تشیع

اسماعیلیه یکی از مذاهب شیعی است که هر چند معتقدات آن ها در برخی از مسائل با شیعه امامیه متفاوت است ولی بواسطه اشتراک در اصول، یکی از مذاهب شیعه به حساب می آید.
وجه اشتراک و افتراق شیعه امامیه و اسماعیلیه

پرسش:
وجه اشتراک امامیه و اسماعیلیه در چه اموری است که اسماعیلیه را همچون امامیه از شیعیان می‌دانند؟ همچنین تفاوت‌های آن‌ها در چه اموری است که سبب شده اسماعیلیه از امامیه متمایز شوند؟
 

پاسخ:
دو مذهب امامیه و اسماعیلیه، از مذاهب شیعی هستند که علی رغم اشتراکات بسیار تفاوت‌هایی نیز با هم دارند. یکی از موضوعات مهم که امامیه و اسماعیلیه در آن زمینه، اشتراکات بسیار دارند، موضوع «امامت» است. با این حال این دو مذهب در برخی از مباحث مرتبط با امامت اختلاف نظر داشته و همین اختلافات منجر به اختلافات دیگر در زمینه‌های اعتقادی و فقهی شده است. با توجه به آنکه بررسی همه این اشتراکات و اختلافات در این مجال نمی‌گنجد، در ادامه، به بررسی مهم‌ترین اشتراکات و اختلافات پیرامون موضوع امامت می‌پردازیم:

نکته اول:
امامیه و اسماعیلیه در بسیاری از مسائل امامت هم رأی بوده و اشتراکات فراوانی در آموزه‌های هر دو مذهب دیده می‌شود که به طور خلاصه به آن‌ها اشاره می‌کنیم:
ـ ضرورت وجود امام: هر دو مذهب عقیده دارند وجود امام ضرورت داشته و زمین هیچ ‌گاه از حجت و هادی خالی نمی‌ماند. (1)
ـ امامت جزء اصول دین: امامیه و اسماعیلیه برخلاف اهل سنت، امامت را مسئله‌ای کلامی و از اصول دین می‌دانند. (2)
ـ وجوب عقلی نصب امام بر خداوند: امامیه و اسماعیلیه در اینکه نصب امام عقلاً واجب بوده و می‌بایست از طرف خداوند منصوب گردد، اتفاق نظر دارند. (3)
ـ ویژگی‌های امام شامل: نص، (4) عصمت، (5) علم، (6) بنا بر¬هم دو مذهب، بر امام واجب و ضروری است.
ـ وظایف امام شامل: حفظ دین و شریعت، (7) ریاست و مدیریت جامعه، (8) و تبیین، تفسیر و تأویل قرآن، (9) که هر دو مذهب در مورد آن هم عقیده هستند.
ـ وجوب شناخت و اطاعت از ائمه (علیهم‌السلام): بنا بر عقیده هر دو مذهب، شناختن امام (10) و همچنین اطاعت از ایشان، (11) امری واجب است.
ـ راه‌های شناخت امام: از دیدگاه هر دو مذهب، نص و معجزه (12) از راه‌های شناختن امام هست.
ـ جانشینی امام علی (علیه‌السلام). (13)
ـ امامت دیگر ائمه (علیهم‌السلام) تا امام صادق (علیه‌السلام). (14)
در اینجا به اهم اشتراکات بین امامیه و اسماعیلیه در بحث امامت اشاره کردیم، ولی لازم به توضیح است که در برخی از جزئیاتِ موارد فوق هر دو مذهب دارای اختلافاتی می‌باشند.

