پرسش:
آیا انقلاب اسلامی ایران فرآیندی ناگزیر بود؟
پاسخ:
انقلاب اسلامی ایران، یکی از مهمترین رویدادهای قرن بیستم به شمار میرود که تأثیرات عمیقی بر سیاست و جامعه ایران و همچنین بر غرب آسیا و جهان داشت. این انقلاب که منجر به سقوط رژیم پهلوی و تأسیس جمهوری اسلامی شد، موضوعی است که همواره مورد بحث و تحلیلهای مختلف قرار گرفته است. یکی از سؤالات اصلی در این باره این است که آیا انقلاب اسلامی ایران فرآیندی ناگزیر بود یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا شرایط و روند تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی رژیم پهلوی به گونهای بود که انقلاب امری اجتناب ناپذیر و حتمی باشد؟ در ادامه به این پرسش پاسخ داده خواهد شد.
برای درک واقعیت رخ داده در سال ۱۳۵۷، باید تحولات ایجاد شده در مقطع زمانی ۱۳۳۲ به بعد را در ساختار رژیم و ساختار اجتماعی جامعه و جریان مذهبی بهخوبی واکاوی کرد تا از خلال آن به درک نسبتاً روشنی از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) دست یافت. در این بازه، حکومت پهلوی نشانههای خاصی دارد که تجزیه و تحلیل آنها وقوع انقلاب را قابل پیشبینیتر میکند.
1. وابستگی
در دهه ۷۰ میلادی، وابستگی ایران به درآمدهای نفتی، آثار و عوارض خاص خود را ایجاد کرد. با اتکا به درآمدهای نفتی، سیاست توسعه اقتصادی کشور مبتنی بر فعالیتهای سرمایهبر شد که با کمبود نهادههای داخلی، از جمله نیروی کار ماهر مواجه شد و با تأمین این نیروها از خارج، در کشورهایی مانند ایران این باور به وجود آمد که کشور به دست قدرتهای غربی افتاده است. بنابراین میتوان گفت وابستگی رژیم گذشته به ایالات متحده به شکلی منجر به تضعیف آن در داخل هم شد؛ زیرا شاه به دلیل این اتکا نوعی مصونیت برای خود تصور میکرد، اما حساسیتهای داخلی را نسبت به این واقعیت نادیده گرفته بود، همچنین مشکل دیگر این وابستگی وقتی نمایان شد که وضعیت شاه، به تغییرات سیاست در داخل آمریکا وابسته شد؛ ازاینرو وقتی کارتر در انتخابات پیروز شد، به ناچار شاه نیز تحت تأثیر این تغییرات قرار گرفت و مجبور به تغییر دادن سیاست داخلی خود شد؛ در حالی که اگر چنین وابستگی را نداشت، قضیه به نحو دیگری رقم میخورد.
نکته مهمی که ممکن است به ذهن خطور کند، چرایی و علت روی¬گردانی و نارضایتی مردم از رژیمی است که متکی به مالیات نیست. به دو دلیل این نارضایتی به وجود میآید: دلیل اول این که رژیمهای اینچنینی به دلیل مستغنی بودن از ملت، با آنان تحقیرآمیز رفتار میکنند و تحقیر منشأ نارضایتی میشود و دلیل دیگر این که درآمدهای مذکور دائمی و ثابت نیست، در مقاطعی که کم میشود، فشار به مردم زیاد شده و نارضایتی به صورت انفجاری مشاهده میشود.(1)
2. تحولات اجتماعی و اقتصادی
در سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۶ تولید ناخالص ملی ایران به قیمت ثابت شش برابر افزایش یافت؛ اما در این مدت هزینه جاری دولت ۴۱ و هزینههای عمرانی آن حدوداً ۶۵ برابر شد که از حجیم شدن دولت حکایت میکند. همینطور جمعیت شهری در یک دوره ۱۰ ساله، قبل از انقلاب، حدوداً ۶۰ درصد افزایش یافت که این رشد عمدتاً در شهرهای با جمعیت بزرگتر بوده است. مجموعه شرایط فوق موجب بروز پدیده حاشیهنشینی در شهرها شد.
طبق محاسبات بانک مرکزی ایران که از سوی هاشم پسران در همان زمان انجام شد، ابعاد این نابرابری به شرح زیر بود:
الف. ناهمسانی درآمدها در مناطق روستایی و شهری در تمام سالها رو به افزایش بوده است. (از سال ۱۳۳۸ به بعد)
ب. درآمدها در مناطق شهری با نابرابری بیشتری نسبت به مناطق روستایی توزیع شده است.
ج. میان هزینه خانوارهای روستایی و شهری فاصله بسیار وجود دارد که این شکاف در دوره مورد بحث عمیقتر شده است؛ به طوری که نسبت مصرف سرانه یک شهری به یک روستایی از 2.2 برابر در سال ١٣۴١، به ٣.٢ برابر در سال ١٣۵٣ افزایش یافته است.
د. میان نقاط مختلف کشور از لحاظ برابری درآمدی فاصله بسیاری وجود دارد.(2)
شاه به دلیل سیاستهای غلط اقتصادی و مشکلات پیشگفته و نیز به دلیل نبود توسعه سیاسی کافی (بلکه تحقق پسرفت سیاسی) نتوانست طبقه متوسط جدید را با خود همراه کند. طبقه پایینشهری شامل کارگران و مزدبگیران نیز به نحو دیگری دچار مشکل شدند، تورم و سپس بیکاری بیش از هر طبقه دیگری بر آنان فشار وارد میکرد. در روستاها هم وضع همینطور بود. اصلاحات ارضی، مالکان و خانها را تضعیف کرده بود و به جای آنان دو گروه جدید در روستا نفوذ پیدا کردند: از یک سو دولت جایگزین شد و از سوی دیگر با آزاد شدن روستاییان از نفوذ مالکان و خانها، راه برای حضور بیشتر روحانیان در میان آنان فراهم شد.
3. ابعاد شخصیتی شاه
به طور خلاصه میتوان گفت که شاه فردی بسیار مغرور و متکبر بود؛ اما این خصلت در شاه روی دیگری هم داشت. عدهای به ویژگیهای شخصی شاه نیز اشاره میکنند مثل این که بعضاً تکبر ظاهریاش را پوششی برای مخفی کردن فقدان اعتمادبهنفس او بوده یا عناصری از خودشیفتگی مفرط را در شخصیت او وجود دارد که در اوضاع و احوال متفاوت آثار خوب و بد خود را نشان میدهد. ترکیب عدم اعتمادبهنفس و غرور، تبعات متعددی را در رفتار شاه ایجاد میکرد، از جمله این¬که تمامی قدرت را در خود متمرکز میکرد و مسئولیت را به دوش دیگران بار میکرد. اکثر مقامات رژیم به این نکته اشاره میکردند، حتی خلعتبری که وزیر خارجه شاه بود، به مقامات خارجی تاکید میکرد که: «او صرفاً یک پیامآور است و در تمام موارد مهم و غالب امور کماهمیت شخص اعلیحضرت تصمیم میگیرند.»(3)
ویژگی دیگر شاه این بود که کل کشور و حتی مردم را ملک و دارایی خود میدانست و به قول ابتهاج، رئیس سازمان برنامه وی، او همیشه میگفت: «من، پول من، نفت من، درآمدهای من» و معتقد نبود که این درآمدها مال مردم است.(4)
4. تحولات مذهبی
در بعد نهادی، گسترش منابع مالی طبقه متوسط سنتی موجب تقویت منابع مالی نهادهای مذهبی چون حوزه و روحانیت و مساجد و... شد. از سوی دیگر اصلاحات ارضی برخلاف تصور اولیه رژیم، موجب تقویت حضور نهاد روحانیت در روستاها شد، به علاوه مهاجرت از روستاها به شهرها و حاشیههای شهری وسیع و گسترده بود؛ اما آنچه عموماً این مهاجرین را به یکدیگر و به مردم مبدأ مهاجرت متصل میکرد، نهادهای مرتبط با مذهب چون هیئتهای مذهبی بود. به عنوان مثال: «انجام یک تحقیق در ایام محرم و رمضان سال ١٣۵٣ نشان داد که بیش از ١٢٣٠٠ هیئت مذهبی تنها در تهران تشکیل شده است که غالب آنها از سال ١٣۴۴ به بعد تشکیل یافتهاند و ابعاد گستردگی این هیئتها به نحوی است که بسیاری از اصناف و گروههای اجتماعی را دربرگرفته است. تعداد مساجد نیز طی این دوره افزایش یافت. در شهری چون تهران این تعداد در سال ١٣۴٠ برابر ٢٩٣ باب بود، ولی در سال ١٣۵١ به ٧٠٠ باب رسید. تکنولوژی نیز به کمک مذهب آمد و بلندگو و ضبط صوت و نوار، بهویژه نوارهای قرآن و سخنرانی و مداحی اهلبیت، بازار مهمی از نوار را به خود اختصاص داد و حتی پای آن به روستاها نیز باز شد. مجموعه این نهادها موجب به هم پیوستگی طبقات متوسط سنتی و پایینشهری و روستایی از جانب مذهب شد.
عامل دیگری که موجب تقویت گرایش به اسلام، بهویژه در طبقه متوسط جدید شد، افول گرایشهای چپ غیراسلامی است؛ زیرا ایدئولوژی چپ غیراسلامی در دهه ١٣۵٠ با بحران جدی مواجه شد.(5)
5. رهبری انقلاب
در این که ویژگیهای شخصی و جایگاه مذهبی آیتالله خمینی عامل موثری در پیروزی انقلاب، هم در بعد سلبی؛ یعنی براندازی شاه و هم در بعد ایجابی؛ یعنی جمهوری اسلامی بود، تقریباً نوعی اتفاق نظر وجود دارد. اولین نکته در مورد آیتالله خمینی مسئله حرکت از جایگاه مرجعیت شیعه است. به نظر میرسد که در خطمشی کلی آیتالله خمینی این دو ویژگی بسیار بارز و قابل توجه است. آیتالله خمینی تنها وقتی که پا به میدان مرجعیت گذاشت فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و این در حالی بود که دهها سال در حوزههای علمیه نسبت به سیاست سکوت پیشه شده بود. به قول الگار، با وجود آنکه در سراسر قرن بیستم مناسبات میان علما و دولت حاد بود، اما بسیاری از علمای برجسته این قرن سکوت پیشه کردند و از سوی دیگر گو این که هیچگاه جامعه ایران در این قرن، خالی از امکان بالقوه یک قیام اسلامی نبود، اما فقط این آیتالله خمینی بود که توانست مضمونهای از قبل موجود شهادت، نارضایتی مذهبی و آرزوی یک حکومت عادلانه را در چارچوبی نیرومند و جامع هماهنگ کند.(6)
یکی دیگر از ویژگیهای مهم آیتالله خمینی وارد نشدن در مسائل اختلافی و کوشش برای جمع کردن همه نیروها زیر چتر مبارزه با شاه بود و آنقدر به این موضوع توجه داشت که حتی در صحبتهای خصوصی نیز میکوشید که هیچ حمله و مطلبی دال بر محکوم و رد کردن یکی از افراد یا اقشاری که بالقوه میتواند در صف مبارزه قرار گیرد نگوید و این خصلت برخلاف خصلت شاه بود که کاری جز دور کردن مردم و گروهها و اقشار از خودش نمیکرد.
نتیجهگیری
انقلاب اسلامی ایران علل، عوامل و زمینههای گوناگونی دارد، اما چند عنصر اساسی در این زمینه وجود داشته که وقوع انقلاب در ایران را محتمل میکرده است؛ وابستگی(به نفت و ایالات متحده)، تحولات اجتماعی و اقتصادی، ابعاد منفی شخصیتی شاه، تحولات مذهبی و رهبری انقلاب توسط امام خمینی(ره) از جمله این دلایل میباشند. لازم به ذکر است باور مردم به خیرخواهی و رهبری حضرت امام و افزایش آگاهی و بیداری آنان نسبت به نقشههای قدرتهای استعمارگر در ایران نقشی برجسته در وقوع انقلاب داشتهاند که به نوعی تسهیلگر فرایند وقوع انقلاب بودهاند.
پینوشتها
1. مجموعه نویسندگان، چرا انقلاب ناگزیر بود؟، سایت تاریخ ایرانی، 1395ش، کد خبر: 5739، http://tarikhirani.ir/fa/news/5739.
2. اکرمی، جمشید، پیرامون ساخت و نقش رسانهها، انتشارات سروش، 1356ش، ص354.
3. روزنامه اعتماد ملی به نقل از کاظمیان، مرتضی، رژیم دیکتاتوری، مجله ویستا، https://vista.ir/m/a/7lan1.
4. مجموعه نویسندگان، چرا انقلاب ناگزیر بود؟، سایت تاریخ ایرانی، 1395ش، کد خبر: 5739، http://tarikhirani.ir/fa/news/5739.
5. کدی، نیکی، ترجمه گواهی، عبدالرحیم، ریشههای انقلاب ایران، شرکت انتشارات قلم، ١٣٧٧ش، چاپ دوم، ص٢٧٣.
6. الگار، حامد، انقلاب اسلامی ایران، انتشارات انصاریان، ١٣٧۵ش، ص٣٢۴.