چگونه مي توان ثابت کرد که فردي در تاريخ واقعا پيامبر خدا بوده يا چيزهايي که گفته دروغ و بخاطر منافعش بوده است؟
با سلام و آرزوي قبولي عبادات و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني.
پرسشگر گرامي تاخير در پاسخگويي به جهت اختلال در فرآيند پاسخگويي بوده است. از صبر و شکيبايي شما تشکر و از تاخير بوجود آمده عذرخواهيم.
حكمت الهي اقتضا دارد پيامبراني از سوي خداوند براي هدايت مردم برانگيخته شوند تا از اين رهگذر، زمينه لازم براي راهيابي انسانها به كمال و سعادت حقيقي خويش فراهم آيد. حال اين پرسش مطرح ميشود كه آيا اساساً راهي براي شناخت پيامبران حقيقي وجود دارد و اگر چنين است، آن راه كدام است؟ اهميت اين پرسش، با عنايت به اين نكته روشنتر ميشود كه در طول تاريخ، مدعيان دروغين پيامبري كم نبودهاند و چه بسيار گمراهيهايي كه در پي پيروي از چنين مدعياني، در ميان جوامع بشري، رواج يافته است؛ بهويژه آنكه عليالاصول انگيزههاي شخصي فراواني (همچون شهرتطلبي، جاهطلبي و ...) براي دستيابي به چنين مسندي وجود دارد.
در پاسخ به بخش نخست پرسش فوق بايد گفت: حكمت الهي، همانگونه كه مقتضي ارسال پيامبران است، اقتضا دارد كه راه يا راههايي عمومي براي شناخت آنان وجود داشته باشد، زيرا در غير اين صورت، گروه زيادي از مردم در شناسايي پيامبران حقيقي ناكام ميمانند و از هدايت الهي محروم ميشوند و درنتيجه، بار ديگر با محذور «نقض غرض» روبهرو خواهيم بود.
بنابراين، براي آنكه غرض از بعثت پيامبران نقض نشود، لازم است راهي براي بازشناسي پيامبران حقيقي از مدعيان دروغين نبوت وجود داشته باشد که ما موارد آن را در اينجا، بر پيامبر اسلام تطبيق ميدهيم.
براي اثبات نبوت پيامبر اسلام راههايي ذکرشده که عبارتاند از:
1- معجزات
يکي از راههاي اثبات نبوت پيامبر اسلام اين است که او ادعاي نبوت کرده و معجزهاي که خارق عادت و مطابق ادعاي او بوده است را اظهار کرده و آورده است درحاليکه ديگران از آوردن مثل آن عاجز بودهاند. معجزات پيامبر اسلام به حدّي است که قابلشمارش نيست و کسي که به ديده انصاف بنگرد جاي هيچگونه شک و ترديدي در صدق و راستي ادعاي نبوت پيامبر (ص) براي او باقي نميماند. (1) علاوه بر اينکه نخستين وبرترين و پايدارترين معجزه پيامبر گرامي اسلام يعني قرآن کريم در جايجاي خود مسئله تحدّي را مطرح کرده است و به اين وسيله صدق و راستي پيامبر اکرم را در ادّعاي نبوتش به اثبات رسانده است آنجا که ميفرمايد:
«قل لئن اجتمعتُ الأنس و الجنّ علي أن باتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعضٍ ظهيراً؛ بگو اي پيامبر اگر جن و انس جمع شوند که مانند اين قرآن کتابي بياورند هرگز نميتوانند هرچند همه پشتيبان يکديگر باشند.» (2)
درواقع قرآن کريم روي مسئله تحدي و دعوت به معارضه که يکي از ارکان اعجاز است تکيه کرده و گاه با صراحت و گاه با دلالت التزامي ميگويد اين کتاب آسماني از سوي خدا است و اگر شک و ترديدي در آن داريد جمع شويد و تمام نيروهاي خود را بهکارگيريد و چيزي همانند آن و يا بخشي از آن بياوريد؛ زيرا که اگر قرآن زاييده فکر بشر باشد شما هم بشر هستيد و داراي فکر و هوش و در حقيقت با يک منطق عقلي روشن اعجاز قرآن و صدق و راستي نبوت پيامبر گرامي اسلام را اثبات کرده است و در طول تاريخ هم از زمان نزول قرآن تاکنون هيچکس موفق به انجام اين کار نشده است. (3)
2- اخبار و بشارت پيامبران گذشته و کتب آسماني آنها در مورد مبعوث شدن پيامبر اسلام
يکي ديگر از راههاي اثبات نبوت پيامبر اسلام بشارتهايي است که پيامبران گذشته راجع به مبعوث شدن پيامبر اسلام دادهاند بهطوريکه در تاريخ نقلشده است که پيامبر گرامي اسلام بر يهود و نصاري احتجاج ميکرد که در تورات و انجيل راجع به مبعوث شدن او بشارت دادهشده است و اينکه حضرت موسي و حضرت عيسي (عليهماالسلام) به رسالت و پيامبري او بشارت دادهاند و اينکه اگر اهل کتاب به کتابهاي خودشان رجوع کنند اين بشارتها را در آن کتابها خواهند يافت و ميشناسد و به آن اعتراف ميکنند در مقابل اين احتجاج پيامبر علماي يهود و نصاري هيچ جوابي نداشتند؛ بلکه تنها جواب آنها سکوت و کتمان حق و عدم انتشار اين بشارتها و کتب در بين پيروان خودشان بود. قرآن کريم در اين رابطه ميفرمايد: «الذّين آتيناهم الکتابَ يعْرفُونَه کما يعرِفونَ أبناءَهم و انّ فريقاً منهم لَيکتُمونَ الحقّ و هم يعْلَمون؛ گروهي که ما بر آنها کتاب فرو فرستاديم محمد و حقانيت او را بهخوبي ميشناسند همانگونه که فرزندان خود را ميشناسند، ولي گروهي از آنها به خاطر دشمني حق را کتمان ميکنند درصورتيکه به آن علمدارند.» (4)
«الذين يتّبِعُون الرسولَ النبي الأمّي الذي يجدُونَه مکتوباً عندهم في التوراة والانجيل؛ آنان که پيروي کنند از فرستادهشدهاي پيامبر امي است آن پيغمبري که او را در تورات و انجيلي که در دست آنها است نگاشته مييابند.» (5)
3- محتواي دعوت پيامبر اسلام
محتواي دعوت پيامبر اسلام نيز يکي ديگر از راههاي اثبات نبوت ايشان است، محتواي دعوت پيامبر اسلام مشتمل بر مفاهيم بلندي بود که در تمام شئون زندگي بشر تأثير گذاشت، مردم را بهسوي توحيد و يکتاپرستي و منزه داشتن خداوند از هرگونه نقص و عيب و دست برداشتن از بتپرستي دعوت نمود درحاليکه قبل از آن مفاهيمي همچون شرک و بتپرستي در آن زمان رايج بود و مردم در گمراهي به سر ميبردند. در محيط کينه و دشمني جامعه آن روز بذر محبت و مواسات را پاشيد و همه مردم را برادر و کمککار و يار و غمخوار يکديگر خواند و فرمود: «إنَما المؤمنون اخوهٌ.» (6) احسان و عدالت اجتماعي را بر پا ساخت و کجاست اين تعاليم در بلندي و اوج در مقايسه با قبيحترين مفاهيم و رذايل اخلاقي که مردم با آن خو گرفته بهطوريکه دائم در جنگ و خونريزي بودند؛ ازجمله بين أوس و خزرج که دو قبيله بزرگ آن روز را تشکيل ميدادند، جنگهايي که در طول 120 سال رويداده بود. (7)
4- قرائن و نشانههايي که دلالت بر پيامبري اسلام ميکند؛ قرائني از قبيل: سوابق زندگي او، اطرافيان و اصحاب، وسايل پيشبرد هدف، ميزان تأثير او در محيط، ميزان اعتقاد و فداکاري او در برابر هدف خويش که گواه بسيار روشني است که ميتواند ما را از صداقت او در اين ادَعا آگاه سازد. (8) بلکه جميع اقوال و افعال و حالات و تمام سجاياي اخلاقي او دلالت بر نبوت و رسالت و راستي او در ادّعاي نبوتش ميکند. هرکس در سيره عملي و افعال و اخلاق و حالاتي که از پيامبر گرامي اسلام به ما رسيده است و در روايات و اخباري که دلالت بر شيوه هدايت و رهبري او بر مردم و انس و الفت او با مردم دارد و يا جوابهايي که در مسائل گوناگون از او نقلشده و تدبيرهاي بديعي که او در مصالح و امور زندگي مردم داشته و نکتهها و اشاراتي که او در بيان کردن شرع مقدس اسلام داشته، دقت کند، جاي هيچ شک و ترديدي باقي نميماند که اين امور با نيروي بشري حاصل نشده است؛ بلکه با استمداد الهي همراه بوده و همه اين امور به فضل خداوند به او عنايت شده است، درحاليکه او يک مرد امَي بيش نبوده و اينکه اصلاً علمي نياموخته و به مکتب نرفته است. همه اين امور گواهي ميدهد که اينها از خواص نبوت و دريافت وحي بوده است که فقط به دست پيامبران حاصل ميشود. (9)
در پايان ميبايست گفت مدعيان دروغين نبوت را ميتوان از راههايي مانند ناتواني از اعجاز، تكذيب از سوي پيامبر (يا معصوم) ديگر، اقدام به تكذيب پيامبران خدا و درخواست اجر و مزد در قبال رسالت خويش، بازشناخت که هيچکدام در پيامبران الهي ازجمله رسول اکرم (ص) ديده نشده است.
پينوشتها:
1. حلّي، حسن بن يوسف بن المطهر، کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، تحقيق حسن حسنزاده آملي، قم، موسسه نشر اسلامي، 1422، چاپ نهم، ص 480؛ فخر رازي، ابوعبدالله محمد بن عمر بن حسين، المحصل، قم، انتشارات الشريف الرضي، چاپ اول، ص 490- 491.
2. سوره اسراء، آيه 88.
3. مکارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، مدرسه امام علي بن ابيطالب، 1375، ج 8، ص 76-78.
4. سوره بقره، آيه 146.
5. سوره اعراف، آيه 157.
6. سوره حجرات، آيه 10.
7. سبحاني، جعفر، الالهيات، قم، موسسه امام صادق، 1384، چاپ ششم، ج 3، ص 460.
8. پيام امام، ج 8، ص 75.
9. شبّر، سيد عبدالله، حق اليقين في معرفه اصولالدين، قم، انتشارات انوار الهدي، 1426 هـ ق، چاپ چهارم، ص 159.