پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

نظریه ولایت فقیه که امام خمینی (رحمة الله علیه) مطرح کردند بر پایه چند حدیث و برداشت از اونها بوده، درسته؟ ولی به نظر من برداشت از روایات در این موضوع صحیح نیست، چون این ولایت فقیه یه اصل بسیار مهم است و در صورت وجودش باید یک روایت محکم و مستقیم هم وجود داشته باشه. ما در جزییات باید از احکام برداشت داشته باشیم، نه در چیزهای مهم و اساسی مثل ولایت فقیه. اگر نیاز اسلام بوده چرا پیامبر و یا دیگر معصومین به طور مستقیم بیان نکرده اند؟ شاید بیان شده ولی من به این روایات دسترسی نداشتم. لطفا اگر چنین روایاتی وجود دارند، بگویید. یا دلیل محکمی برای درستی این برداشت ها ارائه دهید.

پاسخ:
درباره ولايت فقيه يك یا دو روايت نيست كه در سند آن ترديد نماييم، بلكه روايات متعدد در اين خصوص وجود دارد كه نمي توان در سند همه آن ها ترديد كرد. همچنين آياتي وجود دارد كه مي توان براي اثبات ولايت فقيه به آن ها تمسك نمود، البته در اين آيات صريحا كلمه "ولي فقيه" نيامده است، ولي از مضمون آيات و روايات مي توان به اين مطلب دست يافت كه رهبري جامعه را بايد انسان شايسته، عادل و اسلام شناس برعهده بگيرد. در ضمن عدم تصريح آيات بر ولايت فقيه مشكل ايجاد نمي كند، زيرا خيلي از موضوعات ديگر نيز هستند كه آيات صريحا بر آن ها دلات ندارند، در اين جا به برخي آيات و روايات اشاره مي شود:
آياتي كه هر گونه حكم و داوري را كه بر اساس قوانين الهي نباشد، كفر و فسق و ظلم معرفي مي‏ كند:
1. «وَ مَنْ لَمْ يحْكمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِك هُمُ الْكافِرُونَ (1)؛ كساني كه به موجب آنچه خدا نازل كرده، داوري نكرده‏ اند، آنان خود كافرانند».
2. «وَ مَنْ لَمْ يحْكمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِك هُمُ الظَّالِمُونَ(2)؛ كساني كه به موجب آنچه خدا نازل كرده، داوري نكرده‏ اند، آنان ستمگرانند».
3. «وَ مَنْ لَمْ يحْكمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِك هُمُ الْفاسِقُونَ(3)؛ كساني كه به آنچه خدا نازل كرده، حكم نكنند، آنان فاسق اند».
آياتي كه به حكمراني و داوري بر اساس احكام الهي حكم مي‏ كند، مانند:
« فَاحْكمْ بَينَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَك مِنَ الْحَقِّ(4)؛ برايشان بر اساس آنچه خدا نازل كرده، حكم ‏كن و در برابر آنچه از حق بر تو نازل گشته، از خواسته‏ هاي آنان پيروي مكن».
آياتي كه هر گونه ولايت‏ پذيري غير الهي را نفي مي‏ كند:
« اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيكمْ مِنْ رَبِّكمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلاً ما تَذَكرُونَ(5)؛ از چيزي كه از طرف پروردگارتان بر شما نازل‏ شده، پيروي كنيد. از اوليا و سرپرستان ديگر جز او، پيروي نكنيد، اما كمتر متذكر مي‏ شويد!»
دسته ديگر از آيات ضرورت اجراي احكام الهي در عصر غيبت را بيان مي دارد. اين احكام در آيات زيادي آمده است مانند:
1ـ اجراي حدود الهي كه فقها در كتاب حدود به صورت مفصّل ذكر كرده‌اند.
2ـ اجراي معروف ها و چيزهايي كه در اسلام، انجام آن ها لازم و ضروري است.
3ـ جلوگيري از منكرات و كارهايي كه در اسلام حرام است. مانند: قماربازي، شراب‌خواري، رباخواري، رشوه‌خواري و...
4ـ اجراي اقتصاد اسلامي. اسلام داراي اقتصاد است كه با اجراي دقيق آن، ضمن تعديل ثروت، عدالت اقتصادي نيز اجرا شده، به محرومان و نيازمندان رسيدگي مي‌شود.
5ـ حمايت و دفاع و كمك نسبت به مسلمانان و محرومان مظلوم جهان. اسلام افزون بر اصلاح مملكت اسلامي، حمايت از مسلمانان جهان در حد مقدور و با توجه و ملاحظه جهات مختلف را، لازم و ضروري مي‌داند. اين امر به صورت مطلوب با تشكيل حكومت ديني و اسلامي و حاكم بودن فردي آگاه و فقيه امكان‌پذير است.
6ـ اعتلا و تقويت اسلام در جهان به عنوان يك مكتب مترقي و سازنده، اين امر نيز با تشكيل حكومت ديني محقق مي‌شود.
اجراي آن ها، بدون تأسيس حكومت ديني ممكن نيست. اين بخش از احكام بسيار گسترده و چندين برابر احكام عبادي فردي است.
رواياتى كه براى اثبات ولايت فقيه، مورد استدلال قرار گرفته اند متعدد مي باشد.(6)
در اين جا به چند روايت اشاره مي شود.
1. ابوالبخترى از امام صادق(ع) نقل شده است: العلماءُ ورثهُ الانبياء؛(7) علما وارثان انبيا و پيامبران الهى هستند.
2. در روايت معتبرى، سكونى از امام صادق (ع) و ايشان از پيامبر اكرم (ص) روايت مى كنند:
الفُقَهاءُ اُمناءُ الرُّسُلِ مالَم يَدْخُلُوا فى الدُّنْيا؛(8) فقيهان تا زمانى كه دنيا زده نشده اند، امين و مورد اعتماد پيامبران هستند.
3. شيخ صدوق، با سندهاى متعدّد، از اميرمؤمنان، از پيامبر نقل مى كند:
سه بار فرمودند: اللّهم ارحَم خُلفايى؛ خدايا جانشينان مرا مورد رحمت خود قرار ده.
پرسيدند: جانشينان شما چه كسانى هستند؟ فرمودند:
اَلَّذينَ يَأتُونَ بَعدى وَ يَروُونَ حَديثى وَ سُنَّتى؛ كسانى كه بعد از من مى آيند، حديث مرا روايت مى كنند و سنّت مرا به مردم مى رسانند(9).
4. شيخ كلينى، از امام هفتم (ع) نقل كرده است كه در قسمتى از سخنان خود درباره منزلت دانشمندان دينى فرمود: الفُقَهاءُ حُصُونُ الاِسلامِ كَحِصْنِ سُورِ المَدينَهِ لَها؛(10) فقيهان دژهاى مستحكم اسلام هستند، همچون دژهاى شهر كه حفاظت از آن را بر عهده دارند.
5. از امام صادق نقل شده است:
المُلُوكُ حُكّامٌ عَلَى النّاسِ وَ العُلَماءُ حُكّامٌ عَلى المُلُوكِ؛
پادشاهان حاكم بر مردم اند و علما بر پادشاهان حاكم اند. (11)
6. شيخ صدوق، توقيع شريفى را از امام زمان نقل مى كند؛ در آن توقيع، حضرت نگاشته اند:
و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فيها اِلى رُواهِ اَحاديثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَيْكُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَيْهِم...(12) امّا حوادث جديدى كه اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راويان حديث ما رجوع كنيد؛ زيرا آن ها حجّت من بر شمايند و من حجت خدا بر آن ها هستيم. اگر اين روايات را در كنار آيات قرار دهيم مي توان نتيجه گرفت كه رهبري جامعه از آن فقها است،
دراين باره به منابع زير مراجعه فرماييد:
- ولايت فقيه، امام خمينى(ره)،
- دين و دولت در انديشه اسلامى، محمد سروش
-.محمد هادي معرفت، ولايت فقيه
- امام خمينى، حكومت اسلامي (ترجمه كتاب البيع) ج2
- مجله حوزه شماره 85- 86(ويژه ولايت فقيه)

پي نوشت ها:
1.مائده (5)، آيه 44.
2.همان، آيه 45.
3.همان، آيه 47.
4.همان، آيه 48.
5.اعراف(7)، آيه 3.
6. محقّق نراقى، عوائد الايّام، مركز نشر وابسته به مكتب الإعلام الإسلامي، 1417 ق، ص 532.
7. شيخ كليني كافي، تحقيق علي أكبر غفاري، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1365 ش، ج 1، ص 133.
8. كافي، ج 1، ص 147.
9. شيخ صدوق معاني الأخبار، تحقيق: علي أكبر الغفاري، مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، 1379 - 1338 ش، ص 375.
10. كافي، ج 1، ص38.
11. أبو الفتح الكراجكي، كنز الفوائد، قم، مكتبة المصطفوي،1369 ش، ص195.
12. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، قم، مؤسسة نشر إسلامي وابسته به جماعة مدرسين، ص 485.
موفق و موید باشید