آیا ارتباط اهل بیت با غیب دائمی بوده یا هر گاه خدا می خواسته شكل می گرفته؟
خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد. غیب و شهود نسبت به او یكسان است. این زمان و آن زمان، این مكان و آن مكان ندارد، چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مكان است و چیزی از او غایب نیست. همان طور كه به جهان مشهود احاطه دارد، به جهان غیب نیز احاطه دارد. امّا باید دید آیا غیر از خدا كسی می تواند علم به غیب پیدا كند؟ آیا تنها خدا است كه به جهان غیب احاطه دارد یا بشر هم می تواند با آن جهان نادیدنی تماس بگیرد؟
بعضی گفتهاند: علم به غیب مخصوص خدا است . از دیگری حتی پیامبران ساخته نیست . دلیل آنان آیه "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الاّ هو".(1) و نظائر آن است.
این مطلب را قبول می كنیم كه غیب مطلق و بالذات از مختصّات خدا است. او است كه وجودش غیر محدود است . چیزی از او غایب نیست . بالذات بر جهان غیب و شهود احاطه دارد . در علومش احتیاجی به غیر ندارد. پیامبران گرچه از دیگران كامل ترند، لیكن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مكان است.
بنابراین پیامبران به غیب مطلق دسترسی ندارند، لیكن چنان نیست كه ارتباط با جهان غیب به طور كلّی برای بشر محال باشد، بلكه خدایی كه مالك غیب و شهود است، می تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد . دری از غیب را برای شان بگشاید . حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق كند.
قرآن كریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیغمبران نفی نكرده، بلكه اثبات كرده است:
"عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحداً إلاّ من ارتضی من رسول فانّه یسلك من بین یدیه و من خلفه رصداً؛(2)
دانای غیب خدا است. پس هیچ كس را از غیب خویش مطلع نخواهد كرد مگر فرد برگزیده را مانند پیامیر در جلو رو و پشت سرش نگهبانها می آورد".
در آیه مذكور می فرماید خدا عالم به غیب است. هیچ كس را بر غیبش مطلع نمیكند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم می شود رسول استثنا شده است. او می تواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد.
در بعضی از آیات می فرماید: اخبار غیب را در اختیار پیغمبر قرار می دهیم:
"ذلك من انباء الغیب نوحیه الیك؛(3) این اخبار غیبی است كه به تو وحی میكنیم".
در مورد حضرت عیسی :
أَنِّی قَدْ جِئْتُكُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّینِ كَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیَكُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتي بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِكُم؛(4)
من نشانهاي از طرف پروردگار شما، برای تان آوردهام . از گِل، چیزي به شكل پرنده ميسازم .سپس در آن ميدمم و به فرمان خدا، پرندهاي ميگردد. به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسي] را بهبودي ميبخشم . مردگان را به اذن خدا زنده ميكنم . از آنچه ميخورید، و در خانههاي خود ذخیره ميكنید، به شما خبر ميدهم .
در این آیه حضرت عیسی هم مدعی خلق است و هم مدعی شفا دادن و زنده كردن و خبر دادن از غیب . همه این ها اختصاص به خدا دارد . ایشان به اذن و اراده خدا این كارها را می كند.
از این قبیل آیات استفاده می شود خداوند متعال پارهای از حقایق و مطالب غیبی را به وسیله وحی بر پیغمبران نازل می كند.
تردید نیست كه بر پیغمبران وحی می شود. وحی عبارت است از یك نوع ارتباط مخصوص و تماس مرموز و خارق العاده به واسطه افاضات پروردگار حكیم. دری از غیب به روی پیغمبر باز می شود . پرتوی از عالم نورانی بر گوهر تابناك قلب او می تابد . به وسیله چشم باطن گوشهای از جهان را مشاهده می كند. گرچه پیغمبران می توانند با جهان غیب تماس بگیرند، ولی به غیب مطلق و نامحدود دسترسی ندارند . بیش از ظرفیت محدود وجودشان نمیتوانند از آن عالم نامحدود استفاده كنند. به علاوه در این مقدار از علم غیب هم استقلال ندارند . علوم شان بالذات نیست، بلكه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند.
امام هادی (ع) فرمود:
إن الله تبارك و تعالي جعل قلوب الأئمة (عليهم السلام) موارد لإرادته، و إذا شاء شيئا شاءوه، و هو قوله تعالي: وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ(5)؛
خداوند دل های ما را ظرف مشیت و اراده خود قرار داده است .هر گاه خدا چیزی را بخواهد، ما هم آن را می خواهیم . این است معنای كلام خدا كه فرمود: "و جز آنچه خدا بخواهد، نمی خواهید".
پينوشتها:
1. انعام (6) آيه 59.
2. جن (72) آيه26-27.
3. آل عمران (3) آيه 44.
4.همان،آیه49.
5. انسان (76) آیه 30؛ البرهان، ج5،ص556؛
كافی، ج1، ص258، باب " ان الائمه اذا شاءوا ان یعلموا علّموا".