1- برخي از حوادث و رويدادها كه در زمان پيامبر اتفاق مي افتاد، زمينه نزول بسياري از آيات و سور قرآني بوده است، كه از آن(اسباب النزول ) يا(شأن نزول ) تعبير ميكنند. اين گونه نازل شدن قرآن هم ياري پيامبر از آسمان در آن واقعه بود كه او را از حيرت و سردرگمي در مي آورد و هم آيه در ذهن و روح مسلمانان نفوذ مي كرد.
2- يكي از فايده هاي نزول تدريجي ايجاد روحيه و تازه شدن ارتباط با عالم غيب و باعث آرامش خاطر و دلگرمي پيامبر بوده است: "كذلك لنثّبت به فؤادك و رتلناه ترتيلاً؛ به صورت تدريجي قرآن را نازل مي كنيم تا دل وقلب تو محكم شود".(1)
3- نزول تدريجي اين امكان را به اصحاب مي دهد كه بتوانند قرآن را حفظ كنند. اگر قرآن يك دفعه برمردم آورده مي شد، توان حفظ كردن آن نبود: "و قرآناً فرقناه لتقرأه علي الناس علي مكث و نزلّناه تنزيلاً؛ قرآن را به صورت پراكنده و به تدريج نازل كرديم تا پيامبر باتأمل و درنگ آن را همگام با نزول آن بر مردم بخواند".
4- اگر قرآن و تمامي احكام آن يك باره نازل مي شد، مردم زير بار وظائف آن نمي رفتند، چون مردم با آداب و رسوم كهن و ريشه داري سر و كار داشتند كه ترك آنها به صورت يك باره و سخت و ناهموار بود. مثلاً در مورد شراب، روزه و اجراي حدود الهي، كم كم و به تدريجي و مرحله مرحله اين احكام براي مردم آورده شد.(2)
پي نوشت ها:
1. فرقان، آيه 33.
2. حجتي، سيدمحمدباقر، تاريخ قرآن كريم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 22به بعد، با تلخيص و اضافات.