پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۲۰:۰۳ شناسه مطلب: 14601
با عرض سلام خدمت شما در کتابی به نام موعود نامه و الفبای مهدویت موضوعی با عنوان جنگ ارماگدون خواندم که در ان اینطور نوشته شده است که در این جنگ اکثر انسان ها کشته میشوند و در روایات ائمه علیهم السلام این جنگ به نام قرقیسیا میباشد حال از شما میخواهم که موضوع اصلیه این جنگ را اگر ممکن میباشد برایم توضیح دهید زیرا این موضوع از اهمیت خاصی برایم برخوردار است التماس دعا باتشکر فراوان
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
از روايات استفاده ميشود که از علائم ظهور، جنگ سختي است که در مکاني به نام «هرمجدون» واقع در شمال فلسطين اتفاق ميافتد.(1) دکتر عبدالکريم زبيدي ميگويد:
«در اين نبرد که به معرکه «قرقيسيا» نيز معروف است، ميليونها نفر از امريکا، اروپا، روسيه، ترکيه، مصر، دولتهاي مغرب عربي و لشکرياني از سوريه، اردن، لبنان، فلسطين و اسرائيل شرکت خواهند داشت که همگي در منطقهاي به نام «قرقيسيا» از بلاد شام (که فلسطين،جزء آن است) جمع ميشوند، و سفياني در اين هنگام خروج ميکند».(2)
در باره همين معرکه، امام باقر(ع) به «ميسّر» فرمود:
«در آن مکان (قرقيسيا) معرکهاي رخ ميدهد که همانند آن از آغاز آفرينش تا آن زمان، اتفاق نيفتاده است و در آينده هم رخ نميدهد. آن جا محل پذيرايي پرندگان خواهد بود . درندگان و پرندگان از اجسام مردگان سير ميشوند»(3) که اشاره به کشتار زيادي است که در آن جا رخ ميدهد.
از مجموع رواياتي که در اين باره وارد شده، به خوبي استفاده ميشود که فرمانده عملياتي اين جنگ از جانب دشمنان اسلام، به شخصي به نام «سفياني» سپرده ميشود. او با کمک مراکز جاسوسي امريکا و يهود ميان مردم تفرقه ايجاد ميکند.مردم را بر ضد شيعيان تحريک خواهد کرد. نيز پس از ظهور امام زمان و پناه بردن حضرت به خانه خدا، «سفياني» با عدهاي از ياران خود در صدد مقابله با حضرت بر ميآيد که خود و يارانش در منطقهاي به نام «بيدا» به زمين فرو ميروند.(4)
در روايتهاي متعددي يكي از نشانههاي حتمي ظهور امام مهدي (عج)، خروج سفياني ذكر شده است.(5) نام وي عثمان بن عَنبَسه و از فرزندان ابوسفيان ميباشد.(6) وي داراي صورتي سرخ، پوستي سفيد و چشماني زاغ ميباشد.(7) او از شهرهاي روم (شايد مراد اروپاي فعلي باشد) به پا ميخيزد و بر گردن صليب دارد.(8)
شايد او مسيحي يا مسلمان منحرفي باشد كه دشمني اميرالمؤمنين(ع) را به دل دارد. زيرا در برخي روايتها آمده كه وي در كوفه اعلام ميكند هركه سر شيعه علي بن ابي طالب را بياورد، هزار درهم جايزه ميگيرد.(9) در روايتي از امام صادق (ع) آمده است: زمان خروج وي ماه رجب است .خروج وي از آغاز تا انجام، 15 ماه ميباشد كه 6 ماه به نبرد ميپردازد . 5 مكان مهم: دمشق، حمص، فلسطين، اردن و حلب را اشغال ميكند . 9 ماه بر آنها فرمانروايي ميكند.(10)
در بسياري از روايتها از نبردي در مكاني ميان مكه و مدينه به نام «بيداء» خبر داده شده است كه سپاه سفياني با امام مهدي (عج) و لشكريانِ آغازينِ ايشان در آن مكان رو در رو ميشوند . سپاه دشمن در زمين فرو ميرود.
در روايتي آمده است كه اميرالمؤمنين(ع) در تأويل آيه شريفه «ولَو تَري إذ فَزِعوا فَلافَوتَ»(11) ميفرمايند كه لشكر سفياني به مدينه ميآيند تا به «بيداء» برسند، خدا آنها را در زمين فرو ميبرد.(12)
پينوشت:
1. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 526.
2. همان، به نقل از مجله الفکر الجديد، شماره 15 و 16.
3. همان. ج 8، ص 295، حديث 451.
4. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 526.
5. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، ص650.
6. همان، ص 651.
7. شيخ نعماني، الغيبة، ترجمه جواد غفاري، چاپ اول، 1363، كتابخانه صدوق، تهران، ص 435.
8. شيخ طوسي، الغيبة، بصيرتي، قم، ص 278.
9. همان، ص 273.
10. نعماني، الغيبة، ص 426.
11. سبأ(34) آيه 51.
