با سلام و عرض خسته نباشيد . من و يكي از هم كلاسي هاي دانشگاه به هم علاقه داريم .هم شهري هم نيستيم. هر دويمان 21 ساله هستيم. آن پسر اين موضوع را با خانواده اش در ميان گذاشته و مادر ايشان با من حضوري صحبت كردند.(و حتي تلفني با مادرم) فقط در حد آشنايي. من با آن پسر رابطه دارم.اما مادر ايشان مطلع نيستند. سال گذشته چند باري با هم بيرون هم رفته ايم. اما امثال بيرون نرفته ايم و قصد نداريم تا به هم محرم نشديم بيرون رويم. از اينكه رابطه ي مان به آينده ي مان آسيب برساند مي ترسيم اما همديگر را دوست داريم و نمي خواهيم همو از دست بدهيم. من در هر كتابي خوانده ام گفته اند كه رابطه اگر موجبه شهوت نشود ايرادي ندارد.اين رابطه موجب شهوت من نمي شود اما من طرف مقابلم را نمي دانم. رابطه ي ما در حد اس ام اس و گاهي تلفني شده است. به اين دليل كه من خواهر بزرگتر دارم و او هم برادر بزرگتر دارد نمي توانند فعلا رسما خواستگاري بيايند و بايد منتظر باشيم. انشا الله قصد داريمبا برنامه ريزي درس بخوانيم تا هر دو ارشد قبول بشويم. آيا اين رابطه ي جديد ما از نظر شرعي مشكل دارد؟ آيا به آينده مان آسيب مي رساند؟ ما قصد گناه نداريم فقط مي خواهيم يك رابطه ي سالم برقرار كنيم تا به موقعش با هم ازدواج كنيم. لطفا ما را رهنمايي كنيد.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آن چه در ازدواج شرط است ، شناخت کافي نسبت به يکديگر است . ديدن و پسنديدن و خواستن کافي نيست. اين قبيل روابط به ويژه براي دختران آسيب زا هستند . بايد مراقب خودتان باشيد و از اين قبيل رفتارها فاصله بگيريد. با رفتار خود علاوه بر آن که خودتان را از مسير عادي زندگي خارج مي سازيد ،فرد ديگري را نيز با اين وضع روبرو مي سازيد. در مورد خودتان شايد بتوانيد اما در مورد ديگري چطور؟ به خوبي مي دانيد که تنها فرد متضرر در اين موارد دختران هستند که آسيب هاي فراواني متوجه آنان مي گردد. يک پسر در جامعه ما به هر حال يک پسر است و عيب و ايراد به او وارد نيست. مي توانيد از طريق گفتگو با والدين و با ايجاد اعتماد در خانواده هاي خودتان قرار بگذاريد و طي يک مراسم فقط نسبت به يکديگر متعهد باشيد تا زمان مناسب براي ازدواج فرا برسد.
بسياري از ارتباطات بين دو جنس مخالف در ابتدا در قالب آشنايي حاصل مي شود . منجر به ارضاي نياز عاطفي و ارضاي محبت گرديده ، با مرور زمان اين حالت به طور ويژه در خانم ها شدت مي يابد، به نحوي که علاقه ابتدايي به شکل وابستگي رواني در خانم ها تبديل مي شود. اين امر گاهي تمام اوقات شبانه روز فرد را پر مي نمايد . فرصت هاي پيشرفت و حتي انجام کارهاي روزمره را از انسان مي گيرد.از طرفي موانع متعدد خانوادگي ، فردي، اقتصادي، رواني(از جمله آن چه گذشت ) مانع از تشکيل زندگي مشترک خواهد بود.
نتيجه اين امر آسيب هاي غير قابل جبران رواني براي دختران خواهد بود. افسردگي ، احساس شکست، ناکامي و... از عوارض اين وابستگي رواني است.
يکي از توصيههاي هميشگي ما مشاورين به همه دختر و پسرها اين است که پيش از قول جدي در حضور خانواده و متعهد شدن نسبت به همديگر بر اساس عرف، شرع و قانون به همديگر دل نبنديد. دليل آن هم روشن است چون بعد از وابستگي عاطفي امکان دست يابي به يک شناخت مناسب نخواهد بود و از دست مشاورين هم کاري بر نمي آيد مگر در جلسات مشاوره متعدد و تازه آن هم با قصد خود دختر يا پسر!
رابطه ي جديد هر چند از نظر شرعي بي اشکال باشد(که به احتمال زياد اين گونه نيست)از نظر روانشناختي بسيار مشکل دار مي باشد . انتظار فرسايشي ناشي از تعلق خاطر زود هنگام و زودتر از موعد طرفين حال و آينده شما را با آسيب هاي جدي مواجه خواهد ساخت.