نکته دوم:
دو مذهب امامیه و اسماعیلیه، در موضوع امامت، دارای تمایزات بسیاری است که به مواردی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.
ـ اختلاف در اولین امام: مذهب اسماعیلیه، خود دارای انشعاباتی است و هرکدام از آن‌ها نظری در رابطه با اولین امام ارائه کرده‌اند. برای مثال: مستعلویه، امام علی (علیه‌السلام) را جانشین پیامبر دانسته و امام اول را امام حسن (علیه‌السلام) می‌دانند. از طرفی نزاریه امام علی (علیه‌السلام) را امام اول می‌دانند و امام حسن (علیه‌السلام) را به حساب نمی‌آورند و یا لااقل امام مستودع می‌دانند. از نظر هر دو فرقه نزاریه و مستعلویه، امام حسین (علیه‌السلام) امام دوم است. (15)
ـ اختلاف در جانشین امام صادق (علیه‌السلام): فرقه‌های اسماعیلیه، با همه اختلافاتی که در نحوه جانشینی اسماعیل وجود دارد، عقیده دارند که نص از جانب امام صادق (علیه‌السلام) بر اسماعیل (پسر بزرگ‌تر ایشان) در حالی انجام گرفته که هنوز اسماعیل وفات نکرده بود و لذا به همین خاطر امامت به اولاد ایشان می‌رسد. (16) در حالی که امامیه قائل است به اینکه نص و وصیتی بر اسماعیل واقع نشده بود. لذا شبهه جانشینی اسماعیل به خاطر گمانِ مردم به اینکه اسماعیل پسر بزرگ ‌تر است و علاقه‌ای که امام صادق (علیه‌السلام) به ایشان داشت، ایجاد شده بود. در حالی که نص بر متوفی کذب بوده و حتی عبث خواهد بود. همچنین امام صادق (علیه‌السلام) چندین بار بر وفات پسرش استشهاد گرفت. (17)
ـ اختلاف در شخصیت و مفهوم مهدویت: اسماعیلیه در مورد ظهور منجی عقیده دارند محمد بن اسماعیل از دنیا نرفته، بلکه ایشان را آخرین امام و مهدی موعود دانسته‌اند. البته بعد از روی کار آمدن عبیدالله المهدی، با انکار مهدویت محمد بن اسماعیل برای خود و اجدادش ادعای امامت کرد. این امر باعث دو دستگی مجدد در اسماعیلیه و ظهور قرامطه گردید. همچنین در منابع دیگری، محمد بن اسماعیل، منجی و ناسخ شریعت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در هنگامه ظهور، دانسته شده است. (18) اما از دیدگاه امامیه، مهدی امام دوازدهم است. چنانچه احادیثی بر آن حکایت دارد. (19)
ـ ادوار امامت: یکی از نکات اختلافی میان امامیه و اسماعیلیه این است که از دیدگاه اسماعیلیه مسئله امامت در یک نظام معین از آغاز بشر شروع شده و تا پایان تاریخ ادامه می‌یابد. بر اساس این دیدگاه تاریخ بشر از چند دوره تشکیل یافته که هر دوره با یک ناطق که پیامبری دارای شریعت و آئین است شروع و با آمدن ناطق بعدی ختم می‌شود. مجموع این دوره‌ها هفت دوره است. در هر دوره هر ناطقی وصی‌ای دارد و به دنبال او هفت امام می‌آیند که مسئولیت حفظ و باطن شریعت را بر عهده دارند که آخرین آن‌ها «امام متم» نامیده می‌شود و سپس ناطق بعدی می‌آید. طبق این دیدگاه، محمد بن اسماعیل که امام هفتم از دور ششم است، ناطق دور هفتم می‌شود. (20) در حالی که امامیه چنین مسئله‌ای را نپذیرفته و بحث دوری بودن امامت در تاریخ، در ادبیات امامیه وجود ندارد.
ـ اختلاف در تعداد امامان: اسماعیلیه قائل‌اند به اینکه تاریخ بشر از هفت دوره تشکیل شده که در هر دوری بعد از ناطق و وصی او هفت امام وجود دارد و از عدد هفت تجاوز نمی‌کند. استدلالی که بر آن اقامه می‌کنند این است که اگر امامت متناهی العدد باشد منحصر در عدد هفت است؛ زیرا کمیت مطلقه عدد هفت است و دلیلی بر اینکه از کمیت مطلقه تجاوز کند وجود ندارد. (21) اما دیدگاه ایشان در بعضی موارد نقض شده و طبق نقل خودشان، در دور پنجم از ادوار امامت، به جای هفت نفر، چهارده نفر امام وجود دارد. (22) دورِ حاضر که چندین دور از امامان هفتگانه را طی کرده است، مشخص نیست که دارای چند دور خواهد بود و در نتیجه مشخص نیست که اسماعیلیه تا آخر چند امام خواهند داشت؛ اما از دیدگاه امامیه تعداد امامان مشخص بوده و بر اساس روایات متعدد از خود پیامبر (صلی‌الله علیه و آله)- که عامه و خاصه آن را نقل کردند- دوازده تن هستند؛ چنانچه آیت‌الله صافی گلپایگانی 271 حدیث از منابع عامه و خاصه را نقل کرده است. (23)
ـ مراتب امامت: اسماعیلیه، منصب امامت را دارای مراتب دانسته که این مراتب در همه ادوار امامت وجود دارد. این مراتب عبارت‌اند از:
1 ـ امام مقیم: بالاترین مرتبه امامت که مسئولیت تعلیم نطق به ناطق و حفظ و نگهداری و تربیت او را به عهده دارد.
2 ـ امام اساس (وصی): جانشین رسول و یاور ناطق در انجام نشر رسالت.
3 ـ امام متم: هفتمین و آخرین امام در هر دور امامت است که رسالت را به پایان می‌برد.
4 ـ امام مستقر: صاحب نص و حق در امر امامت و ارث گذاشتن.
5 ـ امام مستودع: صاحب نص و حق در امامت نبوده و در شرایط اضطراری مسئولیت امامت را بر عهده می‌گیرد.
6 ـ امام قائم بالقوه: در ذات خود ناقص بوده و نیاز به کسی دارد او را از قوه به فعل رساند.
7 ـ امام قائم بالفعل: او در ذات و فعل تام و کامل است. (24)
امامیه، امامان را دارای مراتب و کارکردهای متفاوت نمی‌داند؛ بلکه بر این باور است که امامت در همه آن‌ها به شکل یکسان وجود دارد و همگان در امر امامت، وظایف و رسالت‌های مشترکی دارند؛ اگرچه متناسب با زمانه و زمینه، آنچه از آن‌ها صادر می‌شود، گاهی به ظاهر متفاوت است. (25)

