پرسش وپاسخ

 دردانشگاه خواستگاري دارم که مدت دوسال همديگررا مي شناسيم وبه هم علاقه مندشديم.منتهاخانواده ايشان مخالفند.آن ها بدون آن که مرا ديده باشند و به خواستگاري بيايند،استخاره گرفتندکه جواب آن بد بود و به همين دليل تحت هيچ عنوان راضي نمي شوندکه به خواستگاري بيايند.

پرسش: استخاره در ازدواج وموانع پيش آمده شرح : دردانشگاه خواستگاري دارم که مدت دوسال همديگررا مي شناسيم وبه هم علاقه مندشديم.منتهاخانواده ايشان مخالفند.آن ها بدون آن که مرا ديده باشند و به خواستگاري بيايند،استخاره گرفتندکه جواب آن بد بود و به همين دليل تحت هيچ عنوان راضي نمي شوندکه به خواستگاري بيايند.
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
استخاره تنها براي رفع حيرت و دو دلي در انجام يك كار است،
متأسفانه بسيارى از مردم نمى دانند كه استخاره چيست و در چه مواقعى مى بايست استخاره كرد!
زمان استخاره آن هنگامي است که انسان بعد از فکرکردن و مشورت و تحقيق نمودن اگر باز زوايايي از مسئله برايش پنهان باشد و فکر آدم به جاي نرسد، بلکه در حيرت و سرگرداني و دو دلي بماند، استخاره صحيح است،
خداوند از يک سو انسان را عاقل و صاحب خِرَد و انديشه آفريد . به او توصيه کرده است که در انجام هر کاري نخست انديشه کنيد . حتي سفارش شده ، پيش از حرف زدن ابتدا در باره حرفي که مي خواهيد بزنيد و واژه ها و کلماتي که به کار مي گيريد و در مورد بازتاب و عواقب آن فکر کنيد، بعد حرف بزنيد . از سويي ديگر گفته شده که اگر با فکر فردي و شخصي نتوانستيد به يک تصميم گيري قاطع و صحيحي برسيد، از فکر جمعي استفاده کنيد . با ديگران و کارشناسان و متخصصان در همان رشته مشورت کنيد . تا با كمك عقل فردي و جمعي و شورايي و متخصصان بتوانيد تصميم درستي بگيريد . برنامه اي هماهنگ با منافع و مصالح ، واقعيت ها وتوانايي هاي همه جانبه جسمي ، روحي ، مالي و.. خودتان بريزيد و اجرا کنيد .
خداوند عقل را در تمام ابعاد زندگى راهنما و پيامبر دروني انسان قرار داده است. بنا براين عقل چون چراغ هدايتى است كه نورافشانى مي کند. انسان را از حيرت و سرگرداني و ندانم کاري ها نجات مي دهد . از اين رو گفته مي شود ،استخاره هميشه بعد از فکر کردن و استشاره و مشورت نمودن با افراد صاحب نظراست . حال اگر عقل و مشورت راه به جايى نبُرد و هنوز زاويه هايى وجود دارد كه ناشناخته مانده است , براى اطمينان خاطر ونجات از سردرگمى , بد نيست که انسان با قرآن يا تسبيح و خواندن دعا و ذکر خدا استخاره يعني طلب خير از خدا کند . استخاره در واقع نوعي تفأل زدن و فال گرفتن همراه با ذکر خدا است که هيچ گونه الزامي به دنبال ندارد . يعني اگر بعد از استخاره اي که بد آمده، انسان از راه تفکر يا تحقيق بيش تر متوجه خوبي آن شد ، يا به عکس استخاره اي ديد ، خيلي خوب آمد ، بعد متوجه بد يا زيان آور بودن آن شد ، مي تواند خلاف استخاره خود عمل کند . زيرا خداوند عقل و بينش فردي و جمعي و شورايي انسان را پيامبر دروني و چراغ راهنماي انسان قرار داد . نه استخاره با آن مفهوم نا درستي که ميان مردم جا افتاده است و متأسفانه به غلط اسم آن را هم مي گذارند « مشورت با خدا ».
بنا براين ببينيد آيا مخالفت والدين خواستگار شما صرفا به خاطر نتيجه استخاره است يا چيز و چيزهاي ديگر ، که استخاره يکي از آن ها است . اگر به خاطر استخاره است بايد کسي را واسطه قرار داد تا با آن ها صحبت کند ،يعني يک فرد عاقل و اهل اطلاع مثل روحاني يا امام جماعت محل و کسي که والدين خواستگارت آن فرد را قبول دارد و حرفش روي تصميم گيري آن ها تأثير مي گذارد واسطه شود تا مسئله استخاره را براي شان تبيين کند . تا به جاي استخاره به تحقيق و استشاره رو آورند . اگر باز دغدغه دا رند و راضي نمي شوند بگويند ، مالي انفاق کنند و صدقه اي بدهند و مجددا استخاره کنند. اما اگر استخاره بهانه است و مسئله چيز ديگري است . بايد ديد علت مخالفت شان چيست ؟ اگر عقلايي و قابل توجه است ، شما هم به آن ملتزم باشيد . چه بسا دختران و پسراني هستند که از جهت ايمان، عقل و اخلاق ، اصالت خانوادگي و ساير ويژگي ها و ملاک ها ، خوب و پسنديده اند ، اما آن دو همسر شايسته و مکمل يکديگر نيستند. ولي اگر با فرد ديگري ازدواج کنند ،هر دو خوشبخت و عزيز خواهند شد .
اگر مخالفت آن ها دليل محکمه پسند عقلايي و ديني ندارد، اگر چه بدون رضايت والدين خواستگارت ازدواج از جهت شرعي اشکال ندارد اما سعي کنيد از طريق واسطه ها رضايت شان را جلب کنيد تا از فرايند ازدواج از خواستگاري و بله برون تا عقد و عروسي خاطره شيرين و به ياد ماندني داشته باشيد . در فرايند زندگي و تلخي و شيريني هايش از حمايت و پشتيباني آن ها برخوردار گرديد .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام وتشکر از زحمات شما ،من چند روز پیش از شما سؤالی پرسیده و در ارتباط با اینکه آیا اذن پدر برای دختر باکره لازم بوده یا نه و شما در جواب مفصلی که به بنده داده بودید نظر آیت الله مکارم را در دسته ی نظراتی قرار دادید که می گفتند احتیاط واجب اذن پدر لازم است. ولی من در بخش پرسش های سایت شما که چک می کردم شما گفته بودید نظر ایشون در ارتباط با این موضوع این است که اذن پدر لازم است البته بنده در پایین پاسخ های شما در قسمت پیوست که چک کردم متوجه شدم که جوابی که به بنده داده شده با توجه به رساله بوده ولی جواب موجود در سایت با توجه به استفتا بوده.

