۱۳۹۶/۰۲/۲۱ ۱۳:۴۵ شناسه مطلب: 95656
گناهان فطرت را مدفون مي كند. اما نمي تواند آن را محو و نابود كند. از اين رو طبق آياتي از قرآن انسان هميشه بايد به رحمت الهي اميدوار باشد.
آيه فوق در واقع دعوت به توبه است . به انسان ها هشدار مي دهد كه بياييد از گناهان خود دست برداريد و توبه كنيد، چون ادامه گناه و اعمال زشت اثرش آن است كه صفا و جلاي نفس را تيره كرده ، به آن نقش و صورتي ميدهد كه از درك و فهم حق مانع ميگردد.
" كَلَّا بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ ؛(1)گناهان مانند زنگ و غباري شد كه روي جلا و صفاي دل هاشان را گرفت، و آن دل ها را از تشخيص خير و شر كور كرد .سرانجام كار كساني كه مرتكب گناهان ميشوند، اين است كه آيات خدا را تكذيب نموده و آن را استهزا نمايند.
" زنگ بودن گناهان بر روي دل هاي آنان" عبارت شد از حائل شدن گناهان بين دل ها، و بين تشخيص حق . با اين توضيح از آيه سه نكته استفاده ميشود:
اول : اعمال زشت نقش و صورتي به نفس ميدهد، و نفس آدمي را به آن صورت در ميآورد.
دوم : اين نقوش و صورتها مانع آن است كه نفس آدمي حق و حقيقت را درك كند، و ميان آن و درك حق حائل ميشود.
سوم : نفس آدمي بر حسب طبع اوليش صفا و جلايي دارد . با داشتن آن حق را درك مي كند و از باطل تشخيص مي دهد ، نيز خير را از شر تميز ميدهد:" وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها" (2)
سوگند به نفس آدمي و آن كس كه آن را منظم ساخته، سپس خير و شر را به او الهام كرده است.(3)
در آيه ديگر مي فرمايد : ان الله يغفر الذنوب جميعا ؛(4) اگر كسي از گناه خود بر گردد و توبه كند، گر چه گناهان فراواني انجام داده باشد ،خدا تمامي آن ها را مي بخشد .
در آيه اميدبخش ديگري مي فرمايد : و لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ ؛(5) از رحمت الهي هيچ گاه مايوس نشويد" كه قدرت او فوق همه مشكلات و سختي ها است ، چرا كه تنها كافران بيايمان كه از قدرت خدا بيخبرند، از رحمتش مايوس ميشوند.
بنابراين گناهان فطرت را محو و نابود نمي كند. به همين خاطر گناهكار نبايد از رحمت الهي نااميد باشد.آيه فوق دعوت به توبه مي كند . آيات ديگر نيز تاكيد فراوان دارند كه گناهكار نبايد از رحمت الهي نااميد باشند، گرچه گناه زياد كرده باشد ،بلكه بايد در صدد راه چاره اي برآيد و از گناه خود برگردد .
پي نوشت ها:
1. نساء(4) آيه 18.
2. شمس(91) آيه 7 و 8.
3. ترجمه تفسير الميزان ،ج 1،ص267.
4. زمر(39) آيه 53 .
5. يوسف(12) آيه 87.