته فاطمة ليلاً، فَرَّ بِهَا من أبى بكر أن يصلى عليها، كان بينهما شىء.
اكثر علما دفن جنازه را در شب اجازه داده‌اند. علي بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن كرد تا ابوبكر به او نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.(4)
ابن أبي‌الحديد به نقل از جاحظ (متوفاى 255) مى‌نويسد:
وظهرت الشكية، واشتدت الموجدة، وقد بلغ ذلك من فاطمة ( عليها السلام ) أنها أوصت أن لا يصلي عليها أبوبكر.
شكايت و ناراحتى فاطمه (از دست غاصبين) به حدى رسيد كه وصيت كرد ابوبكر بر وى نماز نخواند.(5)
و در جاى ديگر مى‌نويسد:
وأما إخفاء القبر، وكتمان الموت، وعدم الصلاة، وكل ما ذكره المرتضى فيه، فهو الذي يظهر ويقوي عندي، لأن الروايات به أكثر وأصح من غيرها، وكذلك القول في موجدتها وغضبها.
مخفى كردن مرگ فاطمه (سلام الله عليها) و محل دفن او و نماز نخواندن ابوبكر و عمر و هر آن چه كه سيد مرتضى گفته است، مورد تأييد و قبول من است؛‌ زيرا روايات بر اثبات اين موارد صحيح‌تر و بيشتر است و همچنين ناراحتى و خشم فاطمه بر شيخين نزد من از اقوال ديگر اعتبار بيشترى دارد.(6)

دفن شبانه در روايات شيعه:

هر چند كه سبب وصيت صديقه طاهره در ميان شيعيان مشخص و اجماعى است؛ اما در عين حال به يك روايت و سخن اشاره مى‌كنيم.
مرحوم شيخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مى‌نويسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ‏].
علي بن ابوحمزه از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وى را دفن كنند تا ابوبكر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.(7)
مرحوم صاحب مدارك رضوان الله تعالى عليه مى‌گويد:
إنّ سبب خفاء قبرها ( عليها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( عليها السلام ) أوصت إلى أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أن يدفنها ليلا لئلا يصلي عليها من آذاها ومنعها ميراثها من أبيها ( صلى الله عليه وآله وسلم ).
علت مخفى بودن محل دفن فاطمه سلام الله عليها آن گونه كه مخالف و موافق نقل كرده‌اند اين است كه آن حضرت به اميرمؤمنان عليه السلام سفارش كرد تا او را شبانه دفن كند تا آنان كه او را اذيت كرده‌ و از ارث پدرش محروم كرده بودند بر وى نماز نخوانند.(8)

نتيجه:
با توجه به مدارك موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت،‌ دليل دفن شبانه آن حضرت وصيت آن حضرت بود كه نمى‌خواست افرادى كه بر او ستم كرده‌اند، بر جنازه‌اش نماز بخوانند و با اين كار خشم خود را از غاصبان خلافت جاودانه ساخت.

پی نوشت:
1- البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
2- الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393هـ، 1972م.
3- الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3، ص 521، حديث شماره 6554 و حديث شماره: 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.
4- إبن بطال البكري القرطبي، أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 3، ص 325، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.
5- إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 157، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.
6- شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 170.
7- الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرايع، ج‏1، ص185، تحقيق: تقديم: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، 1385 - 1966 م .
8- الموسوي العاملي، السيد محمد بن علي (متوفاي1009هـ)، مدارك الأحكام في شرح شرائع الاسلام، ج 8، ص279، نشر و تحقيق مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة: الأولي، 1410هـ.

تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده است
تسبيحات حضرت زهرا

تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها كه عبارت از 34مرتبه الله اكبر و 33مرتبه الحمدللّه و 33مرتبه سبحان اللّه است , مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده كه فراوان خدا را ياد كنيد: «يا ايّهاالّذين آمنوا اذكرواللّه ذكراً كثيراً;(1) اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ياد كنيد خدا را, ياد فراوان».
زراره مى گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها مصداق ذكر كثير است كه در قرآن آمده : «اذكرواللّه ذكراً كثيراً».( 2)
امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر چيزى بهتر از تسبيحات حضرت زهرا بود, پيامبر آن را به فاطمه مى آموخت ».(3)
امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيح حضرت زهرا سلام الله علیها در هر روز بعد از هر نماز محبوب تر است نزد من از خواندن هزارركعت نماز مستحبى ».(4)
در تعدادى از روايات وارد شده كه تسبيحات زهرا سلام الله علیها را فوراً بعد از اتمام نماز, شروع كنيد و به بچه هايتان آن رابياموزيد.
كارهاى داخل خانه همراه با بچه دارى و آسياب كردن گندم يا جو و پختن نان , كار را بر زهرا سلام الله علیها سخت گردانيده بود. على (ع)به زهرا سلام الله علیها پيشنهاد كرد نزد رسول اللّه برويم و از او خادمى را درخواست كنيم تا كمى از بار مشكلات برداشته شود. وقتى خدمت رسول خدا(ص)رسيدند و زهرا سلام الله علیها خدمت پيامبر مشكلات را عرضه داشت , پيامبرفرمود: نمى خواهيد چيزى به شما بيآموزم كه بهتر از خادم باشد؟ هنگامى كه به رختخواب مى رويد, 34مرتبه اللّه اكبرو 33مرتبه الحمدللّه و 33مرتبه سبحان اللّه بگوييد. فاطمه سلام الله علیها عرضه داشت : راضى شدم .(5)
امام صادق علیه السلام فرمود:«هر كس هنگام خواب تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگويد, از جمله ذاكران خواهد بود».(6)

پي نوشت ها:
1.احزاب (33) آيه 41.
2.وسائل الشيعه , ج 4 باب 8از ابواب تعقيب , ص 1022.
3.همان , ص 1024.
4.همان.
5.همان , ص 1026.
6.همان

ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه اصل و اساس درخت رسالت است
ام ابیها

عرب‌ها در نامگذاري سه چيز دارند: اسم، لقب و کنيه. اسم مانند فاطمه، لقب مثل زهرا، کنيه مانند " ام ابيها" حضرت فاطمه سلام الله علیها افزون بر نام، از چندين لقب و کنيه بهره‌مند است. انتخاب کنيه‌ها ممکن است به جهت خاصي باشد و يا نباشد. اگر کنيه "ام ابيها" جهت خاصي داشته باشد، مي‌گوييم:
1 - رمز نام گذاري ممکن است جهت اظهار محبت باشد، همان گونه که متداول است پدر در اظهار محبت نسبت به دخترش مي‌گويد: مادرم، و نسبت به پسرش مي‌گويد: بابايم، يعني پيامبر جهت اظهار محبت به دخترش فرمود: تو مادر بابات هستي.
2 - شايد بدين جهت باشد که در دوره غربت اسلام، حضرت با پدرش رفتاري داشت همانند رفتار مادر به فرزند(1) و پيامبر صلی الله علیه وآله نيز بسيار به دخترش علاقه‌مند بود، همانند رفتار فرزند نسبت به مادر. پيامبر صلی الله علیه وآله دست فاطمه سلام الله علیها را مي‌بوسيد. هر گاه به سفر مي‌رفت آخرين کسي که با او خدا حافظي مي‌کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها بود و در بازگشت از سفر نخست از او ديدار مي‌کرد. حضرت زهرا سلام الله علیها مانند مادري دلسوز رسول خدا صلی الله علیه وآله را در آغوش مي‌گرفت، از او نگهداري مي‌کرد، زخم هايش را مرهم مي‌گذاشت رنج‌ها و دردهايش را کاهش مي‌داد. اين گونه ابراز عواطف دو سويه همانند ابراز عواطف مادر و فرزند است.
3 - مادر هر چيزي اصل و اساس او است. ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه اصل و اساس درخت رسالت است، چنان که در روايت آمده است: "شجره طيبه پيامبر اسلام صلی الله علیه وآله ساقه اش علي و ريشه اش فاطمه، ميوه اش فرزندان او و شاخ و برگش شيعيان حضرت مي‌باشند". اگر ريشه درخت نباشد، درخت خشک مي‌گردد و طراوت خود را از دست مي‌دهد. حضرت زهرا سلام الله علیها اگر نبود، درخت اسلام سرسبزي و نشاط خود را از دست مي‌داد.
4 - ممکن است بدان جهت باشد که چون خداوند زنان پيامبر صلی الله علیه وآله را به کنيه "ام المؤمنين" گرامي داشت، به ذهن خطور کند که آنان مهم ترين زنان روي زمين هستند، حتي از حضرت فاطمه سلام الله علیها بالاترند، از اين جهت حضرت رسول او را به "ام ابيها" خطاب کرد تا از اين وسوسه‌ها و خطورات ذهني جلوگيري کند؛ يعني اي زنان پيامبر صلی الله علیه وآله اگر شما به منزله مادران مؤمنان هستيد، حضرت فاطمه به منزله مادر پيامبر است.(2)

پي‌نوشت‌ها :
1. سيد جعفر شهيدي، زندگاني حضرت فاطمه (س) ص 40.
2. احمد رحماني همداني، فاطمه زهرا شادماني دل پيامبر (ص) ص 267 - 266.

صفحه‌ها