امامیه

شیخیه گروهی منشعب از شیعه امامیه است که پیروِ باورهای شیخ احمد احسایی و جانشینان او شده اند. مهم‌ترین باورهای آنها اعتقاد به رکن رابع و جسم هورقلیایی است.
اشتراکات و تفاوت های شیعه امامیه و شیخیه

پرسش:
آیا شیخیه یکی از جریان‌های فکری امامیه است یا بیرون از جریان فکری امامیه است و فرقه‌ای شیعی همچون زیدیه و اسماعیلیه است؟ تفاوت شیخیه با دیدگاه امامیه چیست که سبب شده آن را با نام و عنوان شیخیه بشناسند؟ آیا آن‌ها درباره تعداد یا اوصاف امام دیدگاه دیگری دارند؟ ممنون می‌شوم دیدگاه آن‌ها درباره امامت و فرقش با دیدگاه امامیه را توضیح دهید.
 

پاسخ:
یکی از مسلماتِ ملل و نحل، ایجاد فرقه‌های فراوانی است که در طول تطور یک دین، مذهب و فرقه پدیدار می‌شود. علت جدایی یا انشعاب فرقه‌ای، معمولاً آراء و نظرات کلامی است که یک شخص یا گروه را از دیگران جدا می‌کند و آن‌ها را دارای نامی مستقل، شاگردان و پیروان و نیز کتاب‌های مربوط به مسلکشان می‌نماید. اینک به بررسی فرقه‌ای به نام «شیخیه» پرداخته و به وجه تمایز آنان با امامیه اشاره می‌کنیم.

نکته اول:
شیخیه، فرقه‌ای جدا شده از شیعیان اثنی عشری است که به پیروان و جانشینان شیخ احمد احسایی (1166-1241 ق) اطلاق می‌گردد. وجه تسمیه این فرقه به شیخیه، انتساب به شیخ احمد احسایی و نسبت شیخیه به اوست. البته شیخ احمد احسایی خودش را فرقه جداشده نمی‌دانست و اختلافش با عالمان دیگر، نه درباره اصل اعتقادهای مشترک شیعی و اسلامی، بلکه درباره کیفیت برخی از امور اعتقادی (معاد، کیفیت غیبت امام زمان و ...) بود که از جمله مباحث نظری است. او بعد از طرح برخی عقاید نادرست و ادعاهای گزاف درباره خود، از سوی یکی از علما تکفیر شد و سایر عالمان نیز او را تکفیر و نقد کردند. ازاین‌رو، این جریان در تقابل با جریان مشهور شیعه امامیه قرار گرفت و این تمایز و اختلاف، توسط سید کاظم رشتی و محمد کریم خان کرمانی - از شاگردان و پیروان احسایی- برجسته ‌تر شد. (1)
علیرغم اینکه شیخیه، عقاید خود را مطابق عقائد شیعیان اثنی عشری می‌دانند (2) اما در واقعیت، این فرقه، خواسته یا ناخواسته موجب افتراق و اختلاف میان مسلمین شده و با طرح برخی عقاید نادرست و ادعاهای گزاف درباره رهبران خود، سبب تفرقه میان شیعیان شد و در پیدایش فرقه‌های بابیه و بهائیه (3) نیز تأثیر نهاد.

نکته دوم:
روش و مبنای تفکر هر فرقه‌ای، حکایت از نحوه استفاده از منابع دینی و به عبارتی روشن شدن نقشه راهِ آن فرقه در تفسیر و تبیین مسائل و موضوعات آن دین دارد. مبنای تفکر احسایی (به‌عنوان رأس فرقه شیخیه) و روش اصلی او در بیان عقاید، این است که تنها راه کشف معارف، توسل به معصومان و مراجعه به آثار آنان است و آدمی به استقلال قادر به درک هیچ یک از علوم نیست. (4) همچنین ایشان، سخنان فلاسفه را سازگار با قواعد دینی ندانسته و انتقادهایی را نسبت به ایشان روا می‌دارد. (5) در حالی که فلاسفه امامیه، ضمن پایبندی به عقل و اصول فلسفه، درپی تلاشی مضاعف برای دستیابی به مفاهیم روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از منظر عقل بوده‌اند.

برای فهم بهتر دیدگاه احسایی در این زمینه، باید به این دو مطلب توجه داشت:
الف ـ ادعای ایشان مبنی بر ارتباط با اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در خواب و رؤیا و به تبع آن طرح ادعاهایی چون «به دست آوردن علوم دینی به صورت مستقیم و بدون واسطه از ائمه اطهار (علیهم‌السلام)»، «دور بودن آراء و نظرات شیخ از خطا و اشتباه یا به عبارت بهتر، قائل شدن به درجه‌ای از عصمت برای او»، «برخورداری از جایگاه نیابت خاصه آن حضرت» و همچنین «خارج دانستن مخالفان شیخ از جرگه شیعیان و تکفیر آن‌ها از سوی شیخیان» است. (6) این امر به لحاظ روش شناسی، نه علمی و عقلی است و نه منبعث از متون نقلی و به هیچ وجه در میان عالمان شیعی مقبول نمی‌باشد.
ب ـ جریان اخباری گری، در هنگامی که رو به ضعف بود، جای خود را به شیخیه داده و از طریق آن حیات خود را ادامه داد. (7) اگرچه شیخیه خود را اخباری ندانسته و در اظهارنظرهایی طریق خود را طریقه حقّه اصولی می‌دانند. (8) اما در مواردی همچون: متفاوت بودن روش شیخیه با روش مکتب اصولی در استناد به قرآن و روایات؛ مخالفت با حکما و متکلمان؛ (9) ابداع رکن رابع به منظور رابطه مستقیم با معصوم (ع) و بی‌نیازی به عقل در تفسیر دین و مجتهد؛ (10) متفاوت نبودن خبر واحد با خبر متواتر از منظر آن‌ها؛ (11) حرام بودن عمل به مظنه و گمان و اجتهاد؛ (12) عدم جواز تقلید از غیر؛ (13) مشرب اخباری خود را نشان داده و علیرغم ادعایشان مبنی بر اصولی بودن، وجه تمایزی میان آنان و اخباریان دیده نمی‌شود.

