خانوادگي

مؤمن و کسی که قلبش به نور تقوا روشن شده، هرگز برای شادی و لذت چند دقیقه ای، نافرمانی خدا را نمی کند.
عروسی

برای آنکه عروسی شاد، اما دینی و مذهبی برگزار کنیم، چگونه عمل کنیم؟

پاسخ: خداوند در قرآن درباره مؤمنانی که از رشد ایمانی بالایی برخوردارند، می فرماید: علامت رشد ایمان آن ها این است که از کفران و فسق و گناه بدشان می آید و ایمان محبوب قلب آنان است. (۱)

آری، مؤمن و کسی که قلبش به نور تقوا روشن شده، هرگز برای شادی و لذت چند دقیقه ای، نافرمانی خدا را نمی کند.

برای اینکه مجالس خوبی در عروسی ها داشته باشیم که هم مملو از شادی و سرور باشد و هم گناه و معصیت نداشته باشد و هم خانواده و فامیل راضی باشند، نکات زیر را پیشنهاد می کنیم:

۱. باید سعی شود اهمیت این موضوع به اعضای خانواده، خصوصا والدین و خواهران و برادران عروس و داماد تفهیم شود. البته این مطلب باید با لطافت و در عین حال، قاطعانه بیان شود و تا جایی که ممکن است کسی رنجیده خاطر نگردد. برای این، ممکن است لازم باشد که ماه ها زمینه سازی شود و با آن ها صحبت شود.

۲. برای این که بتوانیم یک فرهنگ و عادت بد را تغییر دهیم، لازم است جانشین مناسبی برای آن در نظر بگیریم. شما نیز اگر نمی خواهید با گناه و معصیت مجلس عروسی را شاد کنید، باید به جای آن از برنامه های مجاز استفاده کنید. یکی از روش هایی که تجربه شده و بسیار هم موفق بود، استفاده از مداحان مذهبی و هنرمندانی است که به وسیله خواندن اشعار شادی بخش و گفتن لطیفه های مناسب مجلس را شاد می کنند. همچنین استفاده از افرادی که کارهای تردستی و دیدنی انجام می دهند و می توانند مجلس عروسی را با صفا و شاد کرد. بعضی از این افراد هنرمند وقتی در مجلسی شرکت می کنند، بدون این که گناهی در برنامه های آن ها باشد، یا کسی را مسخره کنند و امثال آن، چنان مجلس را گرم می کنند که افراد شرکت کننده یکسره می خندند. البته بهتر است با ذکر اشعاری در مدح ائمه اطهار و خصوصا امام زمان - علیهم السلام - معنویتی هم در ملجس عروسی ایجاد کنیم.

۳. بهتر است مجالس عروسی را در مناسبت های مذهبی و جشن های مذهبی مثل میلاد ائمه یا اعیاد مذهبی برگزار کنیم و در ضمن، به تناسب این شب ها اشعار خاص آن هم خوانده شود.

۴. در صورتی که توان مالی دارید، پذیرایی خوبی از میهمان ها داشته باشید؛ زیرا پذیرایی، یکی از وسایل شادی بخش است و می تواند جانشین خوبی برای ابزارهای حرام شادی باشد.

پی نوشت:

حجرات، آیه ۷

آیا احترام گذاشتن به پدر ومادر در هر صورتی واجب است؟ اصلا من در این موضوع از خدا شکایت دارم من نمیفهمم که چرا پدر ومادر حق دارن درحق بچه هر غلطی که می توانند بکنند ولی فرزند حق هیچ کاری را ندارد؟ آیا این ظلم به انسان نیست؟؟ من نمیدانم چرا خداوند پدر ومادر را بر ما مسلط ساخته است ؟ اگر پدر ومادر ظلمی بر انسان روا بدارند یا او را از حقوق مادی وروحیش سلب کنند چرا فرد نباید حتی چیزی بگوید وسر آنها داد بزند؟؟ من از خدا نارضیم من از خدا نارضیم من از خدا نارضیم اصلا چرا بدون اجازه از ما ما را آفردد مارا وارد این جهان پلید کرد چرا؟؟ چرا؟؟ پس خدا ظالم است آیا نیست؟؟؟ خدا مرا دوست ندارد، این را از ذره ذره ی عالم میفهمم چرا که برای قدرت نمایی ما را آفرید و عده ای را بدون دلیلی بر ما مسلط ساخت مثل پدر و مادر که اگر ظلم وستمی هم برماکنند به درک؟؟؟ من هیچ دلیلی پیدا نمی کنم که خدا مرا دوست داشته باشد؟؟؟؟؟؟؟و از ای حال دارم سکته می کنم نگویید اگر ما را دوست ندارد پس چرا آفریده ؟ میگویم چون می خواسته قدرت نمایی کند و لا غیر ؟؟؟؟