12. سيد محمد صدر، تاريخ غيبت كبري، ترجمه دكتر سيد حسن افتخارزاده، نيك معارف، تهران، 1371، ص 648.
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۵۹ شناسه مطلب: 14600
چطور بايد بفهميم كه يك اتفاقي يا امري به صلاحمون بوده يا ما اشتباه كرديم.؟؟؟؟؟؟؟و اگر در ازدواج كسي رو كه قسمتمون بوده ناخواسته رد كنيم بازم امكان داره خوشبخت بشيم يا انتخاب خوبي داشته باشيم؟
پرسش: قسمت شرح : چطور بايد بفهميم كه يك اتفاقي يا امري به صلاحمون بوده يا ما اشتباه كرديم؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
«قسمت » و «مصلحت»به معاني مختلفي به كار برده مي شود كه اعتقاد به برخي از آن ها، موجه است و به برخي ديگر ناموجه وبي دليل.
قسمت و مصلحت به اين معنا كه : «يك رويداد، معلول يك سري عوامل است كه با تحقق آن عوامل، قطعاً آن رويداد به وقوع خواهد پيوست » كاملاً منطقي و صحيح است ؛ مثلاً اگر كسي هر روز ورزش كند، عضلاتش قوي خواهد شد و يا اگر در عبور از خيابان دقت نكند، تصادف رخ خواهد داد.
كاربرد معنايي ديگر براي قسمت، آن است كه : «نقش فرد در حوادث كاملاً ناديده گرفته شده ، همه چيز به مقدرات واگذار گردد». اين برداشت از قسمت برداشتي نادرست و توجيه خوبي براي اهمال و ناتواني ها است و با آموزه هاي ديني در تضاد است.
معناى صحيحى كه براى قسمت و مصلحت وجود دارد، قضا و قدر الهى است .قضا و قدر، مشيت الهي است که در نظام هستي، هر چيز را با محاسبه دقيق و معين به طور قانونمند و سازوار در چارچوب نظام علت و معلول قرار داده است. شناخت صحيح مشيت خداوند و خواست انسان، مبتني بر داشتن تصور صحيح از مشيت خداوند در نظام جهان و انسان است.
هيچ رخدادي در جهان جز به مشيت خداوند اتفاق نميافتد. برگي که از درخت ساقط ميشود و يا کاري که از انسان سر ميزند، هر دو به مشيت خداوند است. اما چگونگي جريان مشيت در اين دو تفاوت دارد؛ زيرا انسان تفاوتي عمده و اساسي با ديگر موجودات دارد و آن اينکه داراي اختيار است . مشيت انساني کارهاي اختياري انسان آن است که اراده انسان در آن دخالت داشته باشد.
خداوند خواسته است که انسان مختار باشد و به اختيار خود بتواند کاري را انجام دهد. بر اين اساس اختيار انسان در طول مشيت و قضا و قدر خداوند است؛ يعني، خداوند خواسته که انسان توان خواستن و انتخاب کردن را داشته باشد. از همين رو اگر علتها و عوامل کاري را کاملا فراهم و بر آن اقدام کرديد، آن واقعه اتفاق خواهد افتاد؛ مثلا اگر آتش، بنزين و اکسيژن را در کنار هم قرار داديد، قطعا انفجار رخ خواهد داد. اين همان نظام متقن و تخلف ناپذير هستي است.
مشيت خدا چيزي زايد بر در دسترس قرار دادن اسباب و علل و تأثير بخشي به آن نيست. در مورد انسان هم مشيت او بر آزاد و مختار بودن انسان است. بنابراين فعاليتهاي ارادي انسان جبراً از او صادر نميشود و مستند به خواست آزاد خود اوست. در عين حال به مشيت الهي نيز استناد دارد؛ به اين معنا که اگر تکويناً نميخواست چنين بشود، به او آزادي و اختيار نميداد و مانند ديگر اجزاي طبيعي در مسير واحدي انسان را به حرکت در ميآورد.
براين اساس اتفاقاتي که در زندگي ما واقع مي شود ،صرف نظر از خواست خداوندي و صلاح دانستن او، در چارچوب نظام علت و معلول تحقق ميپذيرد . اراده انسان يکي از علل افعال اختياري اوست.
بنابراين اراده انسان تا حدودي در سرنوشت او و حوادثي که واقع مي شود مؤثر است. اگر چه تنها عامل تعيينکننده رخدادهاي زندگي او نيست.
بر اين اساس نمي توان به طور قطعي اتفاقي را که در زندگي واقع شد، به صلاح ديد خداوند نسبت داد و يا به طور قطع آن را انکار نمود زيرا نظام عالم در چارچوب نظام علت و معلولي است . افعال اختياري انسان از علل موثر در زندگي اوست .
ظاهرا سوال شما با توجه به سوال دوم که در آن از جواب منفي به خواستگارتان سوال کرده ايد ،مطرح شده است که در اين صورت پاسخ تکميلي در آن جواب طرح شده است .