نکته سوم:
اساساً باورها و عقائد رهبران یک فرقه، می‌تواند باعث روشن شدنِ ماهیت واقعیِ آن فرقه شده و مشخص می‌کند که آیا در جرگه مذهب اصلی، وارد می‌شود یا خیر. اینک اشاره‌ای کلی و مختصر به اهمّ نظریات و عقاید این فرقه می‌کنیم.
ـ هورقلیایی: این اصطلاح یکی از نامفهوم‌ترین اصطلاحات شیخ احمد احسایی هست که در موضوعات متعددی همچون حیات دنیوی امام عصر (عج)، معراج جسمانی رسول خدا (ص) و معاد جسمانی توسط ایشان بکار برده شده است و همه این موارد را با جسم هورقلیایی تفسیر و توجیه می‌کند. (14) طبق نظر خود احسایی، هورقلیا به معنای «ملک آخر» بوده و برای مثال، در باب معاد جسمانی معتقد است که آدمی را جسد دومی نیز هست به نام جسد هورقلیایی که ویژگی‌های فنا پذیر جسد اول را ندارد و در قیامت برانگیخته می‌شود... . این جسد، مرکب از عناصر مثالی و لطیف زمین هورقلیاست که عناصری برتر از عناصر دنیا هستند. (15) اگرچه شیخ در آثارش معاد جسمانی را با توجه به آیات و روایات پذیرفته و اولین کسی نیست که از این واژه استفاده کرده؛ (16) اما تفسیر وی از معاد جسمانی، موجبات تکفیر وی را فراهم می‌آورد. (17) تفسیری متفاوت، در باب «جسم» و «جسد» که گویا شیخ، فقط قائل به معاد روحانی است. (18) در باب معراج پیامبر (ص) نیز قائل بود پیامبر (ص) در هر فلکی، جسمی متناسب با آن داشتند. (جسد هورقلیایی)(19) در مورد امام زمان (عج) نیز معتقد است که ایشان در عالم هورقلیا به سر می‌برند و جسد و زمان و مکان ایشان، لطیف‌تر از عالم اجسام و از عالم مثال است. (20) در اینجا مجال پاسخ و نقد سخنان شیخ نیست، اما می‌بایست خاطر نشان کرد این مواضع از دلایل عقلی و نقلی مستحکم برخوردار نبوده و مورد انتقاد و نکوهش بسیاری از علمای شیعه واقع شده است.
ـ علل اربعه: یکی از نظریاتی که شیخ احمد احسایی ارائه می‌دهد و ایشان و فرقه شیخیه را در زمره غالیان جای می‌دهد، «علل اربعه» دانستن اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است. ایشان عقیده دارد اهل ‌بیت (ع) علت فاعلیه، مادیه، صوری و غایی می‌باشند؛ زیرا که همه اشیاء عالم یا به خاطر ایشان خلق‌شده و یا به خاطر دوستداران و پیروان ایشان. (21) محمد کریم‌خان کرمانی، از شاگردان سید کاظم رشتی، در مطالبی پا را فراتر نهاده و اهل‌بیت (ع) را مانند خداوند ازلی و ابدی می‌خواند. (22) دیدگاه‌های غلوآمیز شیخیه در مورد اهل‌بیت (ع) و صفات ایشان، هیچ مطابقتی با آموزه‌های شیعه امامیه نداشته؛ مخصوصاً اینکه در باب نکوهش غالیان، روایات فراوانی از ائمه (علیهم‌السلام) نقل شده؛ از جمله روایتی از امام صادق (ع) که غلات را بدتر از یهود و نصاری و مجوس و مشرکان می‌داند. (23)
ـ رکن رابع و ناطق واحد: یکی دیگر از نظریات فرقه شیخیه، اعتقاد به رکن رابع و ناطق واحد است. شیخیه معتقد است که در هر عصری می‌بایست واسطه‌ای میان مردم و حجت الهی باشد، وگرنه وجود امام لغو خواهد بود. این نظریه که از سمت کریم‌خان کرمانی مطرح شده، (24) در تعالیم بزرگان قبل از او، شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی (25) ریشه دارد. البته شیخیه آذربایجان، این نظریه را از ابداعات کریم‌خان کرمانی دانسته و با آن مخالفت نموده است. (26)
این‌ها از جمله نظریات و ابداعاتی بود که توسط شیخ احمد احسایی مطرح شده و شاگردانش به بسط و تبیین آموزه‌های ایشان همت گزیدند. به‌ طور کلی می‌توان گفت این نظریات، بطور قطع، شیخیه را از زمره شیعیان امامیه خارج کرده و به عنوان فرقه‌ای جداشده و انحرافی، قلمداد می‌کند؛ چراکه این باورها مورد تأیید هیچ یک از عالمان امامیه نبوده؛ بلکه عده‌ای از ایشان، به تکفیر و عده‌ای دیگر به نقد صریح نظریات این فرقه پرداخته‌اند که مجال سخن برای ذکر آن‌ها مهیا نیست.

