پرسش:
منظور از «مثل» در آیات تحدی چیست؟ این مثلیت از چه جهت یا جهاتی است؟ وقتی سورهای مثل سوره قرآن میآورند، مسلمانان میگویند از قرآن تقلید کرده و قبول نیست؛ و وقتی هم که مثل قرآن نیست، میگویند مثل قرآن نیست و باید مثل آن باشد!
خداوند مخالفان پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله را به مبارزه فراخوانده و در مقام تحدی گفته است: «اگر درباره الهی بودن قرآن شک دارید یک سوره «مثل» سورههای قرآن بیاورید.» به باور مسلمانان باوجود تلاشهای فراوان مخالفان، تاکنون فردی نتوانسته به هماوردطلبی قرآن پاسخ دهد؛ اما مخالفان مدعیاند: برخلاف ادعای مسلمانان مبنی بر همانندپذیری قرآن، افراد مختلفی در طول تاریخ، سور مختلفی مثل سورههای قرآن را آوردهاند، اما مسلمانان به بهانههای مختلف نمیخواهند بپذیرند که به تحدی قرآن پاسخ داده شده است! وقتی سورهای مثل سوره قرآن میآورند، مسلمانان میگویند از قرآن تقلید کرده و قبول نیست؛ وقتی هم که مثل قرآن نیست، میگویند مثل قرآن نیست و باید مثل آن باشد! این نوشتار در مقام پاسخ به این اشکال است.
منظور از «مثل» در آیات تحدی چیست؟
مخالفان قرآن مدعیاند که حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله فرستاده خدا نیست و با خداوند ارتباطی ندارد. به باور آنان وی این قرآن را از پیش خود ساخته و بهدروغ به خداوند نسبت داده است.(1) قرآن در مقام پاسخ به آنان گفت: اگر او قرآن را از خداوند نگرفته، بلکه خودش آن را ساخته است، شما نیز مثل این قرآن یا دستکم یکی از سورههای آن را بسازید و به خداوند نسبت بدهید.(2) مخالفان اولیه پیامبر در مکه که در اوج فصاحت و بلاغت بودند و بهخوبی میدانستند جنس قرآن متفاوت از جنس کلام بشر است، اصلاً به معارضه با قرآن فکر هم نکردند، چه برسد به اینکه عملاً بخواهند به تحدی قرآن پاسخ بدهند؛ اما بهمرور برخی از مخالفان که در جهل مرکب به سر میبردند و شناخت درستی از فصاحت و بلاغت نداشتند، در مقام پاسخ به تحدی قرآن مطالبی را ساختند و ارائه کردند. برای نمونه، برخی در مقام معارضه با سوره کوثر ﴿إِنّٰا أَعْطَیْنٰاکَ اَلْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ اِنْحَرْ * إِنَّ شٰانِئَکَ هُوَ اَلْأَبْتَرُ﴾ این سورهنماها را ساختهاند:
«إنّا أعطیناک الجواهر، فصل لربّک و هاجر، إن شانئک هو الکافر»؛ ما به تو جواهر دادیم، تو نیز نماز بخوان و هجرت کن، یقیناً دشمن تو کافر است.(3)
«إنّا أعطیناک الجواهر، فصل لربک و جاهر و لا تعتمد قول ساحر»؛ ما به تو جواهر دادیم، تو نیز با صداى بلند نماز بخوان، به گفتار ساحر و جادوگر اعتماد مکن.
«إنا أعطیناک الجماهر، فصل لربک و هاجر و إن مبغضک رجل کافر»؛ ما به تو جمعیتها دادیم، تو نیز نماز بخوان و هجرت کن، دشمن تو مرد کافر است.(4)
برخی دیگر نیز در مقام معارضه با سوره الحاقه ﴿اَلْحَاقَّهُ * مَا اَلْحَاقَّهُ * وَ مٰا أَدْرٰاکَ مَا اَلْحَاقَّهُ * ... ﴾ گفتهاند:
«الفیل، ما الفیل و ما أدراک ما الفیل، له ذنب وبیل و خرطوم طویل»؛ فیل و تو چه میدانی فیل چیست؟ برای او دُمی سخت و خرطومی طولانی است.
