مشاوره

چکار کنیم که از خود ارزاحی جنسی بپرهیریم؟

بیش از هر چیز، نامه شما از پاکی درونی تان حکایت دارد. امید است که در اسرع وقت به ترک کامل خودارضایی نایل آیید.
راهکارهای ترک خودارضایی در سایت پاسخگو آمده است و می توانید با دیدی مثبت تر و خریدارانه تر، به اجرای با نشاط تک تک راهکارها بپردازید.
شک نکنید که اگر خواهان پاکی باشید، می توانید حتی با عملی کردن یکی از راهکارها، به ترک پایدار نایل آیید. ترک خودارضایی آن طور که برخی خیال می کنند، دشوار نیست و دلیل آن هم درصد بالای افراد موفق در ترک می باشد.

باسلام وتشکر از شما ومطالب خوب سایت بنده 23سال دارم وحدود 4سال است که از این مشکل رنج میبرم بارها خواستم این عمل زشت را ترک کنم اما نشد از هر راهی که بگید رفتم نشد من باید چکار کنم دیگه ازخودم بدم میا همه جوره احساس گناه میکنم روزی هزار بارارزوی مرگ دارم تورخدا کمکم کنید

راهکارهای ترک خودارضایی، در سایت پاسخگو آمده است. می توانید با دیدی مثبت تر و خریدارانه تر، به اجرای با نشاط تک تک راهکارها بپردازید.
شک نکنید که اگر خواهان پاکی باشید، می توانید حتی با عملی کردن یکی از راهکارها به ترک پایدار نایل آیید. ترک خودارضایی آن طور که برخی خیال می کنند، دشوار نیست و دلیل آن هم، درصد بالای افراد موفق در ترک می باشد.
در ادامه، توجه شما را به نكات ذيل جلب مي نمايم:
1. صرف عزم و تصميم جدي شما براي ترك گناه كفايت مي كند كه به يك بنده خوب و محبوب خدا مبدل گرديد. قطعاً ترك يك عادت نا پسند 4 ساله خودارضايي، يک شبه اتفاق نمي افتد و خداوند شما را با لحاظ همه شرايط تان مي نگرد.
توبه هاي هر از گاهي شما به مراتب از بي توبه گي بهتر و مطلوب تر است. نبايد با سوء ظن به رحمت و مغفرت خداوند بنگريد.
بي شك، زودتر از آنچه تصور مي كنيد، بر اين گناه چیره خواهيد آمد و بیش از پیش، بنده عزيز خدا خواهيد شد.
2. هيچ نيازي نيست كه از دنيا و آدم هاي آن متنفر باشيد؛ بلكه بايد با ديدي واقع بينانه و نه بدبينانه و نه حتي خوش بينانه، به همه رويدادهاي تلخ و شيرين دنيا بنگريد.

دختر و پسر نامحرم در هر محیطی که باشند، واجب است حریم ارتباط با همدیگر را رعایت کنند،ارتباط دختر از طریق صحبت کردن به مقدار ضرورت و نیاز آن هم بدون قصد لذت اشکال ندارد، اما ارتباط غیر متعارف و یا با قصد لذت حرام است.
نگاه کردن به دست و صورت نامحرم با قصد لذت و نگاه به مو و سایر قسمت های بدن نامحرم هر چند بدون قصد لذت باشد ،حرام است. صحبت های تحریک کننده و حرکات تحریک کننده و غیر متعارف و شوخی کردن های تحریک کننده بین دختر و پسر نامحرم در هر جا که باشد ،حرام است.
در رعایت محدوده نامحرم بودن . در هر جا که باشند ، وظیفه مرد و زن نامحرم آن است که تمام احکام نامحرم بودن را بینشان رعایت نمایند. (1)
دلیل آن این است که غریزه جنسی که از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است اگر کنترل نشود مفاسد زیادی به بار می آورد و شاهد آن این است که روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربی و غیر غربی منشا مفاسدی از قبیل :
1ـ افزایش روابط جنسی نامشروع.
2ـ آبستنی‌های ناخواسته.
3ـ ازدیاد غیر قابل کنترل آمار سقط جنین .
4ـ افزایش خانواده‌های تک والدینی.
5ـ روسپیگری:
پدیده شوم روسپی گری به ویژه در بین دختران جوانی که به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده­اند، در جوامع غربی شایع است، زیرا فرزندان ناخواسته، فرصت‌های اشتغال و تحصیل را از مادران گرفته، آنان ناچارند برای تأمین هزینه‌های زندگی و رهایی از فقر، به هر کاری رو آورند.
6ـ گسترش بیماری‌های مقاربتی:
روابط آزاد دختر و پسر، در نتیجه روابط آزاد جنسی، سکوی پرش روسپی گری و افزایش بیماری‌های عفونی و مقاربتی است. در این باره کافی است بدانید : در هر 13 ثانیه یک نفر در آمریکا به ویروس مهلک بیماری ایدز مبتلا می‌شود. قربانیان این ویروس که عمدتاً از طریق بی بند و باری جنسی مبتلا می‌شوند، از این بیماری عفونی هلاک می‌گردند.
آنچه ذکر شد، اشاره به برخی پیامدهای روابط آزاد دختر و پسر پیش از ازدواج است. عوارض دیگری چون جنون،‌عقده‌های روانی، تزاید جنایت و آدم کشی از دیگر نتایج آن روابط است.
به این ترتیب روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت‌های التذاذی آنان را که منشأ برای روابط بعدی می‌شود، حرام و ممنوع ساخته است.
در این موضوع می‌توانید کتاب‌های زیر را مطالعه کنید:
1ـ جامعه شناسی خانواده،‌از دکتر شهلا اعزازی.
2ـ سیمای زن در جهان ـ امریکا، از مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری.
3ـ درّ و صدف، از محمد شجاعی، انتشارات محیی، شهرری.