نتیجه:
فرقه شیخیه که از پیروان شیخ احمد احسایی محسوب می‌شوند، علیرغم اینکه خود را شیعه امامیه می‌خوانند؛ اما با نظر به مبانی و نظریات و باورهایشان، می‌توان به نادرست بودن این ادعا پی برد. طرح عقاید مبهم یا نادرست مثل جسم هورقلیایی، علل اربعه بودن اهل‌بیت (ع) و نیز رکن رابع و ناطق واحد، شیخیه را از جرگه شیعیان خارج ساخت. (27)

 

پی‌نوشت‌ها:
1. حاج سید جوادی، احمد صدر، بهاءالدین خرمشاهی، کامران خانی، دائره المعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1383 ش، ج 10، ص 185. همچنین، برای مطالعه بیشتر، رک: محمدی، مسلم و محمد محمدی، دیدگاه‌های غالیانه شیخیه در خصوص مقامات ائمه اطهار، مجله انتظار موعود، بهار 1397 ش، شماره 60.
2. ابراهیمی، ابوالقاسم، فلسفیه، کرمان، چاپخانه سعادت، بی‌تا، ص 273-274.
3. بنگرید به: فلاحتی، حمید، مقاله تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت، نشریه معرفت کلامی، سال اول، شماره دوم، تابستان 1389، ص 159-178.
4. احسایی، احمد، شرح زیارت جامعه کبیره، بیروت، مکتبه العذراء، 1424 ق، ج 3، ص 218.
5. احسایی، شیخ احمد، شرح العرشیه، کرمان، نشر سعادت، 1361 ق، ص 7؛ دینانی، غلام‌ حسین، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، تهران، طرح نو، 1376-1379 ش، ج 3، ص 383؛ فرمانیان، مهدی، آشنایی با فرق تشیع، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1387 ش، ص 175.
6. آل طالقانی، محمد حسن، الشیخیه نشأتها و تطورها و مصادر دراستها، بیروت، الامال، 1420 ق، ص 56؛ نجاری، محمدحسن، شیخیه نقطه آغازین انحراف، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی نشر بین‌الملل، 1395 ش، ص 392.
7. ر.ک: دوانی، علی، مفاخر اسلام: وحید بهبهانی، قم، دارالعلم، 1337 ش، ص 90-92.
8. ابراهیمی، ابوالقاسم، فهرست، کرمان، سعادت، 1350 ق، ج 1، ص 12.
9. تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1383 ش، ص 53.
10. سعادتی فر، فریبا، گزیده تاریخ و عقائد اخباریه، شیخیه و بابیه، مشهد، نشر سخن گستر، 1387 ش، ص 6.
11. ابراهیمی، ابوالقاسم، اجتهاد و تقلید، کرمان، سعادت، 1363 ق، ص 40.
12. همان، ص 59.
13. کرمانی، محمد کریم‌خان، هدایه الطالبین، کرمان، سعادت، ص 168.
14. باقری، علی‌اکبر، مقاله آرای کلامی شیخیه، نشریه معرفت کلامی، سال اول، شماره چهارم، زمستان 1389 ش، ص 43.
15. احسایی، احمد، مجموعه الرسائل الحکمیه، بیروت، دارالعالمیه، 1372 ش، ص 308-309.
16. سهروردی، شهاب‌الدین یحیی، مجموعه مصنفات، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، 1380 ش، ج 2، ص 254 و همان، ج 1، ص 494؛ شهرزوری، شمس‌الدین محمد، شرح حکمه الاشراق، تصحیح حسین ضیایی تربتی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1380 ش، ص 594؛ شیرازی، قطب‌الدین، شرح حکمه الاشراق سهروردی، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1384 ش، ص 514.
17. تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1383 ش، ص 52.
18. احسایی، احمد، شرح زیارت جامعه کبیره، ج 4، ص 24-26؛ احسایی، احمد، شرح العرشیه، ج 1، ص 267-268.
19. احسایی، احمد، شرح زیارت جامعه، ج 3، ص 158.
20. احسایی، احمد، جوامع الکلم، بصره، الغدیر، 1430 ق، رساله رشتیه، ص 10.
21. احسایی، احمد، شرح زیارت جامعه کبیره، ج 4، ص 58.
22. کرمانی، محمد کریم بن ابراهیم، ارشاد العوام، کرمان، چاپخانه سعادت، 1263 ق، ج 3، ص 68.
23. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404 ق، ج 25، ص 265.
24. کرمانی، محمد کریم بن ابراهیم، رجوم شیاطین، کرمان، مدرسه ابراهیمیه، 1268 ق، ص 74.
25. احسایی، احمد، شرح زیارت جامعه کبیره، ج 3، ص 184؛ احقاقی، عبدالرسول، احقاق الحق، ترجمه محمد عیدی خسروشاهی، تهران، روشن ضمیر، 1385 ش، ص 322؛ ابراهیمی، ابوالقاسم، فهرست، ج 1، ص 108 و 128.
26. مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب، قم، منطق، 1373 ش، ج 3، ص 399.
27. برای آگاهی از تکفیر کنندگان و منتقدان رجوع شود به: نجاری، محمدحسن، شیخیه نقطه آغازین انحراف، ص 247-278.
 