نتیجه:
بنا بر آنچه گذشت، روشن می‌شود که امامیه و اسماعیلیه، علی‌رغم شباهت‌های زیاد در موضوع امامت، اختلافات قابل توجهی در این زمینه دارند که همین امر منجر به تمایز آن‌ها از یکدیگر شده و سایر اختلافات عقیدتی و فقهی را رقم زده است.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمره ای، قم، انتشارات اسوه، 1375 ش، ج 2، ص 54؛ تأمر، عارف، الامامه فی الاسلام، بیروت، دارالاضواء، 1998 م، ص 69.
2. مظفر، محمدرضا، عقائد الامامیه، نجف، منشورات مکتبه الحیدریه، بی‌تا، ص 65؛ حامدی، احمد بن ابراهیم، اثبات الامامه، تحقیق مصطفی غالب، بیروت، دارالاندس، 1996 م، ص 8.
3. قبادیانی، ناصر خسرو، وجه الدین، به کوشش دکتر یحیی خشاب، چاپ قاهره، 1359 ش، ص 8؛ شیخ مفید، محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، بیروت، دارالمفید، 1414 ق، ص 39.
4. غالب، مصطفی، الامامه و قائم القیامه، بیروت، مکتبه الهلال،1981 م، ص 45؛ مقداد، جمال‌الدین فاضل، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، تحقیق سید محمدعلی قاضی طباطبایی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1423 ق، ص 333.
5. غالب، مصطفی، الامامه و قائم القیامه، همان؛ شیخ مفید، محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، ص 40.
6. قبادیانی، ناصرخسرو، وجه الدین، تهران، کتابخانه طهوری، 1348 ش، ص 809؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص 161.
7. تأمر، عارف، الامامه فی الاسلام، ص 28؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص 50.
8. سجستانی، ابو یعقوب، کتاب الافتخار، تحقیق مصطفی غالب، بیروت، دارالاندس، بی‌تا، ص 71؛ مقداد، جمال‌الدین فاضل، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ص 319.
9. کرمانی، حجه العراقین حمید الدین، المصابیح فی اثبات الامامه، تحقیق مصطفی غالب، بیروت، دارالمنتظر، 1996 م، ص 64-66؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص 163.
10. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، 1409 ق، ج 6، ص 65؛ شیرازی، الموئد فی الدین هبه الله، المجالس الموئدیه، قاهره، مکتبه مدبولی، 1994 م، ص 405.
11. اردبیلی، المولی احمد، الحاشیه علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، تحقیق احمد عابدی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377 ش، ص 180؛ المغربی، قاضی نعمان بن محمد، الهمه فی آداب اتباع الائمه، تحقیق محمد شریف الیمنی، بیروت، دارالاضواء، 1966 م، ص 12.
12. حلی، ابومنصور، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، قم، دارالهجره، 1407 ق، ص 168؛ داعی، ادریس بن عبدالله، زهر المعانی، تحقیق مصطفی غالب، بیروت، مجد، 1411 ق، ص 258.
13. کرمانی، حجه العراقین حمید الدین، المصابیح فی اثبات الامامه، ص 83.
14. سجستانی، ابو یعقوب، کتاب الافتخار، ص 71 – 72.
15. همان؛ کرمانی، حجه العراقین حمید الدین، الرساله و الوضیه فی معالم الدین و اصوله، تحقیق محمد عیسی الحریری، بی‌جا، بی‌نا، 1407 ق، ص 94.
16. غالب، مصطفی، تاریخ الدعوه الاسماعیلیه، بیروت، دارالاندس، بی‌تا، ص 138.
17. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1377 ق، ص 267؛ مفید، محمد بن نعمان، الفصول المختاره، قم، منشورات مکتبه الداوری، 1396 ق، ص 250.
18. داعی، ادریس بن عبدالله، زهر المعانی، ص 205-206؛ غالب، مصطفی، تاریخ الدعوه الاسماعیلیه، ص 134.
19. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، انتشارات حضرت معصومه (سلام‌الله علیها)، 1421 ش، باب 5، ص 94 و 103.
20. غالب، مصطفی، تاریخ دعوه الاسماعیلیه، ص 66-74؛ تأمر، عارف، الامامه فی الاسلام، ص 144-149.
21. سجستانی، ابو یعقوب، کتاب الافتخار، ص 73.
22. غالب، مصطفی، تاریخ دعوه الاسماعیلیه، ص 73-74.
23. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، فصل 1، باب 1.
24. غالب، مصطفی، تاریخ الدعوه الاسماعیلیه، ص 51؛ همان، مفاتیح المعرفه، ص 163.
25. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص 355.
 