پرسش: اگر در ازدواج كسي رو كه قسمتمون بوده ناخواسته رد كنيم بازم امكان داره خوشبخت بشيم يا انتخاب خوبي داشته باشيم؟
پاسخ:
خواهر گرامي !در پاسخ سوال قبل گفتيم معناى صحيحى كه براى قسمت و سرنوشت انسان وجود دارد، قضا و قدر الهى است. ازدواج نيز يکي از موارد سرنوشت انسان است.اراده انسان تا حدودي در سرنوشت او مؤثر است. بله اراده انسان تنها عامل تعيينکننده رخدادهاي زندگي او نيست .چه بسا انسان اراده کاري را دارد ، ولي موانع بسياري براي او پديد ميآيد يا اراده چيزي را ندارد اما آن امر براي او به راحتي محقق ميشود. نکتهاش اين است که علل مؤثر در عالم طبيعت دو دسته است:
1- علل مادي،
2- علل معنوي. يکي از عوامل مؤثر در سرنوشت انسان علل معنوي است که اعمال انسان نيز جزو اين علل است؛ يعني، اعمال خوب يا بد انسان در سرنوشت انسان مؤثر است. مثلاً رنجاندن خاطر مؤمن يا ملامت و تحقير و يا تمسخر او آثار بسيار سوئي در زندگي آن شخص دارد.
در بين عوام رايج شده که در بسياري از وقايع زندگي تعبير ميکنند که «قسمتش چنين بود» و از اين تعبير معمولاً معناي جبر برداشت ميشود، در حالي که «قسمت» به معناي «جبر» و سرنوشت حتمي گريزناپذير پذيرفتني نيست. تنها معناي مقبولي که براي «قسمت» وجود دارد ،قضا و قدر است که شرحش گذشت و با اراده و اختيار انسان منافاتي ندارد.
حال مراد شما از« نا خواسته رد کردن » در اين جمله که نوشته ايد : " كسي رو كه قسمتمون بوده ناخواسته رد كنيم " چيست ؟
1- اگر معتقد هستيد به آن چه دربين مردم معروف است و قسمت را به معناي عدم تأثير فرد در سرنوشت خود و تعيين همسر از قبل و سلب اختيار از انسان مي دانيد، و مرادتان از « ناخواسته » اين است که بدون اين که بخواهيد، با قسمت و قضاي الهي مخالفت کرده ايد ،بايد بگوييم :
اين نوع اعتقادات رايج بين مردم درباره قضا و قدر از نظر اسلام مردود است، چون خداوند به آدمي، اختيار و اراده داده است. در همه امور از جمله ازدواج، حق انتخاب و گزينش محفوظ ميباشد.
از کجا معلوم کسي که خواستگار شما بوده ، قسمت شما بوده ؟ چه کسي گفته جواب منفي دادن به خواستگار اگر با دليل باشد، مخالفت با قسمت - به معناي صحيح آن - است ؟
اگر امري قضاي الهي و به قول شما قسمت تان باشد، قطعا محقق مي شود . در تحقق قسمت افعال خود شما نيز موثر است . شاهد مدعاي ما روايات زيادي است که همگان را به دقت در انتخاب همسر فراخوانده و ضوابطي را در اين امر منظور داشتهاند. اگر انسان در انتخاب همسر نقشي نداشته باشد، روايات بسياري که در اين باب وارد شده معني ندارد. از رسول اکرم(ص) نقل شده:
«فردي مناسب براي ازدواج را در نظر بگيريد و انتخاب کنيد، زيرا زنان تان فرزنداني شبيه خواهران و برادران خود متولد ميکنند».(1)
اگر با دليل محکم و نه از روي هوي و هوس به خواستگار جواب منفي داديد ، جاي هيچ نگراني نيست و در آينده مي توانيد با انتخاب خوب در زندگي خود خوشبخت شويد.
2- اما اگر مرادتان از جواب منفي ناخواسته به خواستگار، رد کردن خواستگار خوب به بهانه هاي واهي و پوچ و در حقيقت بدون دليل است ، نوعي مصداق کفران نعمت خداوند محسوب مي گردد .داراي اثرات وضعي در زندگي دنيوي ما مي باشد. ضروري است از هر طريقي که مي توانيد (مانند توبه و...) کفران نعمت را جبران نماييد.
پينوشت:
1. ميزانالحکمه، ج 2، ص 1183.
