درمان جنسی
۱۳۹۰/۰۴/۱۵ ۰۹:۲۰ شناسه مطلب: 37826
۱۳۹۰/۰۴/۱۴ ۱۶:۳۹ شناسه مطلب: 37755
۱۳۹۰/۰۴/۰۲ ۱۱:۵۵ شناسه مطلب: 36607
۱۳۹۰/۰۳/۱۶ ۲۰:۰۳ شناسه مطلب: 35025
سلام دختری رو میشناسم که از لحاظ تحصیلات و زیبایی وشخصیت عالیه اما فقط بخاطر اثر جراحی قلب باز که سیزده سال پیش داشته از ازدواج دوری میکنه و اعتقادش اینه که نمیخوام به کسی ظلم کنم و هر پسری حق داره زنی با بدن زیبا داشته باشه و پسری که دوست داشت و برای ازدواج انتخاب کرده بود بخاطر همین اعتقادش رها کرد و میگه اگرهم ازدواج میکردم بعد از یک مدت خودش سرد میشد و از نقص بدنم چندشش میشد از طرفی میدونیم دختر عاقلی هست و زندگی موفقی خواهد داشت چه جوری میتونیم این اثر جراحی رو براش ساده جلوه بدیم که بپذیره که با خواستگاراش حداقل صحبت کنه اون از علاقه مند شدن میترسه ودیگه حتی در حد آشنایی اولیه پیش نمیاد در ضمن به پزشکها ی پاستیک مراجعه کرده ولی بعلت قدیمی بودن محل جراحی چندان قابل ترمیم نبوده میگه شاید اگه با مردی خیلی بزرگتر از خودم ازدواج کنم اون منو با این عیب بپذیره اما پسرهای جوون نمیپذیرن،میگیم اگه واقعا دوستت داشته باشه قبول میکنه میگه این حرفهای رومانتیک برا فیلماست واقعیت اینه که مردها لذت جو و با دیدن هم ارضاء میشن و نقص زن براشون سردی جنسی ایجاد میکنه و بعد یک مدت اگه طرف خیلی با فرهنگ باشه و به رخم نکشه حتما تو رو حیش اثر میذاره و حسرت زنی رو خواهد خورد که بدن بی عیبی داره و من نمیخوام کسی رواز این حس بحقش محروم کنم ولی ما شاهدیم که داره از بین میره و از اون جایی که برادر و پدر نداره واقعا در ادامه زندگی نیاز به حمایت یه مرد داره آیا تفکرش که میگه با مرد مثلا بیست سال بزرگتر ازدواج کنم بهتره درسته وآیا اگه با همسنش ازدواج کنه ممکنه بعد یه مدت سرکوفت بشنوه مشکلش اینه که روحیه مردها رو نمیشناسه واعتقادش اینه که اونا با چشم قضاوت میکنن البته زیبایی صورت داره و خیلی هم جذابه چکار کنیم خواستگارهاشو از دست نده و بر این ترسش که شاید یارو بعد از شنیدن نعیبش بذاره بره یا با تصور قبول عیبش بعدها در زندگی این عیب کیفیت ارتباطش اثر بذاره غلبه کنه
اين ترس و پيش بيني منفي تا حدي طبيعي است؛ ولي ايشان در اين مسير راه افراط پيموده است. اساسا بسياري از زوجين خوشبخت رضايت صد درصدي از چهره و هيكل همسرشان ندارند؛ ولي عواطف و علاقمندي هاي بين ان دو باعث می گردد كه هيچ گاه به اين عيوب ظاهري (که همه انسان ها به نحوی به آن دچارند) فكر نكنند.
اگر اين خانم از عيبي به مراتب بزرگتر مثلا قطع پا رنج مي برد، ولي اعتماد به نفسش را در حد بالايي به شوهرش نشان مي داد، قطعا شوهر وي بي اعتنا يا كم اعتنا به عيب اشكار همسرش به رضامندي زناشويي و جنسي دست می يابد.
بر عكس اگر اين خانم به واسطه عيوب بسيار خفيف تر مانند رنگ چشمش يا ابروي كم پشتش از اعتماد به نفسش مي كاست، قطعا شوهرش متمركز بر عيوب او مي شد و ديگر نمي توانست از بودن با او لذت ببرد. ميزان رضامندي جنسي مردان بيش از ظاهر و هيكل به نحوه تعامل زنان و ميزان جا كردن در دل شوهرانشان بستگي دارد.
زني كه بتواند نيازهاي عاطفي رواني شوهرش را ارضا كند، قطعا در ارضای نيازهاي جنسي شوهرش مشكلي نخواهد داشت. برعكس اين قضيه را ما به وفور در زوجين خواهان طلاق در دادگاه ها مي بينيم.
نكته ديگر اين كه:
اين خانم يا هر خانم ديگر بايد بپذيرد كه شيوه صحيح برخورد با مشكلات به هيچ وجه اجتناب از ان ها نيست و بايد با ارتقای عزت نفس و اعتماد به نفس خود به جنگ مشكلات ريز و درشت زندگي برود.
به اين گونه دختران توصيه مي شود خود را به هيچ وجه از پيش باخته فرض نكنند و با توكل و توسل در كنار ارتقا سطح خود ارزشمندي به خواستگاران در هر رده سني (نه لزوماً خیلی بزرگتر ار خود) اجازه خواستگاري دهند.
بهترين و بي اسيب ترين صورت اين است كه این خانم در جلسه اول و دوم معارفه رسمي از اثر جراحي قلبش چيزي نگويد و پس از ايجاد علقه اوليه در خواستگار مورد نظرش به صورت سر بسته به رازگشايي از مساله اش در جلسه سوم يا چهارم اقدام نمايد.
به عبارت واضح تر در جلسه اول و دوم با اعتماد به نفس كامل و بي اعتنا به عيبش به رايزني با خواستگارش بپردازد و نهايتا در جلسه سوم يا چهارم به صورت خيلي معمولي و غير حساسيت بر انگيز از قضيه جراحي اش پرده بردارد.
در اين صورت سه فرض امكان وقوع دارد:
فرض اول اين است كه خواستگار وی ايشان را پس مي زند كه در اين صورت اين خانم بايد بدون هيچ گونه سرشكستگي به اختيار و انتخاب خواستگارش احترام بگذارد و خود را آماده خواستگار بعدي نمايد. در اين فرض بي شك ايشان به وظيفه الهي اش مبني بر تلاش براي ازدواج مشروع عمل كرده است و عمل به وظيفه جاي هيچ گونه گلايه و يا دلخوري را باقی نمي گذارد.
فرض دوم اين است كه ايشان قبول مي كند؛ ولي اين احتمال وجود دارد كه در ادامه از انتخابش دل سرد گردد كه اين فرض تا حد زيادي بدبينانه است و همان طور كه در پيش گذشت هيچ گاه مردي كه از نظر عاطفي تامين مي گردد، به خاطر عيب بسيار پيش پا افتاده همسرش او را ترك نخواهد كرد يا به دنبال زن ديگر نخواهد رفت.
اگر اين خانم بتواند به صورت متعادل (و نه افراطي يا تفريطي ) به ارضای نيازهاي غير جنسي او بپردازد، قطعا از جانب ارضای نياز هاي جنسي شوهرش مشكلي نخواهد داشت.
فرض سوم اين است كه اين پسر مثل میليون ها پسر ديگر با اين عيب بسيار ساده كنار خواهد آمد و روز به روز علاقه اش به همسرش زياد خواهد شد.
به عنوان يك كارشناس ارشد روان شناسي مي گويم كه فرض سوم محتمل ترين و معقول ترين فرض مي باشد.
اگر اين خانم نيك در دختران و زنان ديگر بنگرد متوجه خواهد شد كه بسياري از دختران با عيوبي به مراتب بالاتر به صرف از دست ندادن اعتماد به نفس و عزت نفس از عهده اين مشكلاتشان بر امده اند. كم نيستند دخترانی كه با عيوبي مانند نداشتن پرده آن هم به دلايل وحشتناكی مانند زنا و ... با اعتماد به نفس كامل به حفظ و جذب خواستگاران خود اقدام نموده اند و ...
نكته اخر اين كه:
بر اساس معتقدات اسلامي اين خانم مثل هر خانم ديگري داراي یک تقدير بس مثبت است كه با رضايت دادن به امور مقدر گذشته ( رضايت به ناراحتی قلبی كه مصلحت الهي آن را اقتضا مي كرده است ) و ترك هر گونه امور غير شكر آميز مانند اجتناب از ازدواج به نشانه اعتراض به خدا و ... محقق خواهد شد.
اين خانم بايد بپذيرد كه ناراحتي قلبي اش نه در حيطه اختيار او بلكه در راستاي حكمت ها و مصلحت های الهي بوده است. اگر خداوند مصلحتي براي بنده اش ببيند، قطعا ساير مصالح او را تامين خواهد كرد و با قدرت بي پايانش شوهري را نصيب او مي سازد كه نه تنها چندشي از عوارض جراحي نداشته باشد، بلكه ان را چيزي جز زيبايي قلمداد نكند.
اگر ما به خداوند و قدرت او ايمان داشته باشيم، اين گونه صحنه را خالي نمی كنيم و صرفا خود را در معرض مقدرات خود قرار مي دهيم. اگر اين خانم بتواند با ديدي الهي تر به قضایا بنگرد، از هيچ چيز از جمله طرد احتمالي خواستگاران نمي هراسد و صرفا با اعتماد و اتكاي به خداوند متعال به خواستگاران خود اجازه خواستگاري مي دهد.
پسر مقدر وي در طي همين خواستگاري ها خود را نشان خواهد داد. بي شك با اجتناب از پذيرش خواستگاران اين تقدير مثبت به تاخير و تعويق مي افتد.
در هر صورت توصيه مي گردد به جاي صحبت مستقيم با اين خانم ايشان را به يك مشاور مذهبي كار اشنا رهنمون سازيد. يك كارشناس مذهبي مي تواند در يكي دو جلسه ايشان را به نسبت به مراسم خواستگاري ترغیب نماید.
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ ۱۸:۱۳ شناسه مطلب: 29032
من چند وقت است دچار وسواس فکری شده ام و فکرهایی درباره خداوند و اهلبیت می کنم و از این موضوع رنج می برم زیرا این افکار به قدری زشت و زننده است که گاهی میخواهم سرم را به دیوار بزنم زیرا من خیلی به عقایدم پایبندم و فردی مذهبی هستم و قبلا برای ارضای غریزه جنسی ام استمنا میکردم و شاید این افکار سر منشا این عمل باشدلطفا من را راهنمایی کنید زیرا این موضوع به تحصیلم خیلی لطمه زده است و وقتی دختری بد جور را می بینم یا در اتوبوس دانشگاه کنار دختری می نشینم به امام زمان متوسل می شوم تا منی از من خارج نشود و من در اصفهان و در خانواده مذهبی زندگی میکنم و از این موضوع میترسم برای ازدواجم
همان طور که می دانید فحش و توهین به مقدسات یکی از انواع وساوس فکری در جهان است . میلیون ها انسان در سراسر جهان از مسلمان، مسیحی، یهودی و ...، ناخواسته در ذهن خود به مقدسات خود توهین می کنند و شما برادر مؤمن نیز یکی از آنان هستید.
وسواس فکری به عنوان یک اختلال روانی مطرح است و ریشه در اضطراب بالای فرد دارد و هر چقدر اضطراب شما فزونی می یابد به همان میزان وسواس فکری شما تشدید می گردد.
بدیهی است وسواس فکری درمان فوری و اورژانسی ندارد و نیازمند حداقل 20 جلسه روان درمانی با یک روان شناسی بالینی متخصص وسواس فکری می باشد در برخی موارد توأمان کردن دارو درمانی با روان درمانی بسیار در درمان این اختلال مؤثرتر است.
امّا از نظر اسلامی باید دانست که این گونه افکار به هیچ وجه گناه نمی باشد و اگر شما تا پایان عمر این گونه افکار توهین آمیز را در سر بپرورانید ذره ای از ایمان و جایگاه معنوی شما کم نخواهد شد.
البته باید دانست که از عدالت خداوند به دور است که شما را به خاطر این اذیت و آزارهای ذهنی جزای نیک ندهد و قطعاً این آزارهای فکری باعث جبران و بخشایش گناهان واقعی شما خواهد شد اگر خاری به پای شما رود کفاره گناه شما محسوب می گردد و اگر اذیتی در این مسیر وسواس فکری بر شما وارد آید قطعاً بی جزا نخواهد بود.
پس تا این جای کار مشخص می شود که نه تنها چیزی از دست نداده اید بلکه کم چیزی هم به دست نیاورده اید (البته تردیدی نیست که نبود آن از بود آن به مراتب بهتر است و باید در صدد حذف آن برآمد، ولی تا زمان درمان شما چیزی از دست نمی دهید).
نکته دیگر این که خداوند در ذهن هیچ انسانی دروازه بان فکری قرار نداده است و این گونه نیست که ما بتوانیم با نهادن یک وسیله یا سخت افزار جلوی افکار مزاحم را بگیریم. پس اگر خداوند با همه علم و حکمتش به این مهم اقدام نکرده ، چرا بیهوده بر این مسأله اصرار ورزیم ؟ سامانه ذهنی ما انسانها به گونهای است که هر چقدر در صدد فرار یا مهار فکری برمیآییم ، آن فکر بر خلاف تصور اولیّه بیش تر به ذهن ما هجوم میآورد. بر عکس هر چه قدر به جای دروازه بانی ،به ساده سازی و خنثی سازی فکری میپردازیم ، آن فکر کم تر به ذهن ما حمله ور میشود.
اگر می توانستید به جای اجتناب ذهنی از این افکار (که به تشدید افکار می انجامد) به استقبال این افکار می رفتید شرایط به مراتب بهتر می شد این افکار و احساسات باید مانند نسیم از توری ذهن شما گذر کنند و به راحتی هر چه تمام تر و بدون کوچک ترین اصطکاکی به آمد و شد بپردازند.
هم چنین نباید اجازه دهید وسواس فکری به کاهش عملکرد شما بینجامد و شما باید فارغ از ورود و خروج و آمد و شد این افکار به عملکرد سابق خود بازگردید؛ اجازه ندهید چهار تا فکر بی معنا شیرازه زندگی شما را از هم بپاشاند و به خاطر افکار وسواسی از کار و فعالیت روزمره خود بمانید.
باز تأکید می گردد حل مشکل شما فقط از مسیر درمان تخصصی یعنی روان درمانی و دارو درمانی می گذرد خود درمانی، کلنجار درمانی و ... به هیچ وجه تأثیری در درمان مشکل شما ندارند.
اما در سئوالتان مرقوم فرموده ايد: «وقتي دختري بدجور را مي بينم» ناگفته پيداست پاك ترين و با تقواترين انسان ها نيز به حكم انسان بودنشان وقتي دختر بدجوري را مي بينند، ناخواسته دچار تحريك جنسي شهواني مي شوند؛ ولي نكته اين جاست كه اين افراد با تقوا كه مثل شما در جامعه رفت و آمد مي كنند به حفظ و كنترل نگاه مي پردازند؛ ولي شما اين كار را نمي كنيد. اگر شما هم با مديريت نگاه به پيش گيري از تحريك جنسي بپردازيد، قطعاً با مشكل كمتري مواجه خواهيد شد.
باز تأكيد مي گردد با چشمان يله و رها نمي توان به پاكدامني اميد داشت.
هم چنين نوشته ايد كه وقتي در اتوبوس دانشگاه كنار دختري مي نشينم طبيعي است كه هر كسي غير از شما نيز وقتي در اوج بلوغ جنسي كنار دختري در اتوبوس بنشيند، دچار انگيختگي جنسي شود؛ راه كار ساده و پيش پا افتاده حل اين مشكل همانا دوري از مجاورت فيزيكي با جنس مخالف است. هيچ ضرورتي ندارد شما در اتوبوس دانشگاه كنار دختر بنشيتيد و در كنار پسران ديگر نايستيد.
همان طور كه مشاهده مي كنيد شما بدون كوچكترين مراقبت يا پيشگيري خواهان حفظ تقوا و پاكدامني هستيد و اين امر صد درصد محال است.
توسل به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اگر لازم باشد كافي نيست و بايد شما راه كارهاي منطقي تري را در پيش بگيريد.
در مورد كنترل غريزه جنسي و ترك خودارضايي مطالب بسياري در سايت پاسخگو آمده است كه مي توانيد به مطالعه دقيق و خريدارانه آن پردازيد. كنترل غريزه جنسي زياد هم پيچيده و دشوار نيست و شما مي توانيد با كمي همت بيشتر به اين مهم نايل آييد.