منظور از شفا و رحمت بودن قرآن چیست؟
قرآن خود را "شفا " و "رحمت" نامیده :
قد جائكم موعظه من ربكم وشفاء لما فی الصدور وهدي و رحمة للمومنین (1)
و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لایزید الظالمین الا خسارا(2)
قل هو للذین آمنوا هدی و شفاء(3)
قد جائكم موعظه من ربكم و شفاء لما فی الصدور (4)
بنا براین به تصریح قرآن، این كتاب شفا است. اما اینكه شفا از چه دردی؟ از دردی كه مربوط به "قلب و سینه ها [جایگاه قلب معنوی و جایگاه اینان و كفر و نفاق و محبت و نفرت]" می باشد:
"شفاء لما فی الصدور"
امام علی (ع) در توصیف قرآن آورده :
فان فیه شفاء من اكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغی و الضلال(5)
در آن شفای بزرگ ترین مریضی هاست كه كفر، دورویی، گمراهی و ضلالت است.
در روایات برای شفای بعضی مریضی ها به خواندن بعض آیات یا سوره ها سفارش شده كه این اثر هم به اراده خدا برای آیات قرآن است .درمان بیماری های جسمی باید از طریق مداوا باشد. در عین حال كه فرد به مداوا اقدام می كند، می تواند به آیات و سوره هایی كه در روایات تصریح شده، متوسل شود. شفا دهندگی آیات و سوره ها به اذن و اراده الهی است. اما شفا از كفر و نفاق و گمراهی، خاصیت قطعی و تخلف ناپذیر قرآن است برای كسانی كه از آن بهره گرفته باشند. قرآن برای شفا نازل شده است. قرآن از آن جهت شفا است كه اول صفحه دل را از انواع مرض ها و انحرافات پاك می كند و زمینه را برای جا دادن فضائل آماده می سازد. از آن جهت رحمت است كه صحت و استقامت اصلی و فطری آن را به انسان باز می گرداند. (6) قرآن داروی شفا بخشی است برای آنها كه از بیماری عشق به دنیا وابستگی به مادیات تسلیم بی قید و شرط در برابر شهوت ها رنج می برند.
قرآن نسخه شفا بخشی است برای دنیایی كه آتش جنگ ها در هر سوی آن افروخته است.
قرآن نسخه شفا بخشی است برای آنها كه پرده های ظلمانی شهوات آنها را از رسیدن به قرب پروردگار مانع شده است. (7)
خلاصه آن كه شفا براي تمام دردها و مريضي هاست. شفا براي مرض ها اقتصادي مانند ربا و...، مرض هاي اخلاقي مانند نفاق و گناه و....، مرض هاي اجتماعي و فرهنگي مانند بدحجابي و....
برای اطلاع بیشتر به تفاسیر ذیل آیه مراجعه نمایید.
پی نوشت ها:
1. یونس(10)،آیه 57.
2. اسراء(17)،آیه 82.
3. فصلت(41)،آیه 44.
4. یونس (10) آیه 57.
5. محمد عبده ، خطب الامام علی (نهج البلاغه )، قم، دار الذخائر، 1412 ق ، ج 2 ، ص 92.
6. طباطبایی ، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج13، ص 254.
7. مكارم شیرازی، نمونه، تهران، اسلامیه، 1374 ش، ج12، ص 239