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۵۸ شناسه مطلب: 14599
سلام من دختری هستم که مدتی است که خواب های عجیبی می بینم و مرا سردرگم کرده مثلا این که اعزرائیل جانه بضی از افراد رامیگیرد و من هم با او همکاری میکنم و یا بخی اوقات تماشا می کنم یا اینکه برخی مسائل در ایران رخ میدهد من ازپیش در خواب می بینم مثلااختشاشات روز عاشورا و از این قبیل خواب ها حالا سوال من این است معنی این خواب ها چیست و چرا من که یک فردی معموای هستم باید ببینم خواهش میکنم جواب مرابه صورت واضح بیان کنید واقعا احتیاج به کمک دارم
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بسياري از مسايلي که انسانها در خواب ميبينند، افکار و تخيلاتي است که در طي روز به آن اشتغال داشته اند يا در فکر آن ها بوده اند. به هر حال در طي خواب از فشار سانسور کاسته مي شود . فرصتي فراهم مي شود تا آن چه در ناهشيار وجود دارد, برون ريزي کند . در قالب خوابديده ها رخ دهند. بنابراين بسيار مهم است که بدانيم هر آن چه روزها با آن به سر ميبريم ،ممکن است به شکلهاي ديگر در خواب بازسازي شوند.مسايل سياسي مورد اشاره, اتفاقات رخ داده نيز در اين قالب مي گنجند. اما در خصوص آنچه که خواب مي بينيد، رخ مي دهد , چندان مطمئن نيستيم، ولي ممکن است آن را در قالب رؤياي صادقه تفسير نمود که به هر حال بايد با يک فردي از عالمان ديني گفتگو کنيد.
در خصوص اين که با عزراييل همکاري مي کند, ممکن است با يک اختلال رواني روبرو شده باشيد که مي تواند جزيي باشد . در صورت رسيدگي برطرف خواهد شد, البته مشروط به آن که هر چه سريع تر اقدام نماييد و مشمول مرور زمان نگردد که طبعاً وضعيت پيچيده تر خواهد شد.
چنانچه خواب ديده ها از لحاظ شدت يا تعداد به گونه اي باشند که خواب يا بخشي از زندگي ما را مختل نمايند, بايد توسط روانپزشک معاينه و توسط روانشناس تحت درمان قرار گيرند. در اين راستا اقدام به دارودرماني و روان درماني ضروري است. در اين خصوص تفاوتي ميان دو جنس نيست .نبايد نگران آن باشيد, چون با ادامه دادن مسير درمان از شدت اين وضعيت کاسته خواهد شد.
ممكن است هنوز برخي از عوامل تحريكي سابق همچنان وجود داشته و از صحنه زندگي شما حذف نشده باشد. در طي روز آن را كنترل مي كنيد، اما در خواب قابل كنترل نيست. لازم است كه آن عوامل را حذف نماييد، حتي اگر عوامل فكري و ذهني يا محيطي باشد. منتهي اغلب افراد به تنهايي قادر به حذف اين عوامل و دستيابي به وضعيت مطلوب نخواهند بود . مراجعه به روانشناس مي تواند وضعيت شما را بهبود بخشد. چنانچه با ترسي بيش از اندازه روبرو هستيد ، در اعتقادات ما است که صدقه، توسل و دعا بسياري از «تقديرات» را تغيير ميدهد. امام صادق(ع) ميفرمايد: «دعا، قضا را بر ميگرداند، هرچند محکم و مبرم شده باشد. والسلام .خدانگهدار.
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۵۷ شناسه مطلب: 14598
با سلام خواهش مي كنم معياري براي درستي اعمال و افكار ديني معرفي فرماييد تا بفهميم در مسير بندگي خداوند هستيم يا خير؟ بعضي اوقات انسان ها فكر مي كنند كه مسير را درست مي روند و زماني مي فهمند كه ديگر دير شده گاهي فكر مي كنم نه دنيا را دارم نه آخرت راو فكر مي كنم بنده خوبي هستم لطفا مراراهنمايي كنيد با تشكر
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بهترين معيار و ميزان براي درستي اعمال و افكار ديني که ملاک حرکت در مسير بندگي خداوند است ، همان است که در روز حشر و قيامت معيار و ميزان است .
نظام «ميزان» در عالم حشر، نظامي است كه وجود، عالم و صحيفه انسان سنجش ميگردد و تشخيص داده ميشود كه مجموع وجود انسان، به كدام سمت ميچربد؟ آيا به سوي خدا است تا وارد موقف ديگر شود، يا به سوي غيرخدا است تا پس زده شده و از ادامه حركت بازماند.
افرادي براي پالايش و پيرايش وارد اين موقف ميشوند كه صحيفه اعمال، افعال، عقايد، اوصاف و اخلاقشان، در مجموع به سوي خداوند باشد، نه غير خدا. افرادي كه مجموع وجودشان به سوي فرار از خدا است، تسويه و حسابرسي ندارند.
اگر مجموع عالم و نامه عمل انسان سنجش شود، قهراً هر ذرهاي از اعمال، افكار، عقايد، اوصاف، روشها، خصلتها و اخلاق او در اين سنجش مؤثر و تعيينكننده است. يك كلمه، قدم، فكر، تمايل، خطور و.. در سير تكاملي يا قهقرايي آدمي نقش دارد. به همين جهت است كه در آيات «ميزان» گفته ميشود: كوچكترين ذره در سنگيني مجموع صحيفه عمل به سوي حق و يا غير حق تأثير دارد. اين مسئله ناظر به كميت عمل نيست؛ بلكه به كيفيت عمل توجه دارد.