زیدیه یکی از مذاهب شیعی است که اشتراکات زیادی با شیعه امامیه دارد ولی اختلاف هایی هم با امامیه دارند که به اختصار توضیح داده خواهد شد.
اشتراکات و تفاوت های شیعه امامیه و زیدیه

پرسش:
زیدیه، همچون امامیه، یکی از مذاهب و فرق شیعی است و شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با امامیه دارد. لطفاً مهم‌ترین شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها با شیعه امامیه را بیان بفرمایید.
 

پاسخ:
دو مذهب امامیه و زیدیه از مذاهب شیعی هستند که علی‌رغم اشتراکاتی که در اصول و فروع دینی دارند، تفاوت‌هایی نیز با هم دارند که بخش قابل‌ توجهی از این تفاوت‌ها ناشی از اختلاف نظری است که آن‌ها در باب «امامت» دارند. در ادامه با تأکید بر همین موضوع نکاتی تقدیم می‌شود:

نکته اول:
امامیه و زیدیه در اصل امامت و بسیاری از مباحث مرتبط با آن‌هم نظر بوده و اشتراکات فراوانی میان این دو وجود دارد که به صورت خلاصه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.
ـ امامت جزء اصول دین: هر دو مذهب امامیه و زیدیه بر این عقیده‌اند که امامت جزء اصول دین است. (1)
ـ ضرورت وجود امام: هر دو مذهب عقیده دارند وجود امام ضرورت داشته و زمین هیچ ‌گاه از حجت خالی نخواهد شد. (2)
ـ وجوب عقلی نصب امام بر خداوند طبق قاعده لطف: امامیه و زیدیه بر این امر اشتراک دارند که طبق قاعده لطف، نصب امام بر خداوند واجب است و به‌ طور کلی وجوب امام را از طریق عقل اثبات می‌کنند. (3)
ـ نص، راهی برای نصب امام: هر دو مذهب، قائل به شناخت امام از طریق نص از پیامبر و یا امام قبلی هستند. (4)
ـ وجوب اطاعت از امام. (5)
ـ امامت امام علی (علیه‌السلام) و حسنین (علیهم‌السلام). (6)
ـ منجی گرایی و مهدویت: هر دو مذهب اصل ظهور منجی و موعود را پذیرفته‌اند و قائل‌اند که در آخرالزمان شخصی به جهت عدل و داد، ظهور خواهد کرد؛ (7) اگرچه در شخص ایشان باهم اختلاف دارند.
موارد فوق گوشه‌ای از اشتراکاتِ کلی مذهب امامیه و زیدیه در موضوع امامت بشمار می‌رود.