اسماعیلیه یکی از مذاهب شیعی است که هر چند معتقدات آن ها در برخی از مسائل با شیعه امامیه متفاوت است ولی بواسطه اشتراک در اصول، یکی از مذاهب شیعه به حساب می آید.
وجه اشتراک و افتراق شیعه امامیه و اسماعیلیه

پرسش:
وجه اشتراک امامیه و اسماعیلیه در چه اموری است که اسماعیلیه را همچون امامیه از شیعیان می‌دانند؟ همچنین تفاوت‌های آن‌ها در چه اموری است که سبب شده اسماعیلیه از امامیه متمایز شوند؟
 

پاسخ:
دو مذهب امامیه و اسماعیلیه، از مذاهب شیعی هستند که علی رغم اشتراکات بسیار تفاوت‌هایی نیز با هم دارند. یکی از موضوعات مهم که امامیه و اسماعیلیه در آن زمینه، اشتراکات بسیار دارند، موضوع «امامت» است. با این حال این دو مذهب در برخی از مباحث مرتبط با امامت اختلاف نظر داشته و همین اختلافات منجر به اختلافات دیگر در زمینه‌های اعتقادی و فقهی شده است. با توجه به آنکه بررسی همه این اشتراکات و اختلافات در این مجال نمی‌گنجد، در ادامه، به بررسی مهم‌ترین اشتراکات و اختلافات پیرامون موضوع امامت می‌پردازیم:

نکته اول:
امامیه و اسماعیلیه در بسیاری از مسائل امامت هم رأی بوده و اشتراکات فراوانی در آموزه‌های هر دو مذهب دیده می‌شود که به طور خلاصه به آن‌ها اشاره می‌کنیم:
ـ ضرورت وجود امام: هر دو مذهب عقیده دارند وجود امام ضرورت داشته و زمین هیچ ‌گاه از حجت و هادی خالی نمی‌ماند. (1)
ـ امامت جزء اصول دین: امامیه و اسماعیلیه برخلاف اهل سنت، امامت را مسئله‌ای کلامی و از اصول دین می‌دانند. (2)
ـ وجوب عقلی نصب امام بر خداوند: امامیه و اسماعیلیه در اینکه نصب امام عقلاً واجب بوده و می‌بایست از طرف خداوند منصوب گردد، اتفاق نظر دارند. (3)
ـ ویژگی‌های امام شامل: نص، (4) عصمت، (5) علم، (6) بنا بر¬هم دو مذهب، بر امام واجب و ضروری است.
ـ وظایف امام شامل: حفظ دین و شریعت، (7) ریاست و مدیریت جامعه، (8) و تبیین، تفسیر و تأویل قرآن، (9) که هر دو مذهب در مورد آن هم عقیده هستند.
ـ وجوب شناخت و اطاعت از ائمه (علیهم‌السلام): بنا بر عقیده هر دو مذهب، شناختن امام (10) و همچنین اطاعت از ایشان، (11) امری واجب است.
ـ راه‌های شناخت امام: از دیدگاه هر دو مذهب، نص و معجزه (12) از راه‌های شناختن امام هست.
ـ جانشینی امام علی (علیه‌السلام). (13)
ـ امامت دیگر ائمه (علیهم‌السلام) تا امام صادق (علیه‌السلام). (14)
در اینجا به اهم اشتراکات بین امامیه و اسماعیلیه در بحث امامت اشاره کردیم، ولی لازم به توضیح است که در برخی از جزئیاتِ موارد فوق هر دو مذهب دارای اختلافاتی می‌باشند.