ما زبان را ننگريم و قال را ما روان را بنگريم و حال را
ناظر قلبيم اگر خاشع بود گرچه گفت لفظ ناخاضع رود(1)
آيات قرآن با لحنهاي گوناگون و تعبيرات مختلف، ابعاد گوناگون اين نظام را تشريح كردهاند:
1. « در آن روز (قيامت)، سنجش [اعمال از آنِ حق و از جانبِ] حق است، پس هر كس ميزانهاي [ عمل] او سنگين باشد، آنان رستگارانند . هر كس ميزانهاي [عمل] او سبك باشد، پس آنانند كه به خود زيان زدهاند؛ چرا كه به آيات ما ستم كردهاند».(2)
اين آيات با تعبير جالبي، اين حقيقت را بازگو ميكند كه وزن و ميزان از آنِ خدا بوده و از جانب او است. هر چقدر نامه عمل انسان با حق تطابق داشته باشد ، هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود . در مقابل هر اندازه كه صحيفه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيانبار و ستمكار به نفس خود خواهد بود. اين آيه به خوبي ميرساند كه انسان، با حق سنجيده ميشود. اگر چرخش به سوي حق بود، رستگاري است؛ و گرنه به سوي هلاكت و فلاكت خواهد بود.
در برخي روايات ديني از ائمه معصوم(ع) آمده كه «ما ميزان هستيم» و طبق آيه اي كه ميزان را حق معرفي مي كند و روايتي كه به حق بودن علي(ع) اشاره مي كند:
«علي مع الحق و الحق مع علي» روشن مي شود كه بودن در صراط ائمه نيز حقيقت و ميزان سنجش اعمال انسان در آخرت است.
2.«بگو: آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانيم؟ [ آنان] كسانياند كه كوششان در زندگي دنيا به هدر رفته و خود ميپندارند كه كار خوب انجام ميدهند؛ [ آري ] آنان كسانياند كه آيات پروردگارشان و لقاي او را انكار كردند، در نتيجه اعمال شان تباه گرديد . روز قيامت براي آن ها وزنه [ و ميزاني ]نخواهيم نهاد. اين جهنم سزاي آنان است؛ چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند». (3)
آيات ياد شده بيانگر اين حقيقت است كه هر قدر موازين عالم انساني، با حق تطبيق نكند و كشش به سوي غيرحق شديد باشد، اصلاً وزنه و ميزاني در كار نخواهد بود. كساني كه جذب به سوي خدا نداشتند و اعمال، افكار، كردار، اوصاف و اخلاقشان براساس عشق به حق نبود، اصلاً ميزاني براي آنان نخواهد بود .مستقيم به سوي جهنم و جهنمها فرو رفته و سير قهقرايي خواهند داشت.
هشام بن حكم روايت ميكند:
زنديقي [كه از مخالفان امام صادق بود] از حضرت پرسيد: آيا چنين نيست كه اعمال وزن ميشوند؟
فرمود: «نه، حقيقت آن است كه اعمال جسم نيستند [تا وزن شوند]؛ بلكه [در چگونگي و كيفيت] آنچه كه عمل ميكنند، موازنه هست. كسي احتياج به وزن كردن در اشيا دارد [كه] عدد اشيا و سنگيني و سبكي آن ها را نداند اما هيچ چيزي بر خداوند پوشيده نيست».
زنديق گفت: پس معناي «ميزان» چيست؟ فرمود: «يعني عدل».
زنديق پرسيد: معناي اين آيه «پس كسي كه موازينش سنگين باشد» چيست؟
فرمود: «كسي كه عملش برتر باشد »(4)
اين روايت، نكات قابل تأملي را بيان ميكند:
يكم. «ميزان»، نظامي است كه چگونگي عمل را ميسنجد و به كيفيت نظر دارد، نه به كميت.
دوم. ميزان براساس عدل خواهد بود، يعني - اين عالم و موقف - به اندازهاي دقيق است كه هيچ عمل، صفت، خلق و عقيدهاي را - و لو كوچك و جزئي - در هنگام سنجش فروگذار نخواهد كرد و از نظر دور نخواهد داشت.
سوم. ميزان و معيار عمل انسان است. يعني، رجحان عمل انسان به سوي حق.
بنابراين اگرکسي بخواهد ببيند در مسير بندگي عمل مي کند يا نه ،بايد مسير حرکت خود را با مسير حق و سيره ائمه(ع) بسنجد.هر چقدر نامه عمل انسان با آن تطابق داشته باشد و هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود.به هر اندازه كه نامه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيانبار و ستمكار به نفس خود خواهد بود.
پينوشتها:
1. مثنوي معنوي، دفتر دوم، ابيات 1757 - 1760.
2. اعراف (7) آيه 8 و 9.
3. كهف (18) آيات 103 - 106.
4. بحارالانوار، ج 7، ص 249 - 248 ح 3.
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۵۳ شناسه مطلب: 14597
من شیعه ی هستم و مرجع تقلید من حضرت خامنه ای هست من در شهری زندگی می کنم که اکثریت سنی و اندیشه های انحرافی دارند خواستم بپرسم دوستی با آنان چه حکمی دارد برای سلامتی و فرج امام زمان (ع) صلوات
رفتار با اهل سنت هيچ تفاوتي با رفتار با ديگر برادران ديني ندارد. برخورد معقول و عاطفي و عادلانه وظيفه ماست در اين مسير اگر زمينه هايي فراهم شود که شخص بتواند با آگاهي هاي دقيق و مطالعه شده در مورد مذاهب و بدون مجادله و الفاظ بي نتيجه طرف را به مذهب حق دعوت کند، اين کار خوب است، ولي تأکيد مي کنيم ورود بدون مطالعه بي نتيجه و گاهي نتيجه عکس خواهد داشت .
برخورد ما با اهل سنت بايد عاطفي و اخلاقي باشد و با عمل صالح همراه شود.
بنابراين ارتباط و دوستي با چنين افرادي به ويژه اگر داراي زمينه حق پذيري باشند، هيچ اشکال ندارد.
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۴۶ شناسه مطلب: 14595
پرسش: be koda va ahle beit k maro mibinano komak mikonan shak daram
شرح :
به خدا و اهل بيت كه ما رو مي بينن و كمك مي كنن ، شك دارم.
پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
سوالي كه طرح كرديد، چندان گويا و شفاف نيست.
گاهي نسبت به يك چيز اعتقاد داريد، اما در عين حال خواسته يا ناخواسته در شما شك ايجاد مي شود، يعني نوعي خلجان ذهني و فكري كه مي خواهيد از آن رها شويد، اما نمي توانيد، اما گاهي نسبت به اصل موضوع شك داريد، شك داريد كه خدا ناظر بر ما است. يا اصلاً شك داريد كه خدايي هست يا نه؟ در اين جا دنبال معرفت و شناخت بيش تر هستيد. به دلايل قانع كننده نرسيديد. اين نوع شك و ترديد مقدمهاي براي رشد و كمال فكري است. بنابراين از بروز آن نبايد نگران بود. شك و ترديد انگيزهاي است كه موجب تلاش فكري ميشود . آدمي را از نقاط تاريك، به وادي نور و روشنايي سوق ميدهد. پس بايد از اين انگيزه استقبال كرد .در جست و جوي راهكارهاي مناسب جهت حل مشكلات بود. البته اگر آدمي تسليم ترديدها بشود و براي رسيدن به حقيقت تلاش نكند، بديهي است كه در گرداب اوهام و ترديدهاي خويش غرق خواهد شد.
بنابراين از بروز اين حالت ـ كه تقريبا متناسب با سن شماست ـ نگران نباشيد. با برنامهاي منظم و حساب شده، به رفع ترديدها و كشف حقيقت بپردازيد.
ميدانيد كه فطرت آدمي حقيقت طلب است و تا آن را نيابد، آرام نميگيرد. به گفته مولوي :
كز نيستان تا مرا ببريدهاند از نفيرم مرد و زن ناليدهاند
سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شرح درد اشتياق
هر كسي كو دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش
آدمي آن روز آرام ميگيرد كه جرعهاي از زلال حقيقت بچشد .حلاوت آن را در دل خويش احساس كند. حال چگونه بايد حركت كرد تا ترديدها برطرف شده و جاي خود را به اطمينان بدهد؟ به گفته بزرگان براي كشف حقيقت و وصول به آن، دو كار لازم است:
بايد دانست پس از اعتقاد به اصول دين آنچه در «پيدايي» و «پايداري» و «يقين» مهم است ،«قلب پاك»، «انجام عبادات» و «رفتار خداپسندانه اجتماعي» است. با عبادت و عمل صالح است كه ايمان و يقين عمق پيدا مي كند . آثار ايمان به طور نمايان آشكار مي شود . اعتقادات در قلب نقش مي بندد ،به طوري كه در ناملايمات زندگي و سختي ها هنگام مرگ و پس از مرگ، همچنان ملكه ايمان آدمي پابرجا مي ماند. البته هر چه معرفت نظري بالاتر باشد ،كيفيت عمل نيز كامل تر و پايدارتر خواهد بود.
اما گاهي شك به صورت مستمر و به صورت يك امر تكراري در وجود انسان در مي آيد . ريشه رواني داشته (نه فكري) و به صورت وسواس نمايان مي شود. يعني با اينكه انسان اعتقاد دارد و از نظر عقلي و منطقي مشكلي ندارد، اما نمي تواند از شك و تريدد رها شود و اين انسان را آزار مي دهد.
اين نوع شك ها از نوع وسواس فكري است كه يك نوع بيماري است و بايد درمان شود.
از نظر ديني شك و ترديدهاي ناخواسته، موجب گناه يا كفر و مانند آن نمي شود. در روايات براي خلاصي و رها شدن از اين نوع شك و ترديدهاي ناخواسته و قت وبي وقت، ذكر هايي آمده است.
ما چون اطلاعات زيادي نداريم و سوال تان شفاف نيست، پاسخ تفصيلي به هر يك از اين دو نوع شك و ترديد را به ارتباط بعدي و توضيحات كامل و شفاف شما موكول مي كنيم.