نکته دوم:
با بررسی دقیق در موضوع امامت میان دو مذهب امامیه و زیدیه می‌توان فهمید که میان این دو مذهب شیعی تفاوت‌های زیادی است.
ـ راه‌های اثبات امام: در کلام امامیه، نص مهم‌ترین راه اثبات امامت امام بوده که در کنار آن نیز معجزه یاور آن هست. (8) در حالی که زیدیه نص را به تنهایی راه تعیین امام قرار نداده؛ بلکه دعوت (فردی قیام کند و مردم را به ‌سوی خود دعوت نماید) و همچنین انتخاب توسط شورا و یا مردم را نیز، از جمله راه‌های اثبات امام می‌دانند. (9)
ـ کیفیت نصّ: امامیه معتقدند برای امامت امام علی (علیه‌السلام) و ذریه ایشان «نصّ جلی» وجود دارد؛ (10) ولی زیدیه بر این باورند که نص بر امامت امام علی (علیه‌السلام) نص خفی بوده، هرچند نص بر حسنین (علیهم‌السلام)، نص جلی است. (11)
ـ امام مفضول و تقدم آن: امامیه بر این باور است که امام باید افضل باشد و با وجود ایشان نوبت به مفضول نمی‌رسد و این قاعده استثنا بردار نیست. (12) در حالی که زیدیه اگرچه افضلیت امام را شرط می‌دانند؛ ولی آن را در مواقعی و به جهت مصلحت استثنابردار می‌دانند. عده‌ای از زیدیان خلافت خلیفه اول و دوم را این‌گونه توجیه کرده‌اند که علی (علیه‌السلام) به جهت صلاح دین و جامعه، حکومت را به خلفا واگذار و راضی به خلافت آنان بود. (13) بنابراین طبق نظر زیدیه می‌توان مفضول را بر افضل مقدم داشت.
ـ عصمت: از دیدگاه امامیه، همه امامان شیعه دارای عصمت بوده و عصمت از جمله شروط لازم برای منصب امامت است. (14) اما در نگاه زیدیه، عصمت شرطی برای منصب امامت نبوده و ملاکی برای برتری افراد نیست. ضمناً زیدیه قائل به عصمت در پنج تن آل عبا هستند؛ اما عصمت ائمه زیدیِ بعد از سه امامِ منصوص را نمی‌پذیرند. (15)
ـ علم امام: امامیه قائل به اعلم بودن امامان شیعه بوده و آن را صفتی الزامی برای ایشان می‌داند. همچنین علم امام، علمی لدنی بوده و اهل بیت (علیهم‌السلام) از کودکی دارای علم غیب می‌باشند. (16) در طرف دیگر، زیدیه علم لدنی امام را نپذیرفته و علم ایشان را عادی می‌پندارند و اعلم بودن امام را شرط ندانسته‌اند. (17) البته فرقه جارودیه که از زیدیه منشعب شده در باب علم امام با امامیه هم عقیده‌اند. (18)
ـ تعداد امامان: از دیدگاه امامیه تعداد امامان مشخص بوده و بر اساس روایات متعدد از خود پیامبر (صلی‌الله علیه و آله)- که عامه و خاصه آن را نقل کردند- دوازده تن هستند؛ چنانچه آیت‌الله صافی گلپایگانی 271 حدیث از منابع عامه و خاصه را نقل کرده است. (19) اما زیدیه هرچند روایات دال بر ائمه اثناعشر را جوامع روایی خود نقل کرده و بعضی از آن‌ها را نیز پذیرفته‌اند، ولی به حصر امام در عدد معینی معتقد نیستند. در تفکر آن‌ها هر فردی که شرایط امامت زیدی را داشته باشد، می‌تواند به امامت زیدی نائل آید و هیچ حصری در عدد ائمه وجود ندارد. (20)
موارد یاد شده، گوشه‌ای از مهم‌ترین افتراقات دو مذهب امامیه و زیدیه در باب امامت بشمار می‌رود.

