۱۳۹۸/۱۲/۲۷ ۱۱:۲۱ شناسه مطلب: 98114
اگر بیماری کرونا برای عذاب یا امتحان ما است، کودکان چه تقصیری دارند؟ آیا این عادلانه است؟ آیا خداوند واقعاً عدالت را رعایت کرده است؟
پاسخ اجمالی:
ظهور و شیوع یک بیماری همواره به معنای عملکرد بد انسان و یا عذاب الهی نیست؛ بلکه گاهی بهمنظور امتحان انسانها و حتی کودکان است. همچنین، ممکن است شرور و بیماری، نتیجه طبیعی رفتار انسانها یا طبیعت باشد و چون جهان، یک کل بههمپیوسته است، کودکان نیز از عملکرد بد یک انسان و یا رفتار طبیعت، استثناء نمیشوند. البته خداوند در اینگونه موارد، برای بیگناهان، «اعواض»(پاداش) در دنیا و آخرت در نظر گرفته است.
پاسخ تفصیلی:
خداوند از طریق بیماری و شرور و سختیها، گاهی انسانها را عذاب یا امتحان میکند؛ ازاینرو، این سؤال پیش میآید که چرا خداوند که عادل است، مانع از تسرّی این اتفاقات ناگوار به کودکان نمیشود؛ کودکانی که پاک و بیگناهاند و آمادگی لازم برای این امتحانات سخت را نیز ندارند. در ادامه، با ارائه نکاتی به این پرسش پاسخ میدهیم:
نکته اول:
هرچند ممکن است یکی از عوامل بیماری و دشواری در زندگی، عدم اطاعت از فرامین الهی و در حقیقت مکافات اعمال بد انسان باشد ولی اینگونه نیست که هر جا بیماری وجود دارد، مصداقی از مصادیق «عذاب الهی» است! آری، برخی از این اتفاقات ناگوار، منشأ انسانی داشته و عملکرد انسانها در نوع مناسبات و اتفاقاتی که در یک منطقه و یک دوره میافتد، مؤثر است. همچنانکه قرآن کریم در این خصوص میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِى النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ؛ به سبب اعمال مردم، در برّ و بحر فساد آشکار شد تا جزاى بخشى از اعمالى را که انجام دادهاند به آنها بچشاند شاید بازگردند». (1)
امّا باید توجّه کرد که گاهی هم این اتفاقات ارتباطی به عملکرد انسان ندارد؛ چنانکه ممکن است باران و برف در منطقهای به جهت شرایط جغرافیایی که دارد بیشتر از نقاط دیگر ببارد، نظیر مناطق استوایی و یا مناطقی که در مجاورت دریاهای متعدد قرار داشته و ابرهای بارانزای بیشتری در آن منطقه فعّالاند؛ تا جایی که میتوان دورههای مختلف خشکسالی و ترسالی آینده را نیز تا حدودی با ابزار علمی و بر اساس فرمولهای کاملاً طبیعی پیشبینی کرد.
ازاینرو ممکن است شیوع برخی از بیماریها، به جهت مساعد بودن شرایط جوی در برخی مناطق، بیش از مناطق دیگر باشد. در این صورت دیگر نمیتوان ظهور و یا شیوع یک بیماری را مستقیماً مکافات عمل و عذاب الهی نسبت به بندگان دانسته و از این باب برای ما سؤال شود که چرا کودکان دچار بیماری میشوند؟
نکته دوم:
در نگرش مبتنی برجهان بینی دینی و الهی، عالم هستی مجموعهای بههمپیوسته و منسجم است که مخلوق یک موجود کاملِ مطلق بشمار میآید. ازاینرو همه موجودات عالم بر هم تأثیر داشته و از همدیگر متأثر میشوند. (2)
درنتیجه، حوزه تأثیر رخدادهای طبیعی و اعمال انسان تنها به حیطه شخصی او مربوط نشده و میتواند زمانها و مکانهای دیگر را نیز درنوردد؛ به این معنا که ممکن است رخدادی طبیعی مثل زلزله و یا ظلم ما به یک فرد یا خانواده تا مدّتها در کودکان و حتی نسلهای بعد نیز تأثیر بگذارد. (3) روشن است که هیچکدام از این موارد مربوط به «عذاب الهی» نبوده و فعل مستقیم خداوند بهحساب نمیآیند تا گفته شود کودکان تقصیری نداشتهاند و چرا خدا آنها را عذاب کرده؟!
نکته سوم:
یکی از سنتهای الهی، امتحان انسانها است که انواع مختلفی دارد و حتی شامل مرگ و زندگی نیز میشود: گاهی به فقر، گاهی ثروت، گاهی به خوشی و گاهی به ناخوشی، گاهی به پیری و گاهی نیز به جوانی امتحان میشود. (4) ازاینرو، هر ناخوشی و فقر و بیماری را نباید عذاب دانست، بلکه ممکن است زمینه امتحان آدمی و تعالی روح او باشد و از این منظر، هیچ اشکالی ندارد که کودکان نیز امتحان شوند. (5)
بهعبارتدیگر تربیت و تکامل انسان، قانون و سنت دائمی پروردگار است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته و به فعلیت رساندن آنها و درنتیجه پرورش بندگان، آنان را میآزماید؛ یعنی همانگونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره میگدازند تا آبدیده گردد، آدمی را در کوره حوادث سخت، پرورش میدهند تا مقاوم شود. امتحان انسان به سختیها وسیلهای برای تکمیل و تهذیب بیشتر نفس انسان و خالص شدن گوهر وجودی او است.
امام علی (علیهالسلام) در نامهای که به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشتهاند، میفرماید: «در ناز و نعمت زیستن و از سختیها دوری گزیدن موجب ناتوانی میگردد و زندگی در شرایط دشوار، آدمی را نیرومند و چابک میسازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا میگرداند»، در قسمتی از آن نامه آمده است: «درخت بیابانی چوبش سختتر است و درختهای سبز و خرم پوستشان نازکتر و گیاهان بیابانی شعله آتششان افروختهتر و بادوامتر است.»(6)
قرآن کریم به این انگیزه در امتحان خداوند تصریح میکند و میفرماید:
«وَ لِیبْتلی اللّهُ ما فی صُدرِوکم وَ لِیمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکم و اللّهُ علیمٌ بِذاتِ الصُّدورِ (7)؛ و تا خداوند آنچه را که در سینههای شماست بیازماید و آنچه در دلهای شماست، مصفا سازد و خداوند ازآنچه در سینهها است آگاه است».
درنتیجه امتحان الهی که نتیجه آن تکامل و رشد انسان است، اختصاصی به بزرگسالان و افراد بالغ ندارد و از جهات منافعی که دارد، کودکان نیز میتوانند در معرض آزمون الهی قرار گیرند تا رشد کرده و متکامل شوند.
نکته چهارم:
هیچکس مدعی آن نیست که اتفاقات و مناسبات عادی در این دنیا عادلانه بوده و باید به دنبال عدالت کامل در همین عالَم بود! بلکه برعکس باید توجه داشت که اساساً دنیا ظرفیتی برای چنین حدّ از عدالت را ندارد و ناگزیر باید بر این باور باشیم که در جهانی دیگر، عدل الهی به شکل کامل، ظهور و بروز خواهد یافت. اتفاقاً آنچه بهعنوان مقدمه «برهان عدالت» برای اثبات زندگی پس از مرگ ارائهشده است، همین مطلب است.
در همین راستا، به رنجدیدگان وعده دادهشده که در سرای دیگر، بهواسطه رنجی که تقصیری در آن نداشتهاند، از اجر و پاداش برخوردار گردند.
امام صادق (علیهالسلام) درباره پاداش برخی مصائب در زندگی انسان که از مصادیق آن بیماری است، میفرماید: «لَوْ یعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیضِ؛ چنانچه مؤمن میدانست که در مصیبتهایش چه مقدار پاداش دارد، هرآینه آرزو میکرد که «اجزاى بدنش» با قیچى چیده و قطعهقطعه شود.»(8)
نتیجه:
کوتاهسخن اینکه ظهور و شیوع یک بیماری همواره به معنای عملکرد بدانسان و یا عذاب الهی نیست تا گفته شود چرا کودکان عذاب میشوند بلکه بخشی از بلایا ناشی از مداخله انسان و یا عملکرد طبیعی اشیاء است و برخی نیز بهمنظور امتحان و تعالی. درمجموع، اگر به کودک شرّی وارد شد که تقصیری در آن نداشت، قطعاً خداوند آن را برایش در دنیا یا آخرت جبران مینماید.
پینوشتها:
- روم، آیه 41.
- جوادی آملی، عبدالله، اسلام و محیطزیست، نشر اسراء، چاپ اول، 1386، ص 185.
- نساء، آیه 9.
- فجر، آیه 15-17.
- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، نشر اسراء، ج 8، ص 485.
- سید رضی، نهجالبلاغه، انتشارات مشهور، 1379، نامه 45.
- آلعمران، آیه 154.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ج 2، ص 255.