سالها پیش در یکی از روزنامههای مشهور چاپ تهران که همواره سرمقالههایش بر سر زبانها میافتد و دوستان و دشمنان فراوانی نیز دارد، خبری منتشر شد که به تدریج بر سر زبانها افتاد و پس از آن هر کسی با ذوق و سلیقه خود آن را پرورش داده و بازسازی کرده است. این خبر که سالها طول کشید تا دروغ بودنش آشکار شود، چنان در تار و پود رسانههای ایرانی جا خوش کرده که کمتر کسی میتواند باور کند اظهارات منسوب به فرانسیس فوکویاما در کنفرانس اورشلیم بیپایه باشد و او اساسا اینچنین سخنانی به زبان نیاورده باشد و اصلا در آن کنفرانس شرکت نداشته باشد.
آیا کنفرانس اورشلیم حقیقت دارد؟
بایگانی اینترنتی روزنامه مشهور چاپ تهران که این خبر را اولین بار منتشر کرده، تنها تا دو سال اخیر را پشتیبانی میکند؛ اما از لابلای صفحههای اینترنت میتوان متن اولیه خبری که در این روزنامه منتشر شده را یافت. در ادامه این خبر را میخوانید:
فوکویاما در کنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویت شیعه» میگوید: شیعه، پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.
او بال سبز این پرنده را مهدویت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادتطلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است، معرفی میکند. فوکویاما معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد که اهمیتش بسیار است. او میگوید:این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان میشود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین میبرند، بیشتر میشود.
وی جنگ عراق و ایران را مثال میزند و میگوید: اینها فاو را تسخیر کردهاند، میروند کربلا را هم بگیرند و این، یعنی فتح قدس، اگر کربلا را بگیرند، اینجا را هم قطعاً میگیرند. او برای دفع این خطر پیشنهاد میکند با امتیاز دادن به ایران، جنگ را متوقّف کنید. فوکویاما، مهندسی معکوسی را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان طراحی میکند و مینویسد: مهندسی معکوس برای شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمیتوانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویت تجاوز کنید. . . برای پیروزی بر یک ملّت باید میل مردم را تغییر داد. . . ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی اینها را به رفاهطلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشههای امام زمانی از جامعة شیعه رخت میبندد. . . شما بیایید برای غرب هم امام زمان و کربلا و ولی فقیه بتراشید.
فوکویاما برای این کار، مکتب جدیدی به نام اونجلیس عرضه کرد. مکتبی که قدمتش به 1987 میلادی بر میگردد. طرفداران این مکتب معتقدند عیسای ناصری خواهد آمد. فوکویاما به آنها توصیه میکند در فیلمهایشان هر چه را شیعیان دربارة امام زمان میگویند، بر شخصیت عیسای ناصری تطبیق بدهند. بر اساس دستور فوکویاما، فیلمهایی بر اساس مدل «روایت فتح» شهید آوینی، ساخته شد؛ با همان اسلوب متن و با به کارگیری مؤلّفههای احساسی برنامههای شهید آوینی، با همان تیپها و همان دیالوگها که شهید آوینی میگفت. فیلم نجات سرباز رایان با محتوای تجلیل از مادر سه شهید؛ فیلم نبرد پرل هاربر با محتوای جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم؛ فیلم زمانی سرباز بودیم با تئوری بازسازی کربلا و بر اساس الگوی عملیات کربلای 5؛ فیلم سقوط شاهین سیاه، بازسازی صحنه کربلا، فیلم جنگیر که در آن از نمادهای اسلامی شیعه استفاده شده بود.
یک کلاغ، هزار کلاغ
داستان اما همین جا پایان نمیگیرد. این خبر که به ظاهر مهر تاییدی است بر راه شیعه، دهان به دهان گشت و عاقبت از زبان شخصیتهای سیاسی هم بیان شد. گرچه نقل قول اینچنین سخنانی به فرض صحت هیچ ایرادی ندارد و بر اساس سنت «خوشتر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران» تایید فرهنگ شیعی از زبان کسانی که لیبرالیزم را پایان تاریخ و نظام پایانی تاریخ میدانند، بسیار گوارا و شنیدنی است؛ اما نکته آنجاست که همه آنها که به نقل این خبر دست زدهاند، تنها به استناد آن روزنامه مشهور، و نقل دهان به دهان آن اکتفا کردهاند در حالی که هیچ اعتبار و استنادی نداشته است.
یکی از کسانی که با استفاده از این گزاره غیرواقعی به ایراد سخنرانیهای مختلفی پرداخته و تحلیلهای مختلفی به مخاطبان خود داده و در سخنرانیها و نوشتههایش همواره پلی به فوکویاما و ایده بال سرخ و سبز زده، پیام فضلینژاد است. پیام فضلینژاد در سخنانی که سال ۱۳۸۷ در دانشگاه تربیت معلم ایراد کرده و پس از آن همان مطالب سیزدهم اسفند ۸۷ در خبرگزاری فارس منتشر شده، اینچنین ادعا کرده:
فوکویاما که با موسسه پژوهشی پنتاگون به نام Rand در کسوت پژوهشگر ارشد کار میکند، سال 1365 و در کشاکش جنگ تحمیلی در کنفرانس بازشناسی هویت شیعه شرکت کرد. این کنفرانس را اسرائیلیها در اورشلیم برگزار کردند که به کنفرانس اورشلیم نیز مشهور گشت. فوکویاما در این کنفرانس گفت که اولا، شیعه پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیررس ما است؛ پرندهای که دو بال دارد و آن را فناناپذیر میکند: یکی بال سبز تشیع که انتظار است و عدالتخواهی و این دو، ریشه در مهدویت شیعی و اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان دارد. دیگری بال سرخ تشیع است که شهادتپذیری است که شیعیان آن را از عاشورا، حسین و کربلا برگرفتهاند.
البته فوکویاما بیراه نمیگفت. آن حزن درونی، آن دلبستگی دمادم به اباعبدالله حسین(ع)، آن شور کربلا، همه اینها در کنار چشماندازی آیندهنگرانه که چشم به ظهور مهدی موعود(عج) دارد، ستونی از ستونهای شیعه به شمار میرود. هم دینامیزم باشعوری است که در قلب اسلام تعبیه شده و هم حلقه وصل شور مسلمانان به یکدیگر است. فوکویاما میگفت که این دو ساحت خدشهناپذیرند و تعرض به آنان ساده نیست.
فوکویاما در قامت استراتژیست جنگهای نرم پنتاگون معتقد بود که شیعه غیر از این دو بال، بعد سومی هم دارد و آن، ولایت فقیه است. شیعه، زرهی به نام ولایتپذیری بر تن کرده و قدرتش با شهادت، فزونی میگیرد. همان جمله حضرت امام خمینی(ره) را در پیام ایشان به مناسبت شهادت استاد مطهری را فوکویاما نیز در کنفرانس اورشلیم تکرار میکرد و میگفت شیعه مکتبی است که هر چه او را از بین میبرند، گستردهتر و زندهتر میشود. پیشنهاد مشخص او مبارزه با ولایت فقیه بود و خیال میکرد که اگر به ساحت ولایت تعرض گردد، مخدوش ساختن دو بال سرخ و سبز شیعه نیز آسان خواهد شد.
شاه کلید تئوری جنگ نرم فوکویاما که مهندسی معکوس لقب گرفت، ناظر به تحقق فروپاشی ایدئولوژیک شیعه در ایران و تغییر گفتمان غالب انقلاب بود. او معتقد بود که برای پیروزی بر یک ملت، باید میل و ذائقه آن ملت را تغییر داد و نظام ارزشیشان را نابود کرد. گفت که ابتدا به ولایت فقیه تعرض کنید، سپس شهادتطلبی ایرانیان را بدل به رفاهطلبی کنید و اگر این دو فرآیند تحقق یافت، خود به خود اندیشههای امام زمانی و عدالتطلبانه از جامعه ایران رخت میبندد.
بنابراین از سال 1365 صورتبندی پروژه تهدید نرم توسط پنتاگون در کنفرانس اورشلیم در اسرائیل انجام گرفت. البته، تاریخ شروع این پروژه به سالیان آغازین انقلاب اسلامی بازمیگردد، اما کنفرانس اورشلیم یکی از تلاشهای منسجم و مشخص در این باب است. در این کنفراس، هراس غربیان از ادامه جنگ تحمیلی با ایران نیز مشهود است. فوکویاما میپنداشت که حتی با امتیاز دادن به ایران باید جنگ سختافزاری با ایران پایان گیرد، چرا که احتمال دارد ایرانیان پس از فتح فاو، چه بسا کربلا را بگیرند و سپس راهی قدس شوند. بنابراین، او قائل به جنگ نرم بود و بعدها هم نشان داد که در این وادی برای روشنفکران ایرانی، چون عبدالکریم سروش، نقش ویژهای قائل است.
فرانسیس فوکویاما کیست؟ نظریهاش چیست؟
و همه این تفصیلات در حالی است که فرانسیس فوکویاما در نظریه معروف خود «پایان تاریخ» که در سال ۱۹۸۹ مطرح شده و بعدها در سال ۱۹۹۲ در کتابی با نام «پایان تاریخ و آخرین انسان» منتشر شد ادعا کرده «امروزه نظام لیبرال دمکراسی به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده است که همه کشورها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند. ، آخرین حد تلاشها و مبارزات ایدئولوژیهای مختلف در نهایت در قالب ایدئولوژی «لیبرال دمکراسی» سربرآورده است. بنابراین تصور اینکه نظام سیاسی بهتر و مناسبتری به عنوان آلترناتیو و یا بدیل جایگزین این نظام شود وجود ندارد». نظریه «پایان تاریخ» فوکویاما البته پاسخی بود به «جنگ تمدنها»ی ساموئل هانتینگتون. با این همه، نظریه فرانسیس فوکویاما، آنچنان که در رسانههای ما مورد توجه قرار گرفته، چندان مورد توجه مراکز آکادمیک و تحقیقاتی غربی قرار نگرفته، و بیشتر محققان و پژوهشگران حوزه سیاست در غرب، این مقاله را فاقد ارزشهای علمی میدانند و آن را مقالهای ترویجی خواندهاند که در پی تبلیغ ارزشهای امریکایی و القای برتری سرمایهداری لیبرال بر اشکال دیگر نظامهای سیاسی در دنیاست.
خبرساز روزنامه مشهور، شاید گمان کرده است فوکویاما یکی از بینظیرترین و معتبرترین دانشمندان و نظریهسازان امروز جهان است و اگر از او سخنی در تایید فرهنگ شیعه بسازد، پیروزیای برای تمدن شیعه است، در حالی که این روزنامه چاپ تهران، با یک تیر، توپهای فراوانی به دروازه خودی فرستاده و گرچه چند سال این حرفها بر سر زبانها افتاده اما مگر تمدن جهانساز شیعه نیازی به دروغ و خبرسازی دارد؟ مگر حقانیت شیعه با اینگونه خبرسازیها و جعلها به اینجا رسیده است؟
چرخه بیپایان خبرسازی و داستانپردازی
اما اینجا هنوز پایان ماجرا نیست. شخصیتهای سیاسی از جمله داوود احمدینژاد، دبیر وقت کمیته دائمی پدافند غیرعامل، حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی نماینده ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و خیل نویسندگانی که نوشتههایشان در روزنامههای مختلف و پایگاههای اینترنتی مختلف منتشر شده، به این گزاره ساختگی دامن زدهاند که میتوانید با یک جستجوی ساده، صدها نوع از این نوشتهها را در اینترنت بیابید.
سایت خبری عصرایران در خبری که ۱۵ بهمن ۸۸ به نقل از خبرگزاری فارس منتشر کرده، از قول داوود احمدینژاد اینچنین نوشته است: وی در ادامه به بررسی اقدامات دشمن برای ضربهزدن به حرکت نظام اسلامی ایران پرداخت و اضافه کرد: فوکویاما یک نظریهپرداز ژاپنی که در مکتب امپریالیسم رشد یافته شیعه را پرندهای میداند که افق پروازش بالاتر از تیرهای ماست و دو بال دارد، یک بال سبز و یک بال سرخ، بال سبز این پرنده مهدویت و عدالتخواهی اوست شیعه در انتظار عدالت به سر میبرد و امیدوار است، بال سرخ شیعه شهادتطلبی است، 15خرداد 42 را به یاد دارید، کفنپوشان با حکم ولایت به سوی طاغوت شتافتند، شهادتطلبی شیعه را فنا ناپذیر کرده است، بنابراین تیرهای زهرآگین سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی به او نمیرسد. احمدینژاد افزود: بحث سوم شیعه مهم است، فوکویاما میگوید این پرنده زرهی به نام ولایت بر تن دارد، بین تمام مذاهب اسلامی شیعه تنها مذهبی است که به ولایت فقهی معتقد است، این مسئله شیعه را تهدیدناپذیر کرده است.
علاوه بر موارد ذکر شده، یکی از پژوهشگران شناخته شده مهدویت نیز در نشستی با عنوان «غرب و مهدویت» که در شهر مقدس قم برگزار شده، به سخنان منسوب به فوکویاما استناد کرده و گفته است: مساله روز بودن مهدویت و انتظار را غربیها هم درک کردهاند و خودشان به این مطلب اعتراف کردهاند، مثلا «فرانسیس فوکویاما» گفته است: «شیعه مثل پرندهای است که یک بال سرخ، یک بال سبز و یک قلب دارد. بال سرخ را شهادت و امام حسین(ع)، بال سبز را آینده روشن، امام زمان و اعتقاد به او و قلب را هم روحیه تعبدپذیری بیان کرده است.»
و سرانجام...
اما پس از همه اینها، فرانسیس فوکویاما در گفتگویی تلویزیونی با بی.بی.سی، که در سوم اسفندماه ۸۹ در یکی از برنامههای «به عبارت دیگر» که به گفتگو با شخصیتهای مطرح اختصاص دارد، همه آنچه به او نسبت داده میشد را دروغ خواند و اظهار کرد هیچگاه در کنفرانس اورشلیم نبوده و چنان سخنانی به زبان نیاورده است.
اکنون پس از همه این داستانپردازیها و دروغ خواندن داستان از سوی شخصیت اصلی داستان، همان روزنامه که سالها پیش اصل آن خبر را منتشر کرده، در خبری با تیتر «آمریكا اعتراف می كند 9 دی فرمول مهندسی معكوس فوكویاما را معكوس كرد» نوشت: «سه روز بعد از 9 دی ریچارد هاس می گوید متأسفانه فرمول مهندسی معكوس آقای فوكویاما نتیجه معكوس داد چرا كه فوكویاما معتقد بود درگیری ما با ایران از ولی فقیه شروع شده است بنابراین فلش های حمله باید نهایتا به سوی رهبری باشد.»
حسن اجرایی، ساعت صفر، شماره شانزدهم