1.حال تکلیف چیست؟

2.من از مدتی قبل با توجه به متن رساله ی آیةالله مکارم که مبنی بر احتیاج واجب بودن اذن پدر است با مراجعه به اعلم رده پایین تر ازدواج کرده (با دختر باکره و بدون اذن پدر) الآن با توجه به استفتای حکم موجود در رساله ی ایشان تکلیف چیست؟

3.در رساله ی آیت الله صانعی و طبق جوابی که شما به بنده دادید اذن پدر برای عقد دائم را لازم نمی داند. من بعد از پرس و جو متوجه شدم که ایشون گفته اند باید عقد ثبت شود تا درست باشد و بدون ثبت عقد صحیح نیست.

4.با توجه به اینکه در رساله گفته می شود خود دختر و پسر عقد را بخوانند آیا ثبت نکردن موجب باطل شدن عقد می شود؟

5. و آیا ثبت کردن عقد دائم شرط لازم و واجب برای صحّت است یا بدون ثبت نیز صحیح بوده و عقد باطل نیست؟ (بدون ثبت عقد باطل است یا خیر؟)

6. اگر شخصی که اول مقلّد مرجعی باشد که ازدواج موقت و دائم را بدون اذن پدر بدون اشکال می داند و بعد به دلایلی مرجع خود را تغییر دهد و مرجع جدید اذن پدر را لازم بداند تکلیف مقلد چیست؟ لطفا سؤالات مرا با دقّت خوانده و اگر امکان آن است از خود مرجع و یا دفتر ایشان بپرسید که با مشکلی که در اول متن توضیح دادم دوباره مواجه نشویم.