پی نوشت:
1. امام خمینی، توضيح المسائل ، مسئله 2433؛ و تحرير الوسيله، کتاب نکاح، احکام نظر، مسئله 20. و پاسخ سوال های مورد ابتلا از رهبری، سؤال1.

سلام می خواستم بپرسم استمناء کردن مشکل شرعی دارد یا نه ؟ برای بدن ضرر دارد یا نه ؟ با تشکر .

خودارضایی و استمنا در هر صورت حرام و از گناهان بزرگ است . آسیب های متعددی بر جسم و روان انسان بر جای می گذارد. گاهی به صورت عادت در می آید که ترک آن را بسیار دشوار می کند . آثار و مضرات جسمی و روانی آن بسیار می شود. بنا بر این برای تزکیه نفس سودمند نیست . انسان را از تزکیه باطن و درون از گناه باز می دارد.ازدواج بهترین راه جلوگیری از شهوت است، اگر چه غریزه جنسی به طور طبیعی انسان را به سوی شهوت می کشاند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
استمنا مثل زنا است، یعنی گناه زنا را دارد. (1)
ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند :
خداوند روز قیامت با سه کس سخن نمی گوید و نظر رحمت به آن ها نمی کند ؛ گناه شان را نمی بخشد و عذاب دردناک برای آن ها می باشد. از جمله کسی که در دنیا استمنا کرده باشد. (2)
در ارتباط های بعدی نام مرجع خود را ذکر کنید.
پی نوشت ها:
1.وسایل الشیعه، ج 14، باب 30 از ابواب النکاح المحرّم و ما یناسبه ، روایت 2.
2.همان، باب 28, روایت 7.
پرسش: آيا استمناء برای بدن ضرر دارد یا نه ؟ با تشکر
پاسخ:
استمنا آثار زيانباري بر جسم و روح و روان وارد مي سازد .
الف. آسيب‏هاى جسمانى‏
1. ضعف و تحليلِ قواىِ جسمانى:‏
كاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبران‏ناپذير خودارضايى است. احساس خستگى عارضه طبيعى انزال است. اگر خودارضايى در شبانه روز به دفعات تكرار شود، احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتيجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبيت شده و يك طبيعت ثانوى براى او ايجاد مى‏كند. كاهش و تخليه مكرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پيرى زودرس مى‏انجامد.
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى، ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تيرگى چهره، از نشانه‏ها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همين جا ختم نمى‏شود ، بلكه كل بدن را ساقط مى‏كند. شخصى كه مبتلا به اين عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شديد در خود احساس كرده، كمر درد او را آزار مي ‌دهد تا اين كه به فلج عمومى بدن مبتلا مي شود.
2. ضعف بينايى:
خود ارضایى به تدريج در نور چشم و قدرت بينايى اثر مى‏گذارد و آن را كاهش مى‏دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضايى دارد و اين به حدى است كه گاه به نابينايى منجر مى‏شود.
3. آسيب‏پذيرى در برابر بيمارى­ها:
تحليل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذيرش ساير بيمارى‏ها را فراهم مى‏آورد. جسمى كه با خود ارضايى ضعيف شده است ،نمى‏تواند در مقابل ميكروب ها و ويروس ها از خود دفاع كند.
4. آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل‏:
خودارضايى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مى‏گذارد. دكتر «هوچنين سون» معتقد است كه عموم ناراحتى‏هاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضايى است. بعضى از اين اثرات عبارت اند از: تورم غدد وذى‏، تورم كانال نطفه،‏ تورم قسمت پايينى و عقب كانال ادرار، شل شدن عضلات تناسلى‏، خروج بى اختيار منى با كوچك ترين حادثه‏، ارضاى ناكامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج‏، ناتوانى و تأخير توليد مثل به خاطر ضعف مكرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام‏، بيماري هاى مقاربتى‏، عقيم شدن‏.
5. آسيب مراكز عصبى و غدد در مغز:
در اثر خودارضايى و تحريك زياد، هيپوتالاموس آسيب مى‏بيند. مغز و مراكز حساس ديگر مكرراً دچار كاهش نسبى جريان خون مى‏شوند و از اين طريق آسيب‏هاى جبران‏ناپذير و بر آن ها وارد مى‏شود. تخليه‏هاى مكرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مى‏شود. خودارضايى‏هاى مكرر، مركز عصبى را دچار حساسيت و ضعف و خستگى و اختلال مى‏سازد. به گفته يكى از دانشمندان، خود ارضايى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آن ها مى‏شود.
به طور كلى اختلال قواى بينايى، شنوايى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز كردن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
6. كم خونى؛
7. كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛
8. كم خوابى و اختلال در خواب؛
9. تنگى نفس؛
10. سر درد و سرگيجه؛
11. پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات.
12. همگى از آسيب‏هاى جسمى خودارضايى هستند.
ب. آسيب‏هاى روحى - روانى‏:
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏:
يكى از پى آمدهاى خودارضايى، ضعف و تحليل قواى جسمانى است . اين به نوبه خود ناشى از اختلال در عملكرد سيستم مغز و اعصاب است. اختلال در اين سيستم موجب مى‏شود كه بخش حافظه كارايى لازم را نداشته باشد. علاوه بر اين، شخصِ مبتلا به خودارضايى به خاطر تمركز در اين عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمركز فكرى است كه اين خود عامل ديگرى براى كاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقويت حافظه آن است كه فرد به كارهاى علمى و فكرى مشغول باشد ،در حالى كه شخص خودارضا از كارهاى علمى و فكرى باز مى‏ماند . اين خود عامل ديگرى براى ضعف حافظه چنين اشخاصى است.
2. اضطراب:
دلهره و دلواپسى از ويژگى‏هايى است كه دائماً فرد خودارضا را رها نمى‏كند. او مرتب با خود درگير است و نمى‏تواند با خود كنار آيد. افكار آشفته، وسواس فكرى، بى ثباتى، درهم ريختگى فكرى دامن گير اوست: «نكند كسى بفهمد»، «كى و چگونه اين كار را تكرار كنم»، «كى مى‏شود نجات پيدا كنم» و... لحظه‏اى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقير خود به علت ارتكاب گناه، شخصيت او را در هم مى‏كوبد. گاهى تأخير در ترك و اين كه بعد از ترك چه مى‏شود، امان او را مى‏گيرد.
3. افسردگى‏:
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشه‏گيرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانه‏هاى بارز و حتمى افسردگى است.
4. پرخاش‏گرى و بداخلاقى‏:
شخصِ خودارضا نسبت به كوچك‏ترين محرك محيطى حساس است، حوصله گفت و گو با ديگران را ندارد، زود رنج است و سريعاً از كوره در مى‏رود، به نور زياد، صدا، رفت و آمد و... حساسيت فوق‏العاده دارد.
5. يأس از زندگى‏:
6. از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها.
7. عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى.
8. هوس باز و بى‏بند و بار شدن و اعتياد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، كم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بين رفتن صفاى دل و بى علاقه‏گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسيب‏هاى اجتماعى‏:
خودارضايى يك حس گريز از اجتماع پديد مى‏آورد كه در اثر افراط و تكرار در او ريشه‏دارتر خواهد شد. فرد در گوشه‏اى خود را منزوى و به افكار دور و دراز مى‏پردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مى‏گردد و حيات جمعى را دچار مخاطره مى‏سازد. فردِ خودارضا به غير از ميل به انزواجويى در عرصه اجتماعى نيز با مردم جوششى ندارد . از زندگى جمع احساس لذت نمى‏كند. اين جاست كه نه تنها شخصيت اجتماعى و انسانى چنين افرادى تدريجاً متزلزل شده بلكه جامعه نيز از وجود نيرو جوان و پرانرژى محروم گرديده است . در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مى‏شود.
اين دسته از آسيب‏ها عبارت اند از:
1. بى آبرويى؛
2. مشكلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشكل دوست يابى؛
4. مشكلاتى در ازدواج از قبيل: عدم پذيرش در خواستگارى‏، بى ميلى به ازدواج و تأخير در آن‏، بى ميلى به همسر، ناتوانى در مقاربت صحيح و ارضاى جنسى خود و همسر، ناسازگارى خانوادگى‏، سرد بودن كانون خانواده، ناتوانى در برابر مشكلات و سختى‏ها پس از ازدواج‏، طلاق و متزلزل شدن كانون خانواده‏.
5. افت تحصيلى‏،
6. بزهكارى‏،
7. عدم علاقه نسبت به فداكارى و خدمتگزارى به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستى‏ها و مهر و محبت‏ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بريدن از آنان،
9. از بين رفتن عزت، پاكدامنى، شرف و حيا،
10. انحطاط و انحراف فكرى و عملى خود و به انحراف كشيدن ديگران،
11. ايجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نواميس ديگران،
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به كودكان،
13. ترويج و اشاعه فحشا و منكرات،
14. شيوع بيمارى‏هاى مقاربتى در جامعه،
15. حسادت و بدبينى.
د) آسيب‏هاى معنوى و اخروى‏:
همه آسيب‏هاى سه گانه كه سخن از آن ها به ميان رفت، قابل اصلاح و جبران است. اما آسيب معنوى به اين راحتى قابل جبران نيست. چون
اولاً: آسيب به قلب و دل است كه هيچ کدام از ابعاد وجود آدمى به ارزش، كارايى، حساسيت و لطافت قلب و دل او نيست. به تعبير قرآن و روايات اسلامى، گناه به انسان سرازير مى‏شود و آن را فاسد و از كار مى‏اندازد.
دوّم: اين آسيب فقط دنيوى نيست.

من پسری هستم که در بین اقوام و خویشان به مسلمونی و پایبند بودن به احکام الهی معروفم اما چند وقتی‏ست که احساس می‏کنم دوست دارم با دختری دوست بشم که به من محبت کنه(حتی به اندازه‏ی یه لبخند) و با من مثل یه دوست رفتار کنه. حتی چند باری خواستم به یه دختر سلام کنم و یا یه جوری بهش نگاه کنم که متوجه بشه اما روم نمی‏شد. من دوستی می‏خوام که به من محبت کنه اصلاً مقصودم غریزه جنسیم نیست. به نظر شما پیدا کردن همچین دوستی اشکالی داره یا نه؟ اگر نه بگین چه کاری بکنم تا دیگه همچین احساسی در درونم نباشه.(لطفاً این سؤال رو علاوه بر مسائل دینی با توجه به مسائل روانشناسی نیز پاسخ دهید.) با تشکر

ترديدي در نياز شما به دوست داشته شدن نيست. مثل هر انساني حق داريد كه محبوب ديگران باشيد. با اين وصف نياز شما تا حدي پا از حالت بهنجار فراتر گذاشته و به صورت نابهنجار در آمده است.
از نظر ما روان شناسان بايد احساس نياز به محبت جنس مخالف مورد واكاوي دقيق قرار گيرد و از برخورد سطحي با آن پرهيز كرد.
فارغ از مسائل شرعي نياز به محبت جنس مخالف حكايت از خلأ عاطفي ويژه در شما دارد. ويژه از آن جهت كه خواهان پر كردن آن نه از طريق همجنسان يا محارم مانند والدين، بلكه از طريق جنس مخالف داريد.
خلأ عاطفي مي تواند دلايل گوناگون داشت باشد، از جمله وجود برخي رگه هاي افسردگي .
هيچ پسر افسرده دلي با محبت خارج از چارچوب دختر درمان نپذيرفته است . محبت جنس مخالف به هيچ وجه درمان پايداري براي افسردگي احتمالی شما نيست.
بسياري از پسران به همين بهانه ها در رابطه با جنس مخالف گرفتار مي آیند . ديري نمي گذرد كه با تشديد و
پيچيده تر شدن مشكل افسردگي به عشق مرضي يك طرفه يا دو طرفه دچار مي گردند.
از نظر شرعي هر گونه رابطه خارج از چارچوب با جنس مخالف جايز نيست. با هيچ توجيهي از جمله نياز به محبت
نمي توان به تجويز و توجیه آن پرداخت.
بر اساس ديدگاه اسلام هيچ شفاي روحي و جسمي در ارتكاب حرام وجود ندارد . محال است كه ارتكاب حرام اثري معكوس داشته باشد. اگر رابطه با جنس مخالف حرام گشت، شفاي امراض روحي مانند افسردگي به وسيله آن امری كاملاً ناشدني است.
اگر به جاي ارضای نامشروع نیاز خود (از طریق رابطه غیر شرعی با جنس مخالف) در صدد ارضای مشروع (از طريق ازدواج قانوني) بر مي آمديد ،باز توصيه مي شد به صرف احساس نياز به محبت پا در زندگي مشترك ننهيد. بي شك براي موفقيت ازدواج ضروري است قبل از ازدواج به درمان نسبي روحيات افسرده وار خود بپردازيد و بعد از بهبودي نسبي به ازدواج رو نماييد.
بسياري از اختلافات و تعارضات زناشويي از اين جا نشأت مي گيرد كه طرفين صرفاً با انگيزه پر كردن خلأهاي عاطفي جنسي خود تصميم به ازدواج گرفته اند. حال آن که ازدواج امری بسیار فراتر از ارضای نیاز عاطفي جنسي صرف است.
پس تا اين جا روشن شد كه رابطه درماني مشروع يا نامشروع به هيچ وجه درمان مناسبي براي روحيات افسرده وار احتمالی شما نيست.
متاسفانه برخي عبارات نامه شما از جمله «....دوست دارم با دختری دوست بشم که به من محبت کنه(حتی به اندازه‏ یه لبخند)...» بسيار نگران كننده است و از عمق خلأهاي دروني شما حكايت دارد.
برخلاف تصور شما انگيزه هاي جنسي در رويكردتان به جنس مخالف بسيار مؤثر است . اين كه احساس نياز به محبت جنس مخالف را فارغ از انگيزه هاي ناهشيار يا هشيار جنسي در نظر بگيريم ،بسيار نادرست مي باشد.
به جاي خوددرماني يا رابطه درماني كه هيچ ثمره اي جز پيچيده تر شدن مشکل ندارد ،در اسرع وقت به يك روان شناس باليني دين آشنا مراجعه نماييد.
از رهگذر يك چكاب رواني و درمان نسبي اختلالات احتمالي ،بسياري از نيازهاي شما بدون هيچ ارضای خاصی تعديل خواهد يافت و مي توانيد با تلاش شبانه روزي مقدمات اوليه يك ازدواج موفق را فراهم آوريد. ازدواجي كه بر اساس نياز به يك لبخند شكل بگيرد ،بسيار با اقتدار و عزت نفس مردانه فاصله دارد . زن آينده تان از شما پيش از هر چيز انتظار يك شوهر مستقل عاطفي و مقتدر دارد ،نه يك تشنه لبخند يا گرسنه عاطفه.
فرض بگيريم بي اعتنا به اين هشدارها اقدام به دوستي با جنس مخالف نموده ايد. حال بعد از چند روز و چند هفته عشق بازي ،طرح و برنامه شما براي آينده چيست؟ تا كي مي توانيد بدون درمان تخصصي مشکلات دروني خود به
محبت هاي تسكين دهنده دل خوش داريد.
آيا بعد از مدتي به سر جاي اول خود باز نمي گرديد؟ آيا علاوه بر ورود به درمان تخصصي، راهي جز تلاش شبانه روزي و كار بي وفقه براي كسب ضروريات اوليه ازودواج براي شما باقي مانده است؟ اگر قرار است بعد از چند ماه و چند سال غوطه وري در گناه به فكر ازدواج بيفتيد، چه بهتر با تداوم خويشتنداري تان مسير خود به سمت سعادت را دور نكنيد.
در شرايط كاملاً آزمايشي به سر مي بريد. سربلندي شما در آزمايش هاي ريز و درشت الهي است که عنايت ويژه خداوندي را نصیب شما می سازد.

