آيا جمله "به تعداد انسانها راه براي رسيدن به خدا وجود دارد" صحيح است؟
در ابتدا تذكر اين نكته لازم است كه " الطرق الي الله بعدد انفاس الخلايق " حديث نيست و در متن حديثي آن را نيافتيم. البته در متون عرفاني اين جمله آمده و ظاهرا اقتباسي از آيه " يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلي رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه؛ اي انسان، تو در راه پروردگارت رنج فراوان ميكشي پس پاداش آن را خواهي ديد " (1) است. لذا بايد گفت كه از اين رو، بايد گفت كه اين عبارت، عبارت مشهوري است كه اساس روايي ندارد. (2)
اما در مورد درستي آن؛ وقتي همه انسان ها رهرو راه رسيدن به خدا و ملاقات او هستند و به ملاقات هم مي رسند، پس به عدد خلايق راه رسيدن به خدا وجود دارد. اما هر راهي به يكي از اسم هاي خدا منتهي مي شود. بعضي راه ها انسان را به ملاقات وجه قهار و منتقم خدا مي رسانند و بعضي به ملاقات وجه رحمن و رحيم و عطوف و رؤوف خدا.
اگر به ويژگيهاي راههايي كه آدميان براي شناسايي خداوند در پيش ميگيرند، دقت كنيم، ميتوان گفت: هر انساني در باب شناخت خدا راهي مخصوص به خود دارد و هر كس او را به گونهاي مييابد و ميشناسد و از اين ديدگاه راههاي شناخت خدا بي شمار است.
حكما و متلكمان دستهبنديهاي مختلفي ارائه كردهاند كه هر كدام بر معيار خاص استوار است. براي مثال، در يك تقسيمبندي كلي راههاي شناخت خدا بر دو دستهاند:
1ـ راه استدلالي (نظري) مقصود از اين راه آن است كه آدمي با بهرهگيري از مقدمات و اصول عقلي، ادلهاي را براي اثبات وجود خدا و بر صفات و افعال او اجرا ميكند.
2ـ راه شهودي (عملي) در اين راه، آدمي از طريق تهذيب نفس و تصفيه باطن و از رهگذر سير وسلوك به جايي ميرسد كه خدا را با چشم دل مشاهده ميكند و اوصاف جمال و جلال او را مييابد.
در يك تقسيمبندي ديگر، عمدهترين راههاي شناخت خدا سه راه عقل، تجربه و راه دل است:
1ـ راه عقلي، راهي است كه در آن انسان با مددگيري از مقدمات، اصول و روشهاي كاملاً عقلي، اصل وجود خدا و اتصاف او را به اوصاف خاص ثابت ميكند و درباره چند و چون افعال الهي به داوري مينشيند. براهين و ادله فلسفي اثبات خدا در اين بخش جاي ميگيرند.
2ـ راه تجربه: گاهي انسان به جاي بهرهگيري از اصول و قواعد عقلي صرف، نظري به جهان پيرامون خود ميكند و با مشاهده دقيق و انديشهورزي در اوصاف و روابط پديدههاي موجود در جهان، به وجود خداوند و اوصاف او مانند علم، حكمت، قدرت و... رهنمون ميگردد.
از آنجا كه اين راه بر مشاهده جهان طبيعت استوار است، راه تجربي ناميده ميشود.
ناگفته نماند كه در اين راه، رسيدن به سر منزل مقصود بدون به بكارگيري برخي روشها و اصول عقلي ممكن نيست، در نتيجه نميتوان راه تجربي را از راه عقلي كاملاً مستقل دانست.
برهان يا دليل نظم معمولاً به عنوان يك راه تجربي شناخته ميشود.
3ـ راه دل: گاه نيز آدمي با مراجعه به درون خويش و بينياز از هر گونه استدلال عقلي يا مشاهده تجربي، خدا را مييابد و از راه دل به كوي يار ميرسد.
خدايابي و خداشناسي فطري را ميتوان در اين گروه جاي داد، همچنين ميتوان كشف و شهود عرفاني و مشاهده قلبي خداوند و اوصاف جمال و جلالش را گونة ديگري براي خداشناسي از طريق دل به شمار آورد.
پي نوشت ها:
1. انشقاق(84) آيه6.
2. جهاد فرحات، بررسي سند چند حديث مشهور، ترجمه محمد قنبري، فصلنامه علوم حديث، شماره 30، زمستان 1382، ص 114 _ 135.