کتاب

با سلام شهید مطهری در جلد اول کتاب حماسه حسینی در بخش عنصر تبلیغ در نهضت حسینی در بحث مادر فداکار گفته که در کربلا فقط سه نفر همراه با زن و بچه هایشان به آنجا آمدند و در میان این سه نفر نامی ازهمسران وهب و زهیر نیست. آیا این دو در کربلا نبودند؟ باتشکر لطفا منابع پاسخ به سوال را ذکر کنید.

پاسخ:
شايد شهيد مطهري در آنجا در مقام ذكر تمام بانوان نبوده است از اين رو ذكر تمامي افراد داراي اهميت نبوده است.
اما در بخش هاي ديگر كتاب حماسه حسيني چنين مي آورند:
نقش زن در حادثه كربلا موضوعى است مفيد. ظاهراً تمام زنانى كه نقشى داشته‏اند در جهت خوب بوده است نظير زن زهيربن القَيْن و زن عبداللَّه بن عمير كَلْبى (امّ وَهَب) و رباب دختر امرؤالقيس (همسر امام). ايضاً زنى از قبيله بَكْربن وائل. (1)
و يا در جايي ديگر در باره زهير چنين مي گويد:
جناب زهير زن عارفه‏اى دارد. اين زن مراقب اوضاع و احوال بود. از بيرون خيمه متوجه شد كه فرستاده اباعبد اللَّه آمده است و زهير را دعوت كرده و زهير سكوت نموده است، نه مى‏گويد مى‏آيم و نه مى‏گويد نمى‏آيم. اين زن عارفه مؤمنه به غيرتش برخورد، يك مرتبه آمد خيمه را بالا زد و عتاب آميز گفت: زهير! خجالت نمى‏ كشى؟! پسر فاطمه تو را مى‏ خواهد و تو مردّدى كه جوابش را بدهى؟(2).
حضور اين دو بانو در ماجراي كربلا را مورخان ذكر كرده اند
ام وهب:
وى دختر «عبد» و همسر عبد الله بن عمير كلبى از طايفه ‏«بنى عليم‏» بود. چون شوهرش‏ تصميم گرفت از كوفه به يارى حسين ‏«ع‏»بيرون آيد، ام وهب نيز اصرار كرد تا او را هم باخود ببرد. شبانه به ياران حسين‏ «ع‏» در كربلا پيوستند. روز عاشورا وقتى شوهرش‏ عبد الله بن عمير به ميدان رفت، او نيز چوبى به دست گرفت و به ميدان شتافت؛ ولى امام‏حسين‏ «ع‏» مانع او شد و فرمود:بر زنان جهاد نيست. اما پس از شهادت شوهرش به بالين ‏او رفت و صورت او را پاك مى‏كرد كه شمر، غلامى را سراغ او فرستاد. آن غلام،با گرزى ‏بر سر آن زن كوبيد و او را شهيد كرد. (3)
دلهم يا ديلم:
وقتى سيدالشهدا عليه السلام در راه كربلا به زهير بن قين برخورد و قاصدى به طرف خيمه او فرستاد، ابتدا زهير نمى خواست اجابت كند و بى ميلى نشان داد. ولى همسرش او را تشويق كرد كه نزد امام رود و ببيند كه پسر پيامبر چه مى گويد و با او چه كار دارد؟ همين رفتن بود كه زهير را حسينى ساخت و به امام پيوست.
همسرش نيز همراه او آمد و همراه و همسفر زينب و اهل بيت امام شد. (4)
اگر تشويق و تحريك همسر زهير (دلهم بنتِ عمرو) نبود، شايد زهير توفيق پيوستن به جناح حق و نيل به فوز شهادت در عاشورا را نمى يافت.

پي نوشت ها:
1. مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏17، ص 668.
2. مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏16، ص 169.
3. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص60.
4. مقتل الحسين، مقرّم، ص 208. بي تا.

کتاب «وحی کودک یهود» چه کتابی هستش و از کجا اومده؟

چرا تو قرآن حرفی از اون زده نشده اگه ازطرف خدا بوده پس چرا یهودیان اونو پنهان کردند؟ چه جوری می شه این کتابو دانلود کرد لطفا منبعی که می شه دانلود کرد رو برام بنویسید.

