همراهی

آیا دعا برای محشور شدن با ائمه (ع) اصولاً دعای درستی است یا خیر؟
در ادعيه فراواني اين درخواست واردشده كه: و احشرنا مع أئمتنا خدايا! ما را با ائمه محشور بگردان. يكي از دعاها و آرزوهاي مؤمن محشور شدن با ائمه مي‏ باشد ...

سلام
آیا دعا برای محشور شدن با ائمه (ع) اصولاً دعای درستی است یا خیر؟ ازآنجاکه فاصله ما با این بزرگواران بسیار می‌باشد شاید بهتر باشد چنین جسارتی نکنیم و از خدا چیزِ دیگری بخواهیم.

پاسخ:
در ادعيه فراواني اين درخواست واردشده كه: و احشرنا مع أئمتنا خدايا! ما را با ائمه محشور بگردان. (1)
يكي از دعاها و آرزوهاي مؤمن محشور شدن با ائمه مي‏باشد. در دنيا وزندگی دنيوي آرزوي اين راداریم كه حيات مان رنگ و بوي حيات ائمه اطهار را داشته باشد. در مسير امامان قدم برداريم. در زيارت عاشورا همين نكته را يادآوري مي‏كنيم:
"اللهم اجْعل محياي محيا محمدٍ و آل محمد و مماتي ممات محمدٍ و آل محمد؛
خدايا! زندگي مرا مثل زندگي محمد و آل محمد قرار ده. فوت من را مانند فوت محمد و آل محمد قرار بده."
حال هر يك از شيعيان در بهشت، به فراخور مقام و مرتبه‏اي كه كسب كرده‏اند، در درجه‏اي جاي دارند، اما چون پيامبر و ائمه يقيناً بهشتي هستند و در اعلا عليين بهشت و بالاترين مراتب آن جاي دارند، دعا مي‏كنيم كه خدايا! چون تابع و پيرو مكتب نوراني اهل‌بیت هستيم، ما را با آن بزرگواران محشور گردان، يعني در قيامت با آن بزرگواران و زير سايه آنان باشيم و در بهشت با آن‌ها باشيم، همراهي با ائمه داراي درجاتي است كه بستگي به اعمال صالح و ثواب‏هاي بندگان دارد. هر چه اين فضائل بیش‌تر باشد، هم‌نشینی بیش‌تر خواهد بود.
اصل معيت مي‏تواند ابدي و هميشگي باشد و مي‏تواند موقت باشد. بستگي به آن دارد كه آيا انسان در دنيا هميشه با آن‌ها بوده و يا ساعاتي از زندگي خود را با امام بوده است. نيز بستگي به آن دارد كه انسان فضايلي را كه امام داشتند، در حد و اندازه خود، آن‌ها را در وجود خود فراهم آورده يا بعضي را در خود ايجاد كرده است.
قرآن مجید و ائمه معصومين عوامل مختلفي را براي هم‌نشینی با خود ذكر كرده‏اند، ازجمله قرآن مجید می‌فرماید: وَ مَن یُطِع اللَّهَ وَ الرَّسولَ فَأُولَئك مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَ الصدِّیقِینَ وَ الشهَدَاءِ وَ الصلِحِینَ وَ حَسنَ أُولَئك رَفِیقاً؛
كسى كه خدا و پیامبر را اطاعت كند، (در روز رستاخیز) همنشین كسانى خواهد بود كه خدا نعمت خود را بر آن‌ها تمام كرده، از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان و آن‌ها رفیق‌های خوبى هستند.
در مورد شان نزول این آیه گفته‌شده: یكى از صحابه پیامبر به نام ثوبان كه نسبت به حضرت محبت و علاقه شدیدى داشت، روزى باحال پریشان خدمتش رسید، پیامبر از سبب ناراحتى او سؤال نمود، عرض كرد: زمانى كه دور مى‏شوم و شمارا نمى‏بینم ناراحت مى‏شوم، امروز در این فكر فرورفته بودم كه فرداى قیامت اگر من اهل بهشت باشم، مسلماً در مقام و جایگاه شما نخواهم بود، بنابراین شمارا هرگز نخواهم دید. اگر اهل بهشت نباشم كه تكلیفم روشن است؛ بنابراین درهرحال از درك حضور شما محروم خواهم شد، بااین‌حال چرا افسرده نباشم؟!
آیه‏هاى فوق نازل شد و به این‌گونه اشخاص بشارت داد كه افراد مطیع پروردگار در بهشت نیز هم‌نشین پیامبران و برگزیدگان خدا خواهند بود، سپس پیامبر فرمود: به خدا سوگند، ایمان مسلمانى كامل نمى‏شود مگر اینكه مرا از خود و پدر و مادر و همه بستگان بیش‌تر دوست بدارد و در برابر گفتار من تسلیم باشد. (2)
پی‌نوشت‌ها:
1. بحارالانوار، ج 95، ص 298.
2. تفسیر نمونه، ج 3، ص 460.

