پرسش:
دخترم خطایی کرده، مجبور شدم به شوهرم در این باره دروغ بگویم؛ آیا گناه کردم؟ (قبح کذب؛ ذاتی یا اقتضائی)
پاسخ:
مقدمه
در کتب اخلاقی بعد از بحث پیرامون دروغ و حرمت آن به برخی از استثنائات دروغ اشاره شده است. آنچه از استثنائات دروغ برداشت میشود این است که اگر بهواسطة راستگویی، جان و مال و آبروی مؤمن در خطر باشد و یا راست گفتن مفسدهای داشته باشد، بنا بر مصلحت میتوان دروغ گفت.
پاسخ اجمالی کوتاه
در تربیت فرزندان، گاهی والدین با شرایطی روبرو میشوند که راستگویی در آن شرایط، نهتنها مفید نیست، بلکه ممکن است مضر هم باشد. برای مثال، اگر فرزندی خطایی کند و گفتن این خطا به پدر، مفسدهای را بهدنبال داشته باشد، مادر میتواند برای حفظ آرامش خانواده و جلوگیری از آسیب به فرزند، دروغ مصلحتی بگوید. دروغ گفتن در شرایط اضطراری و برای جلوگیری از خطر و آسیب جایز است. اما باید توجه داشت که این مجوز به معنای از بین رفتن قبح عقلی دروغ نیست. والدین نباید به بهانه مصلحت، دائماً دروغ بگویند و به آن عادت کنند.
پاسخ اجمالی
دروغ به طور کلی ناپسند است، اما در شرایطی که راستگویی منجر به آسیب جدی به فرد یا خانواده شود، دروغ گفتن برای جلوگیری از آن آسیب جایز است. دروغ گفتن و پنهان کردن خطای فرزند از یکی از والدین، در شرایط خاص و استثنائی که راست گفتن واقعاً بحرانزا میشود، مانعی ندارد و گناهی برای فرد نوشته نمیشود. بااینحال، باید توجه داشت که اگرچه اضطرار، دروغ را مجاز میکند و حرمت آن را برطرف میکند، اما به این معنا نیست که قبح دروغ به صورت کلی از بین میرود؛ بلکه در این موارد خاص، دروغ اقتضای بدی را ندارد. علاوه بر این باید دقت کرد که این روش عادت نشود و فقط در شرایط خاص مورد استفاده قرار گیرد. در صورت امکان، بهتر است والدین به جای دروغ گفتن، با یکدیگر در مورد خطای فرزند صحبت کنند و به دنبال راهحلی مشترک باشند. در چنین شرایطی، والدین باید با درایت و تدبیر، بهترین راه حل را برای حفظ آرامش و سلامت خانواده و تربیت فرزند خود انتخاب کنند.
پاسخ تفصیلی
خانواده را میتوان اولین و مهمترین پرورشگاه و آموزشگاه دانست. بذر تربیت بهواسطة والدین در جان فرزندان پاشیده میشود و والدین الگوهای عملی و عینی برای فرزندان خویش هستند. پدر و مادر موظفند تا با عمل به وظیفة خویش، آرامش روحی و روانی خانواده را تأمین کنند و از هرآنچه این آرامش را برهم میزند فاصله گیرند.
تربیت
در روند تربیت، گاهی والدین با شرایطی مواجه میشوند که ممکن است صادقبودن در آن شرایط، نهتنها در ایجاد آرامش مؤثر نباشد؛ بلکه مخل آرامش بوده و اثرات منفی متعددی را به دنبال داشته باشد. بهعنوانمثال در خانوادهای که پدر به دلیل خشم و عصبانیت و بداخلاقی و با توجه به سابقة رفتاریش در موارد مشابه، در صورت اطلاع از خطای فرزند، رفتار بدی با وی خواهد داشت؛ در صورت سرزدن خطا از فرزند، چنانچه راست گفتن و بیان خطا منجر به آسیب به وی و ازبینرفتن آرامش در خانواده شود، مادر میتواند خطای فرزند را پنهان کرده و بهوقت ضرورت دروغ مصلحتی بگوید. در روایت آمده است که رسول خدا صلیاللهعلیه میفرمود:
«دروغگویش نمیشمارم، مردی را که میان دو تن آشتی برقرار میکند و سخنی میگوید که از آن جز اصلاح مقصودی ندارد و کسی که در جنگ سخن میگوید و مردی که با زن خود سخن میگوید و زنی که با شوهر خود سخن میگوید.»(1)
ضرورت و قبح دروغ
در فقه اسلامی، مفهوم ناچاری و ضرورت از اهمیت ویژهای برخوردار است و در مواردی دروغ گفتن را جایز میشمارد. این قاعده فقط بهدروغ محدود نمیشود و در سایر موارد نیز کاربرد دارد. برای مثال در شرایطی که فرد از گرسنگی شدید در آستانه مرگ قرار دارد و هیچ غذای دیگری جز گوشت حیوانی که بهصورت شرعی ذبح نشده در دسترس نیست، خوردن آن به مقدار لازم برای رفع گرسنگی و جلوگیری از مرگ، جایز شمرده شده است. بااینحال، باید توجه داشت که اگرچه اضطرار، دروغ را مجاز میکند و حرمت آن را برطرف میکند، اما به این معنا نیست که قبح دروغ از بین میرود؛ بلکه همچنان قبح عقلی دروغ پابرجاست و از بین نخواهد رفت. ضمن اینکه قبح دروغ ذاتی نیست؛ بلکه معمولاً اقتضای بد بودن را دارد، ولی در جایی که هیچ چارهای نباشد اقتضای بد بودن را ندارد.