یکی از چیزهایی که در قرآن و روایات مورد تاکید قرار گرفته است. احترام به پدر و مادر است. خداوند احترام و نیکی به والدین را در کنار پرستش و عبادت خود ذکر کرده است و می فرماید:«وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا» (1) پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد».
امام رضا (ع) در روایتی می فرمایند: «بِر الوالدین واجِبٌ وإن كانا مُشرِكَينِ، ولا طاعَةَ لَهُما فى مَعصِيَةِ الخالِقِ» نیکی و رفتار مناسب با پدر و مادر واجب است اگر چه آن دو مشرک باشند؛ ولی اطاعت کردن از آن دو در مورد معصیت خداوند جایز نیست». (2)
بنابر این شما حق ندارید تحت هیچ شرایطی حتی اگر پدر و مادر شما، به شما بی احترامی کنند با پدر و مادر خود رفتار نامناسبی داشته باشید. بلکه در هر حالی باید احترام آنها را نگه بدارید و در حق آنها نیکی کنید.
ما نکاتی را در اینجا به اختصار برای شما بیان می کنیم؛
1. توجه داشته باشید که هر مشکلی یک راه حلّی دارد و برای باز کردن هر گره ای در زندگی باید از راه آن وارد شد با داد و فریاد و نارضایتی از خداوند نه تنها مشکلی حل نمی شود. بلکه به مشکلات شما افزوده نیز خواهد شد.
2. طبق آموزه های دینی وظیفه ما فقط احترام به پدر و مادر است. هرچند پدر و مادر کافر باشند. پس به خدا توکل کرده و و در برابر رفتار بد آنها اگر رفتار بدی دارند صبور باشید.
3. اگر می توانید، سعی کنید که با حفظ احترام آنها، نظرات خود را ابراز کنید و آنان را از رفتار نامناسبشان باز دارید و اگر والدین شما کار اشتباهی انجام می دهند، و واقعا ظلمی در حق شما روا داشته و یا شما را از حقوق مادی و روحیتان باز داشته اند، سعی کنید آنها را از آن کار باز دارید. مطمئن باشید خداوند حتما شما را یاری خواهد کرد. بنابراین توصیه مؤکد ما این است که در مرحله اول به رویه خود و احترام والدین ادامه داده و تحت هیچ شرایطی با گفتار و کردار خود ایشان را ناراحت نکنید.
4. به زحماتی که والدین شما برایتان کشیده اند، بیش تر فکر کنید. زحمات ایشان را در ذهن و درون خود بزرگ تر و نمایان تر کنید. این مسئله در آرامش روان و در انجام بهتر مسئولیت ها در مقابل والدین به شما کمک می کند و قدرت تحمل شما را در برابر رفتار نا مناسب آنها بالا می برد.
5. به این نکته توجه داشته باشید که رفتار خوب شما در رابطه با رفتار بد پدرتان از دید خداوند پنهان نیست. در روایات وارد شده همانطوری که فرزند در برابر کوتاهی و آزار و اذیت والدین ممکن است مورد عاق والدین قرار گیرد والدین نیز، در برابر کوتاهی نسبت به فرزندان خود ممکن است مورد عاق آنها قرار گیرند. پیامبر اسلام (ص) در این باره خطاب به امیر المؤمنین می فرمایند: اى على! والدين، عاقّ فرزند خود مى‏شوند، همان گونه كه فرزند، عاقّ پدر و مادر مى‏گردد. (3)
در سؤال خود به این نکته اشاره کرده اید که من نمی دانم چرا خداوند پدر ومادر را بر ما مسلط ساخته است ؟
ما از آنچه در خانواده شما اتفاق افتاده اطلاعی نداریم و نمی دانیم که والدین شما در حق شما چه کاری انجام داده اند که این قدر ناراحت هستید؛ ولی توجه داشته باشید که خداوند هیچ کس را بر دیگری مسلط نکرده است، تنها چیزی که خداوند از ما خواسته است این است که ما احترام پدر و مادر خود را داشته باشیم.
دوست عزیز! به این نکته توجه داشته باشید که در آینده روزی خود شما پدر خواهید شد بنا بر این الآن همانگونه باشید و همانگونه رفتار کنید که دوست دارید، در آینده، فرزندان شما در حق شما رفتار کنند.
در آخر نامه خودناگهان از احترام پدر و مادر به آفرینش خود و نارضایتی از خداوند روی آورده اید؛ از نامه شما به خوبی مشخص است که به خاطر همان اتفاق و برخوردی که بین شما و خانواده شما رخ داده، از شدت ناراحتی این کلمات را بر زبان جاری کرده اید، ای کاش جزئیات ماجرا را بیشتر برای ما بیان کرده بودید.
در هر حال ما در پایان به اختصار نکاتی را عرض می کنیم:
1. جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت، حکمت و... خداست، به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند .
به عبارتی هر «بود»ی ، «نمود»ی دارد؛ نمی شود فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد، همان گونه که نمی تواند روغن باشد. اما چربی نداشته باشد و رحمت باشد. اما بخشش نداشته باشد!
بنابراین از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان نتیجه صفات خداوند است.
2. این که فردی دوست نداشته باشد مخلوق و دارای حیات باشد. یعنی میل به حیات و زندگی دنیا نداشته باشد تكوينا(ونه شرعا)در اختیار خودش و کاملا مربوط به خود او ست، اما این امر واقعیت ها را تغییر نمی دهد، مثلا بنده دوست دارم که زمستان گرم باشد و تابستان سرد، یا اصلا فصل سردی نباشد، یا در برابر ویروس ها بیمار نشوم و ... اما قوانین و قواعدی در عالم برقرار است که بر اساس اصول خود عمل می کند و میل و خواسته های افراد در عملکرد آن ها تاثیری نخواهد داشت.
اصل به دنیا آمدن ما هم از همین قبیل است؛ بر اساس یک رابطه علٌی و معلولی و در نتیجه ازدواج و پیوند والدین مان خلق شده و به دنیا آمدیم، همانند ولادت همه موجودات دیگر و رخ دادن همه حوادث ریز و درشت عالم؛ این یک قانون عام در عالم است که به صورت حتمی و جبری در عالم جریان دارد و خواست ما آن را تغییر نمی دهد.
البته ممکن است گفته شود که چرا از اساس چنین ساختار و مجموعه ای ایجاد شده و ساختار علی و معلولی در آن نهادینه شده است تا در نتیجه تحقق همه علل و عوامل ما به ناچار و از روی جبر به دنیا بیاییم و در این موقعیت دشوار قرار گیریم؛ اما پاسخ این سوال همان فلسفه آفرینش خداوند و هدف مهم ایجاد همه موجودات است که بحثی جداگانه و مفصل است.
در واقع عقل در نگاهی کاملا کلان و آزاد درک می کند که اصل آفرینش عالم با این همه عظمت و شکوه از نیافریدن آن ارزشمند تر است و جایگاه خلقت فارغ از دغدغه ها و نگرانی های ما بسیار رفیع و ارزشمند است؛ در این عالم هم ساختار و قانون معین علت و معلول حقیقتی بسیار لازم و منطقی و مفید است و تحقق معلول بر اثر شکل گیری علت هم امری لازم و منطقی و حکیمانه است.
به هر حال ممکن است فردی از اساس نسبت به این خلقت و قرار گرفتن در این مجموعه آفرینش و مسیری که در برابر اوست رضایت نداشته باشد و از آن شاکی باشد، اما این امر تفاوتی در نتیجه ایجاد نمی کند و حکم عقل در مورد رفتارهای درست و نادرست او را متفاوت نمی سازد همان طور که اگر فردی از جاری شدن سیل در شهرش ناراضی است، نباید بگوید حال که این گونه شد، من هم از آن فرار نمی کنم و جان خود را نجات نمی دهم .
بنا بر این انسان مانند هر موجود دیگری در آفرینش خود نقشي ندارد ، اما در چگونگی زندگی اختیار دارد.(4)
موفق باشید.
پی نوشت‏ها:
1. اسراء (17) آیه 23.
2. محمدی ری شهری، محمد، قم، دارالحدیث ، (ویرایش دوم) ، ج13، حدیث22658.
3. صفاخواه، محمد حسین، گلچین صدوق، تهران ، فیض کاشانی ، 1376هش، ج2، ص106.
4.برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به مجموعه آثار، شهید مطهری، نشر صدرا ، 1378 ش، ج 1، ص 386.

