پرسش:
چرا علمای شیعه درباره «امکان ملاقات با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه در عصر غیبت» اختلافنظر دارند؟ لطفاً استدلالهای طرفین را مختصر شرح دهید.
ملاقات با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه از آرزوهای بهجا و دیرین شیعیان بوده است. این ملاقات در دوران امام عسکری علیهالسلام و دوران غیبت صغری بارها رخ داده و در منابع روایی و تاریخ به آنها اشاره شده است، (1) خصوصاً که وکلای خاص در آن دوران وظیفه برقراری ارتباط میان حضرت علیهالسلام و امت را بر عهده داشتند و گاه به محضر امام راه مییافتند؛ اما امکان ملاقات در دوران غیبت کبری به دلایل مختلفی سبب اختلاف میان بزرگان دینی گردیده است. هرچند بسیاری از عالمان دینی آن را ممکن و واقعشده میدانند؛ اما گروهی نیز آن را ناممکن دانستهاند. در این نوشتار در قالب نکاتی، ادله هر دو گروه، مورد بررسی قرار میگیرد.
گروه اول: مخالفان امکان ملاقات با امام زمان عجل الله فرجه
کسانی که مخالف امکان ملاقات هستند، به ادله مختلفی استناد میکنند که مهمترینشان این دو دلیل است:
1. آخرین توقیع حضرت عجلاللهتعالیفرجه به علی بن محمد سمری؛
امام زمان عجلاللهتعالیفرجه در این نامه، چنین نگاشتند:
«ای علی بن محمد سَمَری! خداوند پاداش برادران دینی تو را در مصیبت مرگ تو بزرگ دارد. تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس امر حسابوکتاب خود را مرتب کن و درباره جانشینی این مقام نیابت، به هیچکس وصیت مکن تا بهجای تو بنشیند؛ زیرا غیبت دومی (غیبت کامل یا غیبت کبری) فرا رسیده است. تا آن روزی که خداوند - عزّوجلّ - بخواهد، ظهوری نخواهد بود و ظهور پس از مدت درازی خواهد بود که دلها را سختی و قساوت فراگیرد و زمین از ستم و بیداد پر گردد. بهزودی کسانی از شیعیان من ادّعای مشاهده خواهند نمود. بدان هرکسی که پیش از خروج سفیانی و برآمدن صیحه (بانگی) از آسمان، ادّعای دیدن من نماید، دروغگو است.» (2)
استدلال کنندگان معتقدند که این روایت، بهصراحت، مدعیان دیدار را «دروغگو» خوانده است.
اما اگر به ابتدا و انتهای این حدیث توجه کنیم، معنای دقیقتری روشن میشود؛ در آغاز، حضرت به این نکته اشاره میفرماید که دیگر نایب خاصی از سوی ایشان تعیین نخواهد شد و دوران غیبت کبری آغاز شده است. سپس در ادامه، با آوردن «ال» بر سر واژهی «مشاهده» در عبارت «مَن ادّعى المشاهده»، به نوع خاصی از مشاهده اشاره میشود؛ یعنی مشاهدهای که همراه با ادعای نیابت خاص از جانب حضرت باشد؛ بنابراین، حضرت اصل دیدار را نفی نمیکند، بلکه دیداری را نادرست میداند که همراه با ادعای نمایندگی رسمی و آوردن پیام از سوی ایشان باشد. (3)
برخی از بزرگان افزون بر تفسیر پیشگفته، احتمال دیگری را نیز در فهم این توقیع مطرح کردهاند. به نظر آنان، شاید مقصود از نفی مشاهده در این عبارت، آن باشد که کسی نتواند بهصورت «اختیاری و مستمر» با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه ملاقات داشته باشد؛ یعنی چنین نباشد که شخصی هر زمان که اراده کرد و تصمیم گرفت، بتواند حضرت را ببیند و با ایشان ارتباط بگیرد. در این نگاه، نفی مشاهده به معنای انکار اصل ملاقات نیست، بلکه به معنای نفی امکان «دسترسی آزاد و دائمی» به حضرت است؛ چراکه چنین دسترسیای با فلسفهی غیبت در تعارض قرار دارد؛ بهعبارتدیگر، حتی اگر برخی انسانهای خاص، در شرایطی ویژه و به اراده الهی، به توفیق دیدار با امام برسند، این ملاقاتها از سنخ ارتباط ثابت و قابل برنامهریزی نخواهد بود، بلکه ناپایدار، غیرقابلپیشبینی و خارج از اراده شخصی آنان خواهد بود. (4)
2. منافات با فلسفه غیبت
یکی از دلایلی که برخی دیدار با حضرت را در زمان غیبت غیرممکن میدانند، این است که آن را ناسازگار با فلسفه و حکمتهای غیبت میشمارند. بر پایهی برخی روایات، ازجمله اهداف و حکمتهای غیبت، «آزمایش مردم» و نیز «حفظ جان امام» بیان شده است. مخالفان امکان ملاقات بر این باورند که اگر دیدار با حضرت برای برخی افراد ممکن باشد، این اهداف نقض میشود؛ چراکه شناخت مستقیم حضرت، هم آزمایش را بیاثر میکند و هم ممکن است جان ایشان را به خطر اندازد.
اما این استدلال، قابل نقد است؛ زیرا میتوان تصور کرد که ملاقاتی صورت بگیرد که با هیچیک از این حکمتها در تعارض نباشد. برای نمونه، اگر ملاقات بهصورت خصوصی و محدود انجام شود، یا فرد تنها پس از پایان ملاقات متوجه شود که شخصی را که دیده، امام زمان عجلاللهتعالیفرجه بوده است، در این صورت نه راز غیبت فاش میشود، نه آزمون مردم بیاثر میگردد و نه امنیت حضرت به خطر میافتد؛ بنابراین، صرف امکان دیدار با حضرت، لزوماً با فلسفهی غیبت در تضاد نیست.
گروه دوم: موافقان امکان ملاقات با حضرت عجلاللهتعالیفرجه
این گروه از عالمان دینی نیز به پارهای از روایات و حوادث تاریخی استناد میکنند که در ادامه به تحلیل آن خواهیم پرداخت:
1. ارتباط نزدیکان خاص با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه
برخی روایات به وجود افرادی در اطراف امام زمان عجلاللهتعالیفرجه اشاره دارند که با حضرت ارتباط مستقیم دارند و در امور مختلف، یاریگر ایشان هستند. برای نمونه، امام صادق علیهالسلام در حدیثی میفرمایند: «صاحب این امر (امام زمان عجلاللهتعالیفرجه) ناگزیر باید غیبتی داشته باشد و در دوران غیبتش نیز کنارهگیری (و خلوتنشینی) برای او لازم است؛ و چه نیکوست مدینه (طیبه) برای اقامت و با سی نفر همراه، هیچ وحشتی برای او نخواهد بود.» (5)
این روایت نشان میدهد که در دوران غیبت نیز ارتباط با حضرت کاملاً قطع نشده است، بلکه همواره افرادی خاص در کنار ایشان حضور دارند و با ایشان در ارتباطاند؛ بنابراین، اصل امکان ملاقات و ارتباط با حضرت، بر اساس این روایت پذیرفته شده است.
حال اگر چنین ارتباط دائمی و منظمی با برخی افراد، منافاتی با فلسفهی غیبت ندارد، چگونه میتوان گفت که ملاقاتهای ناپایدار، محدود، یا ناگهانیِ دیگران با حضرت جایز نیست؟! بر این اساس، دیدار برخی افراد با حضرت ـ حتی اگر کوتاه و گذرا باشد ـ درصورتیکه موجب افشای هویت ایشان یا نقض حکمتهای غیبت نگردد، نهتنها ممکن، بلکه قابلپذیرش است.
2. گزارشهای تاریخی از ملاقات با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه
یکی از مهمترین دلایلی که طرفداران امکان ملاقات با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه به آن استناد میکنند، گزارشهای متعددی است که در طول تاریخ درباره این دیدارها نقل شده است. (6)
البته باید پذیرفت که همهی این نقلها از اعتبار یکسانی برخوردار نیستند؛ ممکن است برخی از آنها بدون سند معتبر باشند، یا فردی که ماجرا را روایت کرده، تصور کرده باشد که حضرت را دیده، درحالیکه درواقع یکی دیگر از اولیای الهی را ملاقات کرده است.
بااینحال، نمیتوان همهی این دیدارها را نادیده گرفت؛ چراکه برخی از آنها هم ازنظر سند تاریخی معتبرند و هم در محتوای خود بهروشنی تصریح شده که فرد، شخص امام زمان علیهالسلام را ملاقات کرده است. وجود این گزارشهای معتبر، نشاندهندهی آن است که دیدار با حضرت در دوران غیبت ـ هرچند نادر و استثنائی ـ امری ممکن و واقعشده است، نه صرفاً یک احتمال نظری.
نتیجهگیری:
با بررسی توقیعات و روایات معتبر، روشن میشود که دیدار با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه، در اصل امکانپذیر است؛ هرچند این دیدارها نادر، محدود و به ارادهی الهی صورت میگیرند. نفی مشاهده در توقیع مشهور، ناظر به ادعای نیابت خاص و پیامرسانی رسمی از جانب حضرت است، نه اصل دیدار. همچنین وجود یاران خاص در کنار امام در دوران غیبت و گزارشهایی معتبر از دیدار با ایشان، همگی مؤید این حقیقت است که ارتباط محدود با حضرت، در شرایطی خاص، منافاتی با حکمتهای غیبت ندارد.
بااینحال، نکتهای اساسی نباید ازنظر دور بماند: اصلِ غیبت، آزمونی برای ایمان، اخلاص و آمادگی ماست. مهمتر از تلاش برای دیدار امام، آن است که زندگی ما مورد رضایت خداوند و ولیّ او باشد. آنچه بیش از ملاقات جسمانی ارزش دارد، همسویی قلبی با حضرت، عمل به وظایف در عصر غیبت و آمادگی واقعی برای یاری ایشان در هنگام ظهور است. چنین ارتباطی، اگرچه نادیدنی است، اما از هر دیداری عمیقتر و ماندگارتر است.
پینوشتها:
1. شیخ صدوق، محمد بن علی، کمالالدین و تمام النعمه، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، الاسلامیه، دوم، 1395 ق، ج 2، ص 442-443.
2. «یا علی بن محمد السمری! أعظم الله أجر اخوانک فیک، فانّک مَیتٌ ما بینک و بین ستّه أیام، فاجمع أمرک ولاتُوصِ الی أحدٍ فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه التّامّه فلا ظهور الاّ بعد اذن الله تعالی ذکرُهُ و ذلک بعد طول الأمد و قسوه القلوب و امتلاءِ الأرضِ جوراً و سیأتی شیعتی مَن یدّعی المشاهده، ألا فمن ادّعی المشاهده قبل خروج السّفیانی والصّیحه فهو کذّابٌ مُفترٍ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، کمالالدین و تمام النعمه، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، الاسلامیه، دوم، 1395 ق، ج 2، ص 516.
3. خرازی، محسن، بدایه المعارف، قم، نشر اسلامی، پانزدهم، 1427 ق، ج 2، ص 159.
4. صافی گلپایگانی، لطفالله، سلسله مباحث امامت و مهدویت، قم، دفتر نشر آثار آیتالله صافی گلپایگانی، پنجم، 1391 ش، ج 3، صص 64-65.
5. «لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَهٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ فِی غَیْبَتِهِ مِنْ عُزْلَهٍ وَ نِعْمَ الْمَنْزِلُ طَیْبَهُ وَ مَا بِثَلَاثِینَ مِنْ وَحْشَهٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، الاسلامیه، چهارم، 1407 ق، ج 1، ص 340.
6. صافی گلپایگانی، لطفالله، سلسله مباحث امامت و مهدویت، قم، دفتر نشر آثار آیتالله صافی گلپایگانی، پنجم، 1391 ش، ج 3، ص 65-66.