نتیجه:
بنا بر آنچه گذشت، روشن می‌شود که امامیه و زیدیه دارای اشتراکات و تفاوت‌هایی هستند. زیدیه علی ‌رغم پذیرش اصل امامت و اشتراک نظر با امامیه در بسیاری از اوصاف امام، در برخی دیگر از اوصاف امام و راه‌های اثبات او و غیره با امامیه اختلاف نظر دارد که توضیحاتش به اختصار گذشت.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. مظفر، محمدرضا، عقائد الامامیه، نجف، منشورات مکتبه الحیدریه، بی‌تا، ص 65؛ شرفی، احمد ابن محمد بن صلاح، عده الاکیاس فی شرح معانی الاساس، صنعاء، دارالحکمع الیمانیه،1415 ق، ج 2، ص 109.
2. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمره ای، قم، انتشارات اسوه، 1375 ش، ج 2، ص 54؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس، صعده، مکتبه التراث الاسلامی، 1415 ق، ص 151.
3. شیخ مفید، محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، بیروت، دارالمفید، 1414 ق، ص 39؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص 150.
4. مقداد، جمال‌الدین فاضل، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، تحقیق سید محمدعلی قاضی طباطبایی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1423 ق، ص 333؛ مفید، محمد بن محمد بن النعمان، مصنفات الشیخ المفید، ایران، الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413 ق، ج 1، مقاله الزیدیه فی رأی الشیخ المفید، ص 14.
5. ر.ک: طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ق، ج 4، ص 402-478؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس، ص 151؛ متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، 1409 ق، ج 6، ص 65.
6. الامیر الحسین بن بدر الدین، ینابیع النصیحه فی العقائد الصحیحه، تحقیق المرتضی بن زید المحطوری، صنعاء، مکتبه بدر للطباعه و النشر، 1422 ق، ص 325؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس، ص 168.
7. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، انتشارات حضرت معصومه (سلام‌الله علیها)، 1421 ش، باب 5، ص 94 و 103؛ الرسی، القاسم بن ابراهیم، الاحکام فی الحلال و الحرام، صعده، مکتبه التراث السلامی، 1420 ق، ج 2، ص 468.
8. حلی، ابومنصور، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، قم، دارالهجره، 1407 ق، ص 168.
9. مفید، محمد بن محمد بن النعمان، مصنفات الشیخ المفید، ایران، الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413 ق، ج 1، مقاله الزیدیه فی رأی الشیخ المفید، ص 14؛ صبحی، احمد محمود، الامام المجتهد یحیی بن حمزه و آراوه الکلامیه، منشورات العصر الحدیث، 1410 ق، ص 157-158.
10. نراقی، محمدمهدی، انیس الوحدین، تصحیح آیه الله قاضی طباطبایی، تهران، الزهرا (س)، 1369 ش، ص 144-146.
11. حوثی، المهدی محمد بن قاسم، الموعظه الحسنه، عمان، موسسه الامام زید بن علی الثقافیه،1420 ق، ص 104؛ سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، 1387 ش، ص 168.
12. فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، باب حادی عشر، تحقیق مهدی محقق، تهران، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، 1365 ش، ص 44.
13. امام المنصور بالله، عبدالله بن حمزه، شرح الرساله الناصحه بالادله الواضحه، صعده، مرکز اهل‌البیت (ع) للدراسات الاسلامیه،1423 ق، ص 378-391؛ منصور بالله، قاسم بن محمد بن علی، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس، ص 151-157؛ سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص 169.
14. الطوسی، محمد بن الحسن، الرسائل العشر، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363 ش، ص 98.
15. صبحی، احمد محمود، الامام المجتهد یحیی بن حمزه و آراوه الکلامیه، ص 154؛ سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه ص 174.
16. کراجکی، محمد بن علی بن عثمان، کنزالفوائد، تحقیق شیخ عبدالله نعمه، بیروت، دارالاضواء، 1405 ق، ج 1، ص 241-244.
17. صبحی، احمد محمود، الامام المجتهد یحیی بن حمزه و آراوه الکلامیه، ص 155.
18. احمد خطیب، صالح، الامام زید بن علی المفتری علیه، بیروت، المکتبه الفیصلیه،1404 ق، ص 238-239.
19. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، فصل 1، باب 1.
20. سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص 178.