باعرض سلام: بنده يك جوان 19ساله هستم ،بنده بايكي ازدوستانم به مدت سه ماه يك رابطه فوق العاده نزديك حتي درحدبرادري داشتيم كه اين رابطه بارفتاراوبامن آغازشد ولي به علت درسي به مدت يك سال ازهم دورشديم ولي حالا كه دوباره باهم رابطه پيداكرديم من همان رابطه رابااو دارم ولي اوبامن كم محلي ميكند مثل اينكه ازدست من ناراحت است ولي خودش ودوستانم ميگويند كه ازدست توناراحت نيست واخلاقش عوض شده است وچون من هم يك روحيه احساسي دارم واورامثل برادري كه نداشتم دوست دارم، وهركسي بامن صبحت ميكند حرفش را رد ميكنم وچنان درروحيه من اثرگذاشته كه تمام حالات ورفتار اودرمن اثرنامطلوب دارد ميگذاردوشب وصبح درفكراوهستم ودارد زندگي من ازهم پاشيده ميشود،وشمارابه خداقسم ميدم به عنوان مرجع تقليدمن ،من را هرچه سريع تر راهنمايي كنيد.

دوست عزيز!
ايميل شما كه حاوي سوال مشاوره اي بود، دو بار به اين مركز ارسال شده و در حال پاسخگويي مي باشد. در صورت آماده شدن، در اسرع وقت پاسخ به ايميل شما ارسال مي گردد.
به عنوان یک روانشناس و مشاور در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می دارم:
1. اگر چه نداشتن برادر تنی باعث شده که شما از این ناحیه احساس خلأ و کمبود کنید و نیاز به داشتن رابطه برادرانه با کسی را داشته باشید ولی باید توجه داشت که ارتباط با دیگران از قوانین مشخصی تبعیت می کند و حد و اندازه ای دارد و هرگز نباید باعث شود که فرد در ارتباطات خود، استقلال روانی خود را از دست بدهد و دچار افراط و تفریط گردد و با کمرنگ شدن یک رابطه دوستانه و یا ایجاد مشکل در آن، زندگی فرد کاملاً دستخوش تغییر و تحول گردد و فرد در ناراحتی و رنج دائمی به سر ببرد.
2. این که می فرمایید: « هميشه در فكر او بوده و دارم رنج مي برم»، نشان می دهد که شما نسبت به دوست خود تعلق خاطر و یک نوع وابستگی روانی پیدا کرده اید، که از لحاظ روانشناسی، به هيچ وجه امر مطلوبي قلمداد نمي‌گردد. از خلأهاي کوچک و بزرگ شخصيتي در درون شما حکايت دارد. هر فرد افسرده دلي مي‌تواند عاشق فرد ديگر گردد و سال‌ها در فکر وصال معشوق روزها به شب برساند. عزت نفس پايين، عدم استقلال رواني و انضباط فکري - رفتاري و همچنين عدم دورانديشي و همه جانبه‌نگري، می تواند علت آن باشد در نظر داشته باشید که صرف عاشق شدن و دوست داشتن و علاقه افراطي، هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که در اسلام و روان‌شناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه افراطي و وابستگی روانی است.
3. باید توجه داشت که آن چه که در زندگي هر انسانی در درجه اول، در اولويت قرار مي‌گيرد، استقلال رواني ـ عاطفي است. استقلال رواني ـ عاطفي، سر منشأ بسياري از تحولات مثبت است. وابستگي روانی به هر کسي، چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بي‌مورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افکار منفی، افت تحصيلي و شغلي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر و... ندارد. آدم وابسته به مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني، به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد. فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است، در حالي که اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيده‌اي است.