نکته دوم:
دو مذهب امامیه و اسماعیلیه، در موضوع امامت، دارای تمایزات بسیاری است که به مواردی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.
ـ اختلاف در اولین امام: مذهب اسماعیلیه، خود دارای انشعاباتی است و هرکدام از آن‌ها نظری در رابطه با اولین امام ارائه کرده‌اند. برای مثال: مستعلویه، امام علی (علیه‌السلام) را جانشین پیامبر دانسته و امام اول را امام حسن (علیه‌السلام) می‌دانند. از طرفی نزاریه امام علی (علیه‌السلام) را امام اول می‌دانند و امام حسن (علیه‌السلام) را به حساب نمی‌آورند و یا لااقل امام مستودع می‌دانند. از نظر هر دو فرقه نزاریه و مستعلویه، امام حسین (علیه‌السلام) امام دوم است. (15)
ـ اختلاف در جانشین امام صادق (علیه‌السلام): فرقه‌های اسماعیلیه، با همه اختلافاتی که در نحوه جانشینی اسماعیل وجود دارد، عقیده دارند که نص از جانب امام صادق (علیه‌السلام) بر اسماعیل (پسر بزرگ‌تر ایشان) در حالی انجام گرفته که هنوز اسماعیل وفات نکرده بود و لذا به همین خاطر امامت به اولاد ایشان می‌رسد. (16) در حالی که امامیه قائل است به اینکه نص و وصیتی بر اسماعیل واقع نشده بود. لذا شبهه جانشینی اسماعیل به خاطر گمانِ مردم به اینکه اسماعیل پسر بزرگ ‌تر است و علاقه‌ای که امام صادق (علیه‌السلام) به ایشان داشت، ایجاد شده بود. در حالی که نص بر متوفی کذب بوده و حتی عبث خواهد بود. همچنین امام صادق (علیه‌السلام) چندین بار بر وفات پسرش استشهاد گرفت. (17)
ـ اختلاف در شخصیت و مفهوم مهدویت: اسماعیلیه در مورد ظهور منجی عقیده دارند محمد بن اسماعیل از دنیا نرفته، بلکه ایشان را آخرین امام و مهدی موعود دانسته‌اند. البته بعد از روی کار آمدن عبیدالله المهدی، با انکار مهدویت محمد بن اسماعیل برای خود و اجدادش ادعای امامت کرد. این امر باعث دو دستگی مجدد در اسماعیلیه و ظهور قرامطه گردید. همچنین در منابع دیگری، محمد بن اسماعیل، منجی و ناسخ شریعت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در هنگامه ظهور، دانسته شده است. (18) اما از دیدگاه امامیه، مهدی امام دوازدهم است. چنانچه احادیثی بر آن حکایت دارد. (19)
ـ ادوار امامت: یکی از نکات اختلافی میان امامیه و اسماعیلیه این است که از دیدگاه اسماعیلیه مسئله امامت در یک نظام معین از آغاز بشر شروع شده و تا پایان تاریخ ادامه می‌یابد. بر اساس این دیدگاه تاریخ بشر از چند دوره تشکیل یافته که هر دوره با یک ناطق که پیامبری دارای شریعت و آئین است شروع و با آمدن ناطق بعدی ختم می‌شود. مجموع این دوره‌ها هفت دوره است. در هر دوره هر ناطقی وصی‌ای دارد و به دنبال او هفت امام می‌آیند که مسئولیت حفظ و باطن شریعت را بر عهده دارند که آخرین آن‌ها «امام متم» نامیده می‌شود و سپس ناطق بعدی می‌آید. طبق این دیدگاه، محمد بن اسماعیل که امام هفتم از دور ششم است، ناطق دور هفتم می‌شود. (20) در حالی که امامیه چنین مسئله‌ای را نپذیرفته و بحث دوری بودن امامت در تاریخ، در ادبیات امامیه وجود ندارد.
ـ اختلاف در تعداد امامان: اسماعیلیه قائل‌اند به اینکه تاریخ بشر از هفت دوره تشکیل شده که در هر دوری بعد از ناطق و وصی او هفت امام وجود دارد و از عدد هفت تجاوز نمی‌کند. استدلالی که بر آن اقامه می‌کنند این است که اگر امامت متناهی العدد باشد منحصر در عدد هفت است؛ زیرا کمیت مطلقه عدد هفت است و دلیلی بر اینکه از کمیت مطلقه تجاوز کند وجود ندارد. (21) اما دیدگاه ایشان در بعضی موارد نقض شده و طبق نقل خودشان، در دور پنجم از ادوار امامت، به جای هفت نفر، چهارده نفر امام وجود دارد. (22) دورِ حاضر که چندین دور از امامان هفتگانه را طی کرده است، مشخص نیست که دارای چند دور خواهد بود و در نتیجه مشخص نیست که اسماعیلیه تا آخر چند امام خواهند داشت؛ اما از دیدگاه امامیه تعداد امامان مشخص بوده و بر اساس روایات متعدد از خود پیامبر (صلی‌الله علیه و آله)- که عامه و خاصه آن را نقل کردند- دوازده تن هستند؛ چنانچه آیت‌الله صافی گلپایگانی 271 حدیث از منابع عامه و خاصه را نقل کرده است. (23)
ـ مراتب امامت: اسماعیلیه، منصب امامت را دارای مراتب دانسته که این مراتب در همه ادوار امامت وجود دارد. این مراتب عبارت‌اند از:
1 ـ امام مقیم: بالاترین مرتبه امامت که مسئولیت تعلیم نطق به ناطق و حفظ و نگهداری و تربیت او را به عهده دارد.
2 ـ امام اساس (وصی): جانشین رسول و یاور ناطق در انجام نشر رسالت.
3 ـ امام متم: هفتمین و آخرین امام در هر دور امامت است که رسالت را به پایان می‌برد.
4 ـ امام مستقر: صاحب نص و حق در امر امامت و ارث گذاشتن.
5 ـ امام مستودع: صاحب نص و حق در امامت نبوده و در شرایط اضطراری مسئولیت امامت را بر عهده می‌گیرد.
6 ـ امام قائم بالقوه: در ذات خود ناقص بوده و نیاز به کسی دارد او را از قوه به فعل رساند.
7 ـ امام قائم بالفعل: او در ذات و فعل تام و کامل است. (24)
امامیه، امامان را دارای مراتب و کارکردهای متفاوت نمی‌داند؛ بلکه بر این باور است که امامت در همه آن‌ها به شکل یکسان وجود دارد و همگان در امر امامت، وظایف و رسالت‌های مشترکی دارند؛ اگرچه متناسب با زمانه و زمینه، آنچه از آن‌ها صادر می‌شود، گاهی به ظاهر متفاوت است. (25)

