علت مذموم بودن بت پرستی این بود که انها بین خود و خدا یک واسطه ای قرار می دادند حال ایا اینکه این نقش را به امامان بدهیم صحیح است؟ ایا اینکه برای حاجات خود نزد خدا یک واسطه ای قرار دهیم قابل قبول است؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
متاسفانه با نظر شما موافق نيستيم، زيرا بت پرستان بت را سبب مستقل مي دانستند . او را همه كاره عالم مي دانستند، ولي ما امامان را بندگان خدا مي دانيم كه خداوند برخي از مقام هاي معنوي را به ايشان اعطا كرده است.
براي اين كه قدري پاسخ بيش تر تبيين شود ، حقيقت توسل و جايگاه آن در دين اسلام را توضيح مي دهيم.
توسل به معناي مدد جستن از وسيله براي رسيدن به مقصود است، انسان براي رسيدن به هدف بايد به اسباب و واسطههاي فيض متوسل شود . توسل به معناي استفاده از اسباب براي دستيابي به هدف است.
خداوند به مقتضاي لطف و رحمت بي انتهاي خويش، اسباب هدايت مردم را فراهم كرده كه يكي از آن ها فرستادن پيامبران و نزول كتب آسماني و راهنمايي رهبران ديني است. هر چند خداوند توانا است كه مستقيم تمام عالم را اداره كند و نياز به واسطه هاي فيض ندارد، اما با استفاده از ضمير جمع(انّا) اشاره به اسباب و نظام عالم مي كند و در عين حال كه مي تواند بدون واسطه، فيض خود را به موجودات برساند، ولي سنت الهي بر اين تعلق گرفته كه جهان هستي را بر اساس نظام اسباب و عوامل قرار دهد . فيض خود را تنها از راه علل و اسباب اعطا كند. امام صادق(ع) مي فرمايد: "ابي الله أن يجري الاشياء الا بالأسباب؛ (1) خداوند امور و اشيا را از طريق علل و سببش جاري مي سازد".
بر اين اساس انسان در همه كارهاي زندگي(مادي يا معنوي) به اسباب و وسايل توسل مي جويد.
خداوند براي اعطاي فيض خويش ، راه ها و اسبابي را مشخص كرده است، مانند نماز ، روزه ، نيكي به يتيم ، خدمت به مردم . از جمله اسباب و عوامل، نزول فيض و رحمت الهي ، وجود انسان هاي به حق رسيده (امامان و پيامبران) هستند. همان گونه كه در نزول بركات مادي نيز از ابزار و اسباب مادي بهره گرفته . شفا را در دارو قرار داده و به پزشك آگاهي براي درمان انسان ها داده است.
بر همين اساس ريشه اصلي توسل در قرآن کريم آمده :
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ؛(2) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا كنيد و با وسيله به او توسل جوييد».
با توجه به اينکه کلمه وسيله در آيه اطلاق دارد، شامل همه امور معنوي ميشود که انسان را براي دريافت حاجت از خداوند کمک ميکند، بنابر اين همان طور که براي گرفتن حاجت به خانه خدا و حجر الاسود و نماز و روزه و درود به پيامبر متوسل ميشويم، به ارواح و قبور مطهر پيامبر، اولياي الهي، و بندگان صالح نيز ميتوان متوسل شد و آن ها را در پيشگاه خداوند شفيع قرار داد و از خداوند حاجت خواست.
حکمت اعطاي اين نقش به بزرگان دين و اولياي الهي، جايگاه معنوي آنان است، همه موجودات عالم هستي، آيات و نشانههاي حضرت حقاند، هر موجودي به اندازه وسعت وجودي خود نشانگر اسما و صفات خداوند هستند، عاليترين و تابناکترين جلوه و ظهور حضرت حق تعالى در آينه وجود پيامبر و ائمه تحقق يافته است، آن ها مظهر کامل اسما و صفات خداوندند، توسل به ارواح و قبور مطهر آنان توجه به مظاهر اسماي خداوند است. براي دريافت فيض الهي . اين کار از نظر عقلي و شرعي نه تنها محذوري ندارد، بلکه يک کار پسنديده است . در آموزههاي ديني در اين باره دلايل بسيار وجود دارد.(3)
اصل توسل به پيامبران و اولياي الهي در قرآن نيز آمده است: در آيه 97 سوره يوسف از زبان برادرانش خطاب به پدر مىخوانيم :
يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطئين ؛اى پدر ! براى ما استغفار كن كه ما خطا كار بوديم .
يعقوب نيز اين تقاضا را نه تنها انكار نكرد و نفرمود :برويد از خدا بخواهيد، نه از من، بلكه به آن ها قول مساعد داد و فرمود :
سوف استغفر لكم ربى : به زودى براى شما از درگاه خداوند تقاضاى آمرزش مىكنم .
بنابراين واسطه قرار گرفتن انسان هاي برگزيده الهي و متوسل شدن به آن ها در آيات قرآن به کار رفته و در صدر اسلام نيز توسط اصحاب و ياران پيامبران صورت مي گرفت.
آيت الله سبحاني در کتاب آيين وهابيت درباره دلايل قرآن و روايي وتاريخ توسل به اولياي الهي به تفصيل بحث کرده ، به نمونههايي از دلايل ايشان در آن کتاب اشاره ميشود . تفصيل بحث را در همان کتاب ملاحظه فرماييد.
يکي از دلايل قرآني آيهاي است که در سورة يوسف آمده، حضرت يوسف خطاب به برادران خود فرمود:
«اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا؛(4) پيراهن مرا ببريد و آن را بر چهره پدرم بيفكنيد تا بينا شود».
قرآن کريم در ادامه از بينايي يعقوب به برکت پيراهن يوسف چنين خبر داده است:
«فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا؛(5) پس چون مژده رسان آمد (پيراهن) را بر چهره او انداخت، پس بينا گرديد».
بر اساس اين آيه قرآن معلوم ميشود که توسل حتى به پيراهن يکي از اولياي الهي براي پيامبر الهي نظير يعقوب مؤثر واقع شد.
آيت الله سبحاني از کتابهاي معتبر اهل سنت جريانهاي بسيار نقل کرده که اصحاب در حيات حضرت و در زمان بعد از رحلت او به حضرت توسل ميکردند، تفصيل اين رخدادها را به کتاب ياد شده مراجعه نماييد.(6) در اين جا به حديث امير مؤمنان(ع) اشاره ميشود :
«سه روز از دفن پيامبر گذشته بود که عربي آمد و خود را بر قبر پيامبر افکند. خاک قبر او را بر سر خود پاشيد و شروع کرد به سخن گفتن با قبر پيامبر . از جمله اين آيه را خواند: اگر کسي به خود ستم کند، آن گاه نزد پيامبر بيايد و او برايش از خدا طلب آمرزش نمايد، بخشيده ميشود(7) بر خويشتن ستم کردهام .براي من از خدا طلب آمرزش بفرما، ناگهان ندايي شنيد که گناهان تو آمرزيده شد».(8)
بر اساس مباني اعتقادي و روايات صحيح و عملکرد صحابه به روشني معلوم ميشود که توسل به پيامبر و اهل بيت(ع) و امامزادهها و علما و صلحا و شهدا مؤثر است، در آموزههاي وحياني و عقلاني نه تنها منع و محذوري براي آن ذکر نشده بلکه بر انجام آن تأکيد گرديده است.
تفصيل اين بحث را در کتاب «آيين وهابيت» تأليف ايه الله جعفر سبحاني مطالعه فرماييد.
پينوشتها:
1. كافي،ج1، ص 183.
2. مائده (5) آيه 35.
3. شفاعت و توسل، سيد کاظم روحاني، ص 49 ـ 50.
4. يوسف (12) آيه 93.
5. همان، آيه 96.
6. آيين وهابيت، ص 188.
7. نساء (4) آيه 64.
8. آيين وهابيت، ص 190.