سلام.
مادرم یک سال پیش درگذشت و پدرم سه هفته بعد (قبل از 40 ام) بدون اطلاع دادن به کسی ازدواج کردند.
این مساله گرچه شک بزرگی برایمان محسوب می شد.با دیدی باز زن بابا رو سعی کردم دوست داشته باشم.
ولی او جوان است خیلی و با پدرم 25 سال اختلاف سنی دارد و نمی خواهد برایمان مادری کند و در طی اشتباهاتمان و اشتباهات او و پدرم ، نتیجه این شده که نه تنها مادر بلکه دیگر از نعمت پدر هم محروم شده ایم
برادر کوچکتری دارم که با او ناسازگاری میکند و پدرم برادرم را از خانه بیرون کرده اند و گفته اند اگر به من و زنم احترام نگذاری حق برگشت به خانه را نداری
او 22 ساله است و بسیار برایش نگرانم که به راه گناه کشیده شود
از آنجا که دانشجوی ارشد تفسیر قرآن مجید هستم .می خواهم مرا هم راهنمایی کنید که چه کنم و همچنین اگر مقاله ای در این زمینه نوشته شده برایم ارسال کنید
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
خواهر گرامي! در ابتدا تسليت ما را در ضايعۀ اسفناك بوجود آمده را پذيرا باشيد و اميدواريم با مديريت مناسب در اين مقطع روح آن بزرگوار را شاد كنيد. سعي كنيد فارغ از هرگونه بدبيني در مورد گذشته، برادر خود را هم به آغوش گرم زندگي باز گردانيد.
هدف زن و شوهران در زندگي ضمن مهرباني و عاطفه، بايد استحكام و مديريت خانواده باشد. در اين صورت نامادري و ناپدري هم ميتوانند مانند پدر و مادر واقعي، فرزنداني باعاطفه و موفق پرورش دهند، ولي متأسفانه در جامعه تنها به حوادث تلخ و ناگواري كه در رسانهها منعكس ميشود، توجه ميكنند و چنين وقايعي منجر به بدبيني افراد به نامادري يا ناپدري ميشود.
اين در حالي است كه ستوني براي انعكاس زندگيهاي موفق فرزنداني كه در سايه و توجه ناپدري و نامادري تربيت ميشوند و به درجات عالي ميرسند در روزنامهها و مجلات خالي است.
- مطالبي براي تبيين و توضيح مسأله:
1- مثلاً خانمي كه تا سن 25 سالگي به تنهايي زندگي ميكرد و به عنوان يك دختر شايسته و مهربان در ميان اطرافيان شناخته شده پس چرا وقتي همسر مردي ميشود كه صاحب فرزندي است به چشم ديگري به او نگاه ميكنند؟! افراد جامعه (مردم) نبايد نامادري يا ناپدري را يك غول شاخدار تجسم كنند كه تنها براي آزار فرزندان وارد زندگي خانوادهها ميشوند.
البته نامادري و ناپدريهايي هستند كه حتي با وجود سختي و لجاجت از سوي فرزندان همسرانشان با متانت و صبوري با آنها برخورد ميكنند و سرانجام به نتيجه رضايتبخشي هم ميرسند.
2- نكته اي به شما و برادرتان:
** نكته اي كه بايد به برادرتان گوشزد كنيد:
ناپدري و نامادريهايي هستند كه مهر و محبتشان از پدر و مادر واقعي هم بيشتر است. ما بايد متوجه اين موضوع باشيم كه نامادري و ناپدري هم در درجه اول انسان هستند آنها نيامدهاند كه ساختار خانوادگي و عاطفي كسي را بر هم بزنند بلكه آنها آمدهاند تا زندگي خوب و موفقي را براي اعضاي خانواده رقم بزنند بنابراين بهتر است خانوادهها ديد مثبتي نسبت به اين موضوع داشته باشند. چرا كه با برقراري ارتباط عاطفي ميتوانند زندگي بهتري را براي فرزندان فراهم بياورند.
** نكته اي كه بايد خودتان دقت كنيد:
بعضي از افراد گمان ميكنند ازدواج مجدد خيانت به بچه است، ولي غافل از اين كه رشد و عاطفه سالم در گرو يك خانواده سالم است و محدوديت و محروميت عاطفي تأثيرات منفي روي عواطف و احساسات كودك بر جاي ميگذارد و گاهي باعث خشونت در كودكان ميشود كه با تدبير و درايت ميتوان از بروز چنين مشكلاتي پيشگيري كرد. زيرا فرزندان با مشاهده يك زندگي موفق توأم با آرامش در خانواده خود ميتوانند يك ارتباط سالم و موفق را بياموزند. البته افراد بايد اين نكته را مدنظر قراردهند كه ازدواج مجدد با حضور فرزند كار سادهاي نيست و نبايد با جنگ و خشونت زندگي را شروع كرد، آنها بايد قبل از ازدواج با مراجعه به مشاوران و روانشناسان راههاي موفقيت و نحوه برخورد با مشكلات زندگي را بياموزند تا در زندگي دچار بحران نشوند.
3- دغدغه تان نسبت به برادرتان كاملاً منطقي و نشان از درك بالاست، زيرا گرچه در همه خانوادهها احتمال بحث و جدل وجود دارد، ولي كساني كه لقب نامادري يا ناپدري ميگيرند، بيشتر زير ذرهبين هستند و بچههايشان بيشتر احساس عدم امنيت ميكنند كه همين موضوع باعث ميشود چنين خانوادههايي بيشتر آسيب ببيند. بهتر است درباره اين موضوع در جامعه فرهنگسازي شود تا بچهها از اين كه فرزند طلاق هستند يا به هر دليلي با ناپدري يا نامادري زندگي ميكنند احساس حقارت و خجالت به آنها دست ندهد. زيرا بچهها بيگناهترين محكومان مادامالعمر هستند و اگر در شرايط اجتماعي سياستگذاري و برنامهريزي درستي توسط نهادهاي اجتماعي انجام شود بچهها كمتر آسيب ميبينند و همه افراد و اعضاي جامعه بهتر است ديد و نگاهشان را به اين موضوع تغيير دهند تا كودكان حس حقارت را نداشته باشند و مجبور نشوند به دروغ زندگيشان را پنهان كنند و دائماً با خود و ديگران در جنگ و جدل باشند.
- راهكارها و پيشنهادات لازم:
1- زن و مرد با استفاده از تجربيات مشاوران و مهارتهاي لازم ميتوانند به قلب فرزندان نفوذ كنند و به جاي درگيري و نزاع به آنها بياموزند كه در زندگي هدفشان موفقيت و خوشبختي است.
2- امروزه براي همه افراد اعم از زن، مرد، كودكان و... حقوقي تأليف شده است كه افراد طبق آن حق و حقوق ميآموزند كه چگونه بايد با يكديگر رفتار كنند و حقوق ديگران را نيز رعايت كنند. در جامعه امروز حقوق كودكان به رسميت شناخته شده است و كودكان در مقابل رفتارهاي نابهنجار پدر و مادر تني يا ناتني خود محفوظ هستند.
3- آموزش، فرهنگ، تحصيلات و شخصيت افراد از معيارهايي هستند كه بر اساس آن خانوادهها ميتوانند در يك محيط گرم و صميمي با يكديگر زندگي كنند. در اين صورت ديگر رابطه خوني و خويشاوندي اولويت و ملاك خوشبختي فرزندان با نامادري و ناپدري قرار نميگيرد.
موفق باشید.