قرآن كريم آخرين كتاب آسماني است كه مانند كتب آسماني پيشين از طريق وحي و خداوند بر پيامبر اسلام(ص) نازل شد. اين كتاب در واقع دستورات و راهنمايي هاي خداوند است به بشريت براي رسيدن به سعادت و كمال ابدي كه از طريق فرشته وحي بر پيامبر اكرم(ص) نازل شد و از معجزات جاودانه و دليل بر صدق ادعاي نبوت آن حضرت به شمار مي رود.
فوايد متعددي كه متوقف بر نزول قرآن مي باشد، زمينه ساز نزول قرآن و علت نزول آن مي باشد كه به برخي از اين فوايد و اهداف كه در قرآن بيان شده اشاره مي كنيم.
مهم ترين هدف نزول قرآن كريم اين است كه انسان ها را از ظلمات جهل خارج كرده و به صراط مستقيم كه مايه فلاح و رستگاري است هدايت نمايد؛ زيرا قرآن كريم نور است و خاصيت نور اين است كه خودش روشن است و روشن كننده ديگران است:«الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلي صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ(1)؛ الف، لام، راء. كتابي است كه آن را به سوي تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكي ها به سوي روشنايي بيرون آوري: به سوي راه آن شكست ناپذير ستوده».
به سبب داشتن اين فايده مهم خداوند قرآن كريم را با اوصافي همچون «هُدي» «رحمت» «شفا» و «بُشري» و ... معرفي نموده است:« وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَةً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمينَ؛(2) اين كتاب را كه روشنگر هر چيزي است و براي مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگري است، بر تو نازل كرديم.»
اما گرچه هدف اصلي نزول قرآن، هدايت انسان ها به سوي صراط مستقيم است، ولي براي رسيدن به اين هدف كارهاي مختلفي بايد صورت بگيرد. به اعتبار اينكه اين كارها براي رسيدن به صراط مستقيم لازم است، در آيات قرآن به عنوان اهداف متوسط براي نزول بيان شده است. برخي از اين كارها عبارتست از:
1. تدبر و تفكر در آيات الهي كه مقدمهاي براي پندگيري و در نتيجه هدايت فردي مي باشد:« كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ(3)؛ كتابي مبارك است كه آن را به سوي تو نازل كردهايم تا در [باره] آيات آن بينديشند، و خردمندان پند گيرند.» در جاهاي متعددي مي فرمايد: «لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون» و « لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ».
2. تقواي الهي كه مقدمه رسيدن به سعادت فردي مي باشد:« وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فيهِ مِنَ الْوَعيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً(4)؛ اين گونه آن را [به صورت] قرآني عربي نازل كرديم، و در آن از انواع هشدارها سخن آورديم، شايد آنان راه تقوا در پيش گيرند، يا [اين كتاب] پندي تازه براي آنان بياورد.»
اين دو مورد همان تعليم و تزكيه است:« هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ(5)؛ اوست آن كس كه در ميان بيسوادان فرستادهاي از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد، و [آنان] قطعاً پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند».
3. تحقق حاكميت دين الهي بر مردم كه مقدمه سعادت اجتماعي انسان ها مي باشد:« إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنينَ خَصيماً(6)؛ اين كتاب را به حقّ بر تو نازل كرديم، تا ميان مردم به [موجب] آنچه خدا به تو آموخته داوري كني، و زنهار جانبدارِ خيانتكاران مباش.»
4. عدالت جو نمودن مردم كه مقدمهاي براي تامين سعادت اجتماعي انسان ها مي باشد:« لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ(7)؛ پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند».
آيات مذكور بيانگر اين حقيقت است كه قرآن زمينه ساز هدايت مؤمنين و پندگيري خردمندان است و معناي آن اين نيست كه قرآن بايد همه انسان ها اعم از كافر و مؤمن و عاقل و سفيه را هدايت كند، چون قرآن علت كامل براي هدايت نيست، بلكه زمينه ساز هدايت براي كساني مي باشد كه زمينه هدايت را داشته باشند:« وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً(8)؛ آنچه را براي مؤمنان مايه درمان و رحمت است، از قرآن نازل ميكنيم، ولي ستمگران را جز زيان نميافزايد».
قرآن كريم همان گونه كه مايه بشارت و هدايت مؤمنين و موعظه اي براي متقين مي باشد، اتمام حجت و هشداري براي كافران نيز مي باشد.
پي نوشت ها:
1. ابراهيم(14) آيه 1.
2. نحل(16) آيه 89.
3. ص(38) آيه 29.
4. طه(20) آيه 113.
5. جمعه(62)آيه 2.
6. نساء(4) آيه 105.
7. حديد(57) آيه 25.
8. إسراء(17) آيه 82.