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۴۶ شناسه مطلب: 14594
آيا نگاه کردن و تماشاي عکس بازيگران و ورزشکاران به طور مدام حرام است؟استفاده از اين عکس ها براي تصوير زمينه ي کامپيوتر و موبايل حرام است؟
نگه داشتن عکس ها اشکال ندارد . نگاه چنانچه بدون قصد لذت باشد و منشأ مفاسدي نگردد، اشکالي ندارد اما اگر با قصد لذت باشد ،حرام است.(1)
قرار دادن عكس بازيگران در موبايل و کامپيوتر نشان از عشق و علاقه خاص و تأثير پذيري و الگو گيري از آنان است. اين موضوع به صلاح نيست. به خصوص علاقه خاص به مردان بازيگر براي خانم ها و زنان بازيگر براي مردان كه شايسته مومن و مسلمان نمي باشد.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، استفتاءات جديد، ج 1، سؤال783.
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۴۵ شناسه مطلب: 14593
با عرض سلام و خسته نباشید من دختری نوزده ساله ام که همیشه به فکر مرگ هستم، و از اینکه بعداز مرگ جسم چیزی را حس نمیکند کاملاً با خبرم، اما بنا به دلایلی از دفن شدن خوشم نمی آید و دوست دارم مرا مطابق با آیین هندو یا زردشتیان راهی سفر به برزخ بکنند چون عقیده من این است که با این کار زمان کمتری برای از بین رفتن کالبَد و رفتن به دنیای معنوی صرف میشود. به نظر من هر انسانی حقوقی دارد و این عدالت نیست مرا، که از دفن شدن بیزارم با آب سرد، روی آن میزهای فلزی بشویند، لا به لای پلاستیک(که خود پنج هزار سال طول میکشد که تجذیه بشود)بپیچند و در قبرهای تنگ بگذارند و روی قبر بلوکهای سیمانی بگذارند وخاک بریزند! میخواستم بدانم آیا اگر وصیت کنم که مرا بسوزانند، عملی هست یا نه؟ از خیلی ها شنیده ام که تغییر دین گناهی بزرگ و غیر قابل بخشش در پیشگاه خدا است،اما من دوست ندارم دفن بشوم. باور کنید دین اسلام را دوست دارم، اما اگر حق انتخاب مراسم بعد از مرگم را از من بگیرند، چاره ای جز تغییر دین؛ صرفاً به علت دفن نشدن ندارم؛ زیرا این مسـاله برایم بیــــــــنهایت مهم است. لطفاً مرا راهنمایی کنید تا از این سردرگمی نجات پیدا کنم... با تشکر
همان طور که خود معتقديد بعد از مرگ جسم انسان هيچ احساسي ندارد . روح انسان بعد از جدا شدن از بدن به عالم برزخ مي رود. بنابراين چه بدن انسان بعد از مرگ دفن شود يا سوزانده شود ،هيچ فرقي براي روح ندارد .اما اين که دستور اسلام به دفن کردن ميت مسلمان تعلق گرفته، براي حفظ احترام است. اکثر دستورات و احکام غسل و کفن و دفن ميت بر اين اساس است.
در مورد اين موضوع که آيا مي توان وصيت کرد که بدن انسان را بعد از مرگ بسوزانند، وصيت به امور حرام تعلق نمي گيرد .چنين وصيتي صحيح نيست و مورد عمل نمي شود.(1)
پي نوشت :
1. امام خميني ،تحريرالوسيله، ج2،ص93.
در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۴۵ شناسه مطلب: 14592
بعضی احادیث از ائمه و حضرت رسول نقل شده که به نظر صحیح نمیاید. مثلا در مورد اثرات خواندن سوره های قران مطالب عجیبی جود دارد ...مثلا حدیثی وجود دارد که اگر کسی سوره قدر را در نماز خود بخواند تمام گناهان او در آن لحظه آمرزیده می شود ... یا اینکه اگر فلان دعا خوانده شود گناهان فرد آمرزیده می شود...اگر اینگونه احادیث صحیح هستند بفرمایید چطور ممکن است با خواندن یک سوره مثلا شصت سال گناه کسی آمرزیده شود-البته حتی بافرض اینکه مقصود گناهان غیر از حق الناس باشد باز هم معقول به نظر نمی رسد - فردی را در نظر بگیرید که حق الناسی بر عهده ندارد و به خدا و نبوت و معاد هم معتقد است اما تمام طول عمر مشغول گناهان کبیره بوده است در آخرین ساعت عمر سوره قدر را میخواند و از دنیا می رود خب طبق این حدیث گناهان این فرد آمرزیده می شود و او باید بدون هیچ پرسش و پاسخی وارد بهشت شود ...اگر هم این احادیث صحیح نیستند چرا در بسیاری کتب معتبر مثل مفاتیح و یا در حاشیه بسیاری از قران ها این احادیث ذکر شده است. البته با توجه به اینکه هیچگونه شرط و شروط دیگری در مورد این اعمال ذکر نشده است و صرفا انجام یک عمل -مثلا خواندن یک سوره -چنین پاداشی برایش ذکر شده است نمونه دیگر به عنوان مثال حدیثی است از حضرت صادق که هرکه چهل صبح دعای عهد را بخواند هنگام ظهور حضرت حجت زنده خواهد شد و ایشان را زیارت خواهد کرد و در رکابشان شهید خواهند شد...آیا واقعا بصورت تضمینی میتوان گفت بر اساس این حدیث خواننده دعای عهد صد درصد هنگام ظهور زنده خواهد شد ؟
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
مي بايست در مورد اين گونه روايات كه مشتمل بر ادعيه است، به مضمون دعا دقت كنيم. اگر خود نميتوانيم، به علما و كارشناسان عرضه كنيم. اگر تشخيص داده شد كه مضمون دعا با متون اسلامي و با مباني كلامي و عقيدتي منافاتي ندارد، دعا را به قصد رجا و به اميد رسيدن به ثواب بخوانيم. در احاديث معروف به "من بلغ" وارد شده كه هر كس براساس روايتي كه بيانگر ثوابي است، به اميد رسيدن به آن ثواب عمل كند، خداوند به او همان ثواب را عطا ميكند، گرچه حديث صحيح نباشد.(1)
نكته مهم در اين گونه روايات آن است كه مضمون چنين روايتي هيچ گاه به طور مطلق صحيح نخواهد بود . حتماً داراي قيود و شرايطي است، مثلاً همين حديث مورد نظر اگر به صورت مطلق صحيح باشد، به معناي آزاد بودن شخص تا يك سال است كه هر گناهي را انجام دهد، كه به طور يقين اين معنا صحيح نميباشد؛ زيرا فلسفه دعاها و مناجات براي نزديك شدن انسان به خداوند و دوري از معاصي و گناهان است. چگونه ميتواند خواندن يك دعا، مجوزي براي انجام گناهان و دور شدن از خداوند و رحمت الهي باشد؟!
مقصود از روايتهايي كه آثار خاصي را براي برخي از اعمال ذكر كردهاند، اين نيست كه فلان عمل «علت تامه»آن اثر است؛ بلكه مقصود مقتضي اثر است. «علت تامه»، مجموع علل مؤثر بر يك چيز با رفع تمام موانع است. تأثيرچنين علتي بر معلول حتمي و ضروري است، و به هيچ وجه تخلف بردار نيست. در حالي كه «مقتضي» يكي از شرايط مؤثر بر يك پديده است كه در صورت فقدان موانع، ميتواند اثر كند، ولي اگر مانعي بر سر راه آن قرار گيرد، توان تأثيرندارد. چنين چيزي در جهان ماديات و اسباب و مسببات طبيعي نيز هست؛ مثلاً اگر گفته ميشود: «آتش سبب احتراق چوب است» به نحو مقتضي است؛ يعني، تا ديگر شرايط مانند وجود اكسيژن پديدار نشوند و موانع بر طرف نشود،عمل احتراق صورت نخواهد گرفت. بنابر اين اگر كسي چوب تري را در آتش اندازد و با گذشت چند دقيقه از احتراق خبري نباشد، نبايد در آن گزاره ترديد كند؛ بلكه بايد جستوجو كند كه آيا آن گزاره مشروط به شرايطي نيز هست يا نه؟ آيا مانعي براي تأثير آتش در چوب وجود دارد يا خير؟ آن گاه خواهد ديد كه اين گزاره ضمن دارا بودن ارزش صدق،مشروط به شرايط متعددي از قبيل وجود اكسيژن و عدم موانعي چون رطوبت در چوب، تناسب ميزان حرارت آتش بامقدار مقاومت چوب و ... است. ليكن اگر تمام شرايط و رفع موانع مفروض پديد آمد؛ يعني علت تامه محقق شد،حتماً چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معناي كذب گزاره فوق ميباشد.
تأثير اين اعمال نيز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضي» است، و همواره با ديگر شرايط عمل ميكند.
اما اين كه آن شرايط دقيقاً چيست؟ سهم هر يك تا چه اندازه است؟ آيا تأثير اين عمل و هر شرط ديگر در همه موارد يكسان است؟ يا ممكن است در موردي نقش اصليتري را ايفا كند و در جاي ديگر عامل ديگر؟ مكانيسم تأثير چگونه است؟ آيا ديگر ابزارها را در اثرگذاري تقويت ميكند يا خود مستقيماً اثر ميگذارد؟ اين ها و دهها سؤال ديگر، مسائلي است كه ريشه عقلي و فكري بشر هنوز در حدي نيست كه بتواند به طور كاملاً دقيق به آن ها پاسخ گويد. يكي ازخدمات بزرگ انبيا به بشر، آگاه سازي وي از وجود چنين عاملي است كه عقل به تنهايي قادر به شناخت آن نيست.
پينوشت:
1 - كافي، ج2، ص 87، باب من بلغه ثواب من الله.