نتیجه:
بنا بر آنچه گذشت، روشن می‌شود که امامیه و اسماعیلیه، علی‌رغم شباهت‌های زیاد در موضوع امامت، اختلافات قابل توجهی در این زمینه دارند که همین امر منجر به تمایز آن‌ها از یکدیگر شده و سایر اختلافات عقیدتی و فقهی را رقم زده است.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمره ای، قم، انتشارات اسوه، 1375 ش، ج 2، ص 54؛ تأمر، عارف، الامامه فی الاسلام، بیروت، دارالاضواء، 1998 م، ص 69.
2. مظفر، محمدرضا، عقائد الامامیه، نجف، منشورات مکتبه الحیدریه، بی‌تا، ص 65؛ حامدی، احمد بن ابراهیم، اثبات الامامه، تحقیق مصطفی غالب، بیروت، دارالاندس، 1996 م، ص 8.
3. قبادیانی، ناصر خسرو، وجه الدین، به کوشش دکتر یحیی خشاب، چاپ قاهره، 1359 ش، ص 8؛ شیخ مفید، محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، بیروت، دارالمفید، 1414 ق، ص 39.
4. غالب، مصطفی، الامامه و قائم القیامه، بیروت، مکتبه الهلال،1981 م، ص 45؛ مقداد، جمال‌الدین فاضل، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، تحقیق سید محمدعلی قاضی طباطبایی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1423 ق، ص 333.
5. غالب، مصطفی، الامامه و قائم القیامه، همان؛ شیخ مفید، محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، ص 40.
6. قبادیانی، ناصرخسرو، وجه الدین، تهران، کتابخانه طهوری، 1348 ش، ص 809؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص 161.
7. تأمر، عارف، الامامه فی الاسلام، ص 28؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص 50.
8. سجستانی، ابو یعقوب، کتاب الافتخار، تحقیق مصطفی غالب، بیروت، دارالاندس، بی‌تا، ص 71؛ مقداد، جمال‌الدین فاضل، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ص 319.
9. کرمانی، حجه العراقین حمید الدین، المصابیح فی اثبات الامامه، تحقیق مصطفی غالب، بیروت، دارالمنتظر، 1996 م، ص 64-66؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص 163.
10. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، 1409 ق، ج 6، ص 65؛ شیرازی، الموئد فی الدین هبه الله، المجالس الموئدیه، قاهره، مکتبه مدبولی، 1994 م، ص 405.
11. اردبیلی، المولی احمد، الحاشیه علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، تحقیق احمد عابدی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377 ش، ص 180؛ المغربی، قاضی نعمان بن محمد، الهمه فی آداب اتباع الائمه، تحقیق محمد شریف الیمنی، بیروت، دارالاضواء، 1966 م، ص 12.
12. حلی، ابومنصور، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، قم، دارالهجره، 1407 ق، ص 168؛ داعی، ادریس بن عبدالله، زهر المعانی، تحقیق مصطفی غالب، بیروت، مجد، 1411 ق، ص 258.
13. کرمانی، حجه العراقین حمید الدین، المصابیح فی اثبات الامامه، ص 83.
14. سجستانی، ابو یعقوب، کتاب الافتخار، ص 71 – 72.
15. همان؛ کرمانی، حجه العراقین حمید الدین، الرساله و الوضیه فی معالم الدین و اصوله، تحقیق محمد عیسی الحریری، بی‌جا، بی‌نا، 1407 ق، ص 94.
16. غالب، مصطفی، تاریخ الدعوه الاسماعیلیه، بیروت، دارالاندس، بی‌تا، ص 138.
17. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1377 ق، ص 267؛ مفید، محمد بن نعمان، الفصول المختاره، قم، منشورات مکتبه الداوری، 1396 ق، ص 250.
18. داعی، ادریس بن عبدالله، زهر المعانی، ص 205-206؛ غالب، مصطفی، تاریخ الدعوه الاسماعیلیه، ص 134.
19. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، انتشارات حضرت معصومه (سلام‌الله علیها)، 1421 ش، باب 5، ص 94 و 103.
20. غالب، مصطفی، تاریخ دعوه الاسماعیلیه، ص 66-74؛ تأمر، عارف، الامامه فی الاسلام، ص 144-149.
21. سجستانی، ابو یعقوب، کتاب الافتخار، ص 73.
22. غالب، مصطفی، تاریخ دعوه الاسماعیلیه، ص 73-74.
23. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، فصل 1، باب 1.
24. غالب، مصطفی، تاریخ الدعوه الاسماعیلیه، ص 51؛ همان، مفاتیح المعرفه، ص 163.
25. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص 355.
 

زیدیه یکی از مذاهب شیعی است که اشتراکات زیادی با شیعه امامیه دارد ولی اختلاف هایی هم با امامیه دارند که به اختصار توضیح داده خواهد شد.
اشتراکات و تفاوت های شیعه امامیه و زیدیه

پرسش:
زیدیه، همچون امامیه، یکی از مذاهب و فرق شیعی است و شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با امامیه دارد. لطفاً مهم‌ترین شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها با شیعه امامیه را بیان بفرمایید.
 

پاسخ:
دو مذهب امامیه و زیدیه از مذاهب شیعی هستند که علی‌رغم اشتراکاتی که در اصول و فروع دینی دارند، تفاوت‌هایی نیز با هم دارند که بخش قابل‌ توجهی از این تفاوت‌ها ناشی از اختلاف نظری است که آن‌ها در باب «امامت» دارند. در ادامه با تأکید بر همین موضوع نکاتی تقدیم می‌شود:

نکته اول:
امامیه و زیدیه در اصل امامت و بسیاری از مباحث مرتبط با آن‌هم نظر بوده و اشتراکات فراوانی میان این دو وجود دارد که به صورت خلاصه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.
ـ امامت جزء اصول دین: هر دو مذهب امامیه و زیدیه بر این عقیده‌اند که امامت جزء اصول دین است. (1)
ـ ضرورت وجود امام: هر دو مذهب عقیده دارند وجود امام ضرورت داشته و زمین هیچ ‌گاه از حجت خالی نخواهد شد. (2)
ـ وجوب عقلی نصب امام بر خداوند طبق قاعده لطف: امامیه و زیدیه بر این امر اشتراک دارند که طبق قاعده لطف، نصب امام بر خداوند واجب است و به‌ طور کلی وجوب امام را از طریق عقل اثبات می‌کنند. (3)
ـ نص، راهی برای نصب امام: هر دو مذهب، قائل به شناخت امام از طریق نص از پیامبر و یا امام قبلی هستند. (4)
ـ وجوب اطاعت از امام. (5)
ـ امامت امام علی (علیه‌السلام) و حسنین (علیهم‌السلام). (6)
ـ منجی گرایی و مهدویت: هر دو مذهب اصل ظهور منجی و موعود را پذیرفته‌اند و قائل‌اند که در آخرالزمان شخصی به جهت عدل و داد، ظهور خواهد کرد؛ (7) اگرچه در شخص ایشان باهم اختلاف دارند.
موارد فوق گوشه‌ای از اشتراکاتِ کلی مذهب امامیه و زیدیه در موضوع امامت بشمار می‌رود.

نکته دوم:
با بررسی دقیق در موضوع امامت میان دو مذهب امامیه و زیدیه می‌توان فهمید که میان این دو مذهب شیعی تفاوت‌های زیادی است.
ـ راه‌های اثبات امام: در کلام امامیه، نص مهم‌ترین راه اثبات امامت امام بوده که در کنار آن نیز معجزه یاور آن هست. (8) در حالی که زیدیه نص را به تنهایی راه تعیین امام قرار نداده؛ بلکه دعوت (فردی قیام کند و مردم را به ‌سوی خود دعوت نماید) و همچنین انتخاب توسط شورا و یا مردم را نیز، از جمله راه‌های اثبات امام می‌دانند. (9)
ـ کیفیت نصّ: امامیه معتقدند برای امامت امام علی (علیه‌السلام) و ذریه ایشان «نصّ جلی» وجود دارد؛ (10) ولی زیدیه بر این باورند که نص بر امامت امام علی (علیه‌السلام) نص خفی بوده، هرچند نص بر حسنین (علیهم‌السلام)، نص جلی است. (11)
ـ امام مفضول و تقدم آن: امامیه بر این باور است که امام باید افضل باشد و با وجود ایشان نوبت به مفضول نمی‌رسد و این قاعده استثنا بردار نیست. (12) در حالی که زیدیه اگرچه افضلیت امام را شرط می‌دانند؛ ولی آن را در مواقعی و به جهت مصلحت استثنابردار می‌دانند. عده‌ای از زیدیان خلافت خلیفه اول و دوم را این‌گونه توجیه کرده‌اند که علی (علیه‌السلام) به جهت صلاح دین و جامعه، حکومت را به خلفا واگذار و راضی به خلافت آنان بود. (13) بنابراین طبق نظر زیدیه می‌توان مفضول را بر افضل مقدم داشت.
ـ عصمت: از دیدگاه امامیه، همه امامان شیعه دارای عصمت بوده و عصمت از جمله شروط لازم برای منصب امامت است. (14) اما در نگاه زیدیه، عصمت شرطی برای منصب امامت نبوده و ملاکی برای برتری افراد نیست. ضمناً زیدیه قائل به عصمت در پنج تن آل عبا هستند؛ اما عصمت ائمه زیدیِ بعد از سه امامِ منصوص را نمی‌پذیرند. (15)
ـ علم امام: امامیه قائل به اعلم بودن امامان شیعه بوده و آن را صفتی الزامی برای ایشان می‌داند. همچنین علم امام، علمی لدنی بوده و اهل بیت (علیهم‌السلام) از کودکی دارای علم غیب می‌باشند. (16) در طرف دیگر، زیدیه علم لدنی امام را نپذیرفته و علم ایشان را عادی می‌پندارند و اعلم بودن امام را شرط ندانسته‌اند. (17) البته فرقه جارودیه که از زیدیه منشعب شده در باب علم امام با امامیه هم عقیده‌اند. (18)
ـ تعداد امامان: از دیدگاه امامیه تعداد امامان مشخص بوده و بر اساس روایات متعدد از خود پیامبر (صلی‌الله علیه و آله)- که عامه و خاصه آن را نقل کردند- دوازده تن هستند؛ چنانچه آیت‌الله صافی گلپایگانی 271 حدیث از منابع عامه و خاصه را نقل کرده است. (19) اما زیدیه هرچند روایات دال بر ائمه اثناعشر را جوامع روایی خود نقل کرده و بعضی از آن‌ها را نیز پذیرفته‌اند، ولی به حصر امام در عدد معینی معتقد نیستند. در تفکر آن‌ها هر فردی که شرایط امامت زیدی را داشته باشد، می‌تواند به امامت زیدی نائل آید و هیچ حصری در عدد ائمه وجود ندارد. (20)
موارد یاد شده، گوشه‌ای از مهم‌ترین افتراقات دو مذهب امامیه و زیدیه در باب امامت بشمار می‌رود.

