در سريال مختار نامه حديثي از پيامبر اكرم نقل مي كنند كه مي گويد هر كسي كه با شمشير زبير كشته شود، دوزخي است ،حال كه امام علي در جنگ جمل با زبير جنگيد. كساني كه در ركاب امام علي كشته شده اند دوزخي هستند؟
با عرض سلام و تشكر از ارتباط تان با این مركز.
چنین حدیثی از پیامبر ، در منابع حدیث پیدا نشد. شبیه این عبارت در مورد قاتل زبير در منابع حدیثی از پيامبر (ص) به نقل از امام علی (ع) آمده كه پيامبر قاتل زبير را به دوزخ وعده داده است. ظاهرا همین عبارت را به اشتباه شنیده اید . اما روايت ذكر شده بیش تر در منابع اهل سنت نقل شده است (1). اما سند روايت جاي بحث و تأمل دارد . روايات مشابه اين روایت در مورد ديگر صحابه نیز نقل شده كه غالباً جعلي است. زبیر در جنگ جمل كسی را نكشت تا این سوال پیش آید، ولي شكي نيست كه زبیر از پيشگامان در اسلام بوده، جزء اولين مدافعان اسلام بود. هنگام اسلام آوردن، سنش دوازده يا پانزده يا شانزده ساله بود . پس از وفات پيامبر(ص)، زبير از جمله افرادي بود كه به علي(ع) وفادار ماند. پس از قتل عثمان طلحه اولين كسي بود كه با حضرت علي بيعت كرد و زبير دومين نفر بود. با همه ويژگي ها و سوابق درخشاني كه اين دو داشته اند، اما متأسفانه حضرت را تحمل نكردند . از حضرت نافرمانی كردند و جنگ جمل را راه انداختند.
به هر حال سوابق درخشان نمي تواند آن ها را از گناهي كه كردند،مبرّا كند. البته اين توهم در زمان امام علي براي بعضي مطرح بود. مردي از صحابه اميرالمؤمنين(ع) دچار اين توهم شد و با ديدن طلحه و زبير و عايشه و امام علي كه رو در روي هم قرار گرفته اند، دچار ترديد شد كه كدام يك بر حق اند؟ از اين رو به محضر اميرمؤمنان شرفياب شد و گفت: آيا ممكن است طلحه و زبير و عايشه بر باطل اجتماع كنند؟ امام جوابي داد كه به قول دكتر طه حسين، نويسندة مصري بعد از آن كه وحي خاموش گشت، سخني به اين بزرگي شنيده نشده است. اين جمله چنين است:
"حقيقت بر تو اشتباه شده است. حق و باطل با ميزان قدر و شخصيت افراد شناخته نمي شود. حق را بشناس تا اهل آن را بشناسي . باطل را بشناس تا اهل آن را بشناسي".(2)
حضرت مي گويد ملاك براي قضاوت، عمل فعلي افراد است. اسم و رسم و عمل خوب گذشته نبايد مبناي داوري قرار گيرد . انقلابي بودن مهم نيست،انقلابي ماندن مهم است. بر اين اساس،موضوع عاقبت به خيري در اسلام از جايگاه مهمي برخوردار است.
پی نوشت ها:
1. عبدالكریم جزری اسدالغابه، ج 2،ص 198 .
2. فروغ ولایت ،ج 2 ،ص 417.