نمی دونم چرا مادرم از این که سراغ کتاب ادیان دیگه غیر از قران می رم باهام مخالفه؟ چرا فکر می کنه من به خاطر خوندن تورات یک یهودیم. البته برادرم بیشتر از مادرم گیر می ده که از نظر من به خاطر تعصبی بودن اون نسبت به قرآن باشه که می دونم اگه یهودی هم بود به خاطر تعصبش می گفت قرآن نخونم. البته اونا هیچ وقت به زور چیزی رو به من تحمیل نمی کنند ولی از طعنه شون خوشم نمی یاد ولی از کتاب ضرب المثل سلیمان خیلی خوشم میاد. واقعا نوشته هاش جالب و پند آموزه البته امیدوارم شما منو یهودی ندونید.

ببخشید اگه این قدر سؤال می کنم ممنون که به سؤالاتم جواب میدین.

پاسخ:
به چند نکته توجه فرمائید:
1. این کتاب كه نام عبري آن «نبوئت هيلد» مي باشد بنا بر اطلاعاتي كه تا كنون از آن به دست ما رسيده است قرنها در کتابخانه های علمای یهود بنام کتاب مرموز و متروک مخفی بوده است.
اصل ماجرا هم مربوط به هفتاد سال پیش از بعثت پیامبر اسلام (ص) مي باشد كه در آن زمان کودکی بنام لحمان حطوفاه فرزند یکی از علمای پرهیزگار بنی اسرائیل بنام ربی پنحاس و زنی پاکدامن بنام راحیل متولد گردید و بلافاصله پس از تولد به سجده افتاد و لحظاتی بعد برخاسته و رو به مادرش کلماتی مبهم و بیمناک به زبان آورد. جملات این نوزاد كه حالتي خارق العاده داشت در آن زمان مكتوب و به نام کتاب نبوئت هیلد ضبط شد، اما محتواي آن به اندازه ای سربسته و نامفهوم بود که حتی علماء و مفسرین یهود و اهل لغت عبری را دچار حیرت کرد. این ابهامات هفتاد سال پس از آن معنا پیدا کرد و نشان داد که جملات لحمان بشارت ظهور پیامبر آخر الزمان و وقایع معاصر و بعدش بوده است، لکن علمای یهود بعضی مبهمات را بهانه قرار داده و علامات و بشارات روشنی که راجع به پیامبر بزرگ اسلام بود را مربوط به شخصی نامعلوم دانسته و این کتاب را متروک و در دسترس طالبین و حتی عوام یهود قرار نمی دهند.
اما در اثر عنایت خدای متعال یکی از علمای بزرگ یهود پس از تأمل در آئین اسلام، مشرف به دین مقدس اسلام گردید و بر اثر یک اتفاق و حسن تصادف نسخه صحیحی از کتاب نبوئت که به نظر علمای یهود آن زمان هم رسیده و بر صحت آن گواهی داده و مقدمه ای بر آن نوشته بودند، مي يابد، این عنایت الهي منجر به این گردید که سخنان الهی آن کودک از پرده های ضخیم مرض ها و غرض ها بیرون آید. ولی باز علمای یهود از نشر آن جلوگیری نموده و فعلا در کتابخانه ها و نزد علمای یهود به نام کتاب متروکه و غیر معتمده نگهداری می گردد.
مي توانيد جهت آشنائی با کتاب «وحی کودک یهود » و همچنین دانلود آن به لینک زیر مراجعه فرمائید:

http://www.alvadossadegh.com/fa/download/view.download/6/165.html
2. کتمان و پنهان نمودن حقایق و دلائل حقانیت اسلام از همان ابتدای ظهور پیامبر اسلام برای یهود بویژه عالمان آنها عادتی زشت بوده است ، قطعا در بین یهودیان به ویژه عالمان و بزرگان آنها از قبل از اسلام دلائل و بشارتهائی نسبت به آمدن پیامبر اسلام و حقانیت او به صراحت بیان شده و خداوند متعال نیز در قرآن کریم در جاهای متعدد به وجود این دلائل و کتب نزد یهودیان و علمای آنها و اطلاع آنها از مفاد این کتب مبنی بر حقانیت پیامبر اسلام سخن گفته و آنها را نسبت به کتمان و بی توجهی به عهد وپیمانشان با خدا و مطالبی که در کتاب های مقدس موجود نزد خود آنها مؤاخذه نموده است ،که به چند نمونه اشاره می شود:
-«الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ ...»؛ (1)
«همانها كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى»{حضرت محمد (ص) }پيروى مى‏كنند، پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مى‏يابند»
-«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْأَنْعام...». (2)
«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! به پيمانها (و قراردادها) وفا كنيد»
-«يا أَيُّهَا الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُم...». (3)
«اى كسانى كه كتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پيامبر خود) نازل كرديم و هماهنگ با نشانه‏هايى است كه با شماست (و از قبل در کتب خود مشاهده کرده اید) ايمان بياوريد».
4. اما دلیل این کتمان و انکار حقیقت و مخفی نمودن کتب و یا تحریف آنها و عدم پذیرش پیامبر اسلام از سوی بزرگان دین یهود به عوامل مختلفی برمی گردد که به صورت مختصر به آن اشاره می شود:
حسادت نسبت به پیامبر و برتری حضرت (4)/نژاد پرستی یهودیان چون پیامبر اسلام از نژاد یهود نبود(5)/مال اندوزی و دنیا طلبی و در خطر دیدن منافع مادی خود در صورت اعتراف به حقانیت پیامبر اسلام(6)/قساوت قلب آنها در مقابل انبیاء الهی از گذشته (7)/وجود روحیه ستمگری و سرکشی در بین آنها(8) البته جهت اطلاع دقیق تر از عوامل کتمان و پنهان کردن حقانیت پیامبر اسلام می توانید به لینک زیر مراجعه فرمائید:
http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=6964&...
5. اگر چه مطالعه و تحقیق در مورد کتاب های مقدس سایر ادیان مثل یهود برای کسی که اهل تدبر و مطالعه و تحقیق و سؤال می باشد امری مطلوب بوده بویژه اگر انسان بتواند نگاه مقایسه ای بین آموزه های این ادیان با آموزه های دین اسلام داشته باشد،در تقویت باور او به حقانیت دین اسلام بسیار مؤثر می باشد البته نگرانی مادر و برادر شما نیز بی جهت نمی باشد زیرا به هر حال برای کسی که هنوز با استدلال و منطق و برهان مبانی دینی را درک نکرده باشد و قدرت تحلیل عقلی ومنطقی کافی جهت شناسائی مغالطه ها و حق پوشی های موجود در برخی از گفته های پیروان این ادیان را نداشته باشد و صرفا آموزه های دین خود را نیز از روی تقلید و تحت تاثیز اطرافیان آموخته باشدممکن است با گرفتار شدن در یک مغالطه و یا یک شبهه ساده پیچیده دچار انحراف گردد.
به هر حال در صورت تمایل به داشتن یک نگاه مقایسه ای بین آموزه های دین اسلام می توانید به یک مقاله جالب از استاد شهید مطهری در این زمینه مراحعه فرمائید. (9)

پی نوشت ها:
1. اعراف (7) آیه 157.
2. مائده (5) آیه 1.
3. نساء (4) آیه 47.
4. بقره (2) آيه 89.
5. جمعه (62) آيه 6.
6. آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، ج 6، ص 259. انتشارات صدرا، ش1377،
7. بقره(2) آيه 74.
8. آيت الله مكارم، تفسیر نمونه، ج2، ص 479،دارالكتب الاسلاميه ،1374ش.
9. مرتضى مطهری، مجموعة‌آثار، ج 2، ص 229 تا250، انتشارات صدرا، تهران، 1378ش.

سلام، کتابی به نام «در کربلا چه گذشت؟» را می خوانم که از مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره) می باشد. من احساس می کنم که هدف امام حسین (علیه السلام) در این کتاب به خوبی بیان نشده است و حتی فکر می کنم که ای قیام کم رنگ تر شده است چون در چند جا هست که میگه اگه بیعت نمی کنید من بر می گردم زیاد مفهوم این جملات را نمی دونم. سؤالم اینه که آیا این کتاب معتبر هست یا نه؟ با تشکر

پاسخ:
كتاب در کربلا چه گذشت، ترجمه نفس المهموم مرحوم حاج شيخ عباس قمی است كه محمد باقر کمره ای آن را ترجمه نموده است. اين كتاب نيز توسط علامه ابوالحسن شعراني، با نام دمع السجوم، ترجمه شده است، و انتشارات ذوي القربي آن را به چاپ رسانده است.
كتاب مذكور از جمله كتاب هاي تحقيقي است كه توسط مرحوم محدث قمي نگاشته شده است و مورد توجه دانشمندان مي باشد.
اين مطلب كه امام در جاهاي مختلف به لشكر كوفيان فرمودند: اگر از دعوت و بيعت با من برگشتيد، اجازه دهيد برگردم، نقلي است كه بسياري از كتاب ها آن را آورده اند، از جمله مرحوم مفيد مي گويد: وقتي امام حسين بي وفايي كوفيان را به چشم ديد، رو به اصحاب و خاندانش نمود و فرمود: برخيزيد بر مركب ها سوار شويد تا برگرديم. آنان نيز بر مركب ها سوار شده، خواستند باز گردند كه حر مانع باز گشت آن ها شد.(1) اين رفتار امام كاملا طبيعي و عاقلانه بود، چرا كه امام قصد جنگ با يزيديان را نداشت. بنا به دعوت كوفيان راهي كوفه شده بود تا آن ها با امام بيعت نمايند. وقتي كه بيوفايي آنان را مشاهده نمود، تصميم به باز گشت گرفت.
آنچه امام با آن مخالف بود، حكومت يزيد و بيعت با او به عنوان حاكم و خليفه مسلمانان بود. از اين روي حاضر به بيعت با يزيد نگردید. حاكمان اموي عرصه را بر حسين تنگ کردند و بي وفايي كوفيان را براي حسين (ع) رقم زدند. از اين تنگنا بهره جسته و او را در محاصره گرفتار نمودند و شرط نجات را بيعت با يزيد اعلان نمودند. يا بيعت با يزيد و يا جنگ و كشته شدن.
امام حسن بيعت با يزيد را عار داشت و كشته شدن را را سعادت:
فَإِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَما(2)؛
مرگ را جز سعادت، و زندگى با ستمگران را جز ملامت و ناراحتى نمى‏ نگرم‏.

پي نوشت ها:
1.ارشاد مفيد، ج2،ص81، ترجمه رسولی محلاتی،تهران.
2.اللهوف على قتلى الطفوف‏،سيد ابن طاوس‏،ص79،ناشر: جهان‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1348 ش‏،نوبت چاپ: اول‏.

با سلام لطفا به من کتاب هایی معرفی کنبد تا با خواندن آنها بتوانم از اینکه دین اسلام را پذیرفته ام دفاع کنم و دیگران را نیز برای انتخاب کردن این دین قانع والبته مشتاق کنم باتشکر

پرسش: کتاب هايي معرفي کنبد تا با خواندن آن ها بتوانم از اينکه دين اسلام را پذيرفته ام دفاع کنم و ديگران را نيز براي انتخاب کردن اين دين قانع و البته مشتاق کنم .
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز
در اين باره بحمدالله کتاب هاي بسياري تاليف شده که به چند نمونه اشاره مي شود:
1- مجموعه آثار شهيد مطهري، شماره‌هاي: 21-22-23-19 براي شما مفيد و آموزنده است، گر چه به گفته امام خميني آثار قلم و زبان مطهري بي استثنا آموزنده و مفيد است. مواعظ و نصايح او که از قلبي سرشار از ايمان و عقيده نشات مي‌ گرفت، براي عارف و عامي سودمند و مفيد است. (کلام امام خميني در پشت جلد همه کتاب هاي شهيد مطهري نقل شده)
2- آموزش کلام اسلامي، ج 1-2 تاليف محمد سعيدي مهر
3- آثار استاد جوادي آملي، ازجمله: اخلاق در قرآن، توحيد در قرآن، معاد در قرآن، تفسير انسان به انسان
4- آموزش عقايد، آيت الله مصباح

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها