۱۳۹۰/۰۲/۱۵ ۰۰:۳۴ شناسه مطلب: 31662
سلام می خواستم بپرسم استمناء کردن مشکل شرعی دارد یا نه ؟ برای بدن ضرر دارد یا نه ؟ با تشکر .
خودارضایی و استمنا در هر صورت حرام و از گناهان بزرگ است . آسیب های متعددی بر جسم و روان انسان بر جای می گذارد. گاهی به صورت عادت در می آید که ترک آن را بسیار دشوار می کند . آثار و مضرات جسمی و روانی آن بسیار می شود. بنا بر این برای تزکیه نفس سودمند نیست . انسان را از تزکیه باطن و درون از گناه باز می دارد.ازدواج بهترین راه جلوگیری از شهوت است، اگر چه غریزه جنسی به طور طبیعی انسان را به سوی شهوت می کشاند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
استمنا مثل زنا است، یعنی گناه زنا را دارد. (1)
ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند :
خداوند روز قیامت با سه کس سخن نمی گوید و نظر رحمت به آن ها نمی کند ؛ گناه شان را نمی بخشد و عذاب دردناک برای آن ها می باشد. از جمله کسی که در دنیا استمنا کرده باشد. (2)
در ارتباط های بعدی نام مرجع خود را ذکر کنید.
پی نوشت ها:
1.وسایل الشیعه، ج 14، باب 30 از ابواب النکاح المحرّم و ما یناسبه ، روایت 2.
2.همان، باب 28, روایت 7.
پرسش: آيا استمناء برای بدن ضرر دارد یا نه ؟ با تشکر
پاسخ:
استمنا آثار زيانباري بر جسم و روح و روان وارد مي سازد .
الف. آسيبهاى جسمانى
1. ضعف و تحليلِ قواىِ جسمانى:
كاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبرانناپذير خودارضايى است. احساس خستگى عارضه طبيعى انزال است. اگر خودارضايى در شبانه روز به دفعات تكرار شود، احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتيجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبيت شده و يك طبيعت ثانوى براى او ايجاد مىكند. كاهش و تخليه مكرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پيرى زودرس مىانجامد.
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى، ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تيرگى چهره، از نشانهها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همين جا ختم نمىشود ، بلكه كل بدن را ساقط مىكند. شخصى كه مبتلا به اين عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شديد در خود احساس كرده، كمر درد او را آزار مي دهد تا اين كه به فلج عمومى بدن مبتلا مي شود.
2. ضعف بينايى:
خود ارضایى به تدريج در نور چشم و قدرت بينايى اثر مىگذارد و آن را كاهش مىدهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضايى دارد و اين به حدى است كه گاه به نابينايى منجر مىشود.
3. آسيبپذيرى در برابر بيمارىها:
تحليل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذيرش ساير بيمارىها را فراهم مىآورد. جسمى كه با خود ارضايى ضعيف شده است ،نمىتواند در مقابل ميكروب ها و ويروس ها از خود دفاع كند.
4. آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانىهاى جنسى و توليد مثل:
خودارضايى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مىگذارد. دكتر «هوچنين سون» معتقد است كه عموم ناراحتىهاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضايى است. بعضى از اين اثرات عبارت اند از: تورم غدد وذى، تورم كانال نطفه، تورم قسمت پايينى و عقب كانال ادرار، شل شدن عضلات تناسلى، خروج بى اختيار منى با كوچك ترين حادثه، ارضاى ناكامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج، ناتوانى و تأخير توليد مثل به خاطر ضعف مكرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام، بيماري هاى مقاربتى، عقيم شدن.
5. آسيب مراكز عصبى و غدد در مغز:
در اثر خودارضايى و تحريك زياد، هيپوتالاموس آسيب مىبيند. مغز و مراكز حساس ديگر مكرراً دچار كاهش نسبى جريان خون مىشوند و از اين طريق آسيبهاى جبرانناپذير و بر آن ها وارد مىشود. تخليههاى مكرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مىشود. خودارضايىهاى مكرر، مركز عصبى را دچار حساسيت و ضعف و خستگى و اختلال مىسازد. به گفته يكى از دانشمندان، خود ارضايى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آن ها مىشود.
به طور كلى اختلال قواى بينايى، شنوايى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز كردن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
6. كم خونى؛
7. كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛
8. كم خوابى و اختلال در خواب؛
9. تنگى نفس؛
10. سر درد و سرگيجه؛
11. پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات.
12. همگى از آسيبهاى جسمى خودارضايى هستند.
ب. آسيبهاى روحى - روانى:
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى:
يكى از پى آمدهاى خودارضايى، ضعف و تحليل قواى جسمانى است . اين به نوبه خود ناشى از اختلال در عملكرد سيستم مغز و اعصاب است. اختلال در اين سيستم موجب مىشود كه بخش حافظه كارايى لازم را نداشته باشد. علاوه بر اين، شخصِ مبتلا به خودارضايى به خاطر تمركز در اين عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمركز فكرى است كه اين خود عامل ديگرى براى كاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقويت حافظه آن است كه فرد به كارهاى علمى و فكرى مشغول باشد ،در حالى كه شخص خودارضا از كارهاى علمى و فكرى باز مىماند . اين خود عامل ديگرى براى ضعف حافظه چنين اشخاصى است.
2. اضطراب:
دلهره و دلواپسى از ويژگىهايى است كه دائماً فرد خودارضا را رها نمىكند. او مرتب با خود درگير است و نمىتواند با خود كنار آيد. افكار آشفته، وسواس فكرى، بى ثباتى، درهم ريختگى فكرى دامن گير اوست: «نكند كسى بفهمد»، «كى و چگونه اين كار را تكرار كنم»، «كى مىشود نجات پيدا كنم» و... لحظهاى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقير خود به علت ارتكاب گناه، شخصيت او را در هم مىكوبد. گاهى تأخير در ترك و اين كه بعد از ترك چه مىشود، امان او را مىگيرد.
3. افسردگى:
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشهگيرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانههاى بارز و حتمى افسردگى است.
4. پرخاشگرى و بداخلاقى:
شخصِ خودارضا نسبت به كوچكترين محرك محيطى حساس است، حوصله گفت و گو با ديگران را ندارد، زود رنج است و سريعاً از كوره در مىرود، به نور زياد، صدا، رفت و آمد و... حساسيت فوقالعاده دارد.
5. يأس از زندگى:
6. از بين رفتن خلاقيتها، توانايىها و سركوب شدن استعدادها.
7. عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليتهاى فكرى.
8. هوس باز و بىبند و بار شدن و اعتياد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، كم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بين رفتن صفاى دل و بى علاقهگى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسيبهاى اجتماعى:
خودارضايى يك حس گريز از اجتماع پديد مىآورد كه در اثر افراط و تكرار در او ريشهدارتر خواهد شد. فرد در گوشهاى خود را منزوى و به افكار دور و دراز مىپردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مىگردد و حيات جمعى را دچار مخاطره مىسازد. فردِ خودارضا به غير از ميل به انزواجويى در عرصه اجتماعى نيز با مردم جوششى ندارد . از زندگى جمع احساس لذت نمىكند. اين جاست كه نه تنها شخصيت اجتماعى و انسانى چنين افرادى تدريجاً متزلزل شده بلكه جامعه نيز از وجود نيرو جوان و پرانرژى محروم گرديده است . در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مىشود.
اين دسته از آسيبها عبارت اند از:
1. بى آبرويى؛
2. مشكلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشكل دوست يابى؛
4. مشكلاتى در ازدواج از قبيل: عدم پذيرش در خواستگارى، بى ميلى به ازدواج و تأخير در آن، بى ميلى به همسر، ناتوانى در مقاربت صحيح و ارضاى جنسى خود و همسر، ناسازگارى خانوادگى، سرد بودن كانون خانواده، ناتوانى در برابر مشكلات و سختىها پس از ازدواج، طلاق و متزلزل شدن كانون خانواده.
5. افت تحصيلى،
6. بزهكارى،
7. عدم علاقه نسبت به فداكارى و خدمتگزارى به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستىها و مهر و محبتها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بريدن از آنان،
9. از بين رفتن عزت، پاكدامنى، شرف و حيا،
10. انحطاط و انحراف فكرى و عملى خود و به انحراف كشيدن ديگران،
11. ايجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نواميس ديگران،
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به كودكان،
13. ترويج و اشاعه فحشا و منكرات،
14. شيوع بيمارىهاى مقاربتى در جامعه،
15. حسادت و بدبينى.
د) آسيبهاى معنوى و اخروى:
همه آسيبهاى سه گانه كه سخن از آن ها به ميان رفت، قابل اصلاح و جبران است. اما آسيب معنوى به اين راحتى قابل جبران نيست. چون
اولاً: آسيب به قلب و دل است كه هيچ کدام از ابعاد وجود آدمى به ارزش، كارايى، حساسيت و لطافت قلب و دل او نيست. به تعبير قرآن و روايات اسلامى، گناه به انسان سرازير مىشود و آن را فاسد و از كار مىاندازد.
دوّم: اين آسيب فقط دنيوى نيست.