در برخي تواريخ داستان ولايت مدار ي دختري در زمان حجاج به نام حره را نقل كرده اند كه دختر حليمه سعديه و خواهر رضاعي حضرت رسول (ص) بوده آيا اين نقل با توجه به فاصله زماني ( بين زمان زندگي حليمه سعديه و حجاج )درست است؟!
با تحقيقي كه انجام شد، در غير از اين روايت كه به آن اشاره داشتيد ،شخصي داراي نام حره را از فرزندان حليمه ذكر نكرده اند،
بلكه خواهران و برادران رضاعي پيامبر را عبدالله بن الحارث، أنيسة بنت الحارث، حذافة ابنة الحارث، ( شيما )دانسته اند. (1)
حجاج در سال 42 هجری در شهر طائف به دنیا آمد(2) . در سال 95 هجری قمری درگذشت. (3)سراسر عمرش
آمیخته با جنایت و خونریزی و ظلم و تباهی بود. اوج ستم و بیداد حجاج در سالهایی بود كه از طرف عبدالملك بن مروان به فرماندهی جنگها انتخاب شد و سپس حكومت را به دست گرفت.
او در سال 75 هجری از طرف عبدالملك بن مروان به عنوان حاكم عراق انتخاب شد. در تاریخ آمده است كه وقتی عبدالملك، حجاج را به جنگ با عبداللّه بن زبیر فرستاد، فرمان حكومت مكه را نیز برایش نوشت . او پس از پیروزی بر عبداللّه بن زبیر از مكه راهی مدینه شد .(4) وقتی حجاج به مدینه رسید، دو ماه در آن جا رحل اقامت افكند. در این مدت بدرفتاری بسیاری با مردم داشت . به مردم تحقیر و اهانت روا میداشت .
اين گفتگو بايد در مدينه و هنگامي كه وي بر شيعيان سخت مي گرفته ، صورت گرفته باشد.
اگر حره بيست سال پس از پيامبر به دنيا آمده باشد، بايد هنگام بعثت پيامبر 20 ساله باشد.در سال 13 بعثت كه هجرت پيامبر رخ داده 33سال داشته باشد .با توجه به ماجراي سختگيري حجاج بر شيعيان در مدينه كه حدود سال 75 تا 80 هجري بوده (زيرا زمان مرگ عبد الملك مروان 86 بوده است و هنوز حجاج از طرف وليد پسر عبدالملك در دستگاه حكومتي حضور داشته ) با اضافه نمودن 80به 33 حره بايدحدود 113 سال عمر داشته باشد. اين نيز مشكل ديگري در پذيرش حره به عنوان دختر حليمه به وجود مي آورد.
نتيجه : گرچه ماجراي مذكور را علامه مجلسي بيان كرده است (5)اما پذيرش حره به عنوان دختر حليمه دشوار است. احتمال مي رود وي ازنوادگان حليمه بوده و از او به عنوان احترام حره بنت حليمه السعديه ياد شده است.
پي نوشت ها :
1. أسد الغابة في معرفة الصحابة، عزالدين بن الأثير أبوالحسن علي بن محمد الجزري(م 630)، بيروت، دار الفكر، 1409/1989،ج6،ص167.
2. تاريخنامه طبري ، بلعمي (ق 4)، تحقيق محمد روشن، تهران، البرز، چ 3، 1373ش،ج4،ص 682.
3 التنبيه و الإشراف، أبوالحسن علي بن حسين مسعودي (م 345)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چ دوم، 1365ش،ص 297.
4. تاريخ طبري ، محمد بن جرير طبري (م 310)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش ،ج8،ص 3511.
5. علامة المجلسي ، بحار الأنوار، بيروت،دار إحياء التراث العربي ،1403 - 1983 م ، ج46، ص 135.