4. انسان نامحدود و البته آزاد آفریده شده است و همه هستی مسخّر و در اختیار اوست. هیچ چیزی ارزش آن را ندارد تا انسانی را به خود ببندد و وابسته و زندانی خود کند و همه هستی رشد و ارتقاءشان در این است که در خدمت آدمی باشند نه بر عکس. حالا وقتی خود را وابسته به فردی می کنید، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که دارید به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنید. خود را شکننده می کنید. افراد و اشیاء دیگر زوال پذیر و رفتنی اند. دوست، برادر، همسر، شغل ، مدرک ، ثروت، سلامتی، احساس و ... ، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد، همواره رنج فرسودگی، تنهایی، جدایی و پست شدن را ناچاراً، با خود دارد.
5. در اسلام نیز به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است. وابستگي رواني يا به تعبيري عشق را اين گونه تصوير کرده اند: " وقتي بنده‌اي از خدا فاصله مي‌گيرد، خداوند عشق غير خود را در اين فاصله قرار مي‌دهد." اولياي خدا و ائمه معصومين به دوستان، همسران و فرزندان خود دلبسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
6. با این اوصاف، هیچگاه نباید در ارتباط با دیگران و دوستان دچار وابستگی روانی- عاطفی گردید، ضمن این که باید روابط دوستانه را در یک رابطه دو طرفه و در حد و اندازه معقولی قرار داد و هرگز انتظار نداشته باشید که دوستان به همان اندازه شما به شما محبت کنند و رابطه برقرار کنند، اگر این چنین انتظار و توقعی دارید، نشان می دهد که شما در دوستی دچار افراط گردیده اید و به دوست خود وابسته شده اید.
7. انسان های منطقی، همواره سعی می کنند که در انتخاب دوستان، اصول و معیارهایی داشته باشند و نیز در ارتباطهای دوستانه خود، حد و اندازه ای قائل هستند. هرگز به دوستان خود وابسته نمی شوند و اگر روزی دوستانشان از معیارهای دوستی تخطی کردند، آنها را رها می سازند و به سراغ دوستان جدید دیگری می روند که معیارهای دوستی را داشته باشد.
8. توصیه می شود جهت مقابله با وابستگی روانی راهکارهای زیر را بکار ببرید:
1- معناي زندگي را به درستی دریابید و بدانید که معناي زندگي به امور گذرا متغير و بي‌مبنا اطلاق نمي‌گردد. و سعی کنید معنای جدیدی برای زندگی خود بیابید. دوستی برادرانه را تنها معنى زندگی خود ندانید. وابستگی افسرده‌وار چیزی جز عمیق‌تر کردن رگه‌های افسردگی در فرد، ثمره دیگری نخواهد داشت؛ پس با مطالعه و رفاقت با افراد مستقل و غیر وابسته و همچنین یافتن معناهای اصیل زندگی (که از هر گونه افسردگی و وابستگی به دور است ) زندگی مستقل عاطفی برای خود فراهم آورید.
2- هر گونه تغییر منطقی و عقلانی، اثرات مثبتی بر روحیه شما خواهد داشت. پس با تغییر محل زندگی و محدود کردن رفت و آمدها و دیدار دوست تان، از وابستگی خود بکاهید.
3- عزت نفس و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
4- سعی کنید کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايید. بدانید که ارزش انسان بیش از این است که بهترين و سرنوشت‌سازترين لحظات عمر صرف يک امر موهوم، بي‌معنا و مرضی مثل وابستگی روانی شود.
5- بدانید که دلبستگي امري سالم و صد در صد خدايي است، ولي وابستگي رواني امري صد در صد مرضي و غير خدايي است. ‌آنچه متأسفانه شما گرفتار آن شده اید، وابستگي است. پس سعی کند موضوع وابستگی خود را از فرد مورد نظر به معشوق حقیقی (خدا) تغییر دهید.
6- با مراجعه حضوری به کلینک مشاوره و روانشناسی و با کمک گرفتن از روانشناس و مشاور با تجربه، زمینه های آشفتگی روانی خود را بشناسد و در رفع و درمان آنها بکوشد و کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايید و به معناي واقعي زندگي دست ‌يابید.
7- از نظر شرعی و حقوقی برادر به فرد خاصی اطلاق می شود لذا شما نمی توانید یک فرد غریبه را که از مادر شما متولد نشده و یا مادرتان به ایشان شیر نداده است عنوان برادری را بگذارید؛ بنابراین ارتباط شما فرقی با دوست پسر و دختر ندارد و از نظر شرعی هم اشکال دارد!!
موفق باشید.