«الفیل، ما الفیل، له ناب طویل و بطن کالزنبیل، طغوا فأتاهم الطوب و کان علیهم یوم معطوب»؛ فیل و تو چه میدانی فیل چیست؟ برای او دندان نیشی بلند، شکمی همانند سبد، آنان طغیان کردند، بر سر آنان خشت پخته فروآمد، آن روز برای آنان روز بدی بود.(5)
برخی از مسیحیان نیز خواستهاند سورهای همانند سوره حمد ﴿اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ * اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ * مٰالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ * إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ * اِهْدِنَا اَلصِّرٰاطَ اَلْمُسْتَقِیمَ * ...﴾ بیاورند:
«الحمد للرحمن، رب الأکوان، الملک الدیّان، لک العباده و بک المستعان، اهدنا صراط الإیمان»؛ سپاس برای خداوند رحمان، پروردگار جهانها، پادشاه داور؛ عبادت تنها شایسته تو است و یاری تنها از تو خواسته میشود؛ ما را به ایمان هدایت کن.(6)
همانطور که مشخص است معارضان در مقام پاسخ به تحدی قرآن با تقلید کامل از نظم و ترکیب سورههای قرآن و تنها با تغییر برخی از واژگان آنها، سورهنماهایی را ساخته و مدعی شدهاند که مثل قرآن را آوردهاند! بنابراین، مشخص است که چرا مسلمانان با اینکه این جملات ظاهراً مثل قرآن هستند، حاضر نیستند بپذیرند این جملات مثل قرآن هستند و به تحدی قرآن پاسخ داده شده است؛ زیرا این جملات هرچند بهدلیل تقلید از سورههای قرآن و اصطلاحاً «کپیبرداری» از آنها، ازنظر ظاهری، ساختار و نوع کلمات «مثل» سورههای کوثر، الحاقه و حمد هستند، اما چه از جهت معنا و چه از جهت فصاحت و بلاغت، نهتنها مثل این سورهها و در حد و اندازه آنها نمیباشند، بلکه اصلاً قابل مقایسه با آنها نیستند. برای تقریب به ذهن به یک نمونه امروزی در قالب مثال اشاره میکنیم. اگر یکی از کارخانههای خودروسازی، خودرویی پیشرفته و نوآورانه تولید کند و مابقی کارخانهها را به مبارزه فرابخواند و بگوید: اگر میتوانید ماشینی مثل ماشین ما تولید کنید؛ چه زمانی میتوان گفت کارخانههای دیگر توانستهاند خودرویی همانند خودروی کارخانه اول تولید کنند؟ اگر کارخانهای دقیقاً از روی همان ماشین، کپی و فقط رنگش را عوض کند یا علاوه بر رنگ مثلاً نوع چراغها یا شکل و شمایل برخی دیگر از قطعات ماشین را تغییر بدهد، به تحدی پاسخ داده یا فقط مرتکب کپیبرداری و تقلید مضحکانه شده است؟ چه زمانی میتوان گفت: به تحدی کارخانه اول پاسخ داده شده است؟ زمانی که کارخانهای دیگر خودرویی متفاوت و متمایز با خودروی کارخانه اول تولید کند که هرچند ازنظر ظاهری شبیه آن نیست، اما از جهت فنّاوری، سیستم، قدرت، سرعت، مصرف سوخت، ایمنی و راحتی سرنشینان و... در سطح آن خودرو و مثل آن باشد.
نتیجهگیری:
کسی که میخواهد به تحدی قرآن پاسخ بدهد باید سورهای بیاورد که درعینحال که از جهت محتوا، شکل و ساختار مستقل و متمایز از سورههای قرآن است، از جهت بلندی معنا، وزانت،(7) فصاحت و بلاغت، مثل و همتای یکی از سورههای این کتاب باشد.(8)
برای مطالعه بیشتر:
نجارزادگان، فتحالله، تحلیل همانندناپذیری (اعجاز) قرآن در آموزههای قرآن و سنت، تهران، سمت، چاپ اول، 1397ش، ص 162-175.
نقد نقد قرآن ویکی پدیای فارسی
https://fa.wikipedia.org/wiki/نقد_قرآن
پینوشتها»
1. سوره یونس، آیه 38؛ سوره هود، آیه 35؛ سوره الأنبیاء، آیه 5؛ سوره الأحقاف، آیه 8.
2. سوره هود، آیه 13.
3. زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دار المعرفه، 1410 ق، ج ۲، ص ۲۲۶.
4. خوئی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه إحیاء آثار الخوئی، ص ۹۹.
5. بقری، محمد، غنیه الطالبین فی تجوید کلام رب العالمین، مصر، مکتب اولا الشیخ للتراث، 2007 م، ص ۱۳۵.
6. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ 2، 1390 ق، ج1، ص 68.
7. قونوى، اسماعیل بن محمد، حاشیه القونوى على تفسیر البیضاوى و معه حاشیه ابنالتمجید، بیروت، دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1422 ق، ج1، ص 28.
8. درباره اینکه ضمیر در «مثله» در آیه 23 سوره بقره به قرآن برمیگردد یا پیامبر، اختلاف است. (طبری، محمد، جامع البیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، 1412 ق، ج1، ص 128 و 129) در این نوشتار دیدگاه اول مدنظر قرار گرفته است.