جابر بن عبدالله روايت مي كند: دزدي را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد. گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده. پس فرمود: دست او را ببريد. پس دست راستش را قطع كردند. بار ديگر همان دزد را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي او را قطع كنيد.پاي چپش را قطع كردند. بار سوم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود دست اورا قطع كنيد.دست چپش را قطع كردند.بار چهارم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي اورا قطع كنيد. پس پاي راستش را قطع كردند بار پنجم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد. بنابراين ما او را برديم و كشتيم و او را كشيده و در چاهي انداختيم و روي او سنگ ريختيم. آیا این حدیث صحت داره؟ و توضیح دهید؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
حدیث منسوب به پیامبر است و در كتاب اهل سنت، سنن ابی داود، دارالفكر ، 1410 ق ، ج2، ص 341 به شماره 4410 آمده است. این حدیث هم از لحاظ سندی از نظر علمای شیعه قابل اعتنا نیست و هم مضمونش قابل قبول نمی باشد؛ زیرا مضمونش این است كه پیامبر بدون این كه از اصل موضوع آگاهی كافی پیدا كند، حكم به قتل كرده است و این از پیامبر محال می باشد بخصوص در مورد كشتن كه از نظر دین خیلی مهم است و نمی توان به آسانی و سرسری حكم قتل صادر كرد.
علاوه ، این روایت با روایات اهل بیت در حد دزدی مخالفت دارد .
بنا بر روایات اهل بیت از سیره پیامبر (كه این روایات در كتب اهل سنت هم هست (1) وقتی حد سرقت واجب شود ، اول دست راست و بار دوم پای چپ دزد قطع شده و برای بار سوم زندانی می گردد (2) و دست چپ و پای راست دزد را نمی برند تا بتواند با دست راست غذا بخورد و با دست چپ خود را تطهیر كند. (3)
پی نوشت ها:
1. ابن زهره ، غنیه النزوع ، قم ، مؤسسه الامام الصادق ، 1417 ق، ص 432 به نقل از سنن بیهقی ، ج8 ، ص 272 و بدایه المجتهد ، ج2، ص 453.
2. ابن زهره ، همان.
3. ابن زهره ، همان به نقل از سنن بیهقی ، ج 8 ، ص 275 و المغنی ابن قدامه ، ج 10 ، ص 268.