با سلام من با یکی از دوستانم که ادعا میکرد با یکی از افراد مهم در کارخانه ای در ارتباط است در رابطه با استخدام برادرم صحبت کردم ولی دوستم اظهار داشت تحت هیچ شرایطی حاضر به انجام چنین کاری نمیشود که برای من این قدم را بردارد وجوابی داد که در عالم رفاقت برای من قابل هضم نبود در حالی که من برای وی زحمات زیادی کشیدم از او وجوابش شکه شدم چون انجام این کار وی را به سختی نمی انداخت از او دلسرد شدم نمیدانم ایا دوست واقعی روزهای سخت هست یا نه برای شناخت و امتحان او چه باید کرد چون شنیدم روایات زیادی در رابطه با شناخت دوست هست لطفا من را از این سر در گمی رها کنید با تشکر

ضمن آرزوی فراهم شدن کاری مناسب برای برادرتان برای شناخت دوست معیارهایی وجود دارد:
تنها با آزمایش و امتحان این امر میسر است. پروین اعتصامی میگوید:
پروین، نخست زیور یاران صداقت است
باری نیازموده، کسی را مدار دوست
تا دوستی را نیازموده ایم، نباید به او اعتماد کنیم. اکتفا کردن به ظاهر و روی خوش کافی نیست.
برای آزمودن دوستان مهم ترین راه، هفت چیز است:
1ـ آزمایش روحی:
اگر روان و عواطف خویش را به خوبی بشناسیم، از راه احساس درونی می توان میزان محبت دیگری را تشخیص داد.
2ـ آزمودن به گاه نیاز:
در موقع نیازمندی، می توان دوست را شناخت. از لقمان نقل است :
لا تَعرِفُ أخاكَ إلاّ عندَ حاجَتِكَ إلَيهِ ؛
برادرت را مشناس مگر در وقت نیازت به او(1).
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
3ـ آزمودن علاقه دوست به برقراری پیوند نزدیک تر:
آیا او دوست دارد که به سخن تو گوش دهد؟ آیا از همنشینی با تو احساس رضایت دارد؟ آیا کارهای خوب تو را میان مردم مطرح می کند؟
4ـ آزمودن در سختی ها:
دوست خوب کسی است که در گرفتاری ها به یاری ات بیاید. امام علی(ع) می فرماید:
في الشِّدَّةِ يُختَبَرُ الصَّديقُ ؛
در سختي هاست كه دوست، آزموده مى شود .(2)
5ـ آزمودن به هنگام خشم:
هر انسانی چهره واقعی اش را در حال خشم آشکار می سازد، از این رو امام صادق(ع) فرمود:
مَن غَضِبَ علَيكَ مِن إخوانِكَ ثلاثَ مَرّاتٍ فلَم يَقُلْ فيكَ مَكروها فَأعِدَّهُ لِنَفسِكَ ؛
اگر برادرت سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناخوشایندی درباره ات نگفت، او را برای خود حفظ کن(3).
6ـ آزمودن در سفر:
آدمی در سفر، لباس تکلف و ریا را از تن خود بیرون می آورد و آن طور رفتار می کند که واقعاً می اندیشد، از این رو می توان دوست را در سفر آزمود.
7ـ آزمودن به هنگام زوال قدرت:
دوستی واقعی، ناشی از سِمَت و مقام نیست . با نبود آن ها نیز پا بر جاست. امام علی(ع) می فرماید:
عِندَ زَوالِ القُدرَةِ يَتَبَيَّنُ الصَّديقُ مِن العَدُوِّ ؛
هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته می شود.(4)
8-آزمودن اندیشه و عقائد و رفتار:
امام على عليه السلام می فرماید :
احذَرْ صَحابَةَ مَن يَفِيلُ رَأيُهُ و يُنكَرُ عَمَلُهُ ؛ فإنَّ الصاحِبَ مُعتَبَرٌ بِصاحِبِهِ؛(5)
از همنشينى با كسى كه انديشه اش، سست و فاسد است و كردارش، زشت و ناپسند، دورى كن؛ زيرا يار، با يار سنجيده مى شود.
علت این قضیه را بپرسد که چرا حاضر نشده اند برای برادر شما این کار را بکنند ؟ اگر پرسیده اید و برای تان قابل هضم نبوده، برای ما بگویید چه گفته اند تا بهتر راهنمایی تان کنیم. موفق باشید.

