لطفا دلايلي بر وحياني بودن قرآن بدون استفاده از آيات ذكر كنيد. همچنين چه دلايلي وجود دارد كه قران فعلي تحريف نشده باشد (بدون استفاده از آيات قرآن)
بهترين دليل در اين زمينه مبارز طلبي خود قرآن است. در قرآن اعلام شده، اگر در خدايي بودن قرآن شك داريد و مرا ساخته بشر از جمله پيامبر مي دانيد و معتقديد و مدعي هستيد كه بشر را توان انشاي چنين كتابي هست، پس يك سوره مثل سوره هاي من بياوريد و به جامعه عرضه كنيد و در معرض قضاوت سخن شناسان قرار دهيد. (1)
با وجود آن كه دشمنان از صدر اسلام در صدد بودند كه آسماني بودن قرآن را انكار كنند و آن را ساخته ذهن پيامبر يا ديگران معرفي كنند، ولي نتوانستند به مبارزه طلبي قرآن پاسخ دهند و تا ابد هم نخواهند توانست. در حال حاضر سرسخت ترين دشمن اسلام، يهوديان صهيونيست هستند كه از تمام امكانات شان براي نابودي اسلام استفاده مي كنند، ليكن تاكنون نتوانستهاند حتي يك سوره مثل قرآن را بنويسند.
قرآن مجيد از جهات گوناگون معجزه است و خدايي بودن خود را فرياد مي زند. چند نمونه را ذكر ميكنيم:
الف) از جنبه هاي اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است. قرآن از فصاحت و بلاغتي برخوردار است كه از عهده بشر خارج است. از اين رو عرب جاهلي كه در فصاحت و بلاغت و شعر و ادب تخصص بلكه نبوغ داشت، وقتي در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت آن دقت كرد، به معجزه بودن آن پي برد و اظهار عجز و ناتواني نمود. به سبب اعجاز فصاحتي قرآن، عدهاي از آنان وحي بودن قرآن را پذيرفته و نبوت پيامبر اسلام را تصديق نمودند.
بقيه نيز گر چه ايمان نياوردند، ولي هماوردي نكردند و عجز خود را از آوردن حتي سوره اي كوچك فرياد زدند و اين خود بزرگ ترين دليل بر آسماني بودن قرآن است و ثابت ميكند كه آوردن كتابي مثل قرآن از دايره قدرت بشر بيرون است.
ب) همه قبول دارند كه رسول خدا (ص) امي يعني درس نخوانده بود ، ولي با وجود اين، كتابي آورد كه پر است از معارف عقلي و دقايق علمي و فلسفي، به طوري كه اين كتاب افكار فلاسفه و دانشمندان را به خود جلب كرده و متفكران شرق و غرب عالم را مبهوت و متحير ساخته است.
امي و درس ناخوانده بودن پيامبر و بيگانه بودن ايشان و محيط زندگي شان از دانش روز و ناتواني او از مراحل ابتدايي خواندن و نوشتن كه معلوم همگان بود، بهترين دليل بر اين است كه قرآن محصول فكر و فهم ايشان يا تعليم گرفته از ديگران نبوده است. پيامبر پيش هيچ كسي زانوي شاگردي به زمين نزده است. از هيچ كس تعليم نگرفته و قبل از بعثت هيچ سخن و كلامي شبيه قرآن از او شنيده نشده و اين معارف و آيات به ناگاه بر زبان او جاري شد.
قرآن نيز بر اين موضوع تكيه كرده و آن را يكي از نشانه هاي آسماني بودن خود شمرده است:
«وَ مَا كُنتَ تَتْلُواْ مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَ لَا تخَُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لاَّرْتَابَ الْمُبْطِلُون؛ پيش از نزول قرآن هيچ نوشته اي را نمي خواندي و با دست راست خود (كه وسيله نوشتن است)نمي نوشتي. اگر قبلا مي خواندي و مي نوشتي، ياوه گويان شك و تهمت به وجود مي آوردند.» (2)
اما در مورد سوال دوم مي توانيم از دو دليل مناسب بهره بگيريم:
1. گواهي تاريخ: بنا به گواهي غير قابل ترديد تاريخ، امكان تحريف و دستكاري قرآن وجود نداشته؛ زيرا قرآن كتابي است كه از روز اوّل مورد عنايت و اهتمام مسلمانان بوده است. قرآن براي مسلمانان همه چيز بوده است: قانون اساسي، دستور عمل زندگي، برنامه حكومت، كتاب مقدس آسماني و رمز عبادت و بندگي. قرآن كتابي بود كه مسلمانانِ همواره در نماز و مسجد و خانه و ميدان جنگ، به هنگام رو به رو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانيت مكتب، از آن استفاده مي كردند.
از تواريخ اسلامي استفاده مي شود كه تعليم قرآن را مِهر زنان قرار مي دادند. اصولاً تنها كتابي كه در همه محافل مطرح بود و هر فردي را از آغاز عمر با آن آشنا مي كردند و هر كس مي خواست درسي از اسلام بخواند، آن را به او تعليم مي دادند، قرآن مجيد بود.
با توجه به اين كه قرآن به صورت يك مجموعه، با همين شكل فعلي در عصر پيامبر جمع آوري شده بود،(3) و مسلمانان سخت به ياد گرفتن و حفظ آن اهميت مي دادند. اصولاً شخصيت افراد در آن عصر تا حد زيادي به اين شناخته مي شد كه چه اندازه از آيات را حفظ كرده باشند. شمار حافظان قرآن به اندازه اي زياد بود كه در تواريخ مي خوانيم در يكي از جنگها كه زمان ابوبكر واقع شد، چهارصد نفر از قاريان قرآن به قتل رسيدند. در داستان "بئر معونه"(يكي از آباديهاي نزديك مدينه) و جنگي كه در آن منطقه در زمان حيات پيامبر(ص) اتفاق افتاد، مي خوانيم كه جمع كثيري از قاريان در حدود هفتاد نفر شربت شهادت نوشيدند.(4)
از اين مطالب روشن مي شود كه حافظان و قاريان و معلّمان قرآن آن قدر زياد بودند كه تنها در يك جنگ اين تعداد شهيد شدند، چرا كه قرآن فقط قانون اساسي براي مسلمانان نبود، بلكه همه چيز آنها بود، مخصوصاً در آغاز اسلام كه هيچ كتابي جز آن نداشتند و تلاوت و قرائت و حفظ و تعليم و تعلّم مخصوص قرآن بود. قرآن يك كتاب متروك در گوشة خانه و يا مسجد كه گَرد و غبار فراموشي روي آن نشسته باشد نبود تا كسي از آن كم كند يا بر آن بيفزايد.
حفظ قرآن به عنوان يك سنت و عبادت بزرگ هميشه ميان مسلمانان مطرح بوده و هست، نيز بعد از پيدا شدن صنعت چاپ كه سبب شد اين كتاب به عنوان پرتيراژترين كتاب در كشورهاي اسلامي چاپ و نشر گردد، باز حفظ قرآن به عنوان يك سنت ديرينه و افتخار بزرگ، موقعيت خود را حفظ كرد، به طوري كه در هر شهر و ديار هميشه جمعي حافظ قرآن بوده و هستند. اكنون در بعضي كشورهاي اسلامي مدرسههايي وجود دارد كه برنامه شاگردان آن در درجة اوّل حفظ قرآن است. سنت حفظ قرآن از عصر پيامبر(ص) و به دستور و تأكيد آن حضرت در تمام قرون ادامه داشته است. هم چنين سنت قرائت قرآن در شبها و روزهاي متعدد و ثواب بسياري كه براي قرائت ذكر شده است. با چنين وضعي اصولاً تحريف قرآن امكان پذير نبوده است.
2. وجود كاتبان وحي: علاوه بر همه، پديدة نويسندگان وحي نبايد فراموش شود، يعني كساني كه بعد از نزول آيات بر پيامبر آنها را يادداشت مي كردند. بنا به نقل ابوعبدالله زنجاني در كتاب "تاريخ قرآن" پيامبر(ص) نويسندگان متعددي داشت كه وحي را يادداشت مي كردند و آنها چهل و سه نفر بودند كه بيش از همه "زيدبن ثابت" و امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع) در امر كتابت قرآن ملازم پيامبر در اين رابطه بودند".(5)
آنها در برخي موارد آنچه را كه نوشته بودند، براي پيامبر ميخواندند تا هر گونه اشتباه احتمالي رفع شود. كتابي كه اين همه نويسنده داشته، چگونه ممكن است تحريف شود؟
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 23.
2. عنكبوت(29)،آيه 48.
3. آيت الله مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلاميه، تهران، چاپ اول، 1374 ش، ج1، ص 8 - 10.
4. تفسير نمونه، همان، ج11، ص 23.
5. ابوعبدالله زنجاني، تاريخ قرآن، انتشارات افشار، تهران، بي تا، ص 24.