نکته
آنچه دراینبین لازم است مورد تدقیق قرار گیرد این است که والدین نباید صرفاً بهخاطر هر نوع اعتراض یا هر میزان بداخلاقی یکی از دو طرف، بنای دروغ را در خانه استوار کرده و به بهانه مصلحت دائماً به دروغگویی عادت کنند. در واقع برخی از پدر و مادرها ممکن است خودشان اهل خطا باشند و اتفاقاً سهم فراوانی هم در به خطا افتادن فرزند داشته باشند و از ترس اینکه نوک پیکان اعتراضها و سرزنشها به سمت خودشان روانه نگردد به دروغگویی رو میآورند و بعد هم بهانه میکنند که مصلحت بود برای تأمین آرامش دروغ بگوییم. غافل از اینکه والدین الگوی فرزندان هستند و این نوع عملکرد نهتنها فرزند را از خطا دور نمیکند؛ بلکه او را به تساهل وامیدارد، زیرا تصور میکند که بهراحتی میتواند خطا کند، چرا که مادر یا پدر خطایش را پنهان میکنند و انگارنهانگار که اتفاقی افتاده است. در حقیقت این روش تربیتی، فرزند را به سمت بیمسئولیتی سوق میدهد و او مسئولیت خطاها و گناهان خویش را نمیپذیرد و نسبت به انجام آن جسورتر میشود. به همین دلیل دروغ گفتن و پنهانکردن خطای فرزند از یکی از والدین، در شرایط خاص و استثنائی یعنی شرایطی که راست گفتن حقیقتاً بحرانزا میشود مانعی ندارد و بابت آن گناهی برای فرد نوشته نمیشود؛ اما درعینحال باید دقت کرد که اولاً این روش عادت نشود و ثانیاً فقط در شرایط خاص مورد استفاده قرار گیرد.
نتیجهگیری
از نظر عقلی و شرعی، دروغگویی از باب ضرورت جایز است. «ضرورت»، اصطلاحی فقهی و به معنای پدیدآمدن نیازی شدید در شرایطی است که احتمال بروز خطر و ضرر بر جان، مال، ناموس و حیثیت فرد یا جامعه وجود دارد. اگر یقین دارید که گفتن خطای فرزندتان به پدرش باعث مشکلات بیشتر میشود، دروغ گفتن برای حفظ آرامش خانواده و دفع مفسده جایز است. البته بهتر است بهجای دروغ گفتن، در صورت امکان سعی کنید با همسرتان در مورد خطای دخترتان صحبت کنید و به دنبال راهحلی مشترک باشید. چنانچه مجبور به دروغ گفتن شدید، گناهی برای شما ثبت نمیگردد.
پینوشتها:
1. «کانَ رَسُولُ اللّه یَقُولُ: لا أعِدُّهُ کاذِبا الرَّجُلَ یُصْلِحُ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَقُولُ الْقَوْلَ لا یُریدُ بِهِ إِلاّ الاْءِصْلاحَ وَ الرَّجُلُ یَقُولُ الْقَوْلَ فِی الْحَرْبِ وَ الرَّجُلُ یُحَدِّثُ امرأتَهُ وَ ألمَرْأةُ تُحَدِّثُ زَوْجَها»؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، تحقیق: المیانجی، السید إبراهیم و محمد الباقر البهبودی، دارالاحیاء التراث، چاپ سوم، ۱۴۰۳ه.ق، ج69، ص253.