اعتقاد به اینكه " چون حضرت محمد ، خاتم النبیٌین است ، پس خاتم الرسول هم هست و بعد از اسلام ، دیانتی نخواهد بود " اعتقادی است غلط و نادرست ، زیرا به شهادت قرآن مجید ، مقام نبی و مقام رسول یك مقام نیست و این دو مقام با هم فرق دارند. باید دانست كه منظور توضیح و تشریح این دو مقام نیست. زیرا فهمیدن چگونگی این مقام ها و درك رابطه خداوند با رسول ها و نبی هابرای ما غیر ممكن و محال است. و ما هیچوقت نخواهیم دانست كه این دو مقام چگونه كیفیٌیتی است. چبزی كه در اینجا مورد نظر ما است اینكه ، بموجب آیات مندرج در قرآن مجید تشان دهیم كه این دو مقان با هم تفاوت كلٌی دارند و ، خاتم النبیٌین بودن پیامبر اسلام ( حضرت محمٌد ) به استناد ( آیه 40 از سوره احزاب ) دلبل قطع رسالت نیست. چه كه باب رحمت خداوند هرگز بسته نخواهد بود. بنابراین بعد از دیانت اسلام دیانت دیگری به اهل عالم عرضه خواهد شد. در قرآن مجید اشاره به انبیا یعنی كسانیكه به مقام نبوٌت انتخاب شده و نبٌی شناخته شده اند زیاد است از جمله در ( آیه 41 سوره مریم ) كه می فرماید" ... واذكر فی الكتاب ابراهیم انه كان صدیقاً نبیٌاً " یاد كن ابراهیم را در قرآن كه او نبٌی راستگو است
اينكه نسبت به اين گونه مسائل دغدغه داشته و سعي در حل آن ها داريد، امري بسيار مطلوب و پسنديده است. اما به هر حال روند رايج در سير مباحث علمي و تبعيت از اصول اوليه اخلاق علمی آن است كه شخص ابتداء مطالب مورد نقد را تحليل و بررسي، آنگاه بدون دخالت پيش فرض ها ، به عنوان كارشناس و صاحب نظر نقد خود را وارد كند.
به نظر می آید برخی از مطالب بیان شده در كلام شما كه تقریباً مقدمه ای برای نتائج بعدی بوده ، مورد توافق ما نیز باشد، آنچنانكه ما نیز مانند شما مقام نبی را غیر از مقام رسول دانسته و بر اساس آن هر رسولی را نبی می دانیم اما در سوال خود به برخی از مطالب اشاره كرده اید كه محل تامل است و به هر یك می پردازیم
1- اینكه در ابتداء بیان كرده اید قرآن در صدد توضیح و تبیین مقام نبوده و آنچه از بیانات قرآن فهمیده می شود آن است كه این دو مقام با هم متفاوت است چرا كه "فهمیدن چگونگی این مقام ها و درك رابطه خداوند با رسول ها و نبی هابرای ما غیر ممكن و محال است"حال باید توجه داشته باشید ما هیچگاه ادعا نكرده به كنه رابطه خدا با رسول و نبی پی برده و یا قرآن در صدد بیان كیفیت دقیق چنین ارتباطی است اما به هر حال با استفاده از برخی آیات قران به جایگاه و موقعیت هر یك پی برده و با تصریح برخی از آیات یكی را بر دیگری برتر می دانیم و آنچه در كلام شما به نوعی تعارض وجود دارد آن است كه شما از طرفی با توجه به آیات قرآن مقام نبی و رسول را به صورت كلی از هم متفاوت دانسته و از طرفی ادعا می كنید "مقام رسالت شامل مقام نبٌوت هم هست امٌا مقام نبٌوت شامل مقام رسالت نیست" حال خود این دو مطلب را كنار هم گذاشته و قضاوت نمائید چرا كه به نظر می آید اگر دو شیء با هم متفاوت باشند، شمول یكی برای دیگری معنا ندارد.
2- اینكه در قسمت دیگر از سوال به باب رحمت خدا اشاره كرده و بیان داشته اید"باب رحمت خداوند هرگز بسته نخواهد بود و..." و حال آنكه این امر نیز مورد قبول و تاكید ما می باشد. اما توجه به این نكته لازم است كه نزول رحمت الهی لزوماً مستلزم ارسال رسول به معنای خاص نخواهد بود چرا كه این امر با آمدن امام بعد نبی و رسول ، نیز قابل تحقق می باشد و متاسفانه در اين ميان افرادي به اين بهانه و بهانه هاي ديگر بابيت را طرح و خود را رسول ناميده اند، و حتي به اين امر اكتفاء نكرده و بعد مدتي خود را خدا دانسته اند.
3- درقسمت دیگری از سوال كه تقریباً مهمترین قسمت از سوال بوده شواهدی بر نبوت برخی از جمله ابراهیم(ع) و...ارائه كرده كه آنها نبی بوده، ولی رسول نبوده اند این مسئله نیز مورد قبول ما می باشد اما عجیب آن است كه شما معمولاً در بیان خود مقدمات را صحیح ولی در ارائه نتیجه از همان مقدمات دچار خلط و اشتباه می شوید مثلاً در این قسمت، خود به بالاتر بودن مقام رسول از نبی اشاره كرده، اما در مقام نتیجه ختم نبی را ختم رسول نمی دانید و حال آنكه با اندك تامل در این مسئله روشن می شود كه با این فرض، ختم نبی طبیعتاً ختم رسول را به همراه دارد زیرا رسول مقامی بالاتر از نبی بوده و شخص تا به مقام نبوت نرسد به مقام رسالت نمی رسد.(1) حال با این بیان چگونه فردی مقام نبوت نداشته، اما به مقام رسالت رسیده است بر این اساس متخصصین در این امر به این مساله واقفند كه بیان قرآن در ختم نبوت به طریق اولی ختم رسالت را به همراه دارد كه البته با ختم رسول و نبی، ارسال دین جدید نیز ختم می شود آنچنانكه مفسر بزرگ قرآن علامه طباطبايي (ره) در اين زمينه مي فرمايد" رسول عبارت از كسي است كه حامل رسالتي از خداي تعالي به سوي مردم باشد، و نبي آن كسي است كه حامل خبري از غيب باشد و آن غيب عبارت از دين و حقايق آن است، و لازمه اين حرف اين است كه وقتي نبوتي بعد از رسول خدا (ص) نباشد، رسالتي هم نخواهد بود، چون رسالت، خود يكي از اخبار و انباي غيب است، وقتي بنا باشد انباي غيب منقطع شود، و ديگر نبوتي و نبيي نباشد، قهرا رسالتي هم نخواهد بود.از اين جا روشن ميشود كه وقتي رسول خدا (ص) خاتم النبيين باشد، خاتم الرسل هم خواهد بود". (2)
4- برفرض پيروان اديان ديگردين خود را آخرين دين آسماني بدانند و مطابق آنچه بيان شد در برابر آيات مربوط به آمدن حضرت محمد(ص)براي خود توجيهاتي قابل قبول و موجه ارائه نمايند، اگر چه مطابق ديدگاه ما باطل و غير واقعي بوده اما در عين حال در برابر خدا حجت شرعي داشته و معذور مي باشند و حال چگونه فرض بطلان استدلال آنها دليلي براي بطلان ادعا ما مي باشد؟ آنچنانكه خود مطابق آنچه در شماره قبلي بيان شد به نوعي به حقانيت دين اسلام اعتراف كرده ايد به علاوه آنكه براي حقانيت و خاتميت دين اسلام علاوه بر آيات بيان شده، دلائل عقلي و نقلي فراوان ديگري وجود دارد حال بر فرض آيه مطرح شده مؤيد خاتميت دين اسلام نباشد، دلائل ديگر همچنان استوار است آنچنانكه از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود "حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِيءُ غَيْرُهُ "(3) حلال محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ تا روز قیامت حلال، و حرام او تا روز قیامت و همواره حرام است، چیزی مغایر با آن نخواهد بود، و نخواهد آمد" البته براي رعايت اختصار از ذكر موارد ديگر خودداري كرده و در صورت نياز در سوالات بعدي به آن مي پر دازيم
پي نوشت ها:
1. ر.ك موسوي همداني ،سيد محمد باقر، ترجمه المیزان، چ دفتر انتشارات اسلامي،قم 1374 ه ش، ج 2، ص 209.
2.همان، ج 16، ص 487.
3. مرحوم كلینی ،الكافي،چ دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه ش،ج 1 ،ص 58.