شوهرم دوست ندارد با فاميل من رفت و آمد كند ديگه خسته شدم

خواهر محترم!کاش برای ما بیان می فرمودید که آیا شوهرتان از ابتدا چنین بود یا نه بعداً این گونه شده؟ اگر از ابتدا چنین نبود، چه اتفاقی افتاد که این تصمیم را گرفت؟آیا با همۀ بستگان شما دوست ندارد رابطه داشته باشد یا با بعضی؟ در هر صورت باید علت چنین رفتار را بیان می فرمودید تا می توانستیم بهتر کمک تان نماییم.
از آن جایی که صله رحم واجب است، از همسرتان بخواهید حداقل اجازه بدهد به بستگان تان سر زده و صلۀ رحم را به جا بیاورید.
اما برای اینکه شوهرتان را راضی نمایید تا با خویشان شما رفت و آمد کند، باید محبت خود را نسبت به او بیش تر نموده و با ملاطفت و نرمی و خوشخویی با همسرتان رفتار نمایید . با زیرکی و سیاست،کم کم او را نسبت به این امر متمایل نمایید،اگر واقعاً به همسر خود ابراز علاقه و محبت نمایید، محبت او نیز نسبت به شما بیش تر شده و به مرور زمان به خاطر شما به خواسته تان، تن خواهد داد، اما این کار نیازمند زمان است . باید در این مدت صبر و شکیبایی خود را از دست ندهید تا به مطلوب خود برسید.
البته با بخش تلفنی این مرکز با شماره (09640)تماس گرفته و مشکل خود را با کارشناسان ما در میان بگذارید تا از کمک و راهنمایی آنان بهرمند شده و به مقصود خود نائل آئید.
موفق باشید.

پرسش:  بنده از بدو خواندن نمازم تاكنون نشده است كه تمركز خوبي برروي نمازم داشته باشم اكثرا شك در تعداد ركعت دارم و همچنين فكرهاي مختلف و گاهي فكرهايي كه هيچ وقت به ذهنم خطور نميكنه در نماز به ذهنم ميرسد و خودم خيلي ناراحتم  كه اين چند دقيقه ارتباط با خدواند نيز هم درست نمي تونم اداي تلكيف كنم خواهشا" بنده را راهنمائي كنيد 

با سلام
بزرگان براي به دست آوردن حضور قلب در نماز عواملي را ذكر كرده اند كه مهم ترين آن ها عبارتند از :
1- اهميت دادن به نماز:
عارف بزرگ ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي مي گويد: حضور قلب سببش همت آدمي است، زيرا قلب تابع همت بوده و اگر همت نماز باشد، قلبت هم نزد نماز حاضر خواهد بود. هر اندازه كه همت انسان بيش تر باشد، قلبش هم بيش تر نزد نماز خواهد بود. هر اندازه كه همت انسان بيش تر باشد، غفلتش از غير نماز بيش تر خواهد بود. (1)
كسانى كه نماز را سرسرى مى گيرند و نسبت به آن بى توجه هستند و به اهميت نماز توجهى ندارند، حضور قلب نخواهند داشت. بر عكس كسانى كه به نماز اهميت مى دهند و براى آن سرمايه گذارى مى كنند و آن را ستون دين مى دانند و وقت و فرصت بيش ترى را صرف نماز مى كنند، حضور قلب بيشترى خواهند داشت.
2- شناخت و آگاهي:
هرمقدار معرفت انسان به حق تعالي بيش تر باشد، احساس او نيز بيش تر خواهد بود و در برابر پروردگار خاضع و خاشع خواهد بود و خداوند را ناظر و حاضر خواهد ديد.
3- فهم معاني نماز:
در نماز بايد مراقب كلمات بود. با تمرين بيش تر، كلمات بيش تري را با معاني آن ادا نماييد.
4- آمادگي قبل از نماز:
كسي كه مي خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد و وضو را به صورت كامل انجام دهد و قبل از نماز لحظاتي را با خدا خلوت كند. امام صادق (ع) مي فرمايد:
«هنگامي كه به قصد نماز به جانب قبله ايستادي، دنيا و آن چه در آن است و مردم و احوال آن ها را فراموش كن. قلبت را از هر شاغلي كه تو را از ياد خدا باز مي دارد، فارغ ساز و با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده كن. به ياد آور توقف خودت را در برابر خدا، در روزي كه هر انساني اعمال از پيش فرستاده اش را آشكار مي سازد ». (2)
5- رعايت مستحبات نماز:
از اسباب حضور قلب، رعايت احكام و آداب نماز است، مانند نگاه كردن به محل سجده در حال قيام، نگاه كردن بين دو پا در حال ركوع، نگاه كردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دست ها به بدن در حال قيام و غيره.
از هنگام وضو ساختن، دل را به خدا بسپار و با گفتن اذان و اقامه و توجه به معانى و مفاهيم بلند آن، جان و روح و قلب را به آن خط نورى ملكوتى اتصال بده كه از كعبه تا عرش و از آن جا تا حقيقت اسما و صفات و از آن فراتر تا «ذات احديّت» امتداد دارد.
پس از اقامه گفتن و قبل از ورود به نماز، به ابراهيم خليل تأسى كن و بگو:
«انّى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنيفاً و ما انا من المشركين»؛(3) روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان‏ها و زمين را آفريده، من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم.
سپس با حضور قلب و توجه به معانى الفاظ بگو: «انّ صلوتى و نسكى و محياى و مماتى للَّه ربّ العالمين»؛(4) بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است.
آن گاه كه در آستانه تكبير قرار گرفتى، گناهان خويش را به ياد آور و به عظمت خالق توجه نما و حقارت خويش را در نظر آور و بگو:
«يا محسن قد اتاك المسى و قد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسى انت المحسن و انا المسى بحق محمد و آل محمد صل على محمد و آل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم منّى؛
اى خداى نيكوكار! بنده گناهكارت به در خانه تو آمده است، و تو امر كرده‏اى كه نيكوكار از گناهكار بگذرد. تو نيكو كارى و من گناهكارم. به حق محمد و آل محمد، رحمتت را بر محمد آل محمد بفرست و از كارهاى زشتى كه مى‏دانى از من سر زده بگذر».
6- انتخاب مكان مخصوص و اختصاص وقت مناسب براي نماز.
7- فراغت قلب:
يكي از مهم ترين اسباب حضور قلب، فراغت قلب است.
تا بر نخيزي از سر دنيا و هر چه هست با يار خويشتن نتواني دمي نشست
حضرت امام خمينى در مورد راه هاى تحصيل حضور قلب مى گويد:
« آنچه باعث حضور قلب شود، دو امر است:
يكى فراغت وقت و قلب و ديگر فهميدن اهميت عبادت . مقصود از فراغت وقت آن است كه انسان در هر شبانه روزى براى عبادت خود وقتى را معيّن كند كه در آن وقت خود را موظف بداند فقط به عبادت بپردازد . اشتغال ديگرى را براى خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد كه عبادت يكى از امور مهمى است كه از كارهاى ديگر اهميتش بيش تر بلكه طرف نسبت با آن ها نيست [= قابل مقايسه نيست] البته اوقات آن را حفظ مى كند و براى آن وقتى موظف مى كند. . . از فراغت وقت ‌مهم تر فراغت قلب است و آن چنان است كه انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنيايى فارغ كند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتّته [=پراكنده] منصرف نمايد و دل را يكسره خالى و خالص براى توجه به عبادت و مناجات با حق تعالى نمايد و تا فراغت قلب از اين امور حاصل نشود، تفرغ براى او و عبادت او حاصل نشود». (5)
8- رفع موانع:
پرخوري، جلوگيري از ادرار، كسالت و خستگي، سر و صدا و نگاه به اطراف، مانع حضور قلب در نماز مي شود. رفع اين موانع در حضور قلب مؤثر است.
موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانه دل نايدت نور
9ـ احساس و درك عظمت و بزرگى خدا.
درك عظمت و بزرگى هر كسى بستگى به مقدار شناخت و معرفت به او دارد. هر مقدار اين شناخت بيش تر شود، ‌بزرگى و عظمت او بيش تر جلوه گر خواهد شد. اگر كسى به عظمت و بزرگى خدا پي ببرد، ‌طبعاً‌ خضوع و خشوع بيش ترى در پرستش و عبادت خواهد داشت.
ابان بن تغلب مي‌گويد: به امام صادق(ع) گفتم: على بن الحسين(ع) را ديدم وقتى كه به نماز مي ايستاد، رنگ به رنگ مى شد. فرمود: آرى او خدايى را كه در برابرش ايستاده بود، كاملاً مى شناخت. (6)
اميرالمؤمنين(ع) در وصف عارفان و خدا پرستان واقعى فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر ما دونه فى أعينهم؛(7) آنان خدا را به عظمت و بزرگي شناخته اند. بنابراين هر چه غير او است، در نظرشان كوچك جلوه مي‌كند».
10ـ جلوگيرى از هرزگى قوه خيال:
يكى از بزرگ ترين عوامل حواس پرتى در نماز، ‌هرزگى و پراكندگى قوه خيال است. اگر قبل از نماز چند دقيقه اى به وسيله ذكر خدا و مناجات و خواندن نمازهاى مستحبى و تلاوت قرآن، خود را آماده نماز كنيم، ‌ذهن از حواس پرتى و پراكندگى و از توجه به كثرت، به سوى وحدت متوجه مى شود، ‌در نتيجه در نماز فكر انسان به اين طرف و آن طرف متوجه نمي شود. كسى كه قبل از نماز با ديگرى بگو مگو و بحث داشته يا خوشحال يا ناراحت شده، اگر فوراً وارد نماز شود، نمازش تحت تأثير آن افكار خواهد بود و حضور قلب نخواهد داشت.
11ـ طول دادن و با تأنى خواندن نماز:
اگر كسى ركوع و سجود را مقدارى طولانى كند و با حال خوشي اذكار و سجود را بگويد، در حضور قلب مؤثر خواهد بود.
12ـ حالت خاصي در نماز كه بيانگر خضوع است، در خشوع كه حالت قلبى است، تأثير مى گذارد.
13 -بعضى از آداب نماز مانند سر وقت خواندن و مواظبت بر وقت نماز و به حالت كسالت داخل نماز نشدن و. . . در نماز مؤثر است.
14 -دوري از غذاهاي شبهه ناك و حرام و اموالي كه از طريق غير مشروع به دست مي آيد، در حضور قلب و ايجاد آمادگي دروني براي نماز و سخن گفتن با خدا بسيار موثر است.
15 -رعايت آدابي از قبيل مسواك زدن، ‌انگشتر به دست كردن، ‌عطر زدن و. . . كه باعث آمادگي و تميزي و پاكي انسان مي شود. اين كارها موجب بهره برداري هر چه بيش تر از بركات معنوي نماز مي شود.
16 -ترك گناه:
كسى كه به خيانت به مردم، كلاه برداري، رشوه خواري، اختلاس، ‌تهمت، غيبت و غيره فكر مى كند، براى او قلبى نمانده است تا در آن خدا جلوه كند. هر چه هست ،غير خدا است.
دل ز دل بردار اگر بايست دلبر داشتن دلبر و دل داشتن نَبْوَد طريق عاشقان
گناه لذت مناجات را از انسان مى گيرد و با گرفتن لذت شيرينى عبادت، حضور قلب هم خواهد رفت.
امام صادق(ع) مى فرمايد:«خداوند به داوود پيامبر فرمود: قرار نده بين من و خودت عالِمى را كه شيفته دنيا است، ‌چون اين شخص از راه محبت من جلوگيرى مى كند. اين ها دزدان راه بندگانى هستند كه به سوى من مى آيند. كم ترين كارى كه من با آن ها مى كنم، اين است كه شيرينى مناجاتم را از قلبشان مى گيرم». (8)
امام سجاد عليه السلام در دعاي سحر ابوحمزه ثمالي نکات بسيار ارزنده اي در اين خصوص بيان فرموده است . آن حضرت در اين دعا به خدا عرض مي‌كند:
« خدايا! چه شده مرا چه دردي مرا گرفت كه هر وقت مي‌خواهم مناجات كنم ، دعا كنم( دعاي كميل بخوانم، مناجات شعبانيّه داشته باشم ، ذكر داشته باشم، نمازي داشته باشم، زيارت عاشورائي داشته باشم،) حواسم جمع نيست؟! يا خوابم مي‌آيد، يا اگر خوابم نمي‌آيد، حالت پيلگي و چُرت است، يا اگر اين ها نيست، شادابيم ، وقتم و نيرويم درباره خاطرات تلخ ديگري صرف مي‌شود. آن لذّت مناجات را از من مي‌گيري؟ در نتيجه يا مناجات نمي‌كنم، يا مناجات بي‌محتوا يي دارم.
خدايا ! هر وقتي پنداشتم سريره و درون و نيت من پاک و صالح است و به محفل توّابين نزديكم، ابتهالي، بَليه‌اي، آفت و آسيب و گزندي مي‌رسد كه پاي مرا مي‌لغزاند و نمي‌گذارد كه من به محفل نوراني آن ها راه پيدا كنم.پروردگارا ! علتش چيست ؟ نکند که مرا از دَرِ خانه‌ات راندي؛ شايد ديدي كه من ( با گناه صغيره يا کبيره ، گناه قلبي و فکري و ذهني يا بدني خود ) حقّ تو را سبك شمردم، مرا مطرود كردي؛ يا ديدي كه چون از تو (و ذکر تو) اِعراض كردم؛ رحمت خود را از من سلب کردي يا چون ديدي كه من در مقام دروغ گويان هستم، مرا مورد بي‌مهري قرار دادي و رهايم كردي؛ يا ديدي كه نعمت‌هاي تو را شكر نمي‌كنم، مرا محروم كردي؛ يا ديدي كه در مجالس علما و انديشوران ديني حاضر نمي شوم ، ( و با آن ها رابطه و نيت خوبي ندارم ) مرا طرد كردي؛ يعني به جاي اين كه در محافل علما شركت كنم ، چيزي ياد بگيرم، در مجالس ديگران شركت مي‌كنم . يا ديدي در بين غافلين به سر بردم ، از رحمت خاصّه خود مرا نااميد كردي؛ يا چون مرا در مجلس‌هاي طنزگويان و بذله گويان و باطل گرايان كه عمري را به بطالت و بي هدفي مي‌گذرانند ، ديدي مرا مورد بي‌مهري قرار دادي؛ نمي دانم خدايا ! چرا اين جوري شدم ؟
شايد اصلاً دوست نداري صداي مرا بشنوي؛ براي اين كه اين صدا و اين حنجره در غير راه تو صرف شده است. يا از اين جهت دوست نداري چهره‌ام را در مجلس توّابين و پاکان ببيني، كه در مجلس بَطّالين و هرزه گويان و هرزه پويان مشاهده ام کرده اي. چون ديدي كه من در مجلس علما حضور ندارم، براي همين مرا از خودت دور کردي و توفيق حضور در مجلس پرهيزكاران را به من ندادي .
شايد به جرم گناه و معصيتي که کردم ، مرا مكافات كردي، يا در اثر كم حيائي و بي شرمي ام مرا مجازات كردي...»
در محتواي اين قسمت از دعاي ارزشمند سحر دقت کنيد ، ببينيد علل بي حالي ها و عدم حضور قلب ، ترك واجب، فعل حرام، فكر و انديشه و نيت نادرست ، انجام کار مكروه و رها کردن اموري که از شعائر ديني و مذهبي است و مانند آن ذکر شده است . اين ها است كه باعث مي شود انسان يا توفيق مناجات و نماز نداشته باشد ، يا اگر توفيقي پيدا كرد و مناجات و نمازي داشت، نماز بي‌حال و بدون حضورقلب انجام مي‌دهد.ماه مبارک رمضان ماه ميهماني خدا است. سفره کرامت و مغفرت و رحمتش به روي همه بندگان از پاکان تا نا پاکان،از پرهيزكاران تا گناهکاران باز است . در اين فرصت باقي مانده با آب توبه و انابه از خدا بخواهيم ما را از مواهب و غذاهايي که دوستان و اوليائش و محمد و آل محمد (ص) را بهره مند ساخته ، بهره مند سازد . ما را نيز ا دعا خير تان فراموش نکنيد .