با تشکر از زحمات شما. خدانگهدار

ازدواج شرح : چند روز پيش از شما سوالي پرسيده و در ارتباط بااينکه آبا اذن پدر براي دختر باکره لازم بوده يا نه و شما در جواب مفصلي که به بنده داده بوديد، نظر آيات الله مکارم را در دسته ي نظراتي قرار داديد که مي گفتند بر احتياط واجب اذن پدر لازم است. ولي من در بخش پرسش هاي سايت شما که چک مي کردم ، گفته بوديد نظر ايشون در ارتباط با اين موضوع اين است که اذن پدر لازم است. در پايين پاسخ هاي شما در قسمت پيوست که چک کردم متوجه شدم جوابي که به بنده داده شده، با توجه به رساله بوده، ولي جواب موجود در سايت با توجه به استفتا بوده.
سؤال1: حال تکليف چيست؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به نظر آيت الله مکارم ازدواج دختر باکره بنابر احتياط واجب بايد با اذن پدر دختر باشد، اگر در استفتا قيد احتياط واجب را نياورده و گفته باشد لازم است، ممکن است مطابق با سؤالي که شده، چنين جواب داده شده باشد. احتياط واجب بودن آن ممکن است در سؤال آمده و در جواب قيد احتياط واجب را نياورده باشد.
در هر صورت حکم همان است که در رساله ايشان نوشته شده است(1) .از دفتر ايشان نيز هم حضوري و هم از طريق تلفن اين مسأله سؤال شده است و پاسخ داده اندکه به نظر حضرت آيت الله مکارم به احتياط واجب اذن پدر دختر شرط مي باشد.(2)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد، نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.

پي نوشت ها:
1. آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، مسأله 2037.
2. سؤال تلفني(7840001-0251).
-----------------------------

پرسش 2: من از مدتي قبل با توجه به متن رساله آقاي مکارم که مبني بر احتياج واجب بودن اذن پدر است، با مراجعه به اعلم رده پايين تر ازدواج کرده (با دختر باکره و بدون اذن پدر) الآن با توجه به استفتای حکم موجود در رساله ايشان تکليف چيست؟

پاسخ:
اگر شرايط عدول را رعايت کرده اي، ازدواجت صحيح است.(1)

پي نوشت:
1.آيت الله مکارم، توضيح المسائل، م9.
--------------------------------

پرسش 3: در رساله آيت الله صانعي و طبق جوابي که داديد، اذن پدر براي عقد دائم را لازم نمي داند. من بعد از پرس و جو متوجه شدم که ايشون گفته اند بايد عقد ثبت شود تا درست باشد و بدون ثبت عقد صحيح نيست.

پاسخ:
همان گونه که قبلا گفتيم از دفتر آيت الله صانعي سؤال کنيد و شماره دفتر را در جواب قبلي داده ايم.
از دفتر آيت الله صانعي سؤال کرديم، فرمودند ثبت در دفتر لازم است اما اگر ثبت نشود، عقد باطل نيست.
----------------------------------

پرسش 4: با توجه به اينکه در رساله گفته مي شود خود دختر و پسر عقد را بخوانند ،آيا ثبت نکردن موجب باطل شدن عقد مي شود؟

پاسخ:
اگر عقد با شرايط خوانده شود، ثبت نکردن موجب بطلان نمي شود .
--------------------------------

پرسش 5:
آيا ثبت کردن عقد دائم شرط لازم و واجب براي صحت است يا بدون ثبت نيز صحيح بوده و عقد باطل نيست؟ بدون ثبت عقد باطل است؟

پاسخ:
بدون ثبت عقد باطل نيست.
-----------------------------------

پرسش 6: اگر شخصي که اول مقلد مرجعي باشد که ازدواج موقت و دائم را بدون اذن پدر بدون اشکال مي داند و بعد به دلايلي مرجع خود را تغيير دهد و مرجع جديد اذن پدر را لازم بداند، تکليف مقلد چيست؟

پاسخ:
تکليف مقلّد اين است که از مرجع جديدش مسئله را استفتا کند.
مي توانيد تمام مسائل تان را به صورت کتبي از آيت الله مکارم سؤال کنيد تا پاسخ کتبي مهر شده با مهرآيت الله مکارم به دستتان برسد. مي توانيد با تلفن از دفترش سوال کنيد.با شماره 02517840001.

با سلام چند وقتی بود که با خودم در رابطه با موضوعی نمیتونستم کنار بیام و کاری کردم که الان فکر میکنم گناه بزرگی انجام دادم . از سن 12 سالگی با دختری که همسایمون بود از روی همسایگی یاهم بازی بودن اشنا شدم بعد از چند سالی که گذشت متوجه علاقه مندی ایشون به خودم شدم در صورتی که من اصلا به او علاقه نداشتم ولی ناخواسته تا چند ماه قبل با هم صحبت میکردیم و بیرون میرفتیم و من هیچ موقع نتونستم حرف دلمو که احساسی بهش ندارمو مردونه بزنم تا اینکه با دروغ گفتم اهل خونواده از رابطمون خبر دارنو من بلا خره تونستم این رابطرو تموم کنم.البته تمام رابطمونم در حد صحبت کردن بوده و بی اجازه با هم بیرون رفتن نه چیزه دیگه حالا از شما خواهش میکنم به من بگید که من از نظر دینی گناه خاصی انجام دادم و اگه اره لطفا راه جبرانشو بهم نشون بدید با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آن چه انجام گرفته ،گناه بوده اما چون خدا دوستت داشت ،زود زمينه توبه کردن و توفيق بازگشت به سرشت و فطرت پاک انساني و ديني را به شما عنايت کرد . اين فرصت طلايي (علاقه مندي خدا به شما ) را غنيمت شمار و از آن به شدت مراقبت کن .جهت آگاهي از کار کرد گذشته و آينده ات به چند حديث توجه کنيد .
امام باقر عليه السلام به نقل از جدش رسول الله مي فرمايد : هر کس نگاه به نامحرم کند ، خداوند چشمانش را از آتش جهنم پر خواهد کرد( عذاب خواهد کرد) مگر اين که توبه کند .
هر کس با نامحرمي دست بدهد و مصافحه بکند ، دچار غضب الهي شود ؛
هر کس با زن نامحرمي همراه شود ( در جاي خلوتي با هم باشند ، با هم قدم بزنند و .. ) خداوند آنان را در زنجيرهاي آتشين کرده و به جهنم خواهد انداخت.(1) .
پس تا زماني که عقد شرعي خوانده نشود ، به همديگر نامحرميد .دست دادن و حتي نگاه از روي شهوت به يکديگر حرام است . هم چنين رد وبدل شدن حرف هاي محرک شهوت نيز گناه و حرام است .
با توبه مي‏توان از عذاب رهايي يافت. اگر كسي مرتكب گناهي شود، ولي پشيمان شده و به درگاه خداوند توبه نمايد ،خداوند توبه او را مي پذيرد.توبه راستين از گناهان آن است كه قصد بازگشت به آن گناه را نداشته باشد.
آيا مي دانيد براي پسر يا دختري که زمينه لذت‌جويي حرام و شهوت‌راني غير شرعي فراهم باشد، ولي به خاطر خدا آن را ترک کند ،چه ثواب و پاداشي است ؟ آيا ارزش کاري که انجام داده اي (ترک رابطه با نامحرم به خاطر خدا ) را مي دانيد ؟ چنين کاري علاوه بر آن که سبب افزايش عزّت، شخصيت و کرامت انساني شما در دنيا مي‌گردد، خداوند محبت و علاقه مندي به شما را در دل مؤمنان قرار مي‌دهد . در نتيجه مردم شما را دوست خواهند داشت، در ذيل به برخي روايات در اين خصوص اشاره مي‌شود.
ا ـ جايگاه و ارزش ترک شهوت براي خدا:
1ـ پيامبر اکرم(ص) فرمود: «خوشا به حال کسي که شهوت و لذت‌جويي‌هاي حرام دنيا را به خاطر پاداش آخرت ترک کند».(2)
2ـ علي(ع) فرمود: «ارزشمندترين عبادت و زيباترين و نيکوترين عادت‌ها و خلق و خوي‌ها ترک شهوت است».(3)
3ـ حضرت عيسى(ع) فرمود: « خوشا به حال کسي که زمينه لذت‌جويي و شهوت‌راني حرام براي او فراهم باشد ، ولي به خاطر خدا آن را ترک مي‌کند. (4)
4ـ علي(ع) فرمود: «بهترين مردم کسي است که وجود خويش را ازاجابت خواهش‌هاي نفساني و لذت‌جويي حرام باز دارد(5.)
ب ـ ثواب کسي که لذت‌جويي و شهوت خود را به خاطر خدا ترک کند.
1ـ حضرت علي عليه السلام فرمود: «کساني که نفس خويش را از آلودگي‌هاي شهوت پاک نگه مي‌دارند، ثواب کارهاي خير و نيک آنان چند برابر است.(6)
2- باز فرمود: «بازداشتن و مهار کردن شهوت و خشم، جهاد انسان‌هاي بزرگوار و با فضيلت است.(7)
کنايه از اين که کنترل هواي نفس ثواب جهاد در راه خدا را دارد.
3ـ باز مي‌فرمايد: «اگر مي‌خواهيد به درجات عالي بهشت و معنويت نايل گرديد، نفس خود را از پليدي‌هاي شهوت‌راني حرام پاک سازيد.(8)
4ـ امام سجاد(ع) فرمود: «کسي که مشتاق بهشت است ،براي انجام کارهاي خوب شتاب گيرد و از شهوت‌گرايي حرام کناره‌گيري کند.(9)
5ـ پيامبر اکرم(ص) مي‌فرمايد: «هر انساني که دچار شهوت گردد، و زمينة گناه و لذت‌جويي از جنس مخالف براي او فراهم باشد، ولي آن را رد نمايد، خداوند گناهان او را مي‌آمرزد.(10)
6ـ باز فرمود: «در روزي که براي انسان‌ها هيچ پناه و پناهگاهي جز خدا وجود ندارد و هيچ سايه‌اي جز ساية رحمت خداوند نيست که انسان را نجات دهد ،خداوند هفت گروه را در پناه خويش قرار مي‌دهد. از سايه رحمت و فضل خود بهره‌مندشان مي‌سازد. يکي از آنان مردي است که زن زيبا او را جهت لذت‌جويي و کامروايي به سوي خود فرا خواند (و يا به عکس زني است که مردي او را به لذت جويي نا مشروع مي خواند ) و او به خاطر ترس از عذاب الهي او را رد نمايد.(11)

پي‌نوشت‌ها:
1. وسائل‏الشيعه، ج20، ص196.
2. تحف العقول، ص 54 ؛ بحار الانوار، ج 67، ص 74.
3. غرر الحکم، ج 1، ص 351.
4. امالي، شيخ مفيد، ص 308.
5. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 314.
6. غرر الحکم، ج 2، ص 472.
7. همان، ج 1، ص 421.
8. همان، ج 2 ص 472.
9. بحار الانوار، ج 75، ص 140.
10. محجه البيضاء، ج 5، ص 169.
11. همان، ص 186.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

نام های اسحق ، اسماعیل و ابراهیم چند بار در قرآن آمده است ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اسحاق 17 بار و اسماعيل 12 بار و ابراهيم 69 بار

باعرض سلام مجددحضرت زهرا موقع ازدواجش باامام علي نه سال داشت ميخوام بدونم حضرت علي چندساله بودندواينكه حضرت زهرانه سال داشت وازدواج كردخيلي عجيب است چون دركشورخودمان يك دخترنه ساله يك بچه است وچگونه ميتواندازدواج كند

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مسعودى و برخي ديگراز مورخان تاريخ ازدواج على با فاطمه (س)را سال دوم هجرت دانسته (1) مشهورترين نظر در اين باره ، اوّل ذى الحجة سال دوم هجرت است.(2). بنا برقول مشهور فاطمه (س)در سال پنجم بعثت به دنيا آمد . در سال دوم هجرت با على (ع)ازدواج كرد. بنابراين حضرت زهرا هنگام ازدواج با على (ع)حدود ده سال بوده است.
برخي تاريخ تولد حضرت زهرا را چند سال جلوتر و تا سال پنجم پيش از بعثت نيز گفته اند که با اين حساب سن ازدواج حضرت فاطمه افزايش پيدا مي کند.
على (ع)در سيزده رجب سال 30عام الفيل متولد شد. در هنگام بعثت پيامبر ده ساله بود . سيزده سال همراه پيامبر در مكه و شعب ابى طالب به سر برد .دو سال بعد از هجرت با فاطمه (س)ازدواج كرد.بنابراين حضرت 25ساله بودکه با فاطمه زهرا (س) از دواج نمود(3)
اما از دواج حضرت علي (ع) با فاطمه زهرا (س) مطابق عرف بود، زيرا از دواج با دختر حدود 10 يا11 ساله درآن زمان مر سوم بود .نبايد شرايط و بافت فرهنگي آن زمان را با شريط با بافت فرهنگي جامعه خود مان مقايسه کرد. امروزه عوامل متعدد با عث شده که در ايران ازدواج به تاخير بيفتد ، و گرنه دختران قبل از اين سن وسال آمادگي از دواج را دارند. از همه مهم تر اينکه آمادگي براي از دواج تابع محيط ومبتني بر رشد فکري و جسمي است ، يعني در برخي محيط ها دختران زود رشد مي نمايند و زود آماده از دواج مي شوند، حال اينکه در برخي از محيط هاي ديگر دختران - به رغم سن بالا- رشد جسمي و بلوغ فکري ندارند، آمادگي از دواج را ندارند، اين در حالي است که حضرت زهرا (ع) از نظر رشد فکر در حد بالاي بود و آمادگي از دواج را داشت . از همه مهم تر اينکه نبايد حضرت زهرا (س) را با دخترا ن ديگر مقايسه کرد ، زيرا- همان طور که حضرت در عرصه هاي ديگر- داراي ويژگي هاي خاص بود ،شايد در امر از دواج، هم داراي ويژگي بوده که حضرت براي از دواج آمادگي داشته است.
پي نوشت ها:
1 .مسعودى ، مروج الذهب ، ج2ص295.
2.حسين عمادزاده ، زندگينامه چهارده معصوم ، ج 1ص256.
3.همان، ص373

آیا می توانم در مسیله ای که حکم آن (از نظر مجتهد خود )را نمیدانسته ام و به فتوی مجتهد دیگر عمل میکرده ام در صورت مساوی دانستن یا حتی اعلم دانستن به حکم همان مجتهد باقی بمانم؟ لطفا مسیله را اندکی توضیح دهید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
1- در صورتي که مجتهد دوم را مساوي با مرجع اول خود مي دانيد و در مسئله اي که فتواي مجتهد اول را نمي دانستيد به فتواي مجتهد دوم عمل کرده ايد، در همان مسئله مقلد مجتهد دوم هستيد و بايد طبق فتواي مجتهد دوم در آن مسئله عمل کنيد(1)
و اگر مجتهد دوم را اعلم از مجتهد اول مي دانيد و از راه تحقيق اعلم بودن مجتهد دوم براي شما ثابت شده باشد، لازم است در تمام مسائل به مجتهد دوم رجوع کنيد و طبق فتواي مجتهد دوم رفتار کنيد. (2)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله 2و 19.
2. همان، مسأله 4.

سلام چرااكثرپيامبران درناحيه  بيت المقدس وعرب زبان ها مي باشندوماپيامبري براي سرخ پوستان نداشتيم لطفانگوييدكه داشتيم ولي نام انهاذكرنشده چون اگراينگونه بودحتمادرتاريخشان ذكرميشدياچراپيامبري براي مردم چين نداريم؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اين گونه نيست که اگر پيامبري براي سرخ پوستان بود، حتما نام او ذکر ودر تاريخ ثبت مي شد، تعداد زيادي از پيامبران مبعوث شدند بودند، وحال اينکه معلوم نيست که در کدام سرزمين بودند وبراي کدام از مردم وقوم مبعوث شده اند. نمي توان گفت: اگر پيامبري براي سرخ پوستان وچين بودند، حتما نام آن ها درتاريخ بود. افزون برآن از آيات وروايات استفاده مي شود براي هر امتي پيامبر و يا هادي بوده. و همه امت‌ها از خود پيامبر داشته وظهور پيامبران اختصاص به منطقه خاصي ندارد:" و ان من امّة الا خلافيها نذير: (1 )؛ در هر امتي نذير و هشداردهنده اي وجود دارد: " لقد بعثنا في کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت"؛ (2) در هر امتي پيامبري فرستاديم (تا به مردم بگويند) که خدا را بپرستيد و از بت اجتناب کنيد .
اگر در قرآن مجيد، تنها نام عدّه معدودي از پيامبران بزرگ برده شده؛ بدين معنا نيست که تعداد ايشان منحصر به همين افراد است؛ در خود قرآن تصريح شده که بسياري از پيامبران بوده‏اند که نامي از ايشان در قرآن به ميان نيامده است:" ورسلاً لم نقصصهم عليک" (3)
بنابراين نمي‏توان گفت که همه پيامبران در يک منطقه خاص ظهور نموده ‏اندويا همه پيامبران عرب بودند، بلکه طبق احاديثي که در مورد تعداد آنان رسيده ؛يعني124 چهار هزار نفر، از اين تعداد چند پيامبر مشخص مربوط به آسيا و خاورميانه است، از بقيه خبري نيست.
اين احتمال نيز بعيد نيست که بسياري از مناطق جهان همانند هند، چين، آمريکا و... در گذشته‌هاي دور که امکان ارتباط وجود نداشته، بر حسب ضرورت پيامبراني مبعوث شدند. شواهد تاريخي بشر گواه اين معناست. مثلا" بودا گر چه نامش را به عنوان پيامبر نمي‌برند، ولي وقتي زندگي او بررسي مي‌شود ،بسياري از خصوصيات پيامبران را در زندگي او و شکل تماس وي با جهان غيب مشاهده مي‌کنيم.
از نظر عقلي نيز منطقه جغرافيايي پيامبر مهم نيست؛ بلکه آن چه مهم است، تسليم حقيقت شدن است، چنان که گروندگان به اسلام از نقاط مختلف دنيا بوده و هستند.البته ازاين نکته غافل نشويم که پيامبران بزرگ در منطقه خاور ميانه ظهور نموده اند. پيامبران اولوالعزم و صاحب شريعت و کتاب آسماني، از شرق ميانه برخاستند. نوح(ع) از عراق برخاست . مرکز دعوت ابراهيم(ع) عراق و شام بود، به مصر و حجاز نيز سفر کرد. موسي(ع) از مصر برخاست. چون که در زمان ظهور پيامبران، منطقه مسکوني عمده انسان‏ها مناطق آسيايي بود . خاور ميانه مهد تمدن قرار داشت.
مورخان بزرگ جهان تصريح مي‌کنند که مشرق زمين (مخصوصاً شرق ميانه) گهواره تمدن انساني است و منطقه اي که به نام هلال خصيب است.
تمدن مصر باستان که قديمي ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونة تمدن‌هاي معروف بشري هستند... قدمت تمدن انساني در اين مناطق به هفت هزار سال يا بيش تر باز مي‌گردد. از سوي ديگر، رابطة نزديکي ميان تمدن انساني و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان‌هاي متمدن نياز بيش تري به آيين‌هاي الهي دارند، تا هم قوانين حقوقي و اجتماعي را تضمين کرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، هم فطرت الهي آن‌ها را شکوفا سازد. به همين دليل مي‌گوييم نياز بشر امروز مخصوصاً کشورهايي که از تمدن و صنعت سهم بيش تري دارند، به مذهب، از هر زمين بيش تر است.
با اين وجود برخي از مورخان باور دارند که پيامبران از مناطق معتدل ظهور نموده اند، زيرا در مناطق معتدل به دليل ظهور دانش‌ها و صنعت، بيش تر زمينة کمال انسان‌ها فراهم مي‌شود و بيش تر آمادة پذيرش پيامبران هستند. ابن خلدون از طرفداران اين نگرش است. وي مي‌نويسد: حتي بعثت پيامبران بيش تر در نواحي معتدل بوده و خبر بعثت پيامبري را در اقليم جنوبي و شمالي نيافته ايم، از آن جهت که پيامبران بايد از نظر خلقت، کامل ترين افراد باشند تا پيامي که از جانب خدا مي‌آورند، مورد قبول واقع شود.(4)
پي‌نوشت‌ها:
1. فاطر (35) آيه 24.
2. نحل (16) آيه 36.
3. نساء (4)آيه 124.
4. براي اطلاع بيش تر ر.ک: جعفر سبحاني، منشور جاويد ج10، ص100- 105وناصر مکارم، پيام قرآن ،ج7 ،ص396-398.

با سلام وخسته نباشید خدمت شما می خواستم درباره حل شدن مشکل مالیه قبل ازدواج در بعد ازدواج آیا حدیث وآیه هایی وجود دارد اگر وجود دارد لطفا آنها بیان کتید. با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر منظور شما اين است که آيا مشکل مالي فقير با ازدواج حل مي شود؟ بايد عرض کنيم که در قرآن و روايات پيامبر و معصومين چنين توصيه اي مي بينيم و اين توصيه با عقل و منطق هم جور در مي آيد زيرا خداوند مال و روزي را در تلاش و کوشش معقول و صحيح قرار داده و انسان با ازدواج احساس تعهد بيشتر مي کند و براي کسب روزي حلال بيشتر تلاش مي نمايد و مال خود را با دقت بيشتري مصرف مي کند و از ريخت و پاش هاي بي حساب خودداري مي ورزد و احتمال توانمند شدن او از نظر مادي بيشتر مي شود علاوه بر اين که عوامل ناپيداي خلقت هم به امر خدا در جهت به سامان رسيدن انسانهاي صالح اند و ازدواج از اعمال صالح مي باشد.
در قرآن مي فرمايد:
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم‏(1)
عَزبهايتان را و غلامان و كنيزان خود را كه شايسته باشند همسر دهيد. اگر بينوا باشند خدا به كرم خود توانگرشان خواهد ساخت، كه خدا گشايش‏دهنده و داناست‏.
رسول خدا فرمود: هر کس از ترس فقر ازدواج نکند، به خدا بدگماني کرده بعد آيه فوق را تلاوت کرد.(2)
در روايت ديگري راوي گويد امام صادق فرمود: . فردي نزد رسول خدا رسيد و از فقر و نداري شکايت کرد و پيامبراو را به ازدواج امر کرد . او هم ازدواج نمود و گشايش روزي يافت. .(3)
اسحاق بن عمار گويد:به امام صادق عرض کردم: مردم از رسول خدا روايت کنند که مردي نزد ايشان شکايت ناداري آورد و ايشان وي را امر به ازدواج کرد و او ازدواج کرد و سال بعد هم شکايت ناداري آورد و باز هم رسول خدا او را به ازدواج امر کرد و او هم ازدواج نمود و سال سوم هم که از همين ناداري شکايت آورد، باز هم رسول الله ايشان را به ازدواج امر کرد. آيا اين حديث درست است؟ امام صادق فرمود: آري اين حق است و رزق و روزي با زن و عيال است.(4)
پي نوشت ها:
1. نور(24)آيه32.
2. البرهان ،ج4،ص63.
3. کنز الدقائق،ج9،ص290.
4.همان.

صفحه‌ها