رجواب این سوال ابتدا باید بعنوان مقدمه گفت که همین زنان وفرزندان بالاخص امام سجاد(ع) وحضرت زینب(س) بودند که بااقدامات بجا ومنطقی خود بعد واقعه عاشورا ...

سوال: 

چرا امام حسین(ع) فرزندان و زنان را بهمراه خود بردند ؟

درجواب این سوال ابتدا باید بعنوان مقدمه گفت که همین زنان وفرزندان بالاخص امام سجاد(ع) وحضرت زینب(س) بودند که بااقدامات بجا ومنطقی خود بعد واقعه عاشورا از قبیل سخنرانی وعزاداری  در مناطق مختلف و بالخصوص در شهر شام باعث برملا شدن  جنایات وخباثتهای یزیدیان در جهان اسلام شدند ودلیل واضح بر این مطلب را می توان در عکس العمل یزید برای اینکه مقصر این واقعه تلخ را ابن زیاد جلوه دهد در حالی که قبل از آن  او به این امر افتخار میکرد وکشته های کربلا را در مقابل کشتگان قریش در بدر می دانست واین را مایه عزت خود وحکومتش میدانست .[1]

در ادامه دلایلی که برای این امر می توان بیان کرد به این شرح است :

1. اولین مطلبی که می توان (بر مبنای احادیث وارده درباره واقعه کربلا آمده است)بیان کرد این است که حضرت ماموریتی الهی داشته و در این ماموریت همراهی اهل بیت ایشان نیز ضروری بوده است شاهد بر این مطلب سخنی است که از خود امام حسین (ع)در جواب برادرش محمد حنفیه نقل شده است که ایشان فرمودند :_ان الله قد شاء ان یراهن سبایا- خداوند خواسته است که آنان (اهل بیت ) به اسارت برده شوند. _[2]

2. درواقعه عاشورا  مردان وزنان هر کدام مسولیتی داشتند نقش مردان جانبازی وشهادت است ونقش زنان ،کودکان وباقی ماندگان قیام کربلا نقش پیام رسانی است .

این پیام رسانی آثار مهمی داشت ازجمله می توان بیان کرد:

- خنثی سازی تبلیغات سوء امویان که سعی در خارجی وشورشی نشان دادن امام ویاران ایشان داشتند واینکه ایشان بر علیه خلیفه پیامبر خروج کردند با بیان اینکه ایشان اهل بیت پیامبر هستند وحکومت وخلافت شایسته ایشان است ونمونه آن جواب امام سجاد به مرد شامی- وی حضرت را مورد توبیخ و شماتت قرار دادوایشان را شورشی خطاب کرد - است که به وی فهماندند که اهل بیت پیامبر ایشان هستند که اینک همچون اسیران رومی گرفتارند واو از کردار خود شرمنده شد.[3]

- اثر دیگر این پیام رسانی داشت  بیان اهداف وعلت قیام امام حسین (ع)وبیان اسلام راستین و بیان ویژگی های اهل بیت نبوت برای جامعه مسموم آنزمان است که بمدت 20سال تحت سیطره تبلیغات شوم بنی امیه بودند ( بالاخص شام که بمدت 42سال بطور کامل تحت نفوذ آنها بود ومناقب اهل بیت ومعارف اصیل اسلام به ایشان نرسیده بود و اسلام اموی را همان اسلام محمدی میدانستند) ونمونه این روشنگری را می توان درخطبه های امام سجاد وحضرت زینب(علیهم السلام) دید که باعث رغبت مجدد مردم به اهل بیت پیامبرونفرت ایشان از بنی امیه شد .واین امر باعث پشیمانی بنی امیه از اقدام خویش وسر افکندگی ایشان شد.[4]   

3. دلیل دیگری که می توان بیان کرد اگر امام زنان وفرزندان خود را بهمراه نمی برد حکومت میتوانست از ایشان به عنوان گروگان و اهرم فشار استفاده کند و در نتیجه قیام امام را تحت تاثیر قرار داده وامام را مجبور به درگیری با والی مدینه کنند بگونه ای که  قیام امام را برعلیه حکومت امویان در حد درگیری با یک والی  در حکومت  نشان دهند ودر نتیجه حتی با شهادت حضرت واسارت اهل بیت ایشان قیام ایشان ظهور وبروزی در جامعه اسلامی نداشته وبلکه سبب قدرت بیشتر امویان هم شود چرا که با مقصر نشان دادن والی مدینه ومجازات او  هم امام رااز سر راه خویش برداشته واز سوی دیگر برارج و قرب خود در جامعه بیفزایند.

لازم بذکر است حکومت ابتداسعی داشت حذف امام بدون درگیری وبا کمترین برخورد صورت گیرد وشاهد بر این ماجرا اقدامات حکومت برای قتل  حضرت در مدینه ومکه است . [5]

گروه تاریخ مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی

[1] ترجمه طبری ج7 ص31-29(نور السیره)

[2] لهوف،94ص-بحارالانوارج44،ص364.

[3] همان،ص239-238

[4] ترجمه طبری ج7 ص31-29(نور السیره)

[5] والی مدینه دستور داشت که اگر امام بیعت نکرد اورا به قتل برساند ،-اخبار الطوال، ص227

والی مکه وحکومت اموی نیز اقداماتی را برای حذف فیزیکی امام شروع کرده بودند-همان ،ص244

سلام، همسرم در حین انجام مأموریت کشته شد، آیا واقعا شهید است یا تنها القاب اداری است؟ آیا ما دوباره می توانیم در دنیای دیگر باهم زندگی کنیم؟

پاسخ:
قبل از هر چيز از دست دادن همسر عزيزتان را به شما تسليت عرض مي نماييم و براي ايشان طلب اجر و براي شما و خانواده تان طلب صبر از خداوند متعال مي نماييم.
هر چند در برخي موارد بين تعابير و اصطلاحات رايج در جامعه يا قوانين اداري و حكومتي با تعاريف ديني تمايزاتي وجود دارد، اما به طور كلي بر اساس تعاريف ديني مرگى شهادت است كه انسان با توجه به خطراتى احتمالى يا يقينى فقط به خاطر هدف مقدس و انسانى يا به تعبير قرآن «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» از آن استقبال كند. و شهادت دو ركن دارد: يكى اينكه در راه خدا باشد، دوم آنكه هدف مقدس باشد.(1)
بنابراين هر كس اين دو ملاك را در كشته شدنش داشته باشد شهيد محسوب خواهد شد. اما همه شهدا به لحاظ فقهي و حكم اخروي يكسان نيستند در اين رابطه گفت شهيد بر سه قسم است:
1- شهيد دنيا و آخرت و آن شهيدى است كه در راه خدا و در ميدان جنگ كشته شود.
2- شهيد در آخرت. و آن كسى است كه در ميدان زخمى شده ولى بعد از مدتى فوت شود چنين كسى ثواب شهيد را دارد؛ مانند آدم غرق شده،(2) و يا كسى كه در غربت بميرد. و چنانچه در روايات دارد«من مات غريبا كمن مات شهيدا»" (3) هر كس غريب بميرد مثل كسي است شهيد از دنيا رفته است" اينها در حكم شهيدند، يعنى در آخرت ثواب‏ شهيد را دارند.
3- منافقى كه در لشكر اسلام كشته شود احكام شهيد را دارد مانند (ساقط بودن غسل و كفن) اما اجر شهيد را ندارد(نه در دنيا و نه در آخرت). (4)
بنابراين آنچه كه در شهادت ملاك است كشته شدن در راه خدا با هدفي مقدس در مقابل دشمنان اسلام و دين خدا مي باشد و اين مساله در هر جا اتفاق بيفتد شخص شهيد خواهد بود و مجوز يا نامه بنياد شهيد يا هر ارگان ديگري در اين مساله دخالتي ندارد. بله براي نظم دادن به اين مساله و حمايت از خانواده افرادي كه به شهادت رسيده اند حكومت اسلامي ممكن است بنيادهائي تشكيل دهد و آنها هم قوانيني براي اثبات شهادت در نزد خودشان وضع كنند ولي اين به هيچ عنوان ملاك شهادت نيست.
در مورد زندگي مجدد شما با هم نيز بايد گفت:
بر اساس روايات اين امر ممكن و محتمل است. اما شروطي دارد و آن اينكه اولا هر دو اهل بهشت باشيد و به علاوه در آن عالم هر دو تمايل به همسري مجدد با هم را داشته باشيد.
از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد: آيا زن و شوهر مؤمن كه وارد بهشت مي شوند، با هم ازدواج مي كنند؟ حضرت فرمود: خداوند عادل است. اگر مرد از زنش افضل باشد، اختيار با مرد است كه زنش را بپذيرد يا نه. اگر پذيرفت، يكي از زنانش مي‌شود. اگر زن از شوهرش افضل باشد، اختيار با اوست. اگر همسرش پذيرفت، همان شوهرش مي شود.(5)

پي نوشت ها:
1. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، نشر صدرا، تهران 1374 ش، ج 24، ص 449.
2. علي مشكيني، تحرير المواعظ العدديه، قم ، نشر الهادي ، 1424هـ.ق، ص 463.
3. حسن ديلمي، ارشاد القلوب الي الصواب، قم، انتشارات شريف رضي، 1412هـ.ق، ج 1، ص 190.
4. عباس مخبر دزفولي، ارمغان شهيد، قم، جامعه مدرسين، 1375 هـ.ق، ص 8.
5. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق، ج 8، ص 105.
موفق باشید.