طبق گفته پیامبر(صلی الله علیه و آله) اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشانسد به مرگ جاهلیت مرده. پس قطعاً حضرت زهرا (سلام الله علیها) امام زمان خود را شناخته و از او پیروی می کرده است، پس چرا اهل سنت ابوبکر و ... را امام قرار می دهند؟
با توجه به اینکه حضرت فاطمه (س) معصوم اند و در زمان خود امامی داشته اند که آن هم امام علی (علیه السلام) بوده، چرا اهل سنت این را قبول نمی کنند؟
پاسخ:
به چند نكته توجه فرمائيد:
1. اهل سنت به دنبال اتفاقي كه در صدر اسلام مبني بر افتادن زمام خلافت به دست ابوبكر و تبديل شدن مقام الهي ولايت و جانشيني پيامبر(صلی الله علیه و آله) به منصب مردمي و ظاهري و حكومتي بود، عملا اعتقادي به امامت به معنائي كه پيروان اهل بيت (علیهم السلام) به پيروي از دستور قرآن(1) و پيامبر (ص) معتقدند(2)، ندارند. اگرچه اميرالمؤمنين را به عنوان خليفه چهارم مي پذيرند، لكن با مشاهده خطاها و اعترافات خليفه اول و به ويژه خليفه دوم نسبت به ضعف و نداشتن علم كافي در مسائل ديني و همچنين عملكرد تبعيض آميز و بد خليفه سوم براي هيچ كس از خلفا حتي ابوبكر مقام امامت را نمي پذيرند(3). آن ها را به عنوان خليفه و حاكم ظاهري مي شناسند.
2. به رغم ادله قطعي مبني بر عصمت و طهارت اهل بيت و به ويژه حضرت زهرا (س) (4) به جهت مخالفت عملي خليفه اول و دوم با اهل بيت و حضرت زهرا (س) و به ويژه جسارت نمودن آن ها و به آتش كشيدن خانه حضرت و... غضب و خشم حضرت زهرا (س) را تا آخرين لحظه عمر با خود داشتند(5). به ناچار براي توجيه عمل آن ها عصمت حضرت زهرا را نمي پذيرند.
3. روايت مذكور در مورد شناخت امام زمان كه طبق مفاد آن فردي كه بدون شناخت و پذيرش ولايت امام زمان خود از دنيا رود، به مرگ جاهليت مرده و مسلمان محسوب نمي شود، مورد پذيرش اهل سنت مي باشد(6). بنا بر فرض عدم قبول عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نيز نمي توانند اين پرسش را پاسخ دهند، زيرا بنا بر ادله خود مي دانند كه طبق فرموده پيامبر (ص) غضب حضرت زهرا به معناي غضب خداوند مي باشد (7)، در حالي كه حضرت زهرا تا آخرين لحظه حيات از ابوبكر و عمر غضبناك بود(8) حتي به آن ها نگاه نكرد تا چه رسد بيعت نمايد. بايد در مورد مسلمان بودن حضرت زهرا ترديد كنند كه مقام حضرت زهرا چنان فروزان است كه جرات چنين تصوري را ندارند. پس راهي جز انكار امامت حقيقي ابوبكر باقي نمي ماند. برخي از عالمان اهل سنت با توجه به همين مطلب و با استناد به همين اتفاق شيعه شدند.(9)
پي نوشت ها:
1.نساء(4) آيه 59.
2.در كتاب شريف المراجعات بسياري از اين روايات از منابع مهم اهل سنت به همراه اعترافات بزرگان آن ها بر صحت اين روايات نقل شده است ( علامه سید شرفالدین،المراجعات ،ص28 - 31،بي جا ،بي تا )
3.تفتازاني ،شرح مقاصد، ج 5، ص 249.بي جا بي تا .
4.احزاب (33) آیه 33.
5.مسلم نيشابوري ،صحيح مسلم،ج5 ،ص 154،بي جا ،بي تا.
6.احمد حنبل،مسند احمد،ج4 ،ص 96،دار صادر،بي تا.
7.متقی هندی،کنز العمال ، ج 12 ، ص 111،بي جا ،بي تا.
8.بخاري، صحيح بخاري،ج5 ،ص 82،بي جا ،بي تا.
9. دکتر تیجانی سماوی،آن گاه هدایت شدم .