سلام دختری رو میشناسم که از لحاظ تحصیلات و زیبایی وشخصیت عالیه اما فقط بخاطر اثر جراحی قلب باز که سیزده سال پیش داشته از ازدواج دوری میکنه و اعتقادش اینه که نمیخوام به کسی ظلم کنم و هر پسری حق داره زنی با بدن زیبا داشته باشه و پسری که دوست داشت و برای ازدواج انتخاب کرده بود بخاطر همین اعتقادش رها کرد و میگه اگرهم ازدواج میکردم بعد از یک مدت خودش سرد میشد و از نقص بدنم چندشش میشد از طرفی میدونیم دختر عاقلی هست و زندگی موفقی خواهد داشت چه جوری میتونیم این اثر جراحی رو براش ساده جلوه بدیم که بپذیره که با خواستگاراش حداقل صحبت کنه اون از علاقه مند شدن میترسه ودیگه حتی در حد آشنایی اولیه پیش نمیاد در ضمن به پزشکها ی پاستیک مراجعه کرده ولی بعلت قدیمی بودن محل جراحی چندان قابل ترمیم نبوده میگه شاید اگه با مردی خیلی بزرگتر از خودم ازدواج کنم اون منو با این عیب بپذیره اما پسرهای جوون نمیپذیرن،میگیم اگه واقعا دوستت داشته باشه قبول میکنه میگه این حرفهای رومانتیک برا فیلماست واقعیت اینه که مردها لذت جو و با دیدن هم ارضاء میشن و نقص زن براشون سردی جنسی ایجاد میکنه و بعد یک مدت اگه طرف خیلی با فرهنگ باشه و به رخم نکشه حتما تو رو حیش اثر میذاره و حسرت زنی رو خواهد خورد که بدن بی عیبی داره و من نمیخوام کسی رواز این حس بحقش محروم کنم ولی ما شاهدیم که داره از بین میره و از اون جایی که برادر و پدر نداره واقعا در ادامه زندگی نیاز به حمایت یه مرد داره آیا تفکرش که میگه با مرد مثلا بیست سال بزرگتر ازدواج کنم بهتره درسته وآیا اگه با همسنش ازدواج کنه ممکنه بعد یه مدت سرکوفت بشنوه مشکلش اینه که روحیه مردها رو نمیشناسه واعتقادش اینه که اونا با چشم قضاوت میکنن البته زیبایی صورت داره و خیلی هم جذابه چکار کنیم خواستگارهاشو از دست نده و بر این ترسش که شاید یارو بعد از شنیدن نعیبش بذاره بره یا با تصور قبول عیبش بعدها در زندگی این عیب کیفیت ارتباطش اثر بذاره غلبه کنه
اين ترس و پيش بيني منفي تا حدي طبيعي است؛ ولي ايشان در اين مسير راه افراط پيموده است. اساسا بسياري از زوجين خوشبخت رضايت صد درصدي از چهره و هيكل همسرشان ندارند؛ ولي عواطف و علاقمندي هاي بين ان دو باعث می گردد كه هيچ گاه به اين عيوب ظاهري (که همه انسان ها به نحوی به آن دچارند) فكر نكنند.
اگر اين خانم از عيبي به مراتب بزرگتر مثلا قطع پا رنج مي برد، ولي اعتماد به نفسش را در حد بالايي به شوهرش نشان مي داد، قطعا شوهر وي بي اعتنا يا كم اعتنا به عيب اشكار همسرش به رضامندي زناشويي و جنسي دست می يابد.
بر عكس اگر اين خانم به واسطه عيوب بسيار خفيف تر مانند رنگ چشمش يا ابروي كم پشتش از اعتماد به نفسش مي كاست، قطعا شوهرش متمركز بر عيوب او مي شد و ديگر نمي توانست از بودن با او لذت ببرد. ميزان رضامندي جنسي مردان بيش از ظاهر و هيكل به نحوه تعامل زنان و ميزان جا كردن در دل شوهرانشان بستگي دارد.
زني كه بتواند نيازهاي عاطفي رواني شوهرش را ارضا كند، قطعا در ارضای نيازهاي جنسي شوهرش مشكلي نخواهد داشت. برعكس اين قضيه را ما به وفور در زوجين خواهان طلاق در دادگاه ها مي بينيم.
نكته ديگر اين كه:
اين خانم يا هر خانم ديگر بايد بپذيرد كه شيوه صحيح برخورد با مشكلات به هيچ وجه اجتناب از ان ها نيست و بايد با ارتقای عزت نفس و اعتماد به نفس خود به جنگ مشكلات ريز و درشت زندگي برود.
به اين گونه دختران توصيه مي شود خود را به هيچ وجه از پيش باخته فرض نكنند و با توكل و توسل در كنار ارتقا سطح خود ارزشمندي به خواستگاران در هر رده سني (نه لزوماً خیلی بزرگتر ار خود) اجازه خواستگاري دهند.
بهترين و بي اسيب ترين صورت اين است كه این خانم در جلسه اول و دوم معارفه رسمي از اثر جراحي قلبش چيزي نگويد و پس از ايجاد علقه اوليه در خواستگار مورد نظرش به صورت سر بسته به رازگشايي از مساله اش در جلسه سوم يا چهارم اقدام نمايد.
به عبارت واضح تر در جلسه اول و دوم با اعتماد به نفس كامل و بي اعتنا به عيبش به رايزني با خواستگارش بپردازد و نهايتا در جلسه سوم يا چهارم به صورت خيلي معمولي و غير حساسيت بر انگيز از قضيه جراحي اش پرده بردارد.
در اين صورت سه فرض امكان وقوع دارد:
فرض اول اين است كه خواستگار وی ايشان را پس مي زند كه در اين صورت اين خانم بايد بدون هيچ گونه سرشكستگي به اختيار و انتخاب خواستگارش احترام بگذارد و خود را آماده خواستگار بعدي نمايد. در اين فرض بي شك ايشان به وظيفه الهي اش مبني بر تلاش براي ازدواج مشروع عمل كرده است و عمل به وظيفه جاي هيچ گونه گلايه و يا دلخوري را باقی نمي گذارد.
فرض دوم اين است كه ايشان قبول مي كند؛ ولي اين احتمال وجود دارد كه در ادامه از انتخابش دل سرد گردد كه اين فرض تا حد زيادي بدبينانه است و همان طور كه در پيش گذشت هيچ گاه مردي كه از نظر عاطفي تامين مي گردد، به خاطر عيب بسيار پيش پا افتاده همسرش او را ترك نخواهد كرد يا به دنبال زن ديگر نخواهد رفت.
اگر اين خانم بتواند به صورت متعادل (و نه افراطي يا تفريطي ) به ارضای نيازهاي غير جنسي او بپردازد، قطعا از جانب ارضای نياز هاي جنسي شوهرش مشكلي نخواهد داشت.
فرض سوم اين است كه اين پسر مثل میليون ها پسر ديگر با اين عيب بسيار ساده كنار خواهد آمد و روز به روز علاقه اش به همسرش زياد خواهد شد.
به عنوان يك كارشناس ارشد روان شناسي مي گويم كه فرض سوم محتمل ترين و معقول ترين فرض مي باشد.
اگر اين خانم نيك در دختران و زنان ديگر بنگرد متوجه خواهد شد كه بسياري از دختران با عيوبي به مراتب بالاتر به صرف از دست ندادن اعتماد به نفس و عزت نفس از عهده اين مشكلاتشان بر امده اند. كم نيستند دخترانی كه با عيوبي مانند نداشتن پرده آن هم به دلايل وحشتناكی مانند زنا و ... با اعتماد به نفس كامل به حفظ و جذب خواستگاران خود اقدام نموده اند و ...
نكته اخر اين كه:
بر اساس معتقدات اسلامي اين خانم مثل هر خانم ديگري داراي یک تقدير بس مثبت است كه با رضايت دادن به امور مقدر گذشته ( رضايت به ناراحتی قلبی كه مصلحت الهي آن را اقتضا مي كرده است ) و ترك هر گونه امور غير شكر آميز مانند اجتناب از ازدواج به نشانه اعتراض به خدا و ... محقق خواهد شد.
اين خانم بايد بپذيرد كه ناراحتي قلبي اش نه در حيطه اختيار او بلكه در راستاي حكمت ها و مصلحت های الهي بوده است. اگر خداوند مصلحتي براي بنده اش ببيند، قطعا ساير مصالح او را تامين خواهد كرد و با قدرت بي پايانش شوهري را نصيب او مي سازد كه نه تنها چندشي از عوارض جراحي نداشته باشد، بلكه ان را چيزي جز زيبايي قلمداد نكند.
اگر ما به خداوند و قدرت او ايمان داشته باشيم، اين گونه صحنه را خالي نمی كنيم و صرفا خود را در معرض مقدرات خود قرار مي دهيم. اگر اين خانم بتواند با ديدي الهي تر به قضایا بنگرد، از هيچ چيز از جمله طرد احتمالي خواستگاران نمي هراسد و صرفا با اعتماد و اتكاي به خداوند متعال به خواستگاران خود اجازه خواستگاري مي دهد.
پسر مقدر وي در طي همين خواستگاري ها خود را نشان خواهد داد. بي شك با اجتناب از پذيرش خواستگاران اين تقدير مثبت به تاخير و تعويق مي افتد.
در هر صورت توصيه مي گردد به جاي صحبت مستقيم با اين خانم ايشان را به يك مشاور مذهبي كار اشنا رهنمون سازيد. يك كارشناس مذهبي مي تواند در يكي دو جلسه ايشان را به نسبت به مراسم خواستگاري ترغیب نماید.