نتیجه:
بنا بر آنچه گذشت، روشن می‌شود که امامیه و زیدیه دارای اشتراکات و تفاوت‌هایی هستند. زیدیه علی ‌رغم پذیرش اصل امامت و اشتراک نظر با امامیه در بسیاری از اوصاف امام، در برخی دیگر از اوصاف امام و راه‌های اثبات او و غیره با امامیه اختلاف نظر دارد که توضیحاتش به اختصار گذشت.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. مظفر، محمدرضا، عقائد الامامیه، نجف، منشورات مکتبه الحیدریه، بی‌تا، ص 65؛ شرفی، احمد ابن محمد بن صلاح، عده الاکیاس فی شرح معانی الاساس، صنعاء، دارالحکمع الیمانیه،1415 ق، ج 2، ص 109.
2. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمره ای، قم، انتشارات اسوه، 1375 ش، ج 2، ص 54؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس، صعده، مکتبه التراث الاسلامی، 1415 ق، ص 151.
3. شیخ مفید، محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، بیروت، دارالمفید، 1414 ق، ص 39؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص 150.
4. مقداد، جمال‌الدین فاضل، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، تحقیق سید محمدعلی قاضی طباطبایی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1423 ق، ص 333؛ مفید، محمد بن محمد بن النعمان، مصنفات الشیخ المفید، ایران، الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413 ق، ج 1، مقاله الزیدیه فی رأی الشیخ المفید، ص 14.
5. ر.ک: طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ق، ج 4، ص 402-478؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس، ص 151؛ متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، 1409 ق، ج 6، ص 65.
6. الامیر الحسین بن بدر الدین، ینابیع النصیحه فی العقائد الصحیحه، تحقیق المرتضی بن زید المحطوری، صنعاء، مکتبه بدر للطباعه و النشر، 1422 ق، ص 325؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس، ص 168.
7. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، انتشارات حضرت معصومه (سلام‌الله علیها)، 1421 ش، باب 5، ص 94 و 103؛ الرسی، القاسم بن ابراهیم، الاحکام فی الحلال و الحرام، صعده، مکتبه التراث السلامی، 1420 ق، ج 2، ص 468.
8. حلی، ابومنصور، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، قم، دارالهجره، 1407 ق، ص 168.
9. مفید، محمد بن محمد بن النعمان، مصنفات الشیخ المفید، ایران، الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413 ق، ج 1، مقاله الزیدیه فی رأی الشیخ المفید، ص 14؛ صبحی، احمد محمود، الامام المجتهد یحیی بن حمزه و آراوه الکلامیه، منشورات العصر الحدیث، 1410 ق، ص 157-158.
10. نراقی، محمدمهدی، انیس الوحدین، تصحیح آیه الله قاضی طباطبایی، تهران، الزهرا (س)، 1369 ش، ص 144-146.
11. حوثی، المهدی محمد بن قاسم، الموعظه الحسنه، عمان، موسسه الامام زید بن علی الثقافیه،1420 ق، ص 104؛ سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، 1387 ش، ص 168.
12. فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، باب حادی عشر، تحقیق مهدی محقق، تهران، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، 1365 ش، ص 44.
13. امام المنصور بالله، عبدالله بن حمزه، شرح الرساله الناصحه بالادله الواضحه، صعده، مرکز اهل‌البیت (ع) للدراسات الاسلامیه،1423 ق، ص 378-391؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس، ص 151-157؛ سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص 169.
14. الطوسی، محمد بن الحسن، الرسائل العشر، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363 ش، ص 98.
15. صبحی، احمد محمود، الامام المجتهد یحیی بن حمزه و آراوه الکلامیه، ص 154؛ سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه ص 174.
16. کراجکی، محمد بن علی بن عثمان، کنزالفوائد، تحقیق شیخ عبدالله نعمه، بیروت، دارالاضواء، 1405 ق، ج 1، ص 241-244.
17. صبحی، احمد محمود، الامام المجتهد یحیی بن حمزه و آراوه الکلامیه، ص 155.
18. احمد خطیب، صالح، الامام زید بن علی المفتری علیه، بیروت، المکتبه الفیصلیه،1404 ق، ص 238-239.
19. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، فصل 1، باب 1.
20. سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص 178.