پي نوشت ها :
1. ملكي تبريزي، اسرار الصلاة، ترجمه رجب زاده.
2. بحارالانوار، ج 84، ص 23.
3. امام خميني، چهل حديث، ص 428.
4. انعام (6)، آيه 79.
5. همان، آيه 162.
6. همان، ص 114، به نقل از بحارالانوار، ج48، ص 236.
7. همان، به نقل از نهج البلاغه، خطبة 184(فيض الاسلام).
8. اصول كافي، ‌ج 1، ص 46.

با سلام و خسته نباشید بر اساس آیات قرآنی احترام به پدر و مادر واجب است .پدرمن بعد از فوت مادرم رابطه اش را با من قطع کرد ومن و خواهرم به هیچ طریقی نتوانستیم به او نزدیک شویم وبه دروغ به همه میگفت بچه هایم مرا ترک کردند البته بعضی اوقات با تلاش به خانه اش میرفتیم با این حال به ما تهمت دزدی و دروغ میزد تا دوسال پیش که مریض شد وبه اصرارکه حاضر نبود با ما دکتر بیاید او را به دکتر بردیم و طی این دو سال شیمی درمانی میشد که خیلی از لحاظ روحی و افت تحصیلی به بچه هایم ضربه وارد شد بااین حال روی خوشی به ما نشان نداد و حرفهای زجرآوری میزد حتی ما اول سعی کردیم متوجه بیماری نشود الان بعد از دو سال که دکتر او را جواب کرد ما را نفرین میکند و میگوید شما برای من کاری نکردید و به هرکه میرسد هم خودش وهم زنش از ما بد میگوید به طوری که بعضی ما را سرزنش میکنند ، بعد از مرگ مادرم مهریه اش به علت جابه جایی محل زندگی به او داده نشده است و الان تمام دارایی خود را به نام این زنش کرده است و به ما میگوید خرج مردن من را بدهید. الان نماز خواندنش را هم کنار گذاشته است ما هیچ موقع به خاطر حق مادرم و حقوق خود با او درگیر نشده ایم فقط به او تذکر دادیم به خاطر ترس از خدا و آبرو. الان بعد از دو ماه از گفته دکتر و حرف هاو تهمت هایی که به ما میزند و مجبور هستیم بیشتر اوقات به بعضی مردم جواب بدهیم و خلاف حرف او را ثابت کنیم و به خاطر فشارهای عصبی که به ما وارد میکند دیگر نمیتوانم به خانه او بروم الان تکلیف ما چیست باید به خانه او برویم البته در این دو ماه دو بار به خانه اش رفته ایم و هرچه میخواهد به ما بگوید. آیا منظور از احترام گذاشتن این است که بیش ازاین انسان از لحاظ روحی به خود فشار بیاورد و آیا نفرین های او اثر دارد تا کجا باید پیش برویم . با تشکر التماس دعا

پرسش: بر اساس آيات قرآني احترام به پدر و مادر واجب است .پدرم من بعد از فوت مادرم رابطه اش را با من قطع کرد ومن و خواهرم به هيچ طريقي نتوانستيم به او نزديک شويم وبه دروغ به همه مي گفت بچه هايم مرا ترک کردند. البته بعضي اوقات با تلاش به خانه اش مي رفتيم .با اين حال به ما تهمت دزدي و دروغ مي زد. تا دوسال پيش که مريض شد وبه اصرارکه حاضر نبود با ما دکتر بيايد، او را به دکتر برديم و طي اين دو سال شيمي درماني مي شد که خيلي از لحاظ روحي و افت تحصيلي به بچه هايم ضربه وارد شد. بااين حال روي خوشي به ما نشان نداد و حرف هاي زجرآوري مي زد حتي ما اول سعي کرديم متوجه بيماري نشود .الان بعد از دو سال که دکتر او را جواب کرد، ما را نفرين مي کند و مي گويد شما براي من کاري نکرديد و به هرکه مي رسد ،هم خودش و هم زنش از ما بد مي گويد، به طوري که بعضي ما را سرزنش مي کنند ، بعد از مرگ مادرم مهريه اش به علت جا به جايي محل زندگي به او داده نشده است و الان تمام دارايي خود را به نام اين زنش کرده است و به ما مي گويد خرج مردن من را بدهيد. الان نماز خواندنش را هم کنار گذاشته است. ما هيچ موقع ...
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
دستور اسلام در احترام به مادر و پدر مطلق است، يعني به هر مادر و پدري بايد احترام کرد ، خواه با انسان رفتار خوبي داشته باشند و خواه بد . قرآن مجيد احسان به پدر و مادر را وظيفه مردم مي داند و مي فرمايد: پروردگارت فرمان داده كه تنها او را بپرستيد و نسبت به پدر و مادر نيكي كنيد. (1)
از روايات معصومان استفاده مي‌شود كه والدين چه مؤمن باشند و چه كافر و چه نيكوكار و چه معصيتكار بايد مورد احترام قرار گيرند و استثنا بردار نيست. امام‌رضا(ع) مي‌فرمايد: "نيكي به والدين واجب است ،گرچه مشرك باشند، ولي در معصيت خدا نبايد آنان را اطاعت كرد".(2)
قرآن مجيد تنها در يك مورد مخالفت با پدر و مادر را جايز دانسته و آن در صورتي است كه پدر و مادر فرزند را به شرك و دوري از خدا فرا خوانند و يا اطاعت آنان، معصيت و مخالفت با فرمان خدا باشد ،(3)حتي عدم اطاعت از فرمان والدين در چنين مواردي بايد با رفتار پسنديده همراه باشد.
هر چند پدر و مادر رفتار صحيحي با فرزند نداشته باشند، فرزند موظف به گراميداشت والدين و كسب رضايت آنان است و نمي تواند مقابله به مثل نمايد.
در اين موقعيت به حرف هاي او اعتنا نکن و به او سر بزن .پدر و مادري كه بد رفتاري كند، پاسخگوي اعمالش نزد خدا خواهد بود، اما رفتار بد داشتن او و بي احترامي و هر كار ديگر، ما را از انجام وظيفه معذور نمي دارد.نفرين هاي ايشان اگر برحق نباشد، گزندي بر افراد خانواده نمي رساند.
پي نوشت ها:
1. اسراء(17) آيه 23 و 24.
2.عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124.
3. لقمان(31) آيه 15.

اگر مادروپدری در شب بایکدیگر مراوده داشته باشند و بچه هم بفهمد ایا انها گناهی مرتکب شده اند و یا برای بچه مشکلی به وجود میاید؟؟؟؟؟؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
جماع در خانه اي كه فرزندي در آن باشد كه ببيند يا بشنود، مکروه است، يعني انجام ندادن آن بهتر است اما گناه نيست. براي بچه مشکلي پيش نمي آيد اما ممکن است زمينه گناه را در او فراهم کند. از اين رو بايد بيش تر مراقب بود.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها