پرسش:
علت اینکه خواندن متن قرآن برای مستشرقان ملالآور شده چیست؟
مقدمه
توماس کارلایل (Thomas Carlyle) بر پایه ترجمه جورج سیل (George Sale) از قرآن و با تأثیرپذیری از آن، گفته است: من تاکنون کتابی چنین دشوار و پرزحمت در زندگیام ندیدهام. انسان در حال خواندن آن هرقدر هم که دقیق باشد، مطالب را با یکدیگر اشتباه میکند. بهطور خلاصه، کتابی است ملالآور، درهمبرهم و گیجکننده، ناتمام، بینظم و بیقید و خام و ناهنجار.
در این نوشتار چرایی بروز چنین حالتی برای برخی مستشرقان مورد بررسی قرار میگیرد.
پاسخ اجمالی1
نقدهای خاورشناسان به قرآن غالباً ناشی از تصور نادرست آنها از این کتاب است. آنها با توجه به شناخت قبلی خود با کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان که در حقیقت کتاب تاریخ هستند، انتظار دارند قرآن نیز بهمثابه کتاب مقدس مسلمانان زندگی پیامبر خدا و مسلمانان صدر اسلام را بهصورت مفصل و منظم بیان کند و وقتی چنین چیزی را در قرآن نمیبینند، قرائت قرآن برایشان خستهکننده میشود.
پاسخ اجمالی2:
نقدهای خاورشناسان به قرآن معمولاً ریشه در نگاه نادرست آنان نسبت به این کتاب دارد. این افراد با توجه به آشنایی پیشینی با کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، انتظار دارند قرآن نیز همانند آنها حوادث تاریخی صدر اسلام را شرح دهد. وقتی آنها به قرآن مراجعه میکنند و آن را متفاوت با عهدین میبینند و انتظارشان برآورده نمیشود، گمان میکنند مشکل از قرآن است؛ اما حقیقت این است که قرآن بهعنوان کتاب هدایت انسانها نازل شده و اشارههایش به وقایع تاریخی بهمنظور تحقق این هدف است. بهجای قرائت بهعنوان کتابی تاریخی باید آن را بهمثابه کتاب هدایت خواند و هنگام مواجهه با نقل گزینشی و گزیده حوادث تاریخی در این کتاب باید از خودمان بپرسیم که قرآن چرا به این حوادث اشاره کرده و قصد آموزش چه آموزههایی را داشته است. درواقع، درک عمیق متن قرآن در گرو تغییر نگرش و تعمق در مقاصد و اهداف آن است.
پاسخ تفصیلی:
چرایی ملالآور بودن قرائت قرآن برای برخی خاورشناسان
1. نوع خاورشناسان، یهودی یا مسیحی بوده و هستند و به همین دلیل، نگاه آنان به «کتاب مقدس» بر اساس کتاب مقدس دین خودشان شکل گرفته است. آنهایی هم که یهودی یا مسیحی نبودهاند معمولاً پیش از آشنایی با قرآن با کتاب مقدس مسیحیت آشنا شدهاند. کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان در حقیقت کتابی تاریخی است. حتی به باور محققان، نویسندگان آنها نیز مورخ بودهاند. این کتاب با شرح ماجرای آغاز آفرینش شروع شده و داستان زندگی تکتک انبیاء بنیاسرائیل را معمولاً به ترتیب تاریخی بیان کرده و در طول تاریخ بهصورت منظم جلو آمده است. عهد عتیق متمرکز بر داستان قوم بنیاسرائیل است و داستان این قوم را از زمان حضرت ابراهیم علیهالسلام تا زمان تبعید و اسارت این قوم به بابل و بازگشت مجدد به اورشلیم بیان کرده است. محور مطالب عهد جدید نیز زندگی حضرت عیسی علیهالسلام بهعنوان منجی بنیاسرائیل و چگونگی تعامل این قوم، خصوصاً علمای یهودی، با ایشان است. در ادامه نیز به نقل اعمال حواریون و رسولان صدر مسیحیت و متن نامههای آنان میپردازد. مستشرقان با چنین نگاهی به کتاب مقدس به سراغ قرآن آمدند و توقع داشتند که قرآن نیز همانند کتاب مقدس خودشان باشد؛ اما قرآن اصلاً آن چیزی نبود که آنان توقع داشتند. قرآن برخلاف کتاب مقدس آنان که در حقیقت کتاب تاریخ یهودیت و مسیحیت هستند، اصلاً کتاب تاریخ نیست؛ بلکه کتاب هدایت است و تمرکز اصلیاش بر روی همین هدف است و اگر هم به ماجراهای تاریخی اشاره کرده، تنها در راستای هدف اصلیاش بوده است؛ به همین دلیل، گذرا به این ماجراها پرداخته و از ترتیب تاریخی و حکایت تفصیلی همراه با بیان جزئیات خبری نیست. همین امر سبب شده که توماس کارلایل که اتفاقاً خودش مورخ و تاریخنگار بوده است گمان کند مطالب قرآن «ناتمام» است! حالآنکه ایراد به نوع نگاه او برمیگردد که توقع دارد قرآن همچون منابع تاریخی، یک واقعه را از اول تا آخر آنهم با همه جزئیات بیان کند. چنانکه یکی از علل «درهمبرهم و بینظم» دیدن قرآن نیز دقیقاً همین است که او خیال کرده قرآن کتاب تاریخ است و لذا توقع داشته که مطالب تاریخی را به ترتیب تاریخی آنها بیان کند و چون چنین ترتیبی را در قرآن ندیده آن را نامنظم تلقی کرده است؛
2. هدف خاورشناسان از مطالعه قرآن، نه کسب هدایت، بلکه اطلاع از تاریخ صدر اسلام، زندگی پیامبر خدا علیهوآلهالسلام و حتی جامعه و دین عرب پیش از اسلام بوده است؛ ازاینرو اقدام به تاریخگذاری آن میکنند تا متوجه شوند این متن چقدر با وقایعی که آنها را نقل میکند فاصله زمانی و مکانی دارد.(1) از سوی دیگر، قرآن اصلاً کتاب تاریخ نیست و درنتیجه، خاورشناسان با مطالعه آن نتوانستند به هدف خود دست یابند و از قرآن سرخورده شدند؛ اما مسلمانان نه با هدف اطلاع از حوادث تاریخی، بلکه در راستای بهرهگیری از هدایت قرآن به سراغ این کتاب میروند و چون معمولاً از کودکی در مساجد و مدارس با تاریخ انبیاء و وقایع صدر اسلام آشنا شدهاند، اشارههای قرآن به حوادث تاریخی، نهتنها برای آنان گیجکننده و ملالآور نیست، بلکه بسیار زیبا و تأثیرگذار است؛
3. مراجعه خاورشناسان به قرآن نوعاً بر اساس ترجمهها بهویژه ترجمههای تحتاللفظی بوده است. ترجمه جورج سیل که توماس کارلایل آن را مطالعه کرده نیز از همین نوع ترجمه بوده است.(2) این ترجمهها در رساندن زیبایی قرآن و معنای آن ناتوان هستند؛ افزون بر این، قرآن خودش بارها اشاره کرده که این کتاب نیازمند معلم(3) و مبین(4) است؛ بنابراین، مراجعهکننده به قرآن باید یکچشمش به کتاب و چشم دیگرش متوجه تبیینهای معلمان آن باشد تا به شناخت کامل و درستی از آموزههای آن دست یابد.
نتیجهگیری:
ریشه بسیاری از نقدهای خاورشناسان به قرآن، نگاه نادرست آنان به این کتاب است. خاورشناسان با توجه به شناختی که از کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان دارند، توقع دارند که قرآن نیز همچون آنها کتابی تاریخی باشد و مثلاً در آن زندگی پیامبر خدا و اعمال مسلمانان صدر اسلام بر اساس نظم و ترتیب تاریخی بیان شده باشد؛ اما وقتی به این کتاب مراجعه میکنند و آن را بدینشکل نمییابند، سرخورده شده و خیال میکنند اشکال از قرآن است. حالآنکه به قول شاعر «چشمها را باید شست جور دیگر باید دید». قرآن کتاب هدایت و انسانسازی است و اگر هم به حوادث تاریخی اشاره میکند در راستای تحقق همین هدف است؛ بنابراین، نباید از قرآن توقع داشت حوادث تاریخی را با جزئیات و آنهم بر اساس ترتیب تاریخی بیان کند و باید دید چرا قرآن به این حوادث اشاره کرده و به دنبال افاده چه معنا و مفهومی در ضمن آنها بوده است.
برای مطالعه بیشتر:
فقهی زاده، عبدالهادی، پژوهشی در نظم قرآن، تهران، جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، 1374 ش.
نقد نقد قرآن ویکی پدیای فارسی
https://fa.wikipedia.org/wiki/نقد_قرآن
پینوشتها:
1. هارالد موتسکی، «جمع و تدوین قرآن: بازنگری دیدگاههای غربی در پرتو تحولات جدید روششناختی»، ترجمه: مرتضی کریمینیا، کتاب سیرهپژوهی در غرب: گزیدهی متون و منابع، ص 185.
2. بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ج 1، ص 6419، مدخل جورج سیل. برخی، نقدها و اشکالات متعددی را متوجه ترجمه جورج سیل از قرآن کرده و برخی دیگر از آن دفاع کردهاند. ر.ک: شلابیر، دبیلو. جی، آیا قرآن ترجمه جرج سیل قابلاعتماد است؟ ترجمه: عباس امام و على وجیهى، ترجمان وحی، سال 5، دوره 2، 1380 ش، صص 83-64.
3. سوره بقره، آیه 151: ﴿کَمٰا أَرْسَلْنٰا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیٰاتِنٰا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ اَلْکِتٰابَ وَ اَلْحِکْمَهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ مٰا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾؛ «همانگونهکه در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم که همواره آیات ما را بر شما میخواند و شما را پاک و پاکیزه میکند و کتاب و حکمت به شما میآموزد، و آنچه را نمیدانستید به شما تعلیم میدهد.»
4. سوره نحل، آیه 44: ﴿... أَنْزَلْنٰا إِلَیْکَ اَلذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ ...﴾؛ «... و قرآن را بهسوی تو نازل کردیم بهخاطر اینکه برای مردم آنچه را که به سویشان نازل شده تبیین کنی ... .»