 

چرا در تشیُّع، عبادات بدون پذیرش ولایت قبول نیست؟

پاسخ:
اگر خداوند انسان را به انجام عبادات مکلّف نموده است، به خاطر اثر و نتیجه ای می باشد که در انجام آن وجود دارد و در هدایت و سعادت انسان تأثیر گذارند. برای رسیدن به نتایج مطلوب هر شرط و آدابی هم که لازم بود، بیان کرد و انسان را به انجام عبادات به همراه شرایط و آداب خاص خود مکلف نمود.
شرایط و آداب دو گونه هستند:
بخشی از آن مربوط به صورت و شکل و آداب عبادات هستند که به شرایط صحت عبادات معروفند، مثل داشتن وضو که شرط صحت نماز می باشد.
بخشی از شرایط و آداب اثر گذاری آن عمل محسوب می شوند که به شرایط قبولی عبادات معروفند، مثل داشتن حضور قلب در نماز(1) .
ممکن است یک عبادت به خاطر رعایت شرایط و آداب خود کاملا صحیح باشد. اما به خاطر عدم رعایت شرایط قبولی آن بی اثر باشد. از آن جائی که یکی از شرایط مؤثر بودن عبادات انسان این است که مسیر حرکت کلی آدمی در جهت صحیح و به سوی سعادت باشد، اعتقادات و باورهای قلبی او که مسیر کلی حرکت را مشخص می کنند، در میزان قبولی اعمال و عبادات مؤثر می باشند، چون هم در نگرش آنسان تأثیر می گذارند و هم در الگو برداری و انتخاب مسیر هدایت و سعادت نقشی تعیین کننده دارند. به همین خاطر و بر اساس دلایل متعدد یکی از شرایط قبولی عبادات انسان پذیرش ولایت ائمه معصومین (ع) می باشد که پس از پیامبر اسلام (ص) مشعل هدایت جامعه را در دست دارند. ولایت اهل بیت بالاترین نعمت الهی به انسان معرفی می شود(2). مثلا در روایات بیان می شود که خداوند ما اهل بیت را باب (معرفت و شناخت) خود قرار داد. ما را راه و صراط به سوی خود قرار دادند و ... پس هر کس از پذیرش ولایت ما عدول کند و یا دیگری را برتر از ما بداند، از راه الهی منحرف گشته است و...( 3 ).
روشن است که هر پدیده‌ای کمال خاص خود را دارد، به گونه‌ای که اگر آن کمال حاصل نگردد، گویا آن پدیده نیز تحقق نمی‌یابد، به عنوان نمونه فصل کمال برای نوع و جنس است. اگر فصل حاصل نشود، جنس به تنها نوع را به وجود نمی‌تواند بیاورد. ولایت نیز نسبت به حقایق و معارف و احکام دین به منزله فصل مقوم است که اگر کسی ایمان به ولایت نداشته باشد و به آن عملا ملتزم نباشد، در واقع به روح و حقیقت دین عمل نکرده. از این رو حکیم و عارف بزرگ معاصر امام خمینی گفته:
ولایت کمال دین و اتمام نعمت است. کمال دین با ولایت است. سایر عبادات و عقاید دینی و ملکات به منزله هیولا و ولایت به منزله صورت آن ظاهر دین و ولایت با آن است.(4)
یکی دیگر از عارفان نیز می‌گوید: ولایت صورت دین و فصل آن است، یعنی نسبت ولایت به دین نسبت صورت به هیولا و فصل به جنس است. هیولا بدون صورت تحقق نمی‌یابد. هم چنین جنس بدون فصل(5).

پی نوشت ها:
1. محسن قرائتی ، اسرار نماز، ص25، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1385ش.
2.ثقة الاسلام كلينى، الكافي، ج1 ، ص217، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365ش .
3.همان،ج1،ص 184.
4. شرح دعای ....، ص 65، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1374 ش.
5.حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، ص 140، نشر فرهنگی رجا، تهران، 1372 ش .