پی نوشت ها:
1. العلامه المجلسي، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه. ق .ج 71، ص 178.
2.غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، 1366 ه. ش. ص424.
3. حسن بن شعبه حرانى، تحف العقول، يك جلد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404 هجرى قمری، ص 368.
4.غرر الحکم .
5.امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، 1 جلد، انتشارات دار الهجره ق، ص459.

با سلام من با یکی از دوستانم که ادعا میکرد با یکی از افراد مهم در کارخانه ای در ارتباط است در رابطه با استخدام برادرم صحبت کردم ولی دوستم اظهار داشت تحت هیچ شرایطی حاضر به انجام چنین کاری نمیشود که برای من این قدم را بردارد وجوابی داد که در عالم رفاقت برای من قابل هضم نبود در حالی که من برای وی زحمات زیادی کشیدم از او وجوابش شکه شدم چون انجام این کار وی را به سختی نمی انداخت از او دلسرد شدم نمیدانم ایا دوست واقعی روزهای سخت هست یا نه برای شناخت و امتحان او چه باید کرد چون شنیدم روایات زیادی در رابطه با شناخت دوست هست لطفا من را از این سر در گمی رها کنید با تشکر

ضمن آرزوی فراهم شدن کاری مناسب برای برادرتان برای شناخت دوست معیارهایی وجود دارد:
تنها با آزمایش و امتحان این امر میسر است. پروین اعتصامی میگوید:
پروین، نخست زیور یاران صداقت است
باری نیازموده، کسی را مدار دوست
تا دوستی را نیازموده ایم، نباید به او اعتماد کنیم. اکتفا کردن به ظاهر و روی خوش کافی نیست.
برای آزمودن دوستان مهم ترین راه، هفت چیز است:
1ـ آزمایش روحی:
اگر روان و عواطف خویش را به خوبی بشناسیم، از راه احساس درونی می توان میزان محبت دیگری را تشخیص داد.
2ـ آزمودن به گاه نیاز:
در موقع نیازمندی، می توان دوست را شناخت. از لقمان نقل است :
لا تَعرِفُ أخاكَ إلاّ عندَ حاجَتِكَ إلَيهِ ؛
برادرت را مشناس مگر در وقت نیازت به او(1).
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
3ـ آزمودن علاقه دوست به برقراری پیوند نزدیک تر:
آیا او دوست دارد که به سخن تو گوش دهد؟ آیا از همنشینی با تو احساس رضایت دارد؟ آیا کارهای خوب تو را میان مردم مطرح می کند؟
4ـ آزمودن در سختی ها:
دوست خوب کسی است که در گرفتاری ها به یاری ات بیاید. امام علی(ع) می فرماید:
في الشِّدَّةِ يُختَبَرُ الصَّديقُ ؛
در سختي هاست كه دوست، آزموده مى شود .(2)
5ـ آزمودن به هنگام خشم:
هر انسانی چهره واقعی اش را در حال خشم آشکار می سازد، از این رو امام صادق(ع) فرمود:
مَن غَضِبَ علَيكَ مِن إخوانِكَ ثلاثَ مَرّاتٍ فلَم يَقُلْ فيكَ مَكروها فَأعِدَّهُ لِنَفسِكَ ؛
اگر برادرت سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناخوشایندی درباره ات نگفت، او را برای خود حفظ کن(3).
6ـ آزمودن در سفر:
آدمی در سفر، لباس تکلف و ریا را از تن خود بیرون می آورد و آن طور رفتار می کند که واقعاً می اندیشد، از این رو می توان دوست را در سفر آزمود.
7ـ آزمودن به هنگام زوال قدرت:
دوستی واقعی، ناشی از سِمَت و مقام نیست . با نبود آن ها نیز پا بر جاست. امام علی(ع) می فرماید:
عِندَ زَوالِ القُدرَةِ يَتَبَيَّنُ الصَّديقُ مِن العَدُوِّ ؛
هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته می شود.(4)
8-آزمودن اندیشه و عقائد و رفتار:
امام على عليه السلام می فرماید :
احذَرْ صَحابَةَ مَن يَفِيلُ رَأيُهُ و يُنكَرُ عَمَلُهُ ؛ فإنَّ الصاحِبَ مُعتَبَرٌ بِصاحِبِهِ؛(5)
از همنشينى با كسى كه انديشه اش، سست و فاسد است و كردارش، زشت و ناپسند، دورى كن؛ زيرا يار، با يار سنجيده مى شود.
علت این قضیه را بپرسد که چرا حاضر نشده اند برای برادر شما این کار را بکنند ؟ اگر پرسیده اید و برای تان قابل هضم نبوده، برای ما بگویید چه گفته اند تا بهتر راهنمایی تان کنیم. موفق باشید.

پی نوشت ها:
1. العلامه المجلسي، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه. ق .ج 71، ص 178.
2.غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، 1366 ه. ش. ص424.
3. حسن بن شعبه حرانى، تحف العقول، يك جلد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404 هجرى قمری، ص 368.
4.غرر الحکم .
5.امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، 1 جلد، انتشارات دار الهجره ق، ص459.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها