خواندن قرآن و حتي نگاه كردن به خط آن ثواب دارد. اما تدبّر در قرآن و فهميدن معاني و به كار بردن آن در زندگي ارزش و اهميت بيش تري دارد. بنابر اين خواندن قرآن به زبان فارسي به اين معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نه تنها اشكال ندارد ، بلكه چه بسا در موادي ترجيح دارد. اينكه انسان معناي آيات قرآن را به خوبي درك كند تا بتواند هر چه بهتر و بيش تر از آن براي بهتر زيستن بهره گيرد ، بسيار شايسته و ارزشمند است.
هدف اساسي نزول آيات براي همين است . اگر بر قرائت قرآن تاكيد شده ،براي رسيدن به فهم آيات و به كار گيري آن در زندگي است.
اما اينكه توصيه به قرائت الفاظ قرآن به صورتي عربي شده و تاكيد در مورد نماز بيش تر و در حد وجوب است ، ميتواند دلائل مختلفي داشته باشد كه به برخي اشاره ميكنيم:
اولاً: تعبدي و توفيقي بودن خواندن قرآن و نماز به لفظ عربي،
شريعت اسلام دستور به عربي خواندن نماز و قرآن را داده است، گرچه انسان ميتواند ترجمه قرآن مجيد را مطالعه نمايد و از ثواب آن بهره مند شود، اما به جاي تلاوت عربي قرار نميگيرد؛ زيرا قرآن الفاظي است كه از جانب خدا و به وسيله جبرئيل و به زبان عربي بر پيامبر (ص) نازل شده است.
دوم: ايجاد زباني مشترك ميان همه پيروان اسلام و در واقع فراهم سازي وحدت و پيوند بين المللي ديني .
سوم: روح و محتواي هر پيام و سخني در قالب زبان خاصي كه در آن ريخته شده، عميق تر و درك ميشود تا زماني كه به زبانهاي ديگر برگردانده شود. قرآن كه داراي مضامين بسيار بلند و عالي است، هرگز قابل ترجمه دقيق و كامل، زبان ديگري نيست. شايد بتوان گفت كه اكثر ترجمههاي قرآن نارسا و حتي در برخي موارد ، اشتباه ميباشد. به عنوان مثال از سوره حمد نام ميبريم كه هيچ ترجمهاي كه بتواند تمام مفاهيم آن را به زبان ديگر بيان كند، نيست. حتي تنها كلمه الله، هيچ معادلي در زبان ديگر ندارد و كلمه خدا در زبان فارسي معادل معناي الله نميباشد.
چهارم: زبان عربي، زباني است كه توان تحمل بار معاني قرآن را دارد.
يكي از راه هايي كه شيطان براي دور كردن مؤمنان از قرآن به كار مي گيرد، وسوسه اي است كه در قلب آنان مي اندازد كه خواندن قرآن كه عربي است و ما مفهوم آيات را متوجه نمي شويم، چه فايده دارد. امام خميني در جواب اين توهم اشتباه مي گويد:
".فرزندم! با قرآن اين بزرگ كتاب معرفت آشنا شو، اگر چه با قرائت آن؛ و راهي از آن به سوي محبوب باز كن و تصوّر نكن كه قرائت بدون معرفت اثري ندارد كه اين وسوسه شيطان است. آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براي تو و براي همه كس، و نامه محبوبْ محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند و با اين انگيزه حبّ محبوب كه كمال مطلوب است، به سراغت آيد و شايد دستت گيرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شكرانه اين كه قرآن كتاب ما است، به سجده رويم، از عهده برنيامدهايم."(1)
اما اين بدان معنا نيست كه فقط به تلاوت بدون فهم اكتفا كني ، بلكه به ترجمه آيات هم مراجعه كن. مفهوم را هم درياب . در مفهوم تامل و تفكر كن . سعي كن زبان عربي را به حدي ياد بگيري كه با تلاوت قرآن، مضمون آن را هم حداقل در حد ترجمه دريابي.
در خواندن و روخواني قرآن هم سعي كن كه درست خواندن را فرا بگيري . حالا در تلاوت قرآن اگر هم ناخواسته و بدون توجه اشتباه بخواني، منعي ندارد ،زيرا عمد نيست . نبايد به جهت امكان اين اشتباهات غير عمدي خودمان را از آن فيض عظيم محروم كنيم.
خلاصه هم به خواندن قرآن بها دهيم و هم به خواندن ترجمه و هم به يادگيري ترجمه و... هيچ كدام ما را از ديگري باز ندارد.
اگر هم ساعتي بخواهيم فقط با خواندن ترجمه، پيام هاي بيش تري از قرآن در يابيم و استفاده بيش تر ببريم، هيچ منعي ندارد. خواندن متن قرآن، ترجمه اش، نگاه كردن به سطرهايش، يادگيري تلاوت و ترجمه و تفسيرش و... همه عبادت است و همگي ارزشمند هستند.
البته فراموش نكنيم كه عربي كلام خدا و فارسي ترجمه ماست . پس يقينا آثار معنوي عربي بيش تر از فارسي است اما براي اينكه جمع كرده باشيم بين كسب بركات و متوجه شدن مفاهيم آن ، سعي كنيم هم عربي و هم ترجمه و تفسير آن را بخوانيم.
دين ما دعوت به كيفيت مي كند تا به كميت . از اين رو به جاي قرائت از عربي و يا فارسي، سعي كنيم مقدار كم تري بخوانيم. اما همراه با ترجمه و يا تفسير .
پي نوشت :
1. صحيفه امام،ج16، ص211.