درباره شأن نزول سوره تحریم توضیح دهید.
در مورد شان نزول سوره تحریم اختلاف است.
بعضی گفته اند كه رسول خدا با كنیزش (ماریه قبطیه) خلوت كرده بود و حفصه دید. رسول خدا برای این كه به اطلاع عایشه نرساند و غیرت عایشه را تحریك نكند، از او قول گرفت كه اگر به كسی نگوید، ماریه بر او حرام باشد و دیگر با او همبستر نشود.
یا گفته اند ایشان در منزل یكی از همسرانش با شربتی از عسل پذیرایی می شد و بعضی دیگر خوش نداشتند كه ایشان به همسران دیگر علاقه مند شود. از این رو كاری كردند كه ایشان نوشیدن این شربت را بر خود حرام كرد و ... . (1)
البته با توجه به این كه این سوره دامن دو نفر از همسران پیامبر را می گیرد و بر آنان تعریض های تندی دارد، دو همسری كه بعد ها در جامعه مورد توجه خاص واقع شدند و بخصوص یكی از آن ها از اركان مذهب حاكم (مذهب اهل سنت) شد و مبنای بسیاری از باورها و احكام آن ها، روایاتی گردید كه از طریق ایشان نقل شده بود، با توجه به این مطلب در شأن نزول ها به احتمال زیاد دست برده شده و كم و زیاد گردیده و شأن نزول سازی شده و اختلاف موجود در شأن نزول این سوره، نتیجه همین دست بردن ها است.
ولی قدر جامع همه شأن نزول های نقل شده این است كه پیامبر كار حلالی را انجام می داده و از نعمتی كه خدا بر وی حلال كرده،استفاده می نموده، این كار به دلایلی غیر منطقی و از سر خودخواهی و ظلم به مذاق بعضی همسران خوش نمی آمده است و اظهار ناراحتی می كرده اند.
رسول خدا كه به خاطر مصلحت هايي سعی بلیغ در جلب رضایت همسرانش داشته، با حرام كردن عمل حلالی بر خود با قسم (كه این كار هم جایز است و ممنوع و حرام نمی باشد)، سعی در جلب رضایت آنان داشته؛ خدا هم ظلم همسران در حق رسولش را نپسندیده و به دفاع از رسولش برخاسته، او را امر كرده كه قسم خود را بشكند و كفاره قسم بدهد و از حلال خدا استفاده كند.
بنا بر این آنچه پیامبر انجام داد ( هر چه بوده چه همبستری با كنیزش یا خوردن عسل در خانه یكی از همسران و ...) و در پی آن سوره تحریم نازل شد، قسم بر ترك حلال برای جلب رضای همسرانش بود كه كاری جایز می باشد.
خلاصه آن كه اولا اين قضيه يك مساله كاملا شخصي بوده و مربوط به دين و شريعت نبوده تا رسول خدا حلالي را در شريعت اسلام حرام كنند.
ثانيا : اگر ما نظري كوتاه بر آيات قرآن داشته باشيم ده ها آيه بيان مي كند رسول اكرم (ص) معصوم بودند، تابع هوي و هوس كسي نبودند، كار لغو و بيهوده انجام نمي داند؛ مصلحت حقيقي و رضاي الهي را فداي رضايت افراد نمي كردند. پس در اين كار هم حتما مصلحت و رضايت الهي بوده است.
ثالثا: پيامبر به خاطر اخلاق بزرگي كه داشت بنا نداشت تا خلافي را از ديگران ديدند برملا كنند و آبروي شخص را ببرند؛ مخصوصا در اينجا كه آشكار كردن اين قضيه باعث كدورت و كينه ميان همسران مي شد. از اين رو صبر مي كردند تا زمان افشاي آن فرا رسد. لذا در اين اينجا هم بعد از مدتي كه آيه نازل گرديد، دسيسه پنهان اين همسران بر ملا شد. و ... .
پی نوشت ها:
1. اسباب النزول، واحدی، 459 - 462.