۱۳۹۶/۰۲/۱۹ ۱۲:۳۵ شناسه مطلب: 95644
مطالعه در برخي از حالات و اعمال حيوانات نشان ميدهد، برخي حيوانات از اراده و شعوري برتر از آن چه در غريزهشان وجود دارد، برخوردارند. دارا بودن همين شعور و اراده در حيوانات ميتواند دليلي بر وجود روح در اين دسته از حيوانات باشد. گرچه اگر حيوانات داراي روح باشند به يقين روح آنان با روح انسان از يك سنخ نبوده و مراتب و كارايي آنها با هم فرق دارد.
در قرآن كريم آيات زيادي است كه درباره حيوانات است كه در همه آنها قرينه هايي است بر اينكه حيوانات روح دارند. به چند نمونه از اين آيات اشاره مي كنيم:
1- خداوند در آياتي از قرآن مي فرمايد چهار پايان را براي تامين منافع شما و استفاده شما از آنها خلق كرديم: « وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فيها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ حينَ تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُونَ وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ إِلي بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بالِغيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَميرَ لِتَرْكَبُوها وَ زينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ (1)؛ و چهارپايان را خلقت كرد كه به (موي و پشم) آنها گرم ميشويد و از آنها فوايد بسيار ديگر برده و از (شير و گوشت) آنها غذاي مأكول ميسازيد و هنگامي كه آنها را شبانگاه از چرا برميگردانيد يا صبحگاه به چرا بيرون ميبريد زيب و افتخار شما باشند. و بارهاي شما را (به آساني) از شهري به شهر ديگر برند كه خود شما (بدون بار) جز با مشقّت بسيار بدان جا نتوانيد رسيد (چه رسد با بار) راستي كه پروردگار شما رئوف و مهربان است و اسبان و استران و خران را براي سواري و تجمّل شما آفريد و چيز ديگري هم كه شما هنوز نميدانيد (براي سواري شما) خواهد آفريد.
اين آيه شريفه دلالت مي كند كه حيوانات مذكور كه انسان از آنها استفاده مي كند، داراي حيات و شعور و اراده هستند و اينها از لوازم وجود روح در حيوانات مي باشد.
2- در آيه اي ديگر خداوند مي فرمايد به زنبور عسل وحي (الهام) كرديم كه اين نشان دهنده وجود روح و غريزه در اين حيوان است: «وَ أَوْحي رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُون»(2)؛ و پروردگار تو به زنبور عسل الهام نمود كه در دل كوهها و در ميان درختان و در بناها كند و بساز.
اينكه خداوند به زنبور عسل الهام كرده و اين غريزه را در وجود او قرار داده است كه بتواند از كوهها و درختان خانه بسازد و از گلها عسل تهيه كند، دلالت بر اين دارد كه جماد نيست بلكه حيواني است كه داراي روح است.
3- گفتگوي مورچه در زمان حضرت سليمان با مورچگان: «حَتَّي إِذا أَتَوْا عَلي وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ»(3)؛ تا آن گاه كه به وادي مورچگان رسيدند. مورچهاي (به زبان خويش) گفت: اي مورچگان، به خانههايتان داخل شويد، مبادا سليمان و سپاهيانش- نديده و ندانسته- شما را پايمال كنند».
4- همچنين گفتگوي حضرت سليمان با هدهد(4)، زنده شدن الاغ حضرت عزير بعد از صد سال كه از بين رفته بود(5)، پرندگاني كه حضرت ابراهيم آنها را به امر خداوند مخلوط كرد و بعد آنها را فرا خواند و دوباره زنده شدند(6)، گاو بني اسرائيل(7) و...
علاوه بر آيات قرآن در روايات معصومين(ع) مطالب زيادي درباره حيوانات آمده كه دلالت بر وجود روح در آنها مي كند كه يك نمونه را ذكر مي كنيم: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: لِلدَّابَّةِ عَلَي صَاحِبِهَا سِتَّةُ حُقُوقٍ لَا يُحَمِّلُهَا فَوْقَ طَاقَتِهَا وَ لَا يَتَّخِذُ ظَهْرَهَا مَجَالِسَ يَتَحَدَّثُ عَلَيْهَا وَ يَبْدَأُ بِعَلْفِهَا إِذَا نَزَلَ وَ لَا يَسِمُهَا وَ لَا يَضْرِبُهَا فِي وَجْهِهَا فَإِنَّهَا تُسَبِّحُ وَ يَعْرِضُ عَلَيْهَا الْمَاءَ إِذَا مَرَّ بِهِ».(8)؛ امام صادق(ع) فرمودند حيوان بر صاحبش شش حق دارد.
1- بيش از طاقتش بار نكند. 2- پشت آن را مجلس و نشيمنگاه خود براي گفتگو قرار ندهد. 3- هر وقت در منزل پياده شد ابتداء به علف و آب آن بپردازد. 4- آن را داغ نكند 5- به صورت او نزند، زيرا خداي را تسبيح ميگويد. 6- هر وقت از آب عبور داد آب را بر آن عرضه بدارد.
آيات و روايت فوق وجود روح در حيوانات را ثابت مي كند زيرا سخن گفتن يا حق داشتن يا زنده شدن بعد از مردن همه اينها از لوازم داشتن حيات است و لازمه حيات هم، داشتن روح است. اصلا حيوان يعني موجودي كه داراي حيات است اعم از انسان يا حيوانات ديگر و همه حيوانات داراي روح هستند منتهي مراتب روح انسان و حيوانات ديگر فرق دارد.
علامه طباطبايي نيز در شمردن موارد اطلاق روح در آيات قرآن يكي از آن موارد را اطلاق روح درباره حيوانات دانسته است:«از كلام خداي سبحان چنين بر ميآيد كه اين روح گاهي با ملائكه است و... و گاهي به آن حقيقتي اطلاق ميشود كه در حيوانات و نباتات زنده وجود دارد، و پارهاي از آيات اشعار به اين معنا دارد، يعني زندگي حيوانات و نباتات را هم روح ناميده چون حيات متفرع بر داشتن روح است».(9)
پي نوشت ها:
1. نحل(16)آيه5-9.
2. همان، آيه68.
3.نمل(27)آيه18.
4. همان، آيه20.
5. بقره(2)آيه 259.
6. همان،آيه260.
7. همان،آيه67.
8. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، انتشارات اسلاميه، ج6، ص537.
9. طباطبايي، محمد حسين، الميزان(ترجمه)، انتشارات جامعه